جنبش کارگری در سال ۹۸ اگرچه با رویدادهای جدیدی چه در محدودهی این جنبش و چه در سطح کل جامعه روبرو شد اما در کلیت خود، ادامه جنبش کارگری در سال ۹۷ بود. اعتراضات پرشمار کارگری بهطور عمده در شکل اعتصاب و تجمع و درمواردی تظاهرات و راهپیمایی خیابانی ادامه یافت. علیرغم احضار و بازجوئی و بازداشت صدها کارگر پیشرو، فعال اعتصاب و فعال سندیکائی اما روحیه اعتراضی، شعارها و خواستهای سیاسی در جنبش طبقه کارگر جایگاه برجستهای داشت. نهفقط خصلت سیاسی مبارزات کارگری پررنگ بود، بلکه جنبههای سیاسی و ضد دولتی شعارها و شعارنوشتهها نیز برجسته بود. اما اگر فراتر از شرایط عمومی، جنبش کارگری سال ۹۸ را موردبررسی قرار دهیم و نگاه دقیقتری به آن بیندازیم، با درخششها و رویدادهای مهمی در این جنبش روبرو میشویم.
برجستهترین رویداد جنبش کارگری در سال ۹۸ برگزاری مراسم اول ماه مه (یازده اردیبهشت ) در مقابل مجلس است که تأثیر بسیار مهمی بر کل جنبش کارگری ایران وبر فضای سیاسی جامعه بر جای گذاشت. طبقه حاکم با سرکوب خشن کارگران هفتتپه، بازداشت و شکنجه و حبس اسماعیل بخشی، علی نجاتی ، احضار و ارعاب تعداد زیادی از کارگران فولاد، هپکو، آذرآب، هفتتپه، بازداشت و شکنجه سپیده قلیان و سایر حامیان کارگران هفتتپه در نشریه گام، همچنین با بریدن حبسهای طولانیمدت برای فعالان سندیکای کارگران شرکت واحد، بر این تصور بود که کارگران را مرعوب ساخته است. ارتجاع حاکم خیال میکرد با تشدید سرکوب، از کارگران زهرچشم گرفته است و پرچم مبارزه مستقل طبقه کارگر که پاییز ۹۷ در هفتتپه به اهتزاز درآمد و تمام عرصه سیاسی جامعه را تسخیر نمود و سایر زحمتکشان را حول خود بسیج کرد، برای همیشه به زیر کشیده و کارگران را به پستوی خانهها فرستاده است. رژیم سرکوبگر و ارتجاعی حاکم خیال میکرد با تشدید سرکوب و بگیروببند و اعمال خشونت و بیرحمی، توانسته است طبقه کارگر را از عرصه سیاسی جامعه حذف کند. اما مراسم اول ماه مه سال ۹۸ پوچ بودن و باطل بودن تمام این تصورات را به اثبات رساند.
فراخوانی که ۴ اردیبهشت برای برگزاری مراسم اول ماه مه توسط سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه انتشار یافت مورد استقبال و حمایت کارگران و سایر گروههای اجتماعی قرار گرفت. علاوه برتشکل های کارگری و تشکلهای فعالان کارگری، دانشجویان، معلمان و بازنشستگان نیز با صدور اطلاعیهها و بیانیههایی به فراخوان سندیکای کارگران شرکت واحد لبیک گفتند و خود نیز، سایرین را به شرکت در مراسم دعوت نمودند. اول ماه مه( یازده اردیبهشت ۹۸ ) جمعیت نسبتاً زیادی مرکب از کارگران، دانشجویان، معلمان، بازنشستگان، زنان و جوانان در مقابل مجلس دست به تجمع زدند و با حمل پرچمها و شعارنوشتهها و سردادن شعارهایی چون ” نان کار آزادی حق مسلم ماست”، ” تشکل تجمع حق مسلم ماست”، ” بیکاری استثمار منطق سرمایهدار” و” کارگر دانشجو معلم اتحاد”، بر اتحاد کارگران و دیگر اقشار زحمتکش تأکید کردند. ابتکار عمل سندیکای کارگران شرکت واحد، آگاهی و موقعیتشناسی فعالان این سندیکا و دیگر کارگران پیشرو، توانست حمایت کارگران و سایر اقشار زحمتکش را جلب کند و اول ماه مه متفاوتی را رقم زنَد. سندیکای کارگران شرکت واحد سالهای قبلتر نیز مراسمهای مستقل کوچکتری به مناسبت روز جهانی کارگر برگزار نموده بود و ازجمله در چند سال اخیر با حمل بنر بزرگ گرامی داشت اول ماه مه و پخش تراکت و گل و شیرینی در پایانههای اتوبوسرانی، به استقبال روز جهانی کارگر رفته بود. اما هیچیک از این مراسمها با مراسم اول ماه مه ۹۸ قابلمقایسه نبود و نیست. درست در لحظاتی که ارتجاع حاکم تصور میکرد جنبش کارگری را قلعوقمع و صدای کارگران را برای همیشه خفه ساخته است، پرچم اول ماه مه به اهتزاز درآمد. اول ماه مه تمام فضای سیاسی جامعه را تحت تأثیر خود قرارداد. اول ماه مه به یک معنا اعلام حضور سیاسی طبقه کارگر در جامعه بود. در اول ماه مه یک اقدام اعتراضی و یک حرکت جمعی متشکل از کارگران و دیگر اقشار زحمتکش جامعه بر محوریت طبقه کارگر رقم خورد و اتحاد امیدبخشی را سازمان داد. اول ماه مه یکبار دیگر نشان داد – چنانکه مبارزات پاییز۹۷ کارگران فولاد و هفتتپه نیز نشان داده بود- هرآینه طبقه کارگر پرچم مبارزه را برافرازد، سایر زحمتکشان نیز از آن استقبال میکنند و با شوق و امید برگرد آن حلقه میزنند. اول ماه مه نشان داد که طبقه کارگر و بخش پیشرو آن، پیشگام و پیشتاز مبارزه علیه نظم موجود است و آرامآرام در راستای ایفای نقش بیبدیل و رسالتی که بر عهده این طبقه است، گام برداشته و از تلاش و تمرین اولیه و کسب تجربه استقبال میکند.
درخشش دیگر جنبش کارگری در سال ۹۸ در مبارزات و اعتصابات کارگران هفتتپه تجلی یافت. این مبارزات و اعتصابات بهویژه در تحت شرایط تشدید سرکوب و خفقانی که پس از بازداشت و شکنجه اسماعیل بخشی نماینده کارگران هفتتپه و نیز احضار و بازداشت دهها کارگر هفتتپه، در این شرکت برقرار شد اهمیت دوچندانی پیدا میکند. اعتصابی که در اول مهر با خواست بازگشت به کار ۲۰ کارگر اخراجی آغاز شد، بلافاصله با خواست های دیگری ازجمله لغو خصوصیسازی شرکت، آزادی و بازگشت به کار اسماعیل بخشی تکمیل شد. شعار ” اسماعیل رو گرفتن ما همه بخشی هستیم” که نشان از رشد آگاهی سیاسی کارگران هفتتپه داشت، از همان روزهای نخست اعتصاب و تجمع توأم با سخنرانی کارگران پیشرو و نمایندگان کارگران، به یکی از شعارهای اصلی کارگران تبدیل شد. بازداشت و حبس ۲۰ کارگر، تعقیب و پیگرد تعداد دیگری از کارگران و نمایندگان آنها، حتی یورش به منازل کارگران و ربودن ۱۱ کارگر دیگر در بین راه و مسیر شوش- تهران نیز نتوانست اعتصاب را درهم بشکند و خللی در اراده کارگران به ادامه اعتصاب ایجاد کند. این اعتصاب در دو مرحله بیش از ۷۰ روز ادامه یافت. کارگران هفتتپه با هوشیاری خود، تمام تلاشها و ترفندهای کارفرما و حامیان دولتی آن را برای ایجاد شکاف و دودستگی در میان کارگران خنثی ساختند و نمونه مهم دیگری از اتحاد طبقاتی، اتحاد میان کارگران کشاورزی و کارگران غیر کشاورزی را به نمایش گذاشتند. در جریان این اعتصاب بود که شمار بیشتری از کارگران پیشرو پا پیش گذاشتند و اعتصاب را رهبری و هدایت کردند. اعتصاب مهرماه هفتتپه، تعداد بیشتری از کارگران پیشرو را به صحنه مبارزه فرستاد و رهبران عملی بیشتری را در مکتب خود آموزش داد و این از دستاوردهای مهم اعتصاب بود. در اعتصاب هفتتپه همچنین گرایش معینی از درون کارگران که از بیرون هم حمایت و تقویت میشد، تحت هر عنوان و توجیه و بهانهای، مدام بر استمداد طلبی از رئیسی جلاد رئیس قوه قضائیه اصرار میورزید و با جریان سیستماتیک و برنامهریزیشدهای که در اطراف “عدالتخواهی” و “انصاف گرایی” وی به راه افتاده بود همراه میشد. این گرایش اما در عمل راه بهجایی نبرد و ایزوله شد.
همپای هفتتپه، هپکو و آذرآب نیز سال ۹۸ در جنبش کارگری خوش درخشیدند. کارگران هپکو و آذرآب در چند نوبت، ازجمله در اردیبهشت و شهریور و مهر، بهطور گسترده و یکپارچه دست به اعتصاب زدند و بلافاصله در خیابانهای شهر اراک به تظاهرات و راهپیمایی پرداختند. علاوه بر پرداخت بهموقع دستمزد و حق بیمه و ضمانت شغلی، خواست اصلی کارگران لغو خصوصیسازی شرکت بود. بیش از ۳ هزار کارگر در این دو واحد، گاه مجزّا از هم، گاه بهاتفاق و بازو در بازو ، پس از اعتصاب روزهای متوالی در خیابانهای شهر رژه رفتند. خطوط راهآهن را مسدود کردند. شعار فراموش ناشدنی ” زیر بار ستم نمیکنیم زندگی…” بار دیگر نهفقط در میان کارگران و زحمتکشان اراک بلکه در مقیاس تمام کشور و کل جنبش کارگری طنینانداز شد. ” مشکل ما حل نشه شهر قیامت می شه” هشدار کارگران هپکو و آذرآب در اعتراضات خیابانی بود. هپکو از آذرآب حمایت میکرد و آذرآب با شعارهایی چون “زندهباد هپکو”، ” پاینده هپکو” و “برقرار هپکو” حمایت و همبستگی خودرا با هپکو اعلام میکرد.
در شرایط بعد از پاییز سال ۹۷ که اعتراضات خیابانی کارگران فولاد و هفتتپه فروکش کرده بود، این اعتراضات از اهمیت ویژهای برخوردار بود و درواقع گویای تداوم اعتراضات کارگری در شکل تظاهرات خیابانی و مبین پیشتازی کارگران در این زمینه بود. بهرغم مقابله بیرحمانه و خشونتبار دستگاه حکومتی با کارگران، اما پیگیری و استمرار اعتصاب و مبارزات پرشور خیابانی کارگران هپکو و آذرآب، عزم و اراده واحد کارگران به ادامه مبارزه تا تحقق خواستهای خود، پس از سه سال مبارزه بیوقفه، سرانجام برای نخستین بار دولت پذیرفت از مالک خصوصی هپکو خلعید و آن را به سازمان خصوصیسازی واگذار کند. دولت و برخی مقامات دولتی همچنین پذیرفتند که درروند خصوصیسازیها اشکالات جدی وجود داشته و برخی خریداران فاقد”اهلیت” بودهاند. عقبنشینی دولت تا آنجا پیش رفت که شریعتمداری وزیر کار فعلی و ربیعی وزیر کار قبلی کابینه روحانی، رسماً از ضرورت بازنگری اینگونه واگذاریها و حتی از ضرورت بررسی و تغییر قانون واگذاریها سخن به میان آوردند. اگرچه دولت و وزرای روحانی به وعدههای خود عمل نکردند و پس از چند بار دستبهدست شدن هپکو، سرانجام۷۰ درصد سهام آن به بخش خصوصی واگذار شد، اما این موضوع از اهمیت مبارزات پیگیرانه هپکو و آذرآب و مخالفت کارگران باسیاست خصوصیسازی دولت کم نمیکند.
باید اضافه کرد که جنبش کارگری درسال ۹۸ درحالی از این درخشش ها برخوردار شد که ارتجاع اسلامی و کل طبقه حاکم سیاست سرکوب کارگران و فعالان کارگری و تشکلهای مستقل کارگری را تشدید کرد و در ابعادی وسیع و بسیار فزونتر از سالهای قبلتر به اعمال قهر و خشونت و ارعاب و زندان متوسل شد.
در یورش وحشیانه به تجمع مسالمتآمیز اول ماه مه، تعداد زیادی از اجتماعکنندگان با خشونت و بیرحمی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و دهها تن دیگر ازجمله ۷ عضو سندیکای کارگران شرکت واحد، ۹ دانشجو،۲ عضو کانون نویسندگان ایران، چند فعال کارگری، چند تن از زنان مبارز و آزادیخواه و فعال حقوق اجتماعی و چندین نفر دیگر بازداشت و روانه زندان شدند. تعداد زیادی از این افراد مورد شکنجههای جسمی و روانی قرار گرفتند و پس از چند ماه بلاتکلیفی، به حبسهای طولانیمدت محکوم شدند و پس از ماهها، تنها با سپردن وثیقههای سنگین بهطور موقت از زندان آزاد شدند.
درجریان اعتصاب مهره ماه هفتتپه نیز درهمان آغاز ۲۰ تن از کارگران و فعالان اعتصاب بازداشت و به زندان دزفول منتقل شدند و ده ها تن دیگر به کرات احضار و مورد بازجوئی و ارعاب قرار گرفتند. علاوه براسماعیل بخشی کارگر مبارز و نماینده کارگران هفت تپه و علی نجاتی عضو باسابقه سندیکای کارگران هفت تپه و سپیده قلیان از حامیان کارگران هفت تپه که مورد انواع آزارها و شکنجه های جسمی و روانی قرار گرفتند، سایر متهمان پرونده هفتتپه در نشریه اینترنتی “گام” نیز مورد آزار و شکنجه واقع شدند و سرانجام همهی آنها به حبسهای طولانیمدت و بعضا شلاق محکوم شدند.
درهپکو و آذرآب نیز اعتصابات و اجتماعات کارگران مورد یورش وحشیانه مزدوران سرمایه قرار گرفت که دهها کارگر بهسختی مجروح شدند. سرکوبگران علاوه بر گاز اشکآور، گلولههای پلاستیکی و حتی گلولههای ساچمهای به روی کارگران شلیک کردند. درحالیکه آذرآب چند روز در محاصره نیروهای سرکوب قرار داشت دهها کارگر این شرکت بازداشت شدند که در زیر بازجوئی بهشدت مورد ارعاب و تهدید قرارگرفته به زندان افتادند و تنها پس از گذشت مدتی ، با سپردن وثیقههای سنگین از زندان آزاد شدند. احضار و بازجوئی و زندان و پروندهسازی علیه کارگران پیشرو و فعالان اعتصاب به موارد بالا خلاصه نمیشود. افزون بر متجاوز از ۲۰۰ کارگر هپکو، هفتتپه و آذرآب، دهها کارگر دیگر در کارخانهها و شرکتهای مختلف ازجمله فولاد، سیمان کارون، کاغذسازی پارس، پتروشیمی کیمیا، شرکت واحد به دادگاه احضار شده، مورد بازجویی و ارعاب قرارگرفته بخشا به زندان افتاده یا از ورود آنها به محل کار ممانعت بهعملآمده است. درتشدید فشار برکارگران زندانی و مدافعان طبقه کار گر همین بس که گفته شود برخی وکلایی که وظیفه دفاع از آنها را برعهده گرفته بودند نیز خود به دادگاه احضار شدند و مورد تهدید قرار گرفتند.
اگر کمیت و حجم بزرگ احضار و بازداشت و آزار و شکنجه های وحشیانه کارگران و مدافعان حقوق انها در سال ۹۸ کم سابقه بود، درعوض اعتراض و مقاومت در زندان ها نیز پرحجم و بسیار پراهمیت بود. سوی دیگر تمام فشار ها و شکنجهها، مقاومت و ایستادگی شجاعانه بازداشتشدگان بود. تمام متهمان پرونده هفت تپه و اول ماه مه و سایر کارگران پیشرو و فعالان سندیکائی بازداشتشده، در زیر فشار ها، شکنجه ها، محرومیت ها و محدودیتهای گوناگون سرفرازانه مقاومت کردند. بارها نسبت به بازداشت خود دراشکال گوناگون اعتراض کردند و حتی دست به اعتصاب غذای خشک و تر زدند، تا یکقدمی مرگ پیش رفتند و تا پای جان ایستادند.
در ادامه تلاشهای نافرجام رژیم برای سندیکا سازی و بیاعتبار ساختن تشکلهای مستقل کارگری، جنبش کارگری در سال ۹۸ علاوه بر تلاشهای رژیم برای تخریب کارگران پیشرو و فعالان سندیکایی و حذف آنها از عرصهی فعالیتهای کارگری و سیاسی با پدیدهی ایجاد و تقویت شوراهای اسلامی کار توسط کارفرمایان و حامیان دولتی آنها روبرو بود. جنبش کارگری البته نسبت به این تلاشها هوشیار بود. کارگران نیز با حمایت از تشکلهای مستقل کارگری و نمایندگان واقعی خود، چنانکه ترفندها و توطئههای رنگارنگ پیشین رژیم را خنثی و با شکست روبرو ساخته بودند، این تاکتیک کارفرمایان و حامیان دولتیشان را نیز خنثی ساختند.
جنبش کارگری درسال ۹۸ اگرچه ازاواخر آبان تا حد زیادی تحت الشعاع قیام آبان و سپس روی دادهای مهم دیگری مانند شلیک موشک به هواپیمای مسافربری اوکراین و بعد از آن اعراضات دانشجوئی در آذر ماه ودرادامه تظاهرات توده ای دی ماه و سرانجام شیوع ویروس کرونا قرار گرفت، اما بیشتر سال ۹۸ را پرجوش و خروش بود و درادامه جنبش طبقه کارگر درسال ۹۷ گام برداشت.
با اینهمه جنبش طبقه کارگر از یک ضعف بزرگ در رنج بوده است که این نقص و کمبود و نقطه ضعف، درسال ۹۸ نیز آشکار تر شد. صرف نظر از اعتصابات بزرگ و طولانی مدت و راه پیمائی و تظاهرات در هپکو و آذرآب و هفت تپه و کنتورسازی و واحد های مشابه که بسیاری از انها گرفتار مشکلات خصوصیسازی شده و درمعرض تعطیل قرار گرفته اند اما صدای اعتراض و اعتصاب در واحد ها و صنایع بزرگ شنیده نشد. اگر از معدود اعتصابات کوتاه مدت در برخی پتروشیمیهای ماهشهر و یا کارگران پیمانی پالایشگاه نفت آبادان و برخی دیگر از شرکت ها درمنطقه پارس جنوبی و عسلویه و امثال آن بگذریم، اما صنعت نفت و سایر صنایع بزرگ مانند خودروسازی، صنایع پتروشیمی اساساً خاموش بودند. اعتصاب و اعتراض در پتروشیمیها بسیار اندک و به هیچ وجه با چند سال گذشت قابل مقایسه نیست. در ایران خودرو، سایپا و سایر خورو سازیها اعتراض و اعتصاب قابل توجهی از نوع هپکو و هفتتپه و آذرآب دیده نمیشود. صنایع بزرگ که نقش بسیار مهمی در اقتصاد کشور دارند و خواباندن تولید در این صنایع بدون شک نقش و تأثیر مهمی بر روند تحولات سیاسی جامعه خواهد گذاشت، متأسفانه از شرکت هایی چون هفتتپه و هپکو و اذرآب که اگاهی سیاسی کارگران بسیار بالاست به نحو دردآوری عقبتر هستند. این درحالیست که کارگران صنایع خودروسازی در همین چند سال گذشته اعتصابات بزرگی داشته اند بهویژه پتروشیمیها، پرچمدار تجمعات و اعتصاب سراسری بودهاند. درحال حاضر درشرایطی که در برخی شرکت ها و کارخانه ها از نمونه فولاد اهواز، هپکو، آذرآب و هفتتپه آگاهی سیاسی کارگران به حدی افزایش یافته است که آلترناتیو کارگری و شورائی را دربرابر نظم حاکم قرار داده اند و اعتصابات بزرگ و تظاهرات پرشوری با خواستها و شعارهای سیاسی و ضد دولتی و حتی ضدسرمایهداری را سازمان دادهاند، اما در نفت و سایر صنایع بزرگ حتی اعتراض و اعتصاب اقتصادی قابل توجهی دیده نمیشود . جنبش طبقاتی کارگران از یک ناموزونی شدید رنج میبرد. اینکه چرا و به چه علتهایی کارگران صنایع بزرگ وارد کارزار مبارزاتی و اعتصاب نشده اند، باید مورد واکاوی و بررسی قرار بگیرد و ریشههای آن تجزیه و تحلیل شود. واکاوی علل و عوامل این موضوع، از جمله بررسی دقیق شرایط کار، میزان دستمزد و مزایا و غیره، موضوع این مقاله نیست و نوشته جداگانه ای باید به ان اختصاص داد. درهرحال اما روشن است که این نقص و کمبود ، یک نقطه ضعف بزرگ جنبش طبقه کارگر است. این درست است که درچند سال اخیر جنبش کارگری گامهای مهمی به جلو برداشته و پیوسته در صحنه سیاسی حاضر و پیشتاز بوده است، این نیز حقیقتی ست که طبقه کارگر یگانه طبقهایست که از ظرفیت و شایستگی هدایت مجموعه جنبشهای اجتماعی برخوردار است، اما طبقه کارگر برای اینکه بتواند این وظیفه و نقش و رسالت خود را با موفقیت انجام دهد، ضروریست که کارگران صنایع بزرگ که درعین حال بخش قابل توجهی از کارگران را تشکیل می دهند نیز وارد عرصه مبارزه شوند تا این ناموزونی و نقطه ضعف بزرگ جنبش طبقه کارگر در لحظه فعلی برطرف گردد.
در قیام چندروزه آبان، در اعتراضات تودهای دیماه صدها هزار تن از مردم زحمتکش و تهیدست جامعه برای سرنگونی نظم موجود بهپاخاستند و به خیابان آمدند. تردیدی نیست که کارگران نیز بهطور فردی در این اعتراضات و خیزشها حضور داشتند، اما غیبت حضور متشکل کارگران در این رویدادهای بزرگ را نمیتوان انکار نمود. شکی نیست که با پیشرفت جنبش و اعتلای بیشتر آن، کارگران صنایع بزرگ نیز اعتصابات اقتصادی و سیاسی را سازمان خواهند داد و نقش خود را در تحولات سیاسی ایفا خواهند نمود. اما نمیتوان و نباید در انتظار روز موعود نشست. باید هرچه زودتر دستبه کار شد، کمیتههای اعتصاب را در تمام صنایع بزرگ ایجاد کرد، اعتصابات اقتصادی و سیاسی سرا سری را سازمان داد و اعتصاب عمومی سیاسی را تدارک دید. انجام این وظیفه مهم و مبرم، قبل از هرکس بردوش کارگران آگاه و بخش پیشرو و متشکل طبقه کارگر است.
momkene lotf konid az be kar bordane kalemate arabe kami deghat konid
masalan( be dawate kargarane sherkate wahed labeyk goftan
jaye kaleme labeyk hich kaleme farsi nist
با درود, دوست گرامی.
پیشنهاد شما برای دیگران خوب است و نه برای شما ? نوشته شما هم بیشترعربی است تا فارسی. ولی زبان آن استکه مردمان کنونی با آن گفتگو می کنند و نه مردم صد یا هزار یا دو هزار سال پیش. زبان عربی نیز پر از واژه هایی با ریشه لاتین و فارسی باستان است.