سال ۹۸ با تمام فجایعی که جمهوری اسلامی آفرید و یا در گسترش ابعاد فاجعهآمیز آن نقش داشت به پایان رسید. اما سال ۹۸ فقط این نبود، سال ۹۸ سالی بود که تودههای کارگر و زحمتکش جامعه در مبارزات خود علیه حکومت اسلامی گامهای بزرگی به پیش برداشتند و از جمله قیام آبانماه را آفریدند.
این دو موضوع دقیقا موضوعاتی هستند که در پیامهای نوروزی مقامات حکومت اسلامی همچون خامنهای و روحانی کاملا غایب هستند. آنها در پیامهایشان که بیشتر به هذیانهای فردی رو به موت میماند چشمانشان را به طور کامل بر روی حقایق بسته و دروغهایی را بر زبان آوردند که دیگر کسی برای آنها تره نیز خورد نمیکند.
خامنهای در پیام نوروزی خود کلمهای از نارضایتی مردم، از اعتراضات و اعتصابات کارگران، معلمان، پرستاران و دیگر زحمتکشان جامعه حرفی نزد، از قیام خونین آبانماه حرفی نزد. اما در عوض گفت بزرگترین حادثه سال ۹۸ کشتن قاسم سلیمانی بوده است!!! او گفت: ” در طول سال حوادث گوناگونی برای کشور و برای برخی از مردم کشور پیش آمد؛ حوادثی از قبیل زلزله، تحریمها و امثال اینها. اوج این حوادث عبارت بود از جنایت تروریستی آمریکا و شهادت سردار نامدار ایران و اسلام، شهید سلیمانی”. برای او قتلعام مردم در آبانماه اهمیتی ندارد، برای او خانهخرابی مردم در سیل و زلزله اهمیتی ندارد، برای او فاجعهای که کرونا در سایهی دروغگویی، فساد و بیلیاقتی حکومت تحت ریاست او آفرید اهمیتی ندارد، برای او فقر و گرسنگی مردم اهمیتی ندارد، برای او مرگ قاسم سلیمانی از همه چیز مهمتر است!!
او در ادامه از مردم میخواهد تا برای حل مشکلات دست به دعا برداشته و به خدا پناه ببرند چرا که او “مسببالاسباب است” او میگوید: “فقط به درِ خانهی خدا باید رفت؛ درِ خانهی دیگری برویم، ناامید برمیگردیم؛ دست به طرف دیگری غیر از خدا دراز کنیم، دستمان تُهی برخواهد گشت”. او به طناب پوسیده مذهب برای نجات جمهوری اسلامی پناه میبرد، و بار دیگر نشان داد که چرا “مذهب افیون تودههاست”. اما تودهها در سال ۹۸ نشان دادند که دیگر جمهوری اسلامی را تحمل نخواهند کرد، آنها نه به در خانهی خدا، بلکه برای رهایی از شر جمهوری اسلامی، این خطرناکترین و مرگبارترین ویروس، به نیروی خود و اتحاد کارگران و زحمتکشان باور دارند.
خامنهای همچنین سالهاست که برای هر سال نامی اختراح میکند. او امسال را نیز سال جهش تولید نامید و با وقاحت گفت: “سال ۹۸ را ما به عنوان سال رونق تولید معرفی کردیم. طبق گزارشهای موثقی که در اختیار بنده هست، تولید کشور حرکتی پیدا کرد؛ برخی از کارخانههایی که راکد شده بودند و تعطیل شده بودند، به کار برگشتند؛ بعضی که زیر ظرفیت کار میکردند، ظرفیت خوبی پیدا کردند؛ شرکتهای دانشبنیان وارد میدان شدند؛ دستگاههای مختلف تلاش کردند و کار کردند، تولید حرکتی پیدا کرد، یک کاری انجام گرفت”. این جملات نمونه آشکار هذیانگویی فردی رو به موت است.
سال به سال بحران عمیقتر میشود، بیکاری گسترش پیدا میکند، کارخانههای بیشتری تعطیل میشوند و این را حتا مقامات دولتی از نمایندگان مجلس اسلامی تا وزرا و معاونین آنها به آن اذعان دارند و رسانههای تحتامرشان روزانه از وضعیت فاجعهبار اقتصادی مینویسند، آنوقت او با وقاحت تمام و در برابر چشمان همگان دروغ میگوید. او نه از دردها و رنجهای دهها میلیون کارگر و زحمتکش ایرانی سخن میگوید و نه از نفرتشان از حکومت اسلامی.
روحانی پادو او نیز با همان وقاحت دروغ میگوید و باز مانند او به موضوعات اصلی سالی که گذشت یعنی اعتراضات کارگران و زحمتکشان و مصائب و فجایعی که جمهوری اسلامی برای کارگران و زحمتکشان آفرید، هیچ اشارهای نمیکند و حتا از حمایت مردم از دولت سپاسگذاری میکند!!! او با وقاحت تمام میگوید: “همه آمارها به ما میگوید در ۹ ماهه سال ۹۸ رشد اقتصادی ما مثبت بوده و تورم در حد ممکن مهار شده است. تعداد مجوزها برای تولید بیش از حد انتظار بوده، سرمایهگذاران و همه تجار و ملت قدرتمند ما با صادرات غیرنفتی همه نیازهای ما را تامین کرد و دولت توانست در این سال سخت همه نیازمندیهای ضروری کشور را تامین کند”. این سخنان نمونه دیگری از هذیانگویی فردی رو به موت است.
روحانی البته به این هذیانها بسنده نکرده و میگوید: ” اینجا میخواهم به نکته مهمی اشاره کنم و آن اینکه در طول ۶ سال گذشته دولت در دو امر سرمایهگذاری ویژه انجام داد، در امر بهداشت و درمان و طرح تحول سلامت و در مساله فضای مجازی و ارتباطات و شبکه ملی اطلاعات و این روزها مردم قدر این دو طرح عظیم و بزرگ را بهتر از هر زمان دیگر لمس میکنند”. مردم البته بهخوبی لمس میکنند که چه بلایی بر سر بهداشت و درمان کشور آمده است. فقط یک نمونه آن جان باختن تعداد زیادی از پرسنل بیمارستانها از پرستار و پزشک تنها به علت نداشتن امکانات اولیه و در عینحال بسیار ضروری برای مقابله با ویروس کرونا است، تا حدی که تا هفته گذشته تعداد جان باختگان کادر بیمارستانی در ایران به بیش از چهار برابر کشور چین رسیده بود و این روند متاسفانه همچنان ادامه دارد.
او البته در آخرین جلسه هیات وزیران (کابینه) نیز این دروغها را با وقاحت تمام گفته بود، در آنجا همچنین او چندین بار تاکید کرد که در رابطه با ویروس کرونا و شلیک به هواپیمای اوکرایینی دروغ نگفتهایم. امثال روحانی و خامنهای میدانند که تمام مردم ایران حتا همان جیرهخوارانشان نیز به این موضوع آگاه هستند که در جریان هر دو حادثه مقامات جمهوری اسلامی به مردم دروغ گفتهاند. جمهوری اسلامی نمیتواند بر این واقعیت که همگان از آن با خبر هستند سرپوش بگذارد. در واقع عملکرد جمهوری اسلامی در جریان این دو حادثه آنقدر عیان است که تنها آخوندهای وقیحی چون او و خامنهای میتوانند با پروریی در چشمان دیگران نگاه کرده و اینگونه هذیانها و توهمات خود را به جای واقعیت به خورد دیگران بدهند و اگر بارها تکرار میکنند که ما دروغ نگفتهایم به خاطر همان فشاریست که از سوی افکار عمومی جامعه و حتا جهانی به حاکمان میآید.
مقامات جمهوری اسلامی در پیامهای نوروزی خود در حالی بر مهمترین موضوعات سالی که گذشت چشم بستند که نمایندگان واقعی کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه در پیامهای نوروزی خود دقیقا بر همان موضوعات انگشت گذاشتند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در پیام نوروزی خود درست برخلاف مقامات حکومتی آورده است: “سالی که گذشت بیش از پیش رنج و مشقت برای کارگران و فرودستان رقم زده شد. در آبان ماه ۹۸ صدای اعتراض کارگران و فرودستان نسبت به سه برابر شدن قیمت بنزین و روند آزادسازی قیمتها و فقر و فلاکت با شدت تمام سرکوب شد و اعتراضات مسالمت آمیزشان منجر به جان باختن صدها تن از هموطنان و زندانی شدن هزاران تن دیگر شد که همچنان شوک و اندوه آن بر جامعه باقی مانده است. در سال گذشته سیل و زلزله خانههای بسیاری از فرودستان را ویران کرده و به دلیل ناکارآمدی مدیریتی در کشور با وجود سرمای سخت در زمستان این ویرانیها همچنان باقی است. با شلیک پدافند هوایی، هواپیمای مسافربری سرنگون شد و تمام سرنشینان آن جان باختند که باعث خشم و اعتراض مردم گردید.
شیوع گسترده ویروس کرونا در کشور و پنهانکاری و بیتدبیری دولتمردان در مقابله با آن به دلیل برگزاری انتخابات مجلس و مناسبتهای حائز اهمیت برای حاکمیت، باعث شد به سرعت این ویروس در کشور گسترده شود بطوری که بعد از چین بیشترین مبتلایان به کرونا از ایران هستند و جانباختگان بسیاری داشته است”. سندیکا همچنین در پیام خود از وضعیت زندانیانی مینویسد که به خاطر دفاع از حقوق تودهها در زندان هستند و با گسترش ویروس کرونا امروز جانشان در خطر است.
اسماعیل بخشی نماینده کارگران هفتتپه که به دلیل دفاع از کارگران دستگیر و تحت شکنجه قرار گرفت در پیام نوروزی خود مینویسد: “سال ۹۸ بدترین و غم انگیزترین سالی بود که در سی و چند سال عمرم از سر گذراندم. سال به بن بست رسیدن بود و پنجه به دیوار کشیدن، سالی پر از درد و رنج و مصیبت برای مردم، سال بی تدبیری و تزویر، سال دروغ دروغ دروغ… اما ما محکوم به امیدوار زیستن هستیم، امید داشته باشیم که از این رنج ها عبور خواهیم کرد… در آخر، در آخرین ساعات سال یاد میکنم از کسانی که نه به خاطر خوردن حق مردم که به خاطر سخن گفتن از حق مردم، در زندان ظلم هستند”.
سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه نیز در اطلاعیه خود به مانند دیگر نمایندگان کارگران بر همان موضوعات انگشت میگذارد. در پیام سندیکا از جمله آمده است: “سال ۱۳۹۸ را در شرایطی پشت سر می گذاریم که به مانند سالهای قبلتر پر بود از فاجعه، از استثمار، از فقر فزاینده، از کشتار ، از اختناق و سرکوب، از زندان و شکنجه، از قراردادهای سفید، از پرداخت نشدن دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر، از توهین و تحقیر و…
سال ۹۸ را در شرایطی به پایان میرسانیم که حاکمان در جامعه ایران تنها به خاطر منافع حکومتی خود باعث شیوع ویروس کرونا در ایران شدند و از طریق رسانههای دروغ پراکنی در روزهای اول منکر وجود ویروس کرونا در ایران شدند.
سال ۹۸ را در شرایطی به پایان میرسانیم که میلیونها انسان شریف همچنان در بدترین شرایط ممکن به حیات خود ادامه میدهند واز داشتن حداقلهای یک زندگی محروم بوده و جواب هر گونه حقخواهی سرکوب و زندان میباشد.
هر چند رنگ و رخساره ما پر است از درد و رنج ونگرانی و اضطراب، هر چند فقر و نداری، تبعیض و نابرابریها و استثمار و حاکمیت سرمایهداران همچنان ادامه دارد، هر چند انسان های بیشماری به گلوله بسته شدند، هر چند عزیرانمان هنوز در گوشه زندان هستند، هر چند هنوز اشک مادران و پدران و بستگان جان باختگان ما خشک نشده است، هر چند هنوز نظام گندیده صاحبان زر و زور بر قدرت تکیه زدهاند، اما بهار را که نوید بخش زندگی است نباید فراموش کرد، نباید از یاد برد که زندگی زیباست و برای این زیبایی باید جنگید و تسلیم نشد”.
بیانیه شورای بازنشستگان ایران نیز یک نمونه دیگر است که تفاوت حاکمان و نمایندگان طبقه حاکم را با نمایندگان کارگران و زحمتکشان بیان میکند. در بیانیه این شورا از جمله میخوانیم: “مصائبی که در این چهاردهه و بویژه دراین سال گریبانگیرمان شده ، تماما بلایائی انسانی و قابل اجتناب بودند که تک تک آنان کیفرخواست مسئولینی خواهد شد که جامعهای بالقوه مستعد، خلاق ، پویا و با ظرفیتهای بالا را به چنین شرایط غیر قابل تحملی کشاندند. همه نعمات، امکانات و ظرفیتهای یک جامعه هشتاد و پنج میلیونی را برای سیاستهای بقاء خود، هزینه کردند.
طبقه مزدبگیر جامعه اعم از کارگران، معلمان، کادر درمانی، بازنشستگان، بیکاران، بیثباتکاران و همه مردمی که در تامین معیشت و زندگی خود بشدت آسیب دیدهاند، قربانیان اصلی سیاستهائی شدهاند که خارج از ارادهشان برآنان تحمیل شده است.
اما مشخصه مهم این سال پیشروی جنبشهای مزدبگیران، زنان و همه مردم به خشم آمده و هجومشان به کل وضعیت موجود بود که با قدرتمندترین و جسورانهترین تعرضات تا مرز تعیین تکلیف با قدرت سیاسی حاکم پیش رفتند و حتی جایگزین این شرایط یعنی “اداره شورائی” را ، وارد گفتمان سیاسی- اجتماعی کردند.
برآیند جدال مردم با حکومت در خیزش خونین آبانماه و سپس در دیماه و با استمرار این رویاروئی در بی اعتنائی به نمایش انتخاباتی حکومت نشان داده شد.
به باور افکارعمومی، اگر پدیده کرونا به نجات حکومت سرمایه نیامده بود شاید این جدال در رشد و گستردگی خود برای تغییر اساسی و بهبود شرایط زندگی ، یکسره تکلیف را به سرانجام میرساند”.
آری، تنها راه برای رهایی از شرّ حاکمانی که جز دروغ و فریب و نیرنگ و سرکوب پاسخ دیگری برای خواستهای بیشمار و برحق کارگران و زحمتکشان ندارند، سرنگونی آنها و یکسره کردن کار است.
نظرات شما