زخمی که هر بار نیشتر می خورد

در حاکمیت ۴۱ ساله جمهوری اسلامی، سال و ماه و روزی نیست که زخمی سنگین بر جسم و جان توده های مردم ایران ننشسته باشد. روز و ماه و سالی نیست که بغضی سنگین بر گلوی مردم چنگ نیانداخته باشد. در تمامی این سال های مرگ و جهالت و کشتار، سرکوب از پس سرکوب تداوم یافت، شلاق از پس شلاق بر گُرده توده ها نشست، دستگیری و بازداشت و زندان و شکنجه و اعدام، کسب و کار حاکمان اسلامی شد. فقر و نداری در جای جای کشور ریشه دواند، بی خانمانی افزایش یافت، کارتون خوابی به گور خوابی رسید، دزدی و اختلاس از رقم های چند صد میلیونی به رقم های چند هزار میلیاردی گسترش یافت، اعتیاد به درون مدارس راه یافت. تن فروشی به سن و سال دخترکان رسید، آمار خودکُشی فزونی یافت، زباله گَردی وسیله ای برای معاش شد و زخم های دیگری از این دست که حتی بازگویی شان پوست را خراش می دهد. در عوض، در تمامی این سال ها، در پس تمامی این زخم های نابکار و در پس روزگار تیره و تاری که برای مردم ایران رقم زده شد، حاکمان اسلامی روز از پی روز پروار و پروارتر شدند.

دردا که در میانه این زخم های خون چکان، زخم دیگری هم هست که بعضا در خفا مانده است. زخمی که هر چند وقت یکبار نیشتر می خورد و هر بار با یادآوری آن، نمک بر زخم کارگران و توده های مردم ایران  پاشیده می شود. زخمی که همواره خون چکان است، زخمی که از سوزش آن ، درد در رگان توده های مردم ایران جاری ست، حسرت در استخوان شان تیر می کشد و روز از پی روز، اشک تفتان بر سفره های خالی شان فرو می غلطد.

به راستی این کدام درد است که این چنین سنگین و سخت بر گُرده کارگران و توده های مردم ایران نشسته است؟ این کدام زخم ناسور است که این چنین بر گلوی آنان چنگ انداخته است، این کدام زخم پنهان است که هر بار در شمایل قطره ای تفتان بر گونه های رنجور توده های مردم ایران می غلطد؟

این درد نابکار، این زخم خون چکان، این سوز مانده در گلو، این زخم مانده در لای استخوان، همانا به تاراج رفتن انبوه سرمایه های مملکت است، به یغما رفتن صندوق صندوق دلارهای نفتی ایران در سوریه و عراق و لبنان و یمن است. این زخم بی التیام، چپاول چمدان چمدان دسترنج کارگران و توده های مردم است که برای گروه های تروریستی حزب الله و حماس در لبنان، حشدالشعبی در عراق و حوثی ها در یمن ارسال می شوند. این حسرت نشسته بر سفره خالی انبوه کارگران و توده های مردم ایران، هزینه کردن میلیاردها دلار حاصل رنج کارگران و زحمتکشان است که برای سازماندهی “فاطمیون” افغانستان و “زینبیون” پاکستان خرج شده است. سازماندهی نیروی های مزدوری که توسط قاسم سلیمانی شکل گرفت و برای حفظ بشار اسد به سوریه اعزام شدند.

دردا که این دلارهای نفتی در شرایطی به جیب مزدوران جمهوری اسلامی در سوریه و عراق و یمن و لبنان ریخته شدند، که کارگران و توده های مردم ایران خود در فقر و نداری و بی خانمانی به سر می برند. خود بیش از هر کسی نیازمند این دلارِهای به یغما رفته هستند. خود به نان شب محتاج اند، خود سال هاست برای دریافت حقوق های معوقه شان فریاد می کشند و هربار هم به جای دریافت حقوق، به جای دریافت مستمری های معوقه شان، شلاق و اخراج و تهدید و زندان پاسخ گرفته اند. به نمونه هایی از چپاول دسترنج  کارگران و زحمتکشان و حاتم بخشی های جمهوری اسلامی توجه کنید!

محمود الزهار، عضو ارشد “حماس” است. او کسی است که در سال ۲۰۰۶، پس از تسلط “حماس” بر نوار غزه به عنوان وزیر خارجه “دولت حماس” به ایران سفر کرد. این عضو ارشد حماس، هفته پیش در یک گفتگوی اختصاصی با شبکه العالم (شبکه عربی صدا و سیمای جمهوری اسلامی) به مناسبت نزدیک شدن سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی در مورد چند و چون این سفر سخن گفته است: “…دیدار با احمدی نژاد رئیس جمهوری وقت نیز مثبت بود که از وی درخواست هایی داشتیم که من را به قاسم سلیمانی ارجاع دادند… در این دیدار [دیدار با قاسم سلیمانی] گفتیم، مشکل اساسی ما حقوق کارکنان و خدمات اجتماعی و کمک هایی بود که باید به مردم می دادیم…حاج قاسم فورا درخواست ما را پاسخ داد…با تاکید می گویم که دیدار مثبت بود، چرا که روز دوم سفر که در فرودگاه قرار ملاقات داشتیم با ۲۲ میلیون دلار کیسه پول در هواپیما مواجه شدیم… توافق بر سر مبلغی بیشتر از این بود، اما ما ۹ نفر بودیم و بیش از این نمی توانستیم بار حمل کنیم، زیرا هر کیسه ۴۰ کیلو بود”.( دوشنبه ۸ دیماه ۹۹- بهار نیوز). مصاحبه ای که بر زخم خون چکان مردم ایران دوباره نیشتر زد و بر درد و خون چکانی این زخم افزود.

هم صدا با محمود الزهار،، حسن نصرالله، سرکرده حزب الله لبنان نیز در مصاحبه با تلویزیون المیادین اعلام کرد: “تحویل موشک های کورنت در غزه توسط سلیمانی انجام شد و بشار اسد موافقت کرده بود تا این موشک ها را به حماس و جهاد اسلامی در غزه تحویل دهد”. (دوشنبه ۸ دیماه ۹۹- المصدر نیوز). موشک های هدایت شونده ضد تانکی که سپاه پاسداران با پول مردم ایران برای مقابله با تانک های جنگی از روسیه خرید، اما همه این موشک ها را به گروه های تروریستی حماس و جهاد اسلامی در غزه و لبنان تحویل داد.

ارسال دلارهای نفتی ایران به دولت حامد کرزای، از جمله رسوایی های دیگری بود که در سال ۸۹ برملا  شد. در آبان ماه ۸۹، روزنامه نیویورک تایمز خبر داد که جمهوری اسلامی همه ساله مبالغی پول نقد با بسته بندی های پلاستیکی از طریق هواپیما برای حامد کرزای، رئیس جمهور وقت افغانستان ارسال می کند. سفارت جمهوری اسلامی با سراسیمگی این خبر را تکذیب کرد. حامد کرزای اما یک روز بعد، در یک مصاحبه مطبوعاتی رسما دریافت پول را تایید کرد و گفت: ایران هر ساله یکی دو بار، ۵۰۰ یا ۶۰۰ هزار یورو کمک کرده است و دریافت این پول توسط رئیس دفتر وی، بر طبق اطلاع و دستور خود او بوده است”. پول هایی که نه برای مردم افغانستان، بلکه برای نمایندگان فاسد مجلس این کشور و سران قبایل طرفدار حامد کرزای که به نوعی حامی جمهوری اسلامی بودند، هزینه شدند.

نمونه های دیگری از این حاتم بخشی ها، دلارهایی است که در سوریه برای حفظ رژیم جنایتکار بشار اسد هزینه شدند. به سخنان فلاحت پیشه، عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ارتجاع اسلامی در دوره دهم توجه کنید. او روز سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹ در یک مصاحبه ویدئویی با اعتماد آنلاین گفت: “جمهوری اسلامی ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده است و باید این پول ها را پس بگیرد”. سخنان فلاحت پیشه زمانی اهمیت بیشتری خواهد یافت که بدانیم، او از چهره های امنیتی جمهوری اسلامی است که در سال های ۹۶ و ۹۷، ریاست کمیسیون امنیت ملی مجلس ارتجاع اسلامی را نیز بر عهده داشت.

اعتراف فلاحت پیشه، اولین مورد از حاتم بخشی جمهوری اسلامی در سوریه نبود. پیش از او، سازمان ملل متحد نیز طی گزارشی میزان کمک های مالی و نظامی جمهوری اسلامی به سوریه را رقمی معادل ۶ میلیارد دلار در سال برآورد کرده بود. این برآورد با احتساب جنگ داخلی ۶ ساله سوریه به رقمی بالاتر از ۳۰ میلیارد دلار می رسد. وزارت خارجه آمریکا نیز میزان کمک های ایران به سوریه را در حد فاصله سال های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸، مبلغ ۱۶ میلیارد دلار و خبرگزاری بلومبرگ نیز در سال ۹۴، هزینه های سالانه جمهوری اسلامی در سوریه را بین ۶ تا ۱۵ میلیارد دلار گزارش کرده بود. از این رو با تاکید می توان گفت، رقم ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلاری مورد نظر فلاحت پیشه، حداقل پولی است که جمهوری اسلامی در جنگ داخلی سوریه بر باد داده است. پولی که عرق جبین کارگران و زحمتکشان ایران بود. دلارهایی که مستقیما از سفره کارگران و زحمتکشان ایران دزدیده شد و برای حفظ رژیم آدمکشی همچون  بشار اسد هزینه شد. بیاد داشته باشیم که ارقام فوق، فقط مربوط به سوریه است و به جرئت می توان گفت طی دو دهه گذشته چندین برابر دلارهای فوق در عراق و یمن و لبنان هزینه شده اند. پول هایی که این چنین دست و دل بازانه توسط هیئت حاکمه ایران و شخص قاسم سلیمانی در پای مطامع پان اسلامیستی و افکار توسعه طلبانه جمهوری اسلامی به تاراج رفته اند. ده ها میلیارد دلاری که به واقع می بایست برای افزایش دستمزد کارگران و مزد بگیران، بالا رفتن حقوق معلمان و مستمری بگیران هزینه می شد، اما با حاتم بخشی سران فاسد جمهوری اسلامی برای بقاء بشار اسد هزینه شد. سرمایه های کلانی که می بایست برای ایجاد امکانات آموزشی، رفاهی و بهداشتی جامعه مصرف می شد، اما توسط قاسم سلیمانی، صندوق صندوق برای گروهای تروریستی لبنان ارسال شد. درآمد های سرشاری که می بایست برای ایجاد اشتغال، بهینه سازی مدارس و تهیه امکانات آموزشی هزینه می شد، اما صرف ارسال سلاح و تجهزات نظامی برای حوثی های یمن شد. ثروت های کلانی که می بایست بر سر سفره کارگران و زحمتکشان می نشست، اما در عراق برای نیروهای تروریست حشدالشعبی هزینه شد و آن زمان هم که کیسه مزدوران تروریست جمهوری اسلامی در منطقه پر شد، گونی گونی برای حامد کرزای ارسال شدند.

پوشیده نیست تمامی این هزینه های کلانی که برای توسعه طلبی جمهوری اسلامی و تقویت گروه های ارتجاع اسلامی در منطقه هزینه شدند، تماما به بهای کوچک و کوچکتر شدن سفره کارگران و توده های مردم ایران بوده است. توده های مردمی که روز از پس روز فقیرتر شده اند، کارگرانی که به قول اسماعیل بخشی برای “یک و دویست” خود کُشی می کنند، مردمی که برای خرید یک لقمه نان، کارت یارانه شان را گرو می گذارند، دانش آموزانی که از تحصیل باز مانده اند، پسران و دخترکانی که در حسرت یک گوشی هوشمند، خودکُشی می کنند و کودکانی که به جستجوی نان در زباله ها می گردند. این همان زخمی است که سال هاست بر گلوی مردم ایران چنگ انداخته است. این همان زخمی ست که مدام نیشتر می خورد و هر بار خون چکان تر از پیش سر باز می کند. ننگ بر شما حاکمان اسلامی باد! که روزگار این چنین تیره و تاری را برای کارگران و توده های مردم ایران رقم زده اید.

اینکه جمهوری اسلامی یا جیره خوارانی همانند محمود الزهار در لبنان و سوریه از قاسم سلیمانی به عنوان “سردار سلیمانی” یاد کنند، اینکه مزدوران حشدالشعبی در عراق و حوثی های یمن از قاسم سلیمانی به عنوان “سردار شهید” نام ببرند، اینکه حامد کرزای و فرماندهان مزدور لشکر “فاطمیون” و “زینبیون” از قاسم سلیمانی به نیکی یاد کنند، هرگز ایرادی بر آنان نیست. آنان، جملگی مزدوران و آدمکشانی هستند که با دریافت گونی گونی پول از قاسم سلیمانی، آنهم به اِزای فقر و بیکاری و گرسنه ماندن توده های مردم ایران، پروار شده اند. بر آنان هیچ حرجی نیست که از سلیمانی جلاد سرداری “شهید” بسازند. اما توده های مردم ایران، هرگز آن معدود نویسندگان و هنرمندان و سینماگرانی را که تلاش می کنند تا از جنایتکاری همچون قاسم سلیمانی، یک “سردار ملی” بسازند، فراموش نخواهند کرد. نویسندگان و هنرمندان و بازیگرانی که به ظاهر خود را مستقل و بدور از قدرت حاکمه وانمود می کنند، اما بند ناف شان با ده ها رشته مرئی و نامرئی به جمهوری اسلامی بسته است. نویسندگان و سینماگرانی که همواره در زمین “قدرت” بازی می کنند، نویسندگان و “روشنفکرانی” که بر انبوه جان باختگان و کشتار شدگان مردم ایران اشکی نمی ریزند، شعری نمی سرآیند، نغمه ای نمی گویند، متنی انتشار نمی دهند، اما برای مزدوران جمهوری اسلامی دل می سوزانند و برای آدمکُشان آن اشک می ریزند.

برای کارگران و توده های زحمتکش ایران که زخم های خون چکان فراوانی بر پیکر خود دارند، فردی همانند قاسم سلیمانی، کسی که مسئول مستقیم به یغما رفتن ده ها میلیارد سرمایه های آنان در سوریه و عراق و لبنان و یمن و افغانستان بوده است، کسی که فقط در یک فقره مبلغ  ۲۲ میلیون دلار حاصل دسترنج آنان را در هواپیمای حامل محمود الزهار جای می دهد، همانا جنایتکاری در ردیف خامنه ای و دیگر مسئولان آدمکُش جمهوری اسلامی ست. برای کارگران و توده های مردم ایران که با شعار مرگ بر جمهوری اسلامی، خیزش بزرگ دی ماه ۹۶ را رقم زدند، برای آنانی که قیام خونین آبان ۹۸ را ایجاد کردند، سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان، کمترین مرهمی است که می تواند التیامی بر انبوه زخم های برجای مانده از ۴۱ سال حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی از جمله مرهمی بر زخم خون چکانِ تاراج رفتنِ سرمایه های عظیم ایران در سوریه و عراق و یمن و لبنان باشد.

متن کامل نشریه کار شماره  ۹۰۲ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.