“شعارمان این زمان، معیشت است و درمان”

بازنشستگان تامین اجتماعی در دو ماه گذشته با شعار محوری “فقط کف خیابون، بدست میاد حق مون”، چهار تجمع اعتراضی در مقیاس سراسری برگزار کرده اند. اولین تجمع اعتراضی آنان در تاریخ ۲۳ آذر ۹۹ و چهارمین تجمع آنان نیز روز ۷ بهمن  به طور همزمان در سراسر کشور برگزار شد. تهران، کرج، قزوین، مشهد، اهواز، اراک، ساری، خرم آباد، ایلام، رشت، اصفهان، تبریز، کرمان، سنندج، کرمانشاه، شوش، نیشابور، دزفول، یزد و همدان از جمله شهرهای بودند که صدای اعتراض بازنشستگان پر شکوه تر از تجمعات قبلی طنین انداز شد.

فراخوان تجمعات اعتراضی ۷ بهمن که از سوی تشکل های مستقل بازنشستگان و با حمایت ده ها نهاد کارگری، دانشجویی و فرهنگی اعلام شده بود، با حضور پر شمار تعداد زیادی از بازنشستگان، از کارافتادگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی در تهران مقابل وزارت کار و تامین اجتماعی و در بیش از ۲۰ شهر ایران در مقابل ادرات دولتی برگزار شد.

از ویژگی های این دوره از تجمعات اعتراضی بازنشستگان، خصوصا تجمع  ۷ بهمن، وحدت و یگانگی بیشتر، حضور پر شمار زنان فعال در اعتراضات اخیر، افزایش پشتیبانی گروه ها و تشکل های کارگری، فرهنگی و دانشجویی از مطالبات و تجمعات بازنشستگان بود. سازماندهی نسبتا خوب اعتراضات کنونی در اغلب شهرها و به طور اخص بکارگیری بلندگوهای دستی همراه با انبوه شعار نوشته های متنوع، یکی دیگر از ویژگی های مهم تجمعات سراسری ۷ بهمن بود. استفاده از این شیوه های موثر، سبب شد تا صدای اعتراض بازنشستگان در تجمع ۷ بهمن، با سر دادن “شعارمان این زمان، معیشت است و درمان” و “فریاد فریاد از این همه بیداد” رساتر از گذشته در سرتاسر ایران طنین انداز شد.

طنین آوای “فریاد فریاد از این همه بیداد”، سال هاست که در اجتماعات بازنشستگان شنیده می شود، بیدادی که نه فقط بر بام خانه بازنشستگان تامین اجتماعی، که سال های متمادی است بر بام و سفره کارگران و عموم توده های زحمتکش مردم ایران نشسته است. ظلم و ستمی که هزاران بازنشسته زحمتکش در تجمعات سراسری ۷ بهمن، متحد و یکپارچه برای رهایی از آن، همدل و هم صدا شدند. این هم آوایی بازنشستگان تامین اجتماعی، زمانی به اوج رسید که آنان در کنار شعارهایی نظیر “فریاد فریاد، از اینهمه بیداد”، “کشورمون توگنجه، بازنشسته تو رنجه”، “ظلم و ستم کافیه، سفره هامون خالیه”، “اندوختمون کجا رفت، به جیب زالوها رفت”، “بازنشسته بیدار است، از تبعیض بیزار است”، یکی از فوری ترین و مبرمترین مطالبات خود را فریاد زدند. مطالبه و خواستی عمومی که در قالب “شعارمان این زمان، معیشت است و درمان” بلندتر از هر زمان دیگری تجلی یافت.

بازنشستگان تامین اجتماعی، سال های متمادی ست که فریادشان از تنگناهای شدید اقتصادی و معیشتی بلند شده است. آنان، سال هاست که به انحاء مختلف بی عدالتی، تنگدستی و خالی شدن سفره هایشان را فریاد می زنند. سال هاست، مطالبات آنان از جمله “همسان سازی حقوقی” و “داشتن بیمه کارآمد” بی پاسخ مانده است. سال هاست، خواست ها و مطالبات بر حق آنان، با وعده و وعیدهای توخالی مسئولان حکومتی مواجه شده است. دهه های متمادی است که دولت جمهوری اسلامی در شنیدن و پاسخگویی به مطالبات آنان، خود را به کری و کوری زده است.

حال بر بستر این بی توجهی مطلق چندین و چند ساله هیئت حاکمه ایران نسبت به معیشت و درمان و بهبود شرایط زندگی بازنشستگان تامین اجتماعی، آنان به تجربه دریافته اند که تحقق مطالبات شان، جز با حضور اعتراضی پر رنگ و پر شمار آنان در کف خیابان ها ممکن نخواهد بود.

چهار تجمع اعتراضی پر شور آنان در دو ماه گذشته -آنهم در دوران پر خطر کرونایی- نشان روشنی از عزم و اراده سترگ بازنشستگان برای تحقق مطالبات عاجل و ضروری شان است. عزم و اراده ای که با طنین شعار “فقط کف خیابون، بدست میاد حقمون”، با تجمعات سراسری ۲۳ آذر کلید خورد، در ۱۴ و ۲۱ دی ماه ۹۹ تکرار شد و اکنون در تجمعات سراسری و پرشکوه ۷ بهمن، با بیان “شعارمان این زمان، معیشت است و درمان” تجلی بیشتری یافته است.

در تأیید و حمایت تجمع سراسری بازنشستگان، سندیکای کارگران هفت تپه در اطلاعیه خود ضمن اعلام پشتیبانی از اعتراض سراسری بازنشستگان نوشت: “در روز ۷ بهمن ماه، دستهایمان را متحدانه به هم گره خواهیم زد و یکصدا فریاد خواهیم زد، زندگیِ شایسته و انسانی حق ماست. شادی، رفاه، آسایش، امنیت، تفریح، داشتن امکانات و معیشت برای یک زندگی مرفه همراه با استانداردهای جهانی حق ماست.  روز ۷ بهمن ماه، دست در دست هم برای رسیدن به خواست های مان تجمع خواهیم کرد تا یک بار دیگر نشان دهیم که ما خواستار جامعه ای عاری از ستم و استثمار، عاری از تبعیض و نابرابری ها هستیم”.

اعتراضات سراسری هفتم بهمن ماه، در شرایطی سازماندهی شد که هیئت حاکمه ایران نسبت به سه تجمع قبلی آنان، دست کم به شکل ظاهری نشان داد که برای اینگونه تجمعات اعتراضی اهمیتی قائل نیست. اما با اعلام فراخوان “گروه اتحاد بازنشستگان” برای انجام چهارمین تجمع سراسری ورق برگشت. دولت جمهوری اسلامی که تا پیش از این، نسبت به مطالبات بازنشستگان خود را بی تفاوت نشان می داد، اینبار زنگ خطر را شنید و در اقدامی توطئه آمیز به مقابله با چهارمین فراخوان برگزاری تجمعات اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی برخاست. خطر برگزاری چهارمین تجمع سراسری، زمانی برای دولت جدی شد که چندین تشکل و گروه کارگری از جمله سندیکای شرکت واحد اتوبوس رانی تهران، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و اتحادیه آزاد کارگران ایران با صدور اطلاعیه های جداگانه ضمن حمایت از برگزاری تجمع اعتراضی کارافتادگان و بازنشستگان تامین اجتماعی، از خواست ها و مطالبات آنان نیز اعلام پشتیبانی کردند.

عزم و اراده مصمم بازنشستگان تامین اجتماعی در برگزاری گسترده چهارمین تجمع سراسری و اعلام پشتیبانی تشکل ها و گروه های کارگری از این تجمع، دولت جمهوری اسلامی را بر آن داشت تا با توسل به امکانات تشکل زرد و دولتی “خانه کارگر” در میان بازنشستگان  تردید و انشقاق و دو دلی ایجادکرده و از این طریق، آنان را از حضور پر رنگ در تجمعات سراسری ۷ بهمن باز دارد.

لذا، تشکیلات حکومتی “خانه کارگر” با صدور اطلاعیه ای جداگانه، بازنشستگان تامین اجتماعی را به یک تجمع اعتراضی در روز ۶ بهمن  فراخواند. در پی فراخوان تشکل حکومتی “خانه کارگر” و به رغم به کارگیری آنان از همه امکانات دولتی و تبلیغات حکومتی برای انجام این تجمع در عمل اما تنها جمعی از بازنشستگان تامین اجتماعی به همراه بازنشستگان کشوری و لشکری در تهران و دو شهر قزوین و زنجان تجمع کردند. تجمع تهران در مقابل سازمان برنامه و بودجه و تجمعات محدود قزوین و زنجان نیز در مقابل استانداری شکل گرفت. در تهران، محمد نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه با حضور و سخنرانی در جمع گروهی از بازنشستگان، حل مشکل آنان را به مجلس شورای اسلامی حواله داد. رسانه های حکومتی نیز با انتشار تصاویر و گزارش برگزاری این تجمع دولتی و نیز با استفاده از تیترهایی همچون “درهای باز سازمان برنامه و بودجه بر روی بازنشستگان” باز است، با بزرگ نمایی صفوف بازنشستگان در تجمع دولتی “خانه کارگر” تلاش کردند تا بازنشستگان تامین اجتماعی را از برگزاری تجمعات سراسری ۷ بهمن بر حذر دارند.

توطئه “خانه کارگری ها” اما با واکنش سریع، به موقع و هوشیارانه “تشکل مستقل بازنشستگان تامین اجتماعی” مواجه شد. تشکل مستقل بازنشستگان بعد از فراخوان “خانه کارگر”، با صدور یک اطلاعیه تکمیلی در روز ۳ بهمن نوشت: “چندین سال است که ما بازنشستگان، از کار افتادگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی با فریادهای خود؛ خواهان افزایش حقوق و دیگر خواسته های برحق خود می باشیم. در این میان، کسانی که خود را نمایندگان ما می دانند با فریب و تزویر، هر روز در تلاش بوده اند و هستند تا با شیوه هایی همچون نامه نگاری و پتیشن، اعتراضات ما را خاموش کنند…ما ضمن محکوم کردن این اهداف نفاق افکنانه و استفاده ابزاری از بازنشستگان توسط خانه کارگر، اعلام می داریم هرچه باشکوه تر در تجمع ۷ بهمن شرکت کرده و وحدت سراسری بازنشستگان، از کارافتادگان و مستمری بگیران رامستحکمتر خواهیم نمود. ما در این تجمع، یک صدا خواسته های خودرا، که در راس آن ها “افزایش حقوق متناسب با نرخ تورم” است، فریاد خواهیم زد”.

اطلاعیه تکمیلی “تشکل مستقل بازنشستگان تامین اجتماعی” و تاکید مجدد آنان برای حضور “هرچه با شکوه تر” در تجمعات ۷ بهمن، نه تنها بازار فراخوان “خانه کارگری ها” را از سکه انداخت، بلکه بازنشستگان و کار افتادگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی در حرکتی هماهنگ، با شور و هیجان و یکپارچگی بیشتری در تجمعات سراسری ۷ بهمن حضور یافتند. حضوری پر رنگ و متحدانه که به گواه همه گزارش ها و تصاویری که از اجتماع روز هفتم بهمن بازنشستگان تامین اجتماعی در تهران و متجاوز ار ۲۰ شهر دیگر انتشار یافتند، تجمعات سراسری ۷ بهمن بسیار باشکوه تر و پر صلابت تر از از سه اجتماع قبلی آنان برگزار شد.

وقتی توطئه گری دولت جمهوری اسلامی در راه اندازی تجمعات حکومتی “خانه کارگری ها” در تهران و چند شهر دیگر با شکست مواجه شد، مقابله با اجتماعات سراسری ۷ بهمن در دستور کار هیئت حاکمه ایران قرار گرفت. یورش نیروی انتظامی به تجمع اعتراضی بازنشستگان در تبریز و ضرب و شتم آنان، نمونه ای از واکنش سرکوبگرانه جمهوری اسلامی نسبت به اجتماعات برحق بازنشستگان است که این اقدام سرکوبگرانه دولت نیز با واکنش سریع تشکل های مستقل کارگری از جمله گروه اتحاد بازنشستگان، تشکل مستقل بازنشستگان تامین اجتماعی و سندیکای کارگران شرکت واحد  در محکومیت “هجوم نیروی انتظامی” به تجمع بازنشستگان تبریز مواجه شد.

برگزاری موفقیت آمیز تجمعات سراسری بازنشستگان، از کارافتادگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی در روز ۷ بهمن و طرح مطالبات آنان با شعارهای اعتراضی و افشاگرانه ، جملگی بیانگر عزم و اراده سترگ آنان برای پیگیری و تحقق مطالبات شان است. مطالبات برحقی که اکنون به طور موجز در فوری ترین و عاجل ترین مطالبه آنان یعنی “شعارمان این زمان، معیشت است و درمان”، تجلی یافته است.

پوشیده نیست که وضعیت کنونی بازنشستگان تامین اجتماعی، آئینه تمام نمایی از سطح معیشت و مشقات زندگی اکثریت قریب به اتفاق کارگران و عموم توده های مردم ایران است. بازنشستگان تامین اجتماعی با سال ها تلاش و کار و تولید، اکنون داشتن یک زندگی انسانی و شرافتمندانه فریاد می زنند. بی تردید برخورداری از رفاه و آسایش و امنیت، حق مسلم آنان است. شادی، تفریح، آرامش و برخورداری از یک معیشت مناسب برای گذران یک زندگی خوب و بی دغدغه بخشی از حقوق اولیه آنان است. با این همه در حاکمیت جمهوری اسلامی، آنان نه تنها از داشتن یک زندگی خوب و مناسب در دوران بازنشستگی و کهولت سنی بی بهره اند، بلکه از حداقل های رفاه و آرامش و امنیت و شادی و تفریح نیز برخوردار نیستند. نه تنها معیشت و درمان شان به راه نیست، نه تنها تسهیلات و امکاناتی برای گذران حداقل های زندگی شان فراهم نیست، بلکه سفره شان تهی و درمان شان نیز با رنجی روزافزون، توامان شده است. معیشت و درمانی که اکنون به ساده ترین شکل موجود در بیان “شعارمان این زمان، معیشت است و درمان”، خلاصه شده است.

پوشیده نیست تمام شعارهای افشاگرانه و مبارزاتی بازنشستگان، از کارافتادگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی، ابزار و وسیله ای برای تحقق همین شعار مطالباتی آنان است. اینکه بازنشستگان مدام در تجمعات خود فریاد می زنند، “تا حق خود نگیریم، از پا نمی نشینیم”، این کدام حق است که آنان این چنین مطالبه آن را فریاد می زنند. اینکه بازنشستگان، در هر تجمع اعتراضی خود هر بار پر طنین تر از پیش نهیب می زنند، “فقط کف خیابون، بدست میآد حقمون”، این کدام حق است که این چنین “پر طبل تر از حیات” در هر اجتماع آنان طنین انداز است. آیا غیر از این است که آنان برخورداری از یک معیشت و درمان مناسب را حق مسلم خود می دانند. اینکه سندیکای کارگران هفت تپه در اطلاعیه حمایتی خود از برگزاری تجمعات سراسری ۷ بهمن نوشته است: “شادی، رفاه، آسایش، امنیت، تفریح، داشتن امکانات و معیشت برای یک زندگی مرفه همراه با استانداردهای جهانی حق ماست”، همان مفهومی ست که به روشن ترین وجه ممکن در بیان موجز “شعارمان این زمان، معیشت است و درمان” تجلی یافته است. شعاری که در شرایط کنونی، مبارزه برای تحقق آن، نه فقط برای بازنشستگان تامین اجتماعی، بلکه برای کارگران و عموم توده های مردم ایران به امری عاجل و ضروری تبدیل شده است. در این میان اما جای یک پرسش کلیدی خالی است. و آن اینکه آیا طرح مطالبه “شعارمان این زمان، معیشت است و درمان”، به تنهایی و بی توجه به شرایط سیاسی حاکم بر جامعه کافی ست؟

تجربه صدساله مبارزات کارگران و توده های مردم ایران به روشنی نشان داده است که بدون کسب آزادی های سیاسی، بدون رهایی از نظم طبقاتی موجود و در نهایت بدون کسب قدرت سیاسی طبقه کارگر، رسیدن به شادی، رفاه، درمان، آسایش، امنیت، تفریح و در نهایت داشتن امکانات معیشتی مناسب برای یک زندگی مرفه، دست کم در ایران اگر نگوییم ناممکن، امری بسیار دشوار است. بیان روشن و صریح این امر آیا بدان معناست که برای تحقق مطالبه “شعارمان این زمان، معیشت است و درمان”، نباید مبارزه کنیم؟ باید دست روی دست بگذاریم و هرچه بیشتر در فقر و فلاکت فرو رویم؟ ابدا اینگونه نیست. نه تنها اینگونه نیست، بلکه دقیقا برعکس است. در شرایط کنونی برای تحقق “شعارمان این زمان، معیشت است و درمان”، نه تنها باید مبارزه کرد، نه تنها بیشتر از پیش باید جنگید، نه تنها باید بر شعار مبارزاتی “فقط کف خیابون، بدست میآد حقمون” جامه عمل پوشاند، بلکه لازم و ضروری ست با بسیج گسترده بازنشستگان، کارگران و عموم توده های زحمتکش مردم ایران پیگیرتر و پر صلابت تر از هر زمان دیگری برای تحقق “شعارمان این زمان، معیشت است و درمان”، به مبارزه در کف خیابان ها روی آوریم. در این کشاکش مبارزات روزانه، مهم اما این است که هرگز  فراموش نکنیم و بدانیم که مبارزات جاری کارگران، بازنشستگان تامین اجتماعی و عموم توده های مردم ایران برای تحقق”شعارمان این زمان، معیشت است و درمان”،  همواره با چشم انداز رهایی سیاسی و در هم آمیختگی مبارزات کنونی با بر چیدن کامل نظم موجود معنا و مفهومی انقلابی خواهد یافت.

متن کامل نشریه کار شماره  ۹۰۶ در فرمت پی دی اف

 

 

POST A COMMENT.