پی‌آمد تجاوز نظامی ترکیه به منطقه کردنشین سوریه

روز چهارشنبه ۱۷ مهرماه، نیروهای مسلح رژیم ارتجاعی و اشغالگر ترکیه، یورش نظامی خود را برای اشغال مناطق کردنشین سوریه در سراسر مرز این کشور آغاز کردند. تدارک این حمله نظامی از پیش با توافق دولت آمریکا فراهم‌شده بود. در اواسط مردادماه اعلام شد، آمریکا و ترکیه توافق کرده‌اند که مشترکاً اداره مناطقی در مرز ترکیه در درون خاک سوریه را تحت عنوان منطقه امن بر عهده گیرند. اما این صرفاً یک توافق مقدماتی بود. چراکه دولت ترکیه در همان زمان اعلام کرد، طرفین “درباره تبدیل منطقه امن به یک گذرگاه صلح و در نظر گرفتن تدابیر لازم برای بازگشت شهروندان سوریه که از خانه خود رانده‌شده‌اند” توافق کرده‌اند. هم‌زمان اردوغان اولین مأموریت ترکیه را “پاک سازی شمال سوریه از تروریسم” خواند و گفت “دور تازه عملیاتی را که ادامه “سپر فرات” و “شاخه زیتون” خواهد بود، در آینده نزدیک انجام خواهیم داد.” عملیات “سپر فرات” شهریور ۱۳۹۵ در حوالی شهر مرزی طرابلس در شمال سوریه صورت گرفت و ترکیه هدف از آن را پاک‌سازی منطقه از نیروهای داعش و نیروهای مسلح کرد اعلام کرد.

عملیات “شاخه زیتون” نیز در دی‌ماه ۱۳۹۶  علیه کردها انجام گرفت. شهر کردنشین عفرین موردحمله نظامی قرار گرفت و به تصرف ترکیه درآمد.

دولت آمریکا در پی معامله با ترکیه، یگان‌های مدافع خلق، نیروی مسلح وابسته به نیروهای دمکراتیک سوریه را وادار به عقب‌نشینی در برخی مناطق کرد. اما در یک توافق دیگر میان ترامپ و اردوغان اعلام شد که نظامیان آمریکائی از این منطقه عقب‌نشینی خواهند کرد. دو روز پیش از حمله ارتش ترکیه، نیروی نظامی آمریکا منطقه را ترک کردند. کردهای سوریه این اقدام ترامپ را خنجر از پشت نامیدند و در درون هیئت حاکمه آمریکا پشت کردن به کردها که نقش مهمی در شکست گروه اسلام‌گرای داعش داشتند و رها کردن آنها در مقابل ارتش ترکیه، موجی از مخالفت‌ها و انتقادات را برانگیخت. ترامپ در پاسخ به این مخالفت‌ها بی‏شرمانه نوشت:

“کردها همراه ما جنگیدند، اما برای این کار مبلغ هنگفتی از پول و تجهیزات به آن‌ها داده شد. آن‌ها چندین دهه است که با ترکیه می‌جنگند. من تقریباً ۳ سال جلوی این نبرد را گرفتم، اما زمان آن فرارسیدهاست که ما از این جنگ‌های مسخره بی‌پایان، که بسیاری از آن‌ها قبیله‌ای هستند، خارج شویم و سربازانمان را به خانه برگردانیم.””ما درجایی جنگ خواهیم کرد که به نفعمان باشد، و تنها وقتی مبارزه می‌کنیم که برنده بشویم.”

بر طبق قرارومدارهای میان ترکیه و دولت آمریکا، ترکیه قصد دارد یک منطقه به‌اصطلاح امن به عمق ۳۲ کیلومتر در مرز ۴۸۰ کیلومتری خود با سوریه ایجاد کند و یک جمعیت حدود ۲ میلیونی پناهندگان سوری را از داخل ترکیه به این منطقه منتقل نماید.

روز ۱۳ مهرماه اردوغان اعلام کرد که نیروی نظامی این کشور در ظرف ۲۴ ساعت حمله به مناطقی در شرق فرات را آغاز خواهد کرد.

دو روز پس از ترک نیروهای نظامی آمریکا، ارتش ترکیه عملیات نظامی گسترده‌ای را تحت عنوان “چشمه صلح” با بمباران و موشک‌باران شهرها و روستاهای مرزی و گسیل ارتش به همراه گروه نظامی سوری تحت حمایت ترکیه موسوم به ارتش ملی سوریه را به درون سوریه آغاز کرد.

نیروی نظامی تجاوزکار ترکیه در همان حال که تمام شهرها و روستاهای منطقه مرزی را با توپ‌باران و بمباران هوائی موردحمله قرار داده است تا کردهای این منطقه را وادار کند به مناطق امن فرار کنند، تمرکز اصلی را بر اشغال شهرهای رأس العین (سری‌کانی) و تل‌ابیض قرارداد که تراکم جمعیت در آن‌ها کم است و ترکیب جمعیت آن‌ها عرب و کردی است.  ارتش ترکیه و گروه مزدور مسلح موسوم به ارتش ملی سوریه از ۳ محور به شهر رأس العین یورش بردند و درگیری‌های شدیدی بین آن‌ها و نیروهای دموکراتیک سوریه رخ داد. اشغالگران پس از تصرف روستاهای اطراف رأس العین، روز شنبه وارد بخش‌هایی از شهر شدند. سپس دولت ترکیه تصرف آن را توسط گروه وابسته به خود، ارتش ملی سوریه اعلام کرد. نیروهای کرد هنوز رسما آن را تایید نکرده‌اند. در جبهه‌های دیگر از جمله در قامیشلی نیز درگیری‌ها و بمباران‌ها تشدید شده است. تا روز شنبه حداقل ۳۰ غیرنظامی و ده‌ها زخمی گزارش‌شده است. اخباری از اعدام کردها توسط ارتش ملی سوریه نیز انتشار یافته است.

مرکز نظارت بر حقوق بشر سوریه گفته است بیش از یک‌صد نفر از نیروهای کرد از زمان آغاز عملیات ارتش ترکیه در روز چهارشنبه کشته‌شده‌اند. گزارش منابع بین‌المللی حاکی است که تاکنون حدود ۲۰۰ هزار نفر آواره شده‌اند.

هدف دولت ترکیه از این تعرض نظامی به مناطق تحت کنترل نیروهای دمکراتیک سوریه و اشغال مناطق مرزی چیست؟ آیا هدف آن صرفاً سرکوب کردها و یگان‌های دفاع خلق، شاخه پ-ک-ک است یا اهدا ف دیگری را در این تجاوز و اشغالگری دنبال می‌کند؟ دولت ترکیه در این تعرض به مناطق تحت کنترل کردهای سوریه دو هدف اصلی را دنبال می‌کند . نخست این‌که دولت ترکیه که همواره سیاست سرکوب و به بند کشیدن کردها را در داخل ترکیه در دستور کار داشته ، پس از بحران سوریه و قدرت گیری کردهای این کشور شدیداً نگران بوده است که خود مدیریتی کردهای سوریه به  الگویی برای کردهای ترکیه تبدیل شود، به‌ویژه که قدرت اصلی آن در دست شاخه‌ای از پ-ک- ک است. بنابراین همواره مترصد فرصت مناسب برای ضربه زدن به آن‌ها بوده است. تا وقتی‌که کردها، تحت حمایت دولت آمریکا قرار داشتند، ترکیه نمی‌توانست به‌سادگی این هدف خود را عملی سازد، گرچه درگذشته نیز به بهانه مبارزه با داعش تلاش نمود این هدف خود را پیش ببرد. بنابراین، اکنون پس از بندوبست با دولت آمریکا، این فرصت را پیدا کرد که هدف خود را عملی سازد، مناطق مرزی را از کنترل یگان‌های مدافع خلق درآورد و با تغییر بافت جمعیتی منطقه و جایگزینی پناهندگان عرب سوری، پیوند سرزمینی کردهای سوریه و ترکیه را نیز قطع کند و آن‌ها را به شهرهای دیگر سوریه سوق دهد.  هدف دوم ترکیه نقشی است که می‌خواهد در تحولات آتی سوریه داشته باشد. پس از پیشروی رژیم سوریه در برخی مناطق که از حمایت ترکیه برخوردار بودند و رانده شدن آن‌ها به ادلب، موقعیت ترکیه در اجلاس‌های سه‌جانبه روسیه، جمهوری اسلامی و ترکیه بر سر نقش و سهم هریک در سوریه تضعیف‌شده بود. بنابراین، به‌رغم برگزاری چندین جلسه نتوانست توافقی میان آن‌ها صورت بگیرد. دولت ترکیه با این اقدام نظامی و باهدف اشغال تمام مناطق مرزی سوریه می‌کوشد توازن سیاسی را در مورد نقش این سه دولت برهم زند که درواقع تغییری به زیان جمهوری اسلامی ایران و به نفع دولت ترکیه خواهد بود. از همین روست که جمهوری اسلامی، رژیمی که دشمنی آشتی‌ناپذیری با کردها دارد و پیوسته آن‌ها را در ایران سرکوب کرده است، بیشترین مخالفت را در میان دولت‌ها با اقدام نظامی ترکیه ابراز داشته تا جایی  که حتی مانعی بر سر راه تظاهرات مردم شهرهای کردستان ایران علیه اردوغان و حمایت از کردهای سوریه ایجاد نکرد. اما موضع روسیه در این میان چیست؟ اردوغان اعلام کرد که با پوتین بر سر این اقدام نظامی علیه کردهای سوریه تلفنی گفت‌وگو کرده است و گفته است «عملیات نظامی که قرار است ترکیه در شرق رود فرات ترتیب دهد، به تأمین صلح و ثبات در سوریه یاری خواهد کرد و راه روند سیاسی در این کشور را بازخواهد کرد». از موضع‌گیری‌های تا کنونی روسیه چنین برمی‌آید که اگر پوتین موافق هم نبوده باشد، مخالف نیست. چنانچه شاهد بودیم آمریکا و روسیه مانع از تصویب قطعنامه اتحادیه اروپا علیه ترکیه شدند. البته ناگفته نماند که دولت‌های اروپائی هم‌دلشان به حال کردها نسوخته است. آن‌ها هم منافع و محاسبات خود را نظیر ترامپ دارند. آن‌ها هم مکرر اعلام کرده‌اند که نگرانی‌های ترکیه را درک می‌کنند. دبیر کل ناتو هم که به ترکیه سفر کرد، اعلام کرد ترکیه “نگرانی‌های امنیتی مشروعی” دارد اما او انتظار دارد این کشور “با خویشتن‌داری عمل کند.”

نفع روسیه اما در این میان چیست؟ کمترین نفع آن برای روسیه این می‌تواند باشد که کردهای سوریه ازاین‌پس به سمت روسیه و رژیم سوریه سوق داده شوند. از همین روست که وزیر خارجه روسیه خواستار “آغاز گفت‌وگوها میان گروه‌های کرد با دمشق” شده است. در همین حال اخباری از توافق روسیه، آمریکا و نیروهای دمکراتیک سوریه برای تصرف برخی شهرها از جمله منبج، توسط ارتش سوریه انتشار یافته است. اما نکته مهم‌تر در این میان، موضع‌گیری پوتین در آستانه سفر به عربستان است.

وی در جریان یک مصاحبه تلویزیونی گفت: «کسانی که به‌صورت غیرقانونی در خاک کشور دیگری حضور دارند، در این مورد فعلاً منظور در خاک سوریه است، باید این کشور را ترک کنند و این مسئله شامل همه کشورها می‌شود و اگر رهبران قانونی آینده سوریه بگویند که دولت سوریه دیگر به حضور نیروهای نظامی روسی در این کشور احتیاجی ندارد، این مسئله شامل حال روسیه هم خواهد شد». وی افزود: «من همیشه با همتایان خود درباره ضرورت رها کردن سوریه از شر حضور نظامی خارجی صحبت کرده‌ام».

او در این مصاحبه از یک دولت جدید و قانونی صحبت می‌کند که احتمالاً باید با توافق سه دولت ترکیه، روسیه و جمهوری اسلامی بر سرکار بیاید و همه نیروهای نظامی خود را از سوریه بیرون بکشند. این طرح البته قبل از همه با مخالفت جمهوری اسلامی روبه‌رو خواهد شد که هم خواستار حفظ رژیم بشار اسد است و هم این‌که نیروی نظامی خود را در سوریه به‌عنوان یک منطقه استراتژیک در کنار اسرائیل و لبنان حفظ کند. ترکیه با کنار رفتن بعثی‌ها و یک دولت جدید البته موافق است، اما بیرون رفتنش از سوریه منوط به استقرار ارتش ملی سوریه و پناهندگان سوری در مناطق اشغالی خواهد بود که از هم‌اکنون تعرض نظامی خود را برای عملی کردن آن آغاز کرده است . همه این‌ها اما مشروط می‌شود به این‌که ارتش ترکیه بتواند مناطقی را که هدف گرفته است در مدت کوتاهی تصرف کند. اگر مقاومت مردم کرد ادامه یابد و ترکیه نتواند بدون برخورد به معضل جدی به اهداف خود دست یابد، در آن صورت این احتمال نیز هست که جنگ داخلی و مداخله دولت‌های خارجی بار دیگر در سوریه وسعت گیرد و نه‌فقط پای مستقیم‌تر دولت‌ها به میان خواهد آمد، بلکه داعش نیز بار دیگر فعال خواهد شد.

در این میان سرنوشت نیروهای دمکراتیک سوریه و یگان‌های مدافع خلق چه خواهد شد. آن‌ها تاکنون تحت حمایت آمریکا قرار داشتند و به حمایت درازمدت آمریکا امید داشتند. این امید از آنجائی که واهی بود با اعلام این‌که آمریکا از پشت خنجر زد، پایان یافت. شاید برای کردهای سوریه که آن‌چنان دچار توهم شدند که رهبران آن‌ها امپریالیسم آمریکا را که مرتکب بزرگ‌ترین جنایات ضد بشری در یک قرن اخیر شده است، بزرگ‌ترین آزادیخواه جهان معرفی کردند، تجربه‌ای جدید بود، اما واقعیتی کهنه محسوب می‌شد. ماجرای ملا مصطفی بارزانی، ماجرای تشویق کردهای عراق به قیام پس از حمله صدام به کویت توسط بوش پدر و سرکوب آن‌ها توسط صدام بدون واکنش آمریکا، ماجرای رفراندوم اقلیم در کردستان عراق و نمونه‌های متعدد در هر کشور، تجارب متعددی بوده‌اند که کردهای سوریه می‌توانستند از آن‌ها بیاموزند که نیاموختند. در مقابل، اگر از مردم کرد در طول تمام این سال‌ها حمایتی به عمل آمد از سوی نیروهای چپ و کمونیست منطقه بود، همان‌گونه که امروز آن‌ها بدون اینکه کمترین قرابتی با ناسیونالیسم کرد و افکار اوجالان داشته باشند، از مردمی در سوریه حمایت می‌کنند که در معرض ستمگری و تعرض یک رژیم ارتجاعی و تجاوزکار قرارگرفته‌اند.

اکنون نیز اگر ارتش ترکیه در اهداف خود موفق شود، کردهای سوریه مادام که در چهارچوب روش‌ها و طرز فکر گذشته بخواهند عمل کنند و از تجارب نیاموزند ، چاره‌ای  در برابر خود نمی‌بینند، جز این‌که به روسیه نزدیک شوند و با رژیم سوریه متحد گردند. در آن صورت  بعید است که رژیم سوریه یک نیروی مسلح جدا از نیروهای مسلح خود و حتی یک خودمختاری محدود را در مناطق باقی‌مانده برای آن‌ها، بپذیرد. چراکه همین مسائل مورد اختلاف باعث به شکست انجامیدن مذاکرات گذشته آن‌ها شد. درهرحال، آن‌ها نمی‌توانند درحالی‌که از هر سو در محاصره‌اند، روی پای خود بایستند، یا باید در پی یافتن متحدانی در میان طبقات و اقشار مترقی و انقلابی سوریه باشند، یا کنار آمدن با بورژوازی سوریه. این مسئله فقط در مورد کردهای سوریه صادق نیست. در مورد تمام کشورهایی که کردها در آن ساکن‌اند ازجمله ایران صادق است. بدون پیوند مبارزات مردم کرد با مبارزات سراسر توده‌های انقلابی، بدون استقرار یک حکومت کارگری، مردم کرد نخواهند توانست خواسته‌های خود را محقق سازند و از ستمگری دولت‌های حاکم ارتجاعی رهایی یابند.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۴۲ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.