بحران واکسیناسیون کرونا در جمهوری اسلامی

یک سال از اعلام رسمی ورود ویروس کرونا به ایران گذشته است. دولت جمهوری اسلامی، پس از دو ماه پنهان کاری سرانجام در روز ۳۰ بهمن ۹۸ اعلام کرد که دو نفر بر اثر کووید ۱۹ فوت کرده اند. اعلام و قبول ۳۰ بهمن به عنوان روز تایید وجود کرونا در ایران در شرایطی صورت گرفت که پیش از آن، تعدادی از پزشکان و کادر درمانی بیمارستان ها از وجود ویروس کرونا در ایران دست کم قبل از ماه بهمن به دولت و وزارت بهداشت هشدار داده بودند.

از زمان اعلام رسمی ورود کرونا به ایران تاکنون، بر اساس آمار وزارت بهداشت جمهوری اسلامی، نزدیک به  یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر به کرونا مبتلا شده و بیش از ۵۸ هزار نفر هم جان خود را از دست داده اند. آمارهایی که بی هیچ تردیدی تماما دروغ، جعلی و محصول دستکاری های دولت هستند. از این رو، بسیاری از کارشناسان و همچنین افکار عمومی جامعه با توجه به مشاهدات و تجارب خود و اطرافیانشان، این آمارها را واقعی نمی دانند و در صحت آن تشکیک کرده اند. جعلی بودن آمارهای حکومتی تا بدان حد برای همگان آشکار شده است که چند ماه پیش از این، مسعود مردانی، عضو ستاد مقابله با کرونا و حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت جمهوری اسلامی نیز “آمار واقعی” کشته شدگان کووید ۱۹ را به میزان دو تا دو و نیم برابر آمار دولتی اعلام کردند. سازمان نظام پزشکی ایران و سازمان بهداشت جهانی نیز بر اساس دانسته های خود، در آمارهای دولتی تشکیک کرده و میزان جانباختگان ویروس کرونا را ۴ تا ۵ برابر آمار دولتی دانسته اند.

علاوه بر موارد یادشده، اخیرا “رویداد ۲۴” نیز با انتشار گزارشی از مرکز آمار ایران که مبتنی بر گواهی صدور فوت سازمان ثبت احوال کشور است، تایید کرده که ویروس کرونا به مراتب بیشتر از آمارهای دولتی جان توده های مردم ایران را گرفته است. بر اساس داده های مرکز آمار ایران، تعداد فوت شدگان تابستان ۹۹، در مقایسه با تابستان ۹۸، به میزان ۳۸ درصد افزایش داشته است.  طبق گزارش مرکز آمار، تعداد فوت شدگان ثبت شده در تابستان ۱۳۹۹، برابر ۱۳۰۸۷۹ نفر بوده است. افزایش رشد ۳۸ درصدی رقم فوق در مقایسه با رشد فوت شدگان تابستان ۹۸ نسبت به تابستان ۹۷، که حدود ۳ درصد بوده است، رقم بسیار قابل توجهی را نشان می دهد. مرکز آمار ایران، این افزایش ۳۸ درصدی فوت شدگان تابستان ۹۹ در مقایسه با تابستان ۹۸ را که نزدیک به ۵۰ هزار نفر می شود، به دلیل مرگ و میر ناشی ازاپیدمی کرونا دانسته است. حال اگر به این نکته نیز توجه شود که در تابستان ۹۹ به دلیل شیوع کرونا و اعلام وضعیت قرمز در بسیاری از شهرهای ایران، با کاهش مسافرت و به تبع آن با کاهش مرگ و میر ناشی از تصادفات رانندگی هم مواجه بوده ایم، آنوقت به رقمی بالاتر از ۵۰ هزار نفر می رسیم. یعنی فقط در سه ماه تابستان امسال بیش از ۵۰ هزار نفر بر اثر ابتلا به کووید ۱۹ جان باخته اند.

انتشار آمار جعلی و اعلام غیر واقعی جان باختگان ویروس کرونا در ایران، البته چیزی نیست که در هفته ها یا ماه های اخیر آشکار شده باشد. سیاست جایتکارانه دولت جمهوری اسلامی از همان ابتدا با دروغ و پنهان کاری دو ماهه در اعلام ورود کرونا به ایران شروع شد. سیاستی که سپس با ارائه آمارهای جعلی از تعداد کشته شدگان ادامه یافت و اکنون نیز به عنوان سیاست رسمی دولت در وقت کُشی برای تهیه و خرید واکسن کرونا دنبال می شود. رد پای این سیاست فاجعه بار دولت جمهوری اسلامی را باید در پیشبرد سیاست “ایمنی جمعی” دید که تاکنون به بهای کشتار وسیع توده های مردم دنبال شده است. سیاستی که کل هیئت حاکمه ایران و به طور اخص شخص خامنه ای و روحانی از ابتدا تا به امروز در پی اجرای آن بوده اند. سیاست هدفمندی که در دو ماه گذشته نیز در پی بی توجهی مقامات جمهوری اسلامی نسبت به تهیه و خرید واکسن کووید ۱۹، که از یک طرف به صورت یک مطالبه جدی در جامعه و از طرف دیگر به صورت یک بحران تنش زا در درون هیئت حاکمه بازتاب یافته است. سیاست وقت کُشی و اهمال کاری دولت در خرید واکسن کرونا، شرایط بحرانی  جامعه و مرگ و میر ناشی از این ویروس مرگبار عملا شرایط نگران کننده ای را در میان مردم و جامعه پزشکی ایران ایجاد کرده است. شرایط پر التهابی که در هفته های گذشته ضرورت واکسیناسیون کرونا را به امری عاجل و به صورت یک مطالبه فوری، رایگان و همگانی در میان عموم توده های مردم دامن زده است.

موضوع واکسیناسیون فوری، رایگان، همگانی و مورد تایید سازمان بهداشت جهانی در شرایطی به خواست فوری کارگران، بازنشستگان و عموم توده های مردم ایران تبدیل شده است، که از دو ماه پیش اکثر قریب به اتفاق کشورهای جهان واکسیناسیون کرونا را برای شهروندان خود آغاز کرده اند. در ایران اما سیاست جمهوری اسلامی همچنان بر مدار وقت کُشی و وعده و وعیدهای توخالی  می چرخد. این بی توجهی دولت نسبت به خرید واکسن کرونا در شرایطی است که آمار مبتلایان کووید ۱۹، دست کم طبق همان آمارهای جعلی دولتی کماکان بیش از ۶ هزار نفر در روز اعلام می شود که در این میان نزدیک به ۱۰۰ نفر نیز به طور روزانه جان می بازند. وضعیتی که پایداری آن با همین تعداد از کشته شدگان روزانه نیز متصور نیست و با هشدارهای ستاد مبارزه با کرونا در بالا رفتن آمار مبتلایان و کشته شدگان در ماه های آینده، نگرانی ها و التهابات بیشتری را در درون جامعه بر انگیخته است. نگرانی هایی که خروجی آن تا کنون در بالا رفتن سطح اعتراضات مردم نسبت به وقت کُشی، بی عملی و اهمال کاری دولت برای خرید واکسن های معتبر و مورد تایید سازمان بهداشت جهانی انعکاس یافته و چه بسا در آینده بیشتر هم خواهد شد.

بحران واکسیناسیون کرونا در ایران زمانی آغاز شد که خامنه ای روز ۱۹ دیماه  ۹۹، طی یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد: “ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع است”. این موضع خامنه ای، آنگونه که بعدا  توسط محمد جواد ظریف بر ملا شد، پیشتر در یک جلسه خصوصی به روحانی گفته شده بود و لذا، تمام بازی ها و بهانه گیری های تحریمی و ارزی دولت و وزارت بهداشت در عدم خرید به موقع واکسن های “فایزر”، “مدرنا” و “آکسفورد”، عملا در ارتباط با همین دستور خامنه ای بود و در واقع هیچ ارتباطی با موضوع تحریم و کمبود ارز و دیگر بهانه هایی از این دست نداشت.

با سخنان خامنه ای، سیاست وقت کُشی دولت با شعار تولید “واکسن داخلی” و  متمرکز شدن بر خرید واکسن های چینی و روسی گذاشته شد. واکسن هایی که مورد تایید سازمان بهداشت جهانی نبودند و لذا خرید واکسن غیر قابل اعتماد چینی و روسی به جدالی میان جامعه پزشکی ایران با وزارت بهداشت تبدیل شد.

مجمع عمومی نظام پزشکی ایران، از جمله نخستین گروه هایی بود که با ارسال نامه ای به حسن روحانی نسبت به این اقدام دولت واکنش هشدار آمیزنشان  داد. اعضای مجمع نظام پزشکی که بیش از ۲۸۰ هزار عضو در ایران دارد، در نامه ۱۲ بهمن خود با بیان اینکه “اطلاعات شفافی از مراحل تحقیق و ساخت واکسن اسپوتنیک وی در دسترس نیست”، “هیچ یک از منابع معتبر جهانی آن را تایید نکرده” و “مدارک و مستندات و دلایل تایید این واکسن نیز در اختیار صاحبنظران پزشکی قرار نگرفته است”، خطاب به روحانی نوشتند: “خرید این واکسن را که تاییدیه های حداقلی جهانی را طی نکرده  و اثربخشی و بی خطر بودن آن در کشور تولید کننده نیز با ابهام و اعتراض مواجه است، غیر موجه و خطرآفرین می دانیم”. اعضای سازمان نظام پزشکی در ادامه با تاکید بر اینکه هر نوع “ملاحظه کاری و مسامحه” در این زمینه “نابخشودنی و تحمل ناپذیر” است، “خواستار خرید واکسن معتبر و مورد تایید سازمان بهداشت جهانی شدند”.

مینو محرز، از اعضای علمی ستاد مبارزه با کرونا و مسئول تایید علمی واکسن ایرانی کرونا و نیز حسنعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت مجلس نیز از جمله کسانی بودند که به صورت علنی اعلام کردند، به واکسن روسی “اسپوتنیک وی”  اعتماد ندارند و آن را تزریق نخواهند کرد.

واکنش دولت و وزارت بهداشت اما نسبت به نگرانی ها و هشدار های موجود در میان مردم و جامعه پزشکی ایران تنها یک جمله بود، مخالفان واکسن روسی “منافع شخصی” دارند. کیانوش جهانپور، سخنگوی سازمان غذا و دارو، با گفتن اینکه مخالفان خرید واکسن روسی “تضاد منافع سیاسی، عقیدتی و اقتصادی” دارند، اقدامات آنان را “سازماندهی شده” اعلام کرد. سعید نمکی، وزیر بهداشت جمهوری اسلامی با گفتن اینکه من و خانواده ام جزو اولین کسانی خواهیم بود که واکسن روسی را تزریق می کنیم، سعی کرد تا به زعم خود مقداری از نگرانی ها و التهابات موجود در جامعه را کاهش دهد. اما نه تنها چنین نشد، بلکه بر عکس با اتفاق دو رخداد در جامعه، یعنی مرگ مهرداد میناوند و علی انصاریان که هر دو به دلیل ابتلا به کرونا جان باختند، دامنه نگرانی ها و التهابات جامعه بیشتر گسترش یافت و فشار بر دولت برای خرید و تهیه واکسن های مورد تایید سازمان بهداشت جهانی از هر سو شتاب گرفت.

مرگ میناوند و انصاریان، دو تن از اعضای سابق تیم ملی فوتبال ایران، که اولی در روز پنجشنبه ۹ بهمن در بیمارستان لاله تهران و دومی روز چهارشنبه ۱۵ بهمن در بیمارستان فرهیختگان جان باختند، بار دیگر موضوع واکسیناسیون فوری، همگانی و رایگان کرونا را نه فقط برای کارگران و عموم توده های زحمتکش ایران، که اینبار برای بازیگران و سلبریتی های کشور نیز به امری مبرم تبدیل کرد. مرگ این دو ملی پوش سابق، که از چهره های پیشکسوت و شناخته شده فوتبال ایران بودند، در شرایطی حساسیت جامعه ورزشی و سلبریتی های ایران را بر انگیخت، که روزانه بر اساس همان آمارهای جعلی وزارت بهداشت، هنوز هم حدود ۱۰۰ نفر از توده های مردم ایران بر اثر ابتلا به کووید ۱۹ جان می بازند. مردم زحمتکشی که در سکوت و گمنامی می میرند. کسانی که نه مرگ شان در رسانه ها بازتاب می یابد و نه گزارشی از رنج و زندگی آنان در جایی درج می گردد و نه خبرنگارانی برای زنده ماندنشان در مقابل بیمارستان ها انتظار می کشند. شرایط موجود، در واقع گوشه ای از وضعیت اسف‌بار حاکم بر جامعه است. شرایطی که نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی مسبب و بانی آن بوده است. وضعیتی که اکنون در شرایط گسترش شیوع کرونا و مرگ و میر ناشی از آن و نیز بر بسترهمگانی شدن مطالبه واکسیناسیون کرونا، به صورت بحرانی جدید در درون دستگاه حاکمیت تجلی یافته است. بحرانی که دولت را بر آن داشته تا با خرید ۵۰۰ هزار دوز از واکسن “اسپوتنیک وی” دست کم بخشی از فشارهای وارده بر خود و طبقه حاکم را کاهش دهد. این میزان دوز واکسن کرونا اگر برای مقامات و دستگاه های حکومتی بکار گرفته نشود، در گام نخست و بهترین حالت می تواند ۲۵۰ هزار نفر از کادر درمانی و پزشکی  ایران را پوشش دهد. کادر درمانی و پزشکی که در یک سال گذشته در صف مقدم مبارزه با کرونا بوده و در این مدت بسیار از خود مایه گذاشته اند.

اگرچه دولت جمهوری اسلامی، تحت فشار روزافزون جامعه و عمومی شدن خواست واکسیناسیون فوری، همگانی و رایگان، وعده خرید ۴ میلیون دوز دیگر از واکسن اسپوتنیک روسی و دیگر واکسن های موجود را داده است، اما فراموش نکنیم که ما با دولت و حکومتی سر و کار داریم که کماکان پیشبرد و اجرای سیاست ایمن سازی “گله ای”، جزو سیاست کلان آن است. کابینه روحانی و وزارت بهداشت آن، هنوز وعده تولید واکسن داخلی می‌دهند، آنان، هنوز در انتظارند که با مبتلا شدن افراد بیشتری از توده های مردم ایران، به وضعیت پایدار ایمنی جمعی در جامعه برسند. هیئت حاکمه ایران طی ۴۲ سال نشان داده است که غیر قابل اعتماداست. این حکومت برای بقای خود دست به هر دروغ و ترفند و نیرنگی می زند، تا چند صباحی بیشتر باقی بماند. در ماجرای بورس دیدیم با چه دوز و کلکی، پول بخشی از مردم ایران را از چنگ شان بیرون کشیده  و به خزانه خالی دولت واریز کردند. وعده خرید ۴ میلیون دوز واکسن در مقایسه با جمعیت ۸۵ میلیون نفری ایران، اساسا رقمی محسوب نمی شود. معضل واکسیناسیون جامعه ایران با خرید ۱۰ میلیون، ۲۰ میلیون و حتی ۳۰ میلیون دوز واکسن حل نخواهد شد، تا چه رسد به جار و جنجال تبلیغاتی دولت برای خرید ۴ میلیون دوز واکسن کرونا که اساسا معلوم نیست چه زمانی وارد کشور خواهد شد. دولت هایی که اکنون موفق به دریافت واکسن کرونا شده اند، از شش ماه پیش خرید آن را سفارش داده بودند. دولت جمهوری اسلامی اگر الان برای چند میلیون دوز واکسن سفارش بدهد، در بهترین حالت شش ماه بعد دریافت خواهد شد. لذا، بر بستر همه این واقعیات موجود است که تاکید داریم، سیاست هیئت حاکمه ایران همچنان بر اجرای سیاست ایمنی “گله‌ای” استوار است و تمامی ترفندهای تبلیغاتی دولت و وعده و وعیدهای آن برای خرید بیشتر واکسن کرونا، در اصل برای وقت کُشی و کاهش فشار مطالبه واکسیناسیون در جامعه است. پس به هوش باشیم اگر ذره ای از مطالبه واکسیناسیون همگانی کوتاه بیاییم، اگر به وعده های توخالی دولت دل خوش شویم، اگر همانند بازنشستگان فریاد نکنیم “فقط کف خیابون، به دست میآد حقمون”، همین میزانِ ۴ میلیون دوز واکسن مورد ادعای دولت نیز به دست ما نخواهد رسید.

متن کامل نشریه کار شماره  ۹۰۷ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.