گاه درروند تحولات سیاسی اتفاقات غیرمنتظرهای رخ میدهد که این تحول را کند یا سرعت میبخشند، گرچه خود این اتفاقات نیز جزئی از همین روند هستند. تغییراتی که در موازنه قدرتهای جهانی در حال رخ دادن است از مدتها پیش آشکارشده است. تضعیف روزافزون موقعیت جهانی امپریالیسم آمریکا و اتحادیه اروپا از یکسو و در مقابل تغییر تدریجی این موازنه به نفع امپریالیستهای روسی و چینی، واقعیتهایی هستند که بهویژه از آغاز قرن بیست و یکم شاهد آن بودهایم. به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا که ظاهرا یک اتفاق بود، این روند را فراتر ازآنچه تصور میشد، سرعت بخشید. اولین نتیجه این اتفاق، شکافی بود که در اردوگاه مشترک امپریالیسم آمریکا و اروپا رخ داد و به نحو قابلملاحظهای اتحادیه اروپا را تضعیف و نقش آن را در معادلات جهانی و توازن قوای بینالمللی، کاهش داد. دومین نتیجه آن برملا شدن ناتوانی و ضعف امپریالیسم آمریکا بر سر بحرانهای خاورمیانه بود. عقبنشینیهای پیدرپی در سوریه، عقبنشینی در افغانستان و وارد بند و بست شدن با طالبان، عقبنشینی در برابر تکرویهای ترکیه همپیمان آمریکا و اروپا در ناتو، عقبنشینی در مقابل جمهوری اسلامی در جریان تشنجات نظامی در خلیجفارس و درنتیجه، رشد بیاعتمادی در میان متحدان آمریکا، نمونههایی هستند از تأثیر به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا در تسریع تضعیف موقعیت جهانی آمریکا. اما این تضعیف قدرت آمریکا به نفع تقویت رقبایی صورت گرفته که چنانچه اشاره شد، روسیه و چین هستند. درحالیکه چین بهسرعت به تسخیر بازارهای بینالمللی از طریق صدور سرمایه و کالا ادامه میدهد، روسیه در تلاش است عمدتاً از طریق قدرت نظامی و سیاسی، دامنه نفوذ خود را بسط دهد. روسیه پسازآنکه جمهوریهای آسیایی اتحاد شوروی سابق را از طریق اتحادهای اقتصادی و سیاسی و گاه تهدیدات نظامی به مدار روسیه بازگرداند، از مدتی پیش در تلاش برای بسط دامنه نفوذ خود در خاورمیانه برآمده است. جنگهای داخلی در سوریه این امکان را به روسیه داد که نقش سیاسی و نظامی خود را در این منطقه بیازماید. گرچه پیشازاین، مناسبات نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران برقرار کرده بود و مناسبات خود را با اسرائیل تقویت کرده بود، اما هنگامیکه دریافت آمریکا و اروپا نمیتوانند از پس اوضاع ازهمگسیخته سوریه برآیند و دولت بشار اسد که متحد دیرینه روسیه از دوران اتحاد شوروی بود، در آستانه سرنگونی قرارگرفته است، به مداخله مستقیم نظامی روی آورد و توازن قوا را در یکروند دوساله در سوریه تغییر داد. به قدرت رسیدن ترامپ این روند قدرت گیری روسیه را تسریع کرد. ترامپ تا جایی میخواست نیروی نظامی محدود آمریکا را در سوریه حفظ کند که بساط داعش را در این کشور که خطری برای عراق و نفت این کشور بود، دفع کند. بنابراین، سیاستی را که اوباما با پشتیبانی هوائی از کردهای سوریه در جنگ علیه داعش در پیشگرفته بود، پیگیرانهتر ادامه داد تا از آنها بهعنوان پیادهنظام برای پیروزی بر داعش استفاده کند. بنابراین، هنگامیکه آخرین پناهگاه داعش در رقه برچیده شد، ترامپ اعلام کرد که نیروهای آمریکائی را که در سوریه مستقر هستند، خارج خواهد کرد. ازاینرو طبیعی بود که نقش روسیه بهعنوان تنها قدرت باقیمانده در سوریه بازهم افزایش یابد . درحالیکه اوضاع در سوریه بر این منوال بود، نزاع جمهوری اسلامی با دولت آمریکا پس از خروج از برجام و تحریمها از یکسو و از دیگر سو با عربستان بر سر یمن بالاگرفته بود. دولت آمریکا به ناگزیر و برخلاف آنچه ترامپ میخواست، قدرت نظامی خود را در برابر تهدیدات جمهوری اسلامی در کشورهای حاشیه خلیجفارس تقویت نمود. اما پوشیده نبود که این صرفاً یک نمایش قدرت نظامی بود و نه چیزی بیش از آن. ترامپ نه قصد جنگ با جمهوری اسلامی را داشت و نه درگیری نظامی بر سر نزاع جمهوری اسلامی و عربستان. این حقیقت هنگامی آشکار شد که جمهوری اسلامی یک پهپاد آمریکائی را سرنگون کرد و سپس خواه مستقیماً یا از طریق حوثیهای یمن، دست به یکرشته اقدامات ایذائی در خلیجفارس و حتی حمله به تأسیسات نفتی عربستان زد، بدون اینکه با واکنش متقابل از سوی آمریکا روبهرو شود. در اینجا بود که متحدان آمریکا در کشورهای حاشیه خلیجفارس با این واقعیت مواجه شدند که دیگر نمیتوانند همانند گذشتههای دور بر روی آمریکا بهعنوان متحدی قدرتمند برای حمایت از خود حساب باز کنند. البته از دوران اوباما که دولت آمریکا سیاست نزدیکی به جمهوری اسلامی ایران را در پیش گرفت، رابطه کشورهای عربی بهویژه عربستان با آمریکا تیره بود. ترامپ سعی کرد آن را بهبود بخشد، اما از جهت دیگر، این بی اعتمادی را افزایش داد. اتفاق دیگری هم در این فاصله رخداده بود و آن تلاش ترامپ برای بندوبست ترامپ با طالبان از بالای سر دولت ظاهراً رسمی این کشور بهقصد بیرون کشیدن نیروی نظامی آمریکا از افغانستان که در آخرین لحظات برهم خورد. در سوریه نیز رها کردن کردهای بیدفاع این کشور و چراغ سبز به ترکیه برای حمله به کردستان سوریه، بیاعتمادی به آمریکا را در کل متحدان منطقهایاش به نهایت خود رساند. روسیه که اکنون مناسبات خوبی با دولت ترکیه برقرار کرده بود، فرصت را برای تعرض بیشتر خود در خاورمیانه، فراهم دید. از مدتی پیش قرار بود پوتین به عربستان سفر کند، پس از حمله به تأسیسات نفتی عربستان و روشن شدن ناتوانی و بیعملی آمریکا ، لحظه مناسب برای این دیدار با یک معنای سیاسی فراتر از دیدارهای معمولی فرارسیده بود.
پوتین روز ۲۲ مهرماه در رأس یک هیئت از بالاترین مقامات سیاسی، نظامی و اقتصادی روسیه وارد عربستان شد و یک روز پسازآن، به امارات متحده عربی رفت. استقبالی که در عربستان و ابوظبی از پوتین به عمل آمد، کمسابقه بود. این استقبال مستثنا از اینکه چه قراردادهایی بسته شد، معنای ویژهای داشت. درعینحال که بازتاب قدرت گیری روسیه و نقش آن در خاورمیانه و تحولات سیاسی آن بود، واکنشی به زوال قدرت امپریالیسم آمریکا، بیاعتمادی متحدان همیشگی آن به این قدرت و جهتگیری عربستان و امارات برای برقراری رابطههای نزدیکتر با روسیه، بهعنوان رقیب آمریکا بود.
در جریان دیدار پوتین از عربستان سران دو کشور از نقش و اهمیت دو کشور فراوان تعریف و تمجید کردند. ملک سلمان گفت: “ما نقش کارآمد روسیه در منطقه را ارج مینهیم و از همکاری جهت سرمایهگذاری میان دو کشور حمایت میکنیم.” عربستان “به دنبال همکاری با مسکو درزمینهٔ مسائل امنیتی ، ثبات و صلح ، مبارزه با تروریسم و افراطگرایی و همچنین درزمینهٔ تقویت رشد اقتصادی است.”
پوتین نیز عنوان داشت: “عربستان نقش محوری در گروه ۲۰ ایفا میکند.” و “اهمیت ویژهای برای توسعه روابط دوستانه و منافع و روابط مشترک با عربستان سعودی قائل است”.
پوتین در آستانه سفر به عربستان در گفتگو با تلویزیون العربیه، حمله به تأسیسات نفتی عربستان را نیز محکوم کرد و گفت: “تفاوتی ندارد که چه کسی در پشت این حملهها قرار دارد. هر طرفی که فکر میکند با این اقدام به اهداف خود میرسد در اشتباه است.”
در جریان این سفر پوتین، قراردادهایی مبنی بر تحکیم اتحاد این دو کشور برای کنترل بازار جهانی نفت بسته شد. این مسئلهای مهم و حیاتی برای دو کشوری است که روزی ۲۳ میلیون از مجموع ۸۰ میلیون بشکه نفت جهان را تولید میکنند . تولید نفت آمریکا روزانه ۱۵ میلیون بشکه است.
آنها با امضای منشور همکاریهای طولانیمدت بر سر تقویت اوپک+، که دربرگیرنده اعضای اوپک و غیر اوپک است، به توافق رسیدند.
اوپک پلاس اتحادیهای جداگانه از برخی کشورهای عضو اوپک و تولیدکنندگان غیر اوپک بهویژه روسیه است که در دو سال اخیر از طریق توافقهایی که داشتهاند، با کاهش تولید نفت، مانع از سقوط شدید بهای نفت شدهاند.
همچنین تفاهمنامه همکاری بین سازمان فضایی فدرال روسیه و کمیسیون فضایی عربستان سعودی در خصوص سرمایهگذاری درزمینهٔ تأمین مالی فضانوردی و سیستم ماهوارهای ناوبری جهانی به امضا رسید.
سرمایهگذاری در صنعت ال ان جی روسیه نیز یکی دیگر از توافقات بود.
بیش از ۳۰ سند همکاری بین دو کشور به امضا رسید و در جریان آن اسناد همکاری به ارزش بیش از ۲ میلیارد دلار امضا شد. قرار است پروژه مشترک سرمایهگذاری خارجی به مبلغ ۱۰ میلیارد دلار افزایش یابد.
در ابوظبی نیز دو کشور ۱۰ موافقتنامه همکاری به ارزش ۴ / ۱ میلیارد دلار برای سرمایهگذاری در زمینههای مختلف ازجمله فناوری پیشرفته، توسعه هوش مصنوعی، هوا و فضا، همکاری در راستای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای، بهداشت، معدن، حملونقل و تولیدات صنعتی، انرژی، و توسعه گردشگری امضا کردند.
سال گذشته حجم مبادلات بازرگانی روسیه و امارات به ۳.۴ میلیارد دلار رسید که نسبت به یک سال پیش از آن ۲۱ درصد رشد داشت.
در زمان حاضر حدود ۴۰ هزار روس تبار در امارات بسر میبرند و تعداد شرکتهای روسی فعال در این کشور از مرز سه هزار شرکت فراتر رفته است. سفر پوتین به امارات با امضای ۱۰ موافقتنامه به پایان رسید
از مذاکراتی که میان پوتین و سران عربستان و ابوظبی در مورد مسائل سیاسی خاورمیانه ازجمله طرح امنیتی روسیه برای خلیجفارس، مسئله سوریه، یمن، لیبی صورت گرفت چیزی انتشار نیافت. تنها پوتین در ابوظبی گفت: مواضع دو کشور در مسائل مهم در دستور کار بینالمللی و منطقهای، بهخصوص در مسائل مربوط به سوریه، لیبی، یمن و اوضاع در خلیجفارس، کاملاً هماهنگ است. همچنین به نظر میرسد پیشنهاد پوتین در اجلاس آنکارا برای فروش سامانه پدافند موشکی اس۴۰۰ به عربستان، مورد استقبال عربستان قرار نگرفته است. علت آن نیز در این است که عربستان وابستگیهای متعدد بهویژه وابستگی نظامی همهجانبهای به آمریکا دارد و این وابستگیها عمیقتر از آن هستند که عربستان بتواند اقدام به خرید سلاحهای روسی کند. گرچه شرایط منطقه خاورمیانه و عقبنشینیهای آمریکا به کشورهای حاشیه خلیج امکان مانور محدودی را داده است، اما اساس سیاستهای آنها در اتحاد با امپریالیسم آمریکا همچنان بهجای خود باقی است. نزدیکی آنها به روسیه نیز به معنای اعتماد آنها به روسیه نیست، بلکه استفاده از وضعیت پیشآمده برای کاستن از دامنه اتکا به آمریکاست و نه حذف یا جایگزینی آن. آنچه رخداده است برای روسیه نیز استفاده از عقبنشینیهای آمریکا و اختلافات جمهوری اسلامی با کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس برای گسترش دامنه نفوذ امپریالیسم روس و پیشروی بیشتر در منطقه خاورمیانه و کشورهایی است که زمانی جز در موارد محدود، بازارهای آنها بهطور انحصاری در تسلط آمریکا و اتحادیه اروپا بود.
نظرات شما