تهاجم نظامی رژیم ارتجاعی و جنایتکار ترکیه به کردستان سوریه “روژاوا” که از روز چهارشنبه ۱۷ مهر آغاز شد و کمتر از ۱۰ روز طول کشید، براساس آمارهای ارائه شده از سوی الهام احمد رئیس کمیته اجرایی “شورای دموکراتیک سوریه” منجر به آوارگی ۳۰۰ هزار نفر، کشته شدن ۲۵۰ نفر و مفقودالاثر شدن ۳۰۰ نفر گردید. وی در سخنان خود در کنگره آمریکا همچنین از استفاده ارتش ترکیه از گاز شیمیایی فسفری علیه غیرنظامیان خبر داد.
اما این جنگ جدا از فجایع انسانی آن، برندگان و بازندگانی داشته است. همانطور که در سرمقاله شماره گذشته نشریه کار آمده بود و وقایع هفتهی اخیر آن را بیش از پیش آشکار ساخت، روسیه بدون تردید بزرگترین برندهی این جنگ است، برندهای که برای پیروزی حتا یک فشنگ شلیک نکرد.
یکی از بازندگان آن نیز آمریکا بود. ترامپ که در توافقی آشکار با اردوغان، چراغ سبز برای حمله به روژاوا را به رژیم ترکیه داده بود، سعی کرد با گرفتن ژستهای گوناگون از جمله تحریمهای اقتصادی کم رنگ علیه ترکیه، خود را از زیر ضرب افکار عمومی بیرون بکشد. وی حتا در ابرازنظری که انزجار افکار عمومی را نسبت به خود برانگیخت، در توجیه عملکرد خود گفت: “پ کا کا که جزء کردهاست، همانطور که میدانید احتمالا از نظر تروریستی بدتر و یک تهدید تروریستی بزرگتر از داعش است”!!!
پس از توافقات کردهای سوریه با دولت بشار اسد و روسیه برای ورود نیروهای نظامی آنها به مناطق مرزی، هنگامی که سربازان روسی مکانهایی را که پیش از این در اختیار نظامیان آمریکایی بود، در اختیار میگرفتند، ترامپ هم از روی ناچاری گفت “ما ده هزار مایل از آنجا دور هستیم. بگذار روسها و بشار اسد از کردها مراقبت کنند”. وی البته سعی کرده بود پایان تهاجم ارتش ترکیه به “روژاوا” را نتیجه فعالیت دولت خود اعلام کند، وی پس از اعلام آتشبس موقت آن را “موفقیتی بزرگ” خواند و گفت: “آمریکا و تنها آمریکا بانی این آتشبس است… به لطف آمریکا زندگیهای بیشماری نجات پیدا کردهاند”.
ولی هیچکدام از این اظهارنظرها حتا متحدان جمهوریخواه او در کنگره و سنای آمریکا را نیز راضی نکرد و همگان بر این توافق داشتند که عملکرد ترامپ در سوریه اولا باعث کاهش نقش آمریکا در سوریه شده و دوما به اعتماد به دولت آمریکا در بین دولتهای متحد امریکا صدمه وارد آورده است، حتا مک کانل رهبر جمهوریخواهان سنای آمریکا عملکرد ترامپ در سوریه را “کابوس راهبردی” نامید. مظلوم عبدو (کوبانی) در گفتوگو با صدای آمریکا (بخش انگلیسی زبان) گفت “اعتماد به آمریکا در گروهی که او فرماندهی میکند به پایینترین سطح رسیده است”.
تهاجم نظامی دولت جنایتکار ترکیه به روژاوا همچنین وضعیت اسفبار اتحادیه اروپا را به تصویر کشید و نشان داد که دولتهای اروپایی عملا هیچ نقشی نمیتوانند در بحران سوریه ایفا کنند. مکرون و مرکل به عنوان سران دو قدرت اصلی اروپایی به صدور بیانیه مشترکی در محکومیت حمله به کردستان سوریه بسنده کردند. این تنها کاری بود که از آنها برمیآمد. وزیر خارجه آلمان نیز تنها ترکیه را تهدید به تحریمهای اقتصادی کرد. اما پیشنهاد وزیر دفاع آلمان و توضیحات وی در رابطه با دلایل این پیشنهاد، بخوبی حال و روز اتحادیه اروپا را در این مناقشه به تصویر کشید. وی با بیان اینکه اتحادیه اروپا باید به نقش خود به عنوان “تماشاچی” در تحولات سوریه خاتمه دهد، خواستار ایجاد یک منطقه امن تحت نظارت بینالمللی و با مشارکت ترکیه و روسیه شد!!! پیشنهادی که کسی از جمله فرمانده ناتو نیز آن را جدی نگرفت.
اما تمام توافقاتی که منجر به آتشبس در کردستان سوریه شد، به مذاکرات شش ساعته پوتین و اردوغان در ۳۰ مهر برمیگردد. مذاکراتی که براساس آن آتشبس به مدت۱۵۰ ساعت تمدید شد تا “یگانهای مدافع خلق” بتوانند از مناطق مرزی با ترکیه به داخل خاک سوریه عقبنشینی کنند. کردها که پیش از این براساس توافق آتشبس دولتهای آمریکا و ترکیه از راسالعین و تلابیض عقبنشینی کرده بودند، حالا باید کنترل بسیاری از مناطق دیگر از جمله منبج و تلرفعت را به ارتش بشار اسد و سربازان روسی واگذار کرده و از این مناطق نیز عقبنشینی میکردند. البته حتا پیش از این توافق نیز نیروهای ارتش سوریه و سربازان روسی براساس توافق ابتدایی که با “یگانهای مدافع خلق” صورت گرفته بود، به منبج و حتا کوبانی رسیده بودند. حرکتی که در ابتدا با اعتراض ترکیه روبرو شده بود. ابراهیم کالین سخنگوی اردوغان گفته بود: “این که پرچم روسیه به جای پرچم آمریکا در منبج افراشته شود و نیروهای پ کا کا زیر کنترل نیروی خارجی دیگری دربیایند پذیرفتنی نیست”.
براساس توافق روسیه و ترکیه، “یگانهای مدافع خلق” در مناطق مرزی به عرض ۱۲۰ کیلومتر تا عمق ۳۲ کیلومتری از مرز ترکیه عقبنشینی میکنند. وزیر خارجه روسیه ضمن اعلام این مساله و بیان اینکه گشتزنی مشترک نیروهای روسی و ترکیه در این منطقه از روز چهارشنبه ۲۳ اکتبر (اول آبان) آغاز خواهد شد، گفت: “دو طرف بر حفظ توافق امنیتی “آدانا” که سال ۱۹۹۸ میان آنکارا و دمشق امضا شد، در چارچوب جدیدی توافق کردند”. براساس توافق “آدانا” ارتش ترکیه اجازه داشت تا در تعقیب نیروهای “پ کا کا” تا عمق ۵ کیلومتری وارد خاک سوریه شود.
در پی این توافق، وزیر دفاع روسیه سرگی شایکو با مظلوم عبدو (کوبانی) فرمانده نظامی “نیروهای دموکراتیک سوریه” مذاکراتی را از طریق ویدئو کنفرانس انجام داد. در این مذاکرات که رئیس ستاد کل ارتش و معاون اول وزیر دفاع روسیه نیز حضور داشتند، وزیر دفاع روسیه اعلام کرد که سربازان روسی و نیروهای ارتش بشار اسد، امنیت افراد غیرنظامی در منطقه مورد نظر را تامین میکنند و لزومی به ترک این مناطق از سوی ساکنان آنها نیست. مظلوم عبدو نیز از اعلام آمادگی و حمایت نیروهای تحت امرش از این توافق خبر داد.
بدین ترتیب روسیه به برنده بزرگ تهاجم نظامی ترکیه به “روژاوا” شد. دولت بشار اسد نیز دیگر برنده آن است. نیروهای نظامی بشار اسد که هفت سال پیش این مناطق را ترک کرده بودند، اینک بدون شلیک گلولهای به این مناطق بازگشته بودند. ورود آنها به مناطق تحت کنترل “شورای دمکراتیک سوریه” از این جهت مهم بود که این شورا توانسته بود اداره حدود یک سوم خاک سوریه را در دست بگیرد، اما اکنون پس از تهاجم نظامی ترکیه و برای جلوگیری از قتلعام غیرنظامیان مجبور گردیده بود بخش مهمی از آن را که با خون و مبارزه بدست آورده بود، به روسیه و بشار اسد واگذار کند.
ترکیه دیگر برنده این تهاجم جنایتکارانه بود. اگرچه شاید برخی بر این گمان باشند که ترکیه به تمامی خواستهای خود نرسید اما واقعیت این است که ترکیه هر قدر که بیشتر وارد جنگ میشد، باید هزینههای بیشتری میداد که میتوانست تاثیرات منفی بسیاری از نظر سیاسی و اقتصادی برای ترکیه داشته باشد. ترکیه در سازش با روسیه و دولت بشار اسد به دستاوردی رسید که شاید نمیتوانست با جنگ برسد.
جمهوری اسلامی نیز اگرچه به صورت ظاهری از توافق روسیه و ترکیه استقبال کرد و شیخالاسلام مشاور وزیر امور خارجه و سفیر اسبق جمهوری اسلامی در سوریه در گفتوگو با خبرگزاری روسی “اسپوتینک” گفت: “ما به تصمیماتی که آقای پوتین و اردوغان اتخاذ کردهاند احترام میگذاریم” و باز اگرچه این توافق به تقویت موقعیت بشار اسد متحد جمهوری اسلامی منجر شد، اما واقعیت این است که جمهوری اسلامی هیچ نقشی در این بازی نداشت. جمهوری اسلامی بهخوبی آگاه است که امروز روسیه نقش اول و تعیینکننده را در سوریه برعهده گرفته و این کشور که در عینحال روابط بسیار حسنهای با اسرائیل داشته و بهتازگی با عربستان نیز ارتباط خود را بهبود بخشیده، هرگز متحدی استراتژیک برای جمهوری اسلامی نبوده و نخواهد بود. آنها میدانند که منافع اقتصادی چه اهمیتی برای امپریالیسم روسیه دارد که بدنبال تقویت موقعیت سیاسی و اقتصادی خود در جهان است و بدون تردید روابط حسنه با عربستان و امارات برای روسیه اهمیت شایانی دارد. کافیست که بدانیم هم اکنون حجم مبادلات بازرگانی روسیه و امارات با ۴/ ۳ میلیارد دلار بسیار بیشتر از مبادلات بازرگانی روسیه با ایران است. هم اکنون بیش از سه هزار شرکت روسی در امارات فعال بوده و ۴۰ هزار روس در امارات مشغول به کار هستند. تعداد توریستهای روس به امارات نیز سالانه به یک میلیون نفر میرسد.
اما بزرگترین بازنده تهاجم ارتش جنایتکار ترکیه و مزدوران آن به “روژاوا”، خود “روژاوا” بود. یعنی فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه (کنفدراسیون شمال سوریه) و یا همان “شورای دمکراتیک سوریه”، نیروهای دموکراتیک سوریه (ارتش دموکراتیک سوریه) و حزب اتحاد دموکراتیک سوریه (PYD) به عنوان مهمترین حزب این منطقه.
واقعیت انکارناپذیر این است که نسبت به سایر مناطق سوریه، مناطق کردنشین آن یکی از مناطقی بود که از جنگ سوریه کمترین آسیب را دیده بود. سیاستهای رهبری کردستان سوریه، بیطرفی در جنگ بین بشار اسد و اسلامگرایان افراطی، توانسته بود تا قبل از ظهور داعش این منطقه را از جنگ دور بدارد. آنها بعد از خروج نیروهای بشار اسد از مناطق کردنشین در سال ۲۰۱۲، توانستند با سازماندهی خود، اداره این مناطق را در دست خود بگیرند. بعد از تهاجم داعش به این مناطق، “نیروهای دموکراتیک سوریه” توانستند با شکست داعش هم قدرت بیشتری بگیرند و هم بهخاطر نقششان در شکست داعش محبوبیتی بینالمللی بدست آوردند. پیروزی آنها بر داعش در کوبانی و در حالی که از طرف دولت ترکیه نیز بهطور واقعی در محاصره بودند، به نمادی از مقاومت تبدیل شد.
“نیروهای دموکراتیک سوریه” با تصرف رقه پایتخت داعش و سپس بیرون راندن آنها از آخرین منطقه تحت تصرفشان در سوریه با نام “باغوز” عملا نقش اصلی در پاکسازی و شکست داعش را ایفا کردند و افکار جهانی نیز بر این مساله مهر تایید زد. همین پیروزیها بود که باعث شد هزاران زندانی وابسته به داعش در زندانهای تحت کنترل “نیروهای دموکراتیک سوریه” در اختیار یگان های مدافع خلق قرار گیرند.
اما این تمام داستان “روژاوا” نبود. روش اداره “روژاوا” و دستاوردهای آن قابل تقدیر بودند. آنها توانستند در همین مدت کوتاه و بهرغم شرایط جنگی در زمینههای آموزشی و بهداشتی و حتا تبدیل کردن دین به امر خصوصی انسانها و جدایی آن از دولت دستاوردهای قابل قبولی داشته باشند. ساختار مدیریتی “روژاوا” یا همان فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه نسبت به کشورهای مجاور و کل خاورمیانه بسیار متفاوت و دمکراتیک بود. آنها توانستند بویژه دستاوردهای مهمی در رابطه با برابری حقوقی زن و مرد بدست آورده و چند همسری را نیز ممنوع کنند. در اداره “روژاوا” زنان و مردان در کنار یکدیگر قرار گرفتند و حتا زنان این نقش را در جنگ با داعش نیز ایفا کردند.
همین پیروزیها و موفقیتها بود که اردوغان را به دلیل مسائل داخلی و وجود بین ۲۰ تا ۲۵ میلیون کرد در ترکیه، یک لحظه برای حمله به “روژاوا” آرام نمیگذاشت. چرا که دستاوردهای روژاوا تهدیدی برای حکومتهایی از نوع ترکیه بودند. اما این تنها ترکیه نبود که خواستار برچیده شدن “کنفدراسیون دموکراتیک شمال سوریه” بود. تمامی نیروهای مرتجع منطقه “روژاوا” را تهدیدی برای خود میدانستند. جمهوری اسلامی یکی از آنها بوده و هست. تمام وقایع ماه اخیر نیز این ادعا را ثابت میکند. این که “روژاوا” به طور واقعی تنها ماند، کسی نمیتواند انکار کند. این که در شکست “روژاوا” نیروهای مرتجعی چون روسیه، ترکیه و بشار اسد هر کدام سهم خود را از پیروزی برداشتند و کسی هم در عمل اعتراضی نکرد خود بیانگر همین واقعیت است. مظلوم عبدی (کوبانی) فرمانده نظامی “نیروهای دمکراتیک سوریه” بعد از توافق با دمشق نوشت: “ما اعتمادی به قول و قرار آنها نداریم. صادقانه بگویم، اینکه اصلا به چه کسی میتوان اعتماد کرد دشوار است…. ما اینک با سینه عریان در برابر خنجر ترکیه قرار گرفتهایم”.
متاسفانه از “روژاوا” کنفدراسیون دموکراتیک سوریه که در اسفند ۹۴ از سه کانتون جزیره، کوبانی و عفرین تشکیل شد، دیگر چیز زیادی باقی نمانده است. در زمستان ۹۶ ارتش ترکیه عفرین را به اشغال خود درآورد و در جنگ اخیر نیز تلابیض و راسالعین را به مناطق تحت اشغال خود افزود. در منبج و کوبانی نیز براساس توافق روسیه و ترکیه “نیروهای دمکراتیک سوریه” حق حضور ندارند. در حسکه و قامشلو هم ارتش سوریه مستقر شده است. اینکه چرا و تنها در ظرف ده روز “روژاوا” چنین ضربات سهمگینی را متحمل شد، دلایل مهمی دارد. جدا از نگاههای ناسیونالیستی و جدا از ایراداتی که در نگاه رهبران حزب “اتحاد دموکراتیک سوریه” (PYD) در رابطه با بسیاری از مسائل از جمله کنفدرالیسم وجود دارد، یکی از دلایل مهم این بود که “روژاوا” به دشمنان خود همچون امپریالیسم آمریکا اعتماد کرد، به همین دشمن بزرگ وابسته شد و درست از همینجا هم ضربه خورد. “روژاوا” میبایست از همان ابتدا به دنبال متحدان واقعی خود میرفت، کارگران و زحمتکشان سوریه و کشورهای همسایه و نیز کمونیستها و دیگر نیروهای دمکرات و آزادیخواه جهان، حامیان واقعی “روژاوا”.
نظرات شما