کارگران زحمتکش شرکت نفت در ادامه مبارزاتی که پرچم آن در تیرماه ۹۹ به اهتزاز درآمد و در مرداد ۹۹ به یک اعتصاب همزمان و فراگیر یکهفتهای در چندین پالایشگاه و شرکت نفت و گاز و حفاری و پتروشیمی فرارویید، اخیراً نیز تجمعی را برای صبح روز شنبه ۴ بهمن ۹۹ در مقابل وزارت نفت سازمان داده بودند. این تجمع اما درهمان مراحل اولیه، زمانی که حدود ۵۰ کارگر در محل حاضرشده و مشغول باز کردن بنرهای خود بودند، مورد یورش نیروهای امنیتی و انتظامی قرار گرفت. تعداد کثیری از نیروهای سرکوب که از قبل، محل را به اشغال خویش درآورده بودند، کارگران را موردحمله قراردادند و از باز شدن بنرها جلوگیری کردند. نیروهای امنیتی و انتظامی ضمن ایجاد تشنج و درگیری، ۲۰ تن از کارگران را بازداشت و با ونهای پلیس که از قبل در محل آماده بودند، به دو کلانتری منتقل کردند. کارگران دستگیرشده را البته بعد از ساعتها بازداشت و پیگیریهایی که برای آزادی آنها انجام شد، با اخذ تعهد آزاد کردند. تجمع کارگران نفت در روز ۴ بهمن درواقع به دنبال فراخوانی که حدود دو هفته قبل از آن صادرشده بود، سامان گرفت. در این روز نزدیک به ۸۰۰ تن از کارگران و کارکنان صنعت نفت خود را به کوچهها و خیابانهای اطراف محل تجمع رسانده بودند که با برخوردهای وحشیانه و خشونتبار نیروهای سرکوب و ممانعت از تردد و ورود کارگران و کارکنان به محل، مانع برگزاری این تجمع مسالمتآمیز کارگری شدند. خبر این تجمع اعتراضی نیز طبق معمول با سکوت و بایکوت کامل روزنامهها و سایر رسانههای دولتی روبرو شد. افزون بر آن، این حرکت اعتراضی متأسفانه آنطور که بایدوشاید در رسانههای چپ نیز انعکاس نیافت. بهرغم برخورد خشن و سرکوبگرانه دستگاه امنیتی و انتظامی با کارگران نفت و بهرغم بایکوت خبری این تجمع اعتراضی، این اقدام کارگران مبارز نفت اما تأثیرات خود را برجای گذاشت و بخش زیادی از وظایف خود را انجام داد .
جمعی از کارکنان رسمی نفت متشکل در گروهی بنام” گروه افکار” با انتشار بیانیهای ضمن ارائه توضیحی کوتاه در مورد این گروه، خواستهای کارکنان رسمی نفت را در ۹ بند فرموله و فراخوان تجمع را صادر کرده بود. در بیانیه گفتهشده ” ما کارکنان رسمی اعضای گروه افکار که درحال حاضر متشکل از حدود پنج هزار کارمند نفت هستیم و قطعاً طی روزهای آینده بیشتر و بیشتر خواهیم شد، از این لحظه بهصورت رسمی اعلام میکنیم به دلایل ذکرشده زیر اقدام به گردهمایی عظیم مورخه چهارم بهمنماه خواهیم نمود.” در این بیانیه بعد از طرح خواستهایی مانند ابطال اساسنامه تحمیلی صندوق نفت، بهبود وضعیت بهداشت و درمان، تخصیص وام، رفع مشکلات کارکنان رسمی شاغل در شرکتهای واگذارشده، تشکیل شورای اداری و استخدامی جهت اصلاحات موردنیاز برای اجرای کامل ماده ده…چنین آمده است” همچنین از بقیه همکاران اعم از بازنشستگان گرامی، ایثارگران عزیز و سایر همکاران رسمی خانواده نفت که به دلیل موارد ذکرشده بالا تمایل به شرکت در گردهمایی تاریخ چهارم بهمنماه دارند دعوت میشود جهت همفکری و هماهنگی بیشتر به جمع گروه افکار بپیوندند.”
چند روز بعد از انتشار این بیانیه که ابتکار آن در دست کارکنان رسمی و تکیه و ثقل اصلی آن خواستهای کارکنان رسمی وزارت نفت بود، فراخوان دیگری انتشار یافت که جامعتر و کاملتر بود. این فراخوان با عنوان “فراخوان کارگران رسمی نفت به تجمع بزرگ سراسری”، خواستهایی را مطرح نمود که نهفقط نشان از اتحاد و هماهنگی میان نیروی کار رسمی یعنی کارکنان و کارگران رسمی نفت بود، بلکه حاکی از اتحاد و هماهنگی میان نیروی کار رسمی با کارگران غیررسمی، قرارداد مدت موقت و کارگران پیمانی بود. در این فراخوان علاوه بر اهم مطالبات مطرحشده در فراخوان قبلی، بر خواستهای کارگران غیررسمی بهویژه کارگران قراردادی و کارگران پیمانی که جمعیتی بیش از ۱۴۰ هزار نفر را در شرکت نفت و گاز و پتروشیمی تشکیل میدهند تأکید شده که درعینحال بهروشنی ثقل کارگری فراخوان را نیز نشان میدهد.
اهم این خواستها عبارتاند از: لغو قوانین بردهوار مناطق ویژه اقتصادی، کوتاه شدن دست پیمانکاران و لغو قراردادهای موقت و پیمانی، افزایش مزد به بالای خط فقر ۱۲ میلیونی، افزایش مزد متناسب با نرخ تورم ، پرداخت بهموقع دستمزد،پایان دادن به چپاولها و دزدیها تحت عنوان خصوصیسازی، امنیت شغلی، توقف اخراجها، بهبود وضعیت بهداشت و درمان، درمان رایگان برای همه کارگران نفت، اجرای پروتکلهای سازمان بهداشت جهانی در مقابله با بیماری خطرناک کرونا،ایمنی محیط کار، بالا بردن استاندارد شرایط زیستی و کاری کارگران، تشکیل شورای اداری و استخدامی نفت جهت اصلاحات موردنیاز برای اجرای کامل ماده ده و تعلق برخی مزایا به کارگران، ابطال اساسنامه تحمیلی صندوق نفت، پایان دادن به تحمیل مالیاتهای سنگین و تصاعدی برمزد کارگران، پایان دادن به امنیتی کردن محیط کار و هر نوع پروندهسازی امنیتی برای کارگران معترض و در پایان این لیست نیز تأکید شده است که تشکل، اعتصاب، تجمع از حقوق پایهای همه کارگران است.
این خواستهای نیروی کار نفت که در تجمعات، اعتصابات و اعتراضات تیر و مرداد و آذر سال جاری کارگران با جملهبندی دیگر و هر بار بخشهایی از آن عنوانشده بود و در فراخوان تجمع بهمنماه بهطور کامل و یکجا مطرح شد، البته همگی حائز اهمیت جدی هستند. نظر به اهمیت بیشتر برخی از این خواستها و نقش آن در سازمانیابی اعتراضات و اعتصابات نفت و گاز و پتروشیمی، در اینجا روی چند تا از این خواستها مکث کوتاهی میکنیم.
بهرغم آنکه فراخوان تجمع ۴ بهمن ، توسط کارگران رسمی صادرشده بود، توجه و تأکید ویژه اما بر کارگران غیررسمی اعم از قراردادی یا پیمانی بود و اهم مطالبات نیز مطالبات همین گروه بزرگ کارگران نفت بود. لغو قوانین بردهوار مناطق ویژه اقتصادی و لغو قراردادهای موقت و پیمانی ازجمله مهمترین خواستهای کارگران شرکت نفت است . این خواست درعینحال خواست بسیاری از کارگران در دیگر صنایع در کل کشور و به یک معنا خواست طبقه کارگر ایران نیز هست. درحال حاضر اکثریت بزرگ کارگران ایران با قراردادهای موقت و پیمانی کار میکنند. در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی بیش از ۱۰۶ هزار کارگر بهصورت پیمانی کار میکنند که ازلحاظ مزد و مزایا و شرایط کاری، در پایینترین رده نیروی کار در این صنعت به شمار میروند و گاه حتی از بیمه تأمین اجتماعی و دفترچه بیمه نیز محروماند. همچنین بیش از ۳۷ هزار کارگر قرارداد مدت موقت در این صنعت کار میکنند که شرایط کار و مزدشان تنها اندکی بهتر از کارگران پیمانی است و در کلیت خود وضعیت تقریباً مشابهی دارند. افزون براین اغلب مناطق ازجمله مناطق جنوب کشور که صنعت نفت و گاز و پتروشیمی در آن فعال است، جزء مناطق ویژه اقتصادی هستند. در این مناطق نزدیک به یکمیلیون کارگر ازجمله ۱۰۶ هزار کارگر پیمانی نفت مشغول به کار هستند که نوع قرارداد، ساعات کار، دستمزد و شرایط کار و غیره را بهطور یکجانبه کارفرما تعیین میکند . کارگران این مناطق درحالیکه بهشدت استثمار میشوند، حتی از شمول قانون کار رژیم نیز خارج هستند.کارگران پیمانی و قراردادی مدت موقت نفت که در اعتصاب فراگیر و سراسری مرداد ۹۹ خواهان تبدیل وضعیت خود از قراردادی و پیمانی به دائمی و رسمی شده بودند، در تجمع بهمنماه خویش نیز بار دیگر خواهان لغو این قراردادها و قوانین بردهوار ناظر بر آن شدند.
پس از اعتراضات باشکوه کارگران و کارکنان نفت در تیر و مرداد ۹۹، مسئولین شرکت نفت ازجمله “فرزین مینو” معاون منابع انسانی وزارت نفت، وعدههایی درزمینهٔ تبدیل وضعیت کارگران پیمانی(شرکتی) داد. اما بهزودی معلوم شد که وی با توسل به نیرنگ و فریب، جز دروغ و مشتی وعده توخالی چیزی به کارگران نداده است. از همین رو این شخص درحال حاضر مورد نفرت شدید و عمیق کارگران است.
در مورد ۳۷ هزار کارگر قراردادی نیز تقریباً همین ماجرا تکرار شد. بجای دائمی کردن این کارگران، قرار شده از طریق آزمون و قبولی در آن، قرارداد موقت و یکساله درصد کوچکی از کارگران قراردادی مدت موقت را به ۳ تا۵ سال تبدیل کنند. نفت آنلاین سوم بهمنماه اعلام کرد” جهت افزایش امنیت شغلی کارکنان قراردادی مدت موقت صنعت نفت، بررسی و تدوین طرح افزایش مدتزمان قرارداد کارکنان قراردادی مدت موقت به ۳ و ۵ سال در دستور کار قرار گرفت.این طرح در آیندهای نزدیک اجرا خواهد شد”. بهعبارتدیگر مقامات وزارت نفت تا اینجا جز وعده، چیزی به کارگران نفت ندادهاند و بدیهی است که خواستهای فوق بهویژه تبدیل وضعیت کارگران پیمانی و قراردادی به رسمی، کماکان جزء خواستهای مبرم و فوری اکثریت بزرگ کارگران نفت باشد که در فراخوان تجمع نیز به نحو بارزی انعکاس داشت.
طرح خواست مزد ۱۲ میلیون تومانی بالای خط فقر، بهویژه در شرایطی که در شورای عالی کار رژیم نیز بحث تعیین حداقل دستمزد سال۱۴۰۰ مطرح است، یک خواست منطقی بجا و بهموقع است که این بار در اعلام آن، کارگر نفت زودتر و جلوتر از سایر کارگران و تشکلهای کارگری ظاهر شد و خشت اول را گذاشت. افزایش مزد متناسب با نرخ تورم، پرداخت تمام مطالبات معوقه ، پرداخت بهموقع دستمزدها و سرانجام اینکه دستمزد هیچ کارگری نباید زیرخط فقر باشد، همچنین توقف اخراجها و بیکارسازیها، بهبود وضع بهداشت و درمان و امکانات درمان رایگان برای همه کارگران، ایمنی محیط کار و اجرای پروتکلهای سازمان بهداشت جهانی برای مقابله با بیماری کرونا… همه و همه، خواستهای عموم کارگراناند که بر زبان نفت جاریشدهاند.
افزون براین، دو خواست سیاسی و برجسته درمیان مجموعه خواستهای کارگران نفت، در شرایط کنونی حائز اهمیت جدی است. بهویژه در شرایطی که رژیم حاکم سعی کرده است با سرکوب و بازداشت و پروندهسازی، کارگران پیشرو، نمایندگان و فعالان کارگری را مرعوب و از صحنه خارج سازد. طبقه حاکم سعی کرده است با ایجاد فضای امنیتی و شبهنظامی و سربازخانهای، مانع اعتراض و اعتصاب شود و هر زمان که اعتراض و اعتصابی سازمانیافته، با دستگیری، احضار، بازداشت ، تهدید و پروندهسازی برای کارگران پیشرو و فعالان اعتصاب، سعی کرده است کارگران را بترساند و مانع اعتراض و اعتصاب شود. نمونههای فراوانی ازایندست را در هفتتپه، فولاد، هپکو و آذر آب شاهد بودهایم. ازاینرو، پایان دادن به امنیتی کردن محیط کار و هر نوع پروندهسازی امنیتی برای کارگران، یکی از خواستهای سیاسی مهم نهفقط در نفت، بلکه در پتروشیمی گاز و حفاری و سایر صنایع نیز هست.
خواست سیاسی بسیار مهم دیگر کارگران نفت تشکل است. کارگران نفت به تجربه دریافتهاند که باید خود را در تشکلهای مستقل خویش متشکل سازند. سرمایهداران و دولت آنها ازآنجاکه از تفرق و پراکندگی و بی تشکلی کارگران سود میبرند، همواره با متشکل شدن کارگران مخالفت نموده و در برابر متشکل شدن کارگران مانع ایجاد میکنند. در شرکت نفت، آگاهانه و عامدانه کارگران را به گروههای مختلفی تقسیم کردهاند تا مانع اتحاد کارگران شوند. تقسیم کارگران به رسمی، پیمانی و قراردادی و دامن زدن به تبعیض و اختلاف میان آنها، نهفقط از این بابت که کارفرما و سرمایهدار کارگر را بیشتر استثمار میکند و مزد و مزایای کمتری به کارگر میدهد مطلقاً به سود سرمایهدار است، بلکه ازاینجهت که میان کارگران نفاق و رقابت و چنددستگی ایجاد میکند و مانع اتحاد و یکپارچگی کارگران میشود نیز صد در صد به سود سرمایهداران و کل طبقه حاکم است. فراخوان تجمع ۴ بهمن و تنظیم لیست خواستها که مجموعهای از خواستهای کارگران اعم از رسمی، پیمانی یا قراردادی است و تأکید ویژه روی خواستهای پرشمارترین بخش کارگران نفت نشان داد که کارگران پیشرو نفت نیز از نقشههای شوم سرمایهداران و دولت آنها بیاطلاع نیستند و با تاکتیکهای هوشیارانه مبارزاتی خود میتوانند این نقشهها را نقش بر آب کنند.
در مورد تشکل نیز کارگران نفت در زمره قدیمیترین و باتجربهترین کارگران هستند که نهفقط اهمیت تشکل و فعالیت و مبارزه متشکل را میدانند، بلکه خود نیز در مقاطع مختلف و با توجه به شرایط، مناسبترین و مؤثرترین تشکلها را سازمان دادهاند.”گروه افکار” که با صدور فراخوان اولیه اعلام کرد ۵ هزار کارگر رسمی عضو آن است، گرچه تا این لحظه چندان شناختهشده نیست، اما میتواند نمایانگر گوشهای از تلاشهای کارگران شرکت نفت برای ایجاد تشکل باشد. اما صرفنظر از این مسئله، اعتصابات نفت در سال جاری(۹۹) بهویژه اعتصاب فراگیر و همزمان چندین پالایشگاه و شرکتهای نفت و گاز و حفاری و پتروشیمی و پیوستن چندین نیروگاه برق به این اعتصاب، بهروشنی نشان داد که در نفت گامهای اولیه برای ایجاد تشکل بهویژه یک تشکل هماهنگکننده مبارزات نفت و پتروشیمی برداشتهشده است. وظیفه کارگران آگاه و پیشرو نفت است که برای پاگیری و صیقل یابی این تشکل نطفهای هماهنگکننده، گامهای دیگری بهپیش بردارند، شورای هماهنگی کارگران نفت را برپا و تشکل مستقل خویش را پایهریزی کنند.
بهرغم سرکوب تجمع کارگران نفت در تجمع ۴ بهمن و ممانعت از برگزاری آن، اما با فراخوان تجمع و طرح خواستها، گام مهمی در راستای اتحاد میان کارکنان و کارگران رسمی و مهمتر از آن گام بسیار مهمی در جهت اتحاد و هماهنگی میان کارگران رسمی با کارگران پیمانی و قراردادی برداشته شد. سیر حرکت و مبارزه کارگران نفت در سال جاری، یک سیر تکاملی در همین جهت بوده است. مبارزه در نفت، تازه آغازشده است. کارگران نفت بهخوبی دریافتهاند که برای تحقق هر مطالبه خود، باید اعتراض و اعتصاب را سازمان دهند. نفت باید برای ایفای رسالت و نقش بی جایگزین خود در جنبش طبقاتی کارگران، خود را آماده و تجهیز کند.
نظرات شما