جنبش طبقاتی کارگران به رغم نوسان دامنه اعتلاء آن، همچنان در حال پیشروی است. مبارزات کارگری در اشکال گوناگون بویژه در شکل اعتصاب، تجمع و اعتراض خیابانی ادامه دارد. در راس این مبارزات، اعتراضات و مبارزات کارگران هفتتپه، کارگران هپکو و کارگران آذرآب، تمام صحنه سیاسی جامعه را تحتتاثیر قرار داده است. اتحاد و همبستگی کارگری، تلاش پیگیرانه و مستمر کارگران این واحدها در مبارزه برای تحقق خواستهای خود، توجه حتا بالاترین مقامات دولتی و حکومتی را که در چشم فروبستن بر این تیپ رویدادها، ید طولایی دارند نیز به خود جلب نموده است. دولت جمهوری اسلامی که مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفتتپه، شرکت هپکو و صنایع آذرآب را مانند دهها و صدها واحد صنعتی واگذار شده به بخش خصوصی به حال خود رها کرده بود، در اثر تشدید مبارزات اعتراضی کارگران این واحدها و استمرار آن، مجبور شده است بیتفاوتیهای گذشته را کنار نهد و برای جلوگیری از رشد و گسترش بیشتر مبارزات بیش از شش هزار کارگر این واحدها و تسری آن به کارخانهها و صنایع و شرکتهای دیگر، چارهای بیاندیشد.
بلاتکلیفی وضعیت تملک و اداره این واحدها، ابهام و ناروشنی در ادامه کاری آنها، عدم پرداخت بهموقع دستمزد، عدم پرداخت حق بیمه کارگران به سازمان تامین اجتماعی، تق و لق شدن وضعیت تولید، گاه توقف آن ،اضطراب و نگرانی دائمی کارگران را به حد اعلا رسانده و آینده شغلی کارگران این واحدها را که تاکنون قریب به ده هزار اخراجی داشتهاند، در معرض خطر جدی قرار داده است. سیاست خصوصیسازی رژیم و عملکرد فاجعهبار سازمان خصوصیسازی، تولید در صدها واحد صنعتی و تولیدی را به قهقرا برده و یا متوقف نموده است.با اجرای این سیاست، صدها واحد تولیدی و صنعتی به کلی تعطیل شده وصدها هزار کارگر از کار بیکار نمودهاست. ادامه همین سیاست است که هزاران کارگر دیگر از جمله در هفتتپه، هپکو و آذرآب و امثال آن را نیز در یک قدمی اخراج قرار داده است.
اگر که واحدهایی چون هفتتپه، هپکو، آذرآب (و فولاد اهواز) به سرنوشت صدها واحد تولیدی مشابه دچار نشدهاند و چرخ تولید در این واحدها ولو لنگ لنگان هنوز در چرخش است، از آن روست که کارگران مبارز این واحدها در برابر سیاست خانمان برانداز خصوصیسازی قد علم کردهاند و با مبارزات پیگیرانه خود نگذاشتهاند این واحدهای مهم صنعتی به سرنوشت صدها واحد تعطیل شده دچار گردند. مبارزات کارگران این سه شرکت در طول تمام سالهای پس از واگذاری آنها به بخش خصوصی، گویای همین واقعیت است. اعتصابات و مبارزات کارگران در سالها و ماههای گذشته به کنار، نگاهی به مبارزات کارگران در دو سه هفته اخیر نیز بیانکننده تداوم مبارزه و مقاومت کارگران در مقابل روندی است که اخراج و بیکاری گسترده کارگران این شرکتها را رقم میزند.
در هفتتپه اعتصابی که از اول مهر در اعتراض به اخراج ۲۰ کارگر آغاز شده وتا این لحظه (یکشنبه ۲۱ مهر) وارد بیستویکمین روز خود شده است، ادامه دارد. تمام تلاشها، تهدیدها و ترفندهای کارفرما و حامیان دولتی آن و شورای اسلامی کار دستساز آنها برای ایجاد چند دستگی در میان کارگران و در هم شکستن اعتصاب با شکست روبرو شده است. کارگران مبارز هفتتپه، با حفظ اتحاد و هوشیاری، در برابر تاکتیکها و روشهای کارفرما و حامیان وی ایستادهاند و تسلیم فشار و تهدید و ارعاب نشدهاند. کارگران هفتتپه در برابر این اندیشه شوم و روش موذیانه کارفرما که تصور میکرد با تمدید قرارداد ۱۷ کارگر از ۲۰ کارگر اخراجی، اعتصاب پایان مییابد و کارگران کار را از سر خواهند گرفت، بهطور متحد و یکپارچه ایستادند و با تاکید بر بازگشت به کار هر ۲۰ کارگر اخراجی، به اعتصاب ادامه دادهاند. کارفرما که تصور میکرد با واریز کردن یک ماه حقوق کارگران و وعده پرداخت بقیه آن، میتواند کارگران را از ادامه اعتصاب منصرف سازد، با پاسخ قاطع کارگران که مجموعه مطالبات، بویژه لغو خصوصیسازی باید عملی شود، روبرو گردید. کارفرما و حامیان آن در دستگاه قضایی، انتظامی و امنیتی بر این تصور بودند که با احضار گروهیِ کارگران اعتصابی و ارعاب و تهدید آنها و نیز با حضور نیروهای انتظامی در محوطه شرکت وایجاد فضای ترس و رعب، میتوانند کارگران هفتتپه را مرعوب سازند و از ادامه اعتصاب بازدارند. کارفرما و حامیان دولتی آن خیال میکردند با ربودن ۱۱ کارگر هفتتپه در بین راه شوش – تهران (۱۴ مهر) و انتقال آنها به دادگستری شوش و در نهایت بازداشت و حبس ۶ کارگر و تعیین وثیقههای سنگین توسط دادستان شوش که با دخالت جعفری چگنی رئیس دادگستری شوش به دو برابر افزایش یافت، میتوانند دل کارگران را خالی و پایشان را سست کنند و اعتصاب را به شکست بکشانند، اما هیچیک از این فشارها و ترفندها و تاکتیکها تاکنون نتوانسته است کارگران را از ادامه اعتصاب و مبارزه بازدارد. آخرین تلاش کارفرما برای درهم شکستن اعتصاب نیز با شکست و ناکامی روبرو شد. اسد بیگی که روز شنبه ۲۰ مهر، همراه با گروهی از نیروهای سرکوب و امنیتی و حراستی در میان کارگران شیفت عصر حضور یافت وبا ایجاد یک فضای شبه پادگانی، سعی کرد با تهدید و ارعاب ،اعتصاب را در هم بشکند. او اما در برابر واکنش و پاسخهای قاطع کارگران مجبور شد با زبونی و درماندگی محل را ترک کند. کارگران مبارز و آگاه هفتتپه، با حفظ اتحاد و هوشیاری و تأکید بر جمیع خواستهای خود به اعتصاب ادامه دادهاند. اعتصابی که با خواست بازگشت به کار ۲۰ کارگر اخراجی آغاز شد و در ادمه با خواستهای دیگری مانند پایان پروندهسازیها، احضارها و تعقیب و پیگرد قضایی و امنیتی کارگران لغو احکم صادره برای محمد خنیفر و اسماعیل بخشی، پرداخت فوری تمام مطالبات معوقه، پرداخت حق بیمه کارگران به سازمان تامین اجتماعی و بالاخره خواست محوری کارگران، لغو خصوصیسازی کشت و صنعت نیشکر هفتتپه و برگرداندن مالکیت و اداره شرکت به دولت با نظارت و مشارکت خود کارگران ادامه یافته است.
در هپکو و آذرآب نیز چه از لحاظ وضعیت تملک و ادامه کاری کارخانه و چه از نظر خواستهای کارگران، وضعیت تقریبا مشابهی حاکم است. کارگران هپکو و آذرآب نیز از لحظه واگذاری این شرکتها به بخش خصوصی، با مشکلات فزایندهای روبرو شدهاند و مدتهاست که خواهان تعیین تکلیف این واحدها، لغو خصوصیسازی و بازگرداندن تملک و اداره آن به دولت هستند.
نزدیک به ۳ هزار کارگر این دو واحد صنعتی در معرض اخراج و بیکاری و در استرس دائمی بسر میبرند. این کارگران علاوه بر لغو خصوصیسازی، خواهان پرداخت مطالبات معوقه، ادامه کاری کارخانه، ضمانت شغلی، پرداخت به موقع دستمزدها و پرداخت حق بیمه کارگران به سازمان تامین اجتماعی و بهبود وضعیت دستمزدها و بیمه هستند و در راستای تحقق مطالبات خود، اعتصابات و اعتراضات خیابانی متعدد و باشکوهی را نیز سازمان دادهاند.
دور جدید اعتصابات و اعتراضات خیابانی هپکو و آذرآب که از اوائل شهریور آغاز شده بود، درمهرماه نیز ادامه یافت. یورش وحشیانه به صفوف کارگران در۲۵ شهریور و ضرب و شتم و بازداشت و حبس دو هفتگی دهها کارگر هپکو که سرانجام با قید وثیقه آزاد شدند، واکنش اعتراضی عموم کارگران و سایر زحمتکشان را برانگیخت. واکنش نسبتاً وسیع در قبال این وحشیگریها و هراس رژیم از گسترش اعتراضات کارگری در اراک، مقامهای دولتی را به سیاق همیشگی به وعده و وعید واداشت. آنها قول دادند به مشکلات هپکو رسیدگی و تکلیف مدیریت آن تا اول مهرماه روشن خواهد شد. حتا شخص رئیسجمهور حسن روحانی نیز در این مورد پیامی صادر کرد. بهرغم این اما تا این لحظه هیچکدام از خواستهای کارگران برآورده نشده است.
در آذرآب نیز کارگران با خواستهای مشابه هپکو، در شهریورماه وارد اعتصاب شدند و به اعتراض خیابانی روی آوردند. آنگاه فرصت کافی برای رسیدگی به مطالبات خود به مقامات دولتی دادند. وعدههای معمول دولتی تکرار شد. در این جا نیز عین هپکو تمام وعدههای مقامات دولتی پوچ از کار درآمدند. آذرآب ۱۴ مهر وارد اعتصاب و بیدرنگ راهی خیابان شد. روز بعد کارخانه آذرآب به محاصره نیروهای سرکوب درآمد که با توسل به قهر و شلیک گازاشکآور مانع خروج کارگران از کارحانه شدند. اعتراض کارگران آذرآب در محوطه کارخانه ادامه یافت. دهها کارگر هپکو و آذرآب در جریان این اعتراضات مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دهها تن دیگر بارها به پلیس امنیت احضار شده و مورد ارعاب و تهدید واقع شدهاند. تمام خواستهای کارگران جز پرداخت یکماه حقوق عقبافتاده (مرداد) کماکان معوق مانده است. مقامات مختلف دولتی از استاندار استان مرکزی گرفته تا مدیرکل کار استان مرکزی هیچ اقدامی جز وعده برای رسیدگی به مشکلات آذرآب انجام ندادند. بنابراین مبارزه در هپکو و آذرآب برای لغو خصوصی سازی این دو واحد و تحقق سایر مطالبات کارگران همچنان ادامه دارد.
هفتتپه، هپکو و آذرآب نمونههای برجسته واحدهای تولیدی واگذار شدهای هستند که مبارزه مستمر و مقاومت کارگران مانع توقف و تعطیل کامل آن شده است. این مقاومت و مبارزه ، یک مباره و مقاومت عمومی در سطح این واحدهاست. کارگران در طرح خواستهای خود و مقابله با سیاست خصوصیسازی رژیم با وحدت و یگانگی کمنظیری وارد عرصه مبارزه و رودرویی با کارفرماها و دولت حامی آنها شدهاند. این اتحاد و همدلی و هبستگی نه فقط مشمول کارگران واحدهای جدا از هم اما درگیر با مسائل و مشکلات واحد را در پی داشته است، بلکه نمونههای درخشانی از اتحاد و همبستگی طبقاتی میان کارگران واحدهای مختلف را نیز به نمایش گذاشته است. اتحاد و همبستگی مبارزاتی میان هپکو و آذرآب کم نظیر بوده است. حمایت این دو از هفتتپه مثال زدنی است. گامهای اولیه در ابراز همبستگی و پشتیبانی سایر کارگران از جمله کارگران سایر واحدهای صنعتی اراک از نمونه واگنسازی پارس و مانند آن نیز برداشته شده است. اتحاد وگسترش صفوف همبسته کارگران، این، آن چیزیست که با تمام نیرو باید آن را تقویت کرد.این آن چیزیست که می تواند ضامن پیروزی کارگران باشد.
مبارزه برای لغو خصوصیسازی در این واحدها که امروز حتا از درون حکومت در مذمّت آن بسیار سخن میگویند، مبارزهای است کاملاً مشروع و برحق و دولت نه فقط نمیتواند نسبت به این اعتراضات بیتفاوت باشد، بلکه حتا بر طبق قوانین مصوب خود نیز موظف است در واگذاری این واحدها تجدیدنظر کند و اداره این واحدها و کارخانههای مشابه آن از نمونه فولاد اهواز و نظیر آن را خود بدست گیرد. کارگران نیز در چنین حالتی باید با اعمال نظارت و مشارکت خود در این روند، راههای تخلف و تقلب و دوز و کلکهای احتمالی مقامات دولتی را مسدود سازند.
اقدامات تاکنونی دولت از قبیل جابجایی و تغییر افراد و مدیران و تغییر سهامدار کارخانه، هیچکدام پاسخگوی مساله نبوده است و نخواهد بود. تحرکات نیمبند سازمان خصوصیسازی و اتلاف وقت برای جایگزینی سهامدار و خریدار جدید این واحدها نیز نتیجهای در برنداشته و مهمتر اینکه هیچ گرهی از مشکلات کارگران را حل نخواهد کرد. در حال حاضر نیز چنین به نظر میرسد که نه دولت و نه سازمان خصوصیسازی آن و وزارتخانهها و کل کابینه روحانی، هیچگونه برنامه مشخص و دقیقی برای حل مشکلات این واحدها و بطریق اولی حل مشکلات کارگران شاغل آن ندارند و اساساً در فکر کارگران و آینده شغلی آنها نیستند.
کارگران تنها با اتحاد و مبارزه مستمر خود میتوانند دولت را وادار به عقبنشینی کنند و خواستهای محوری خود را بر آن تحمیل کنند. استمرار مبارزه، حفظ و تقویت اتحاد و همبستگی و گسترش این مبارزات با دعوت از کارگران سایر واحدها و کارخانهها برای پیوستن به آن، میتواند دولت را وادار به عقبنشینی کند. کارگران آذرآب و هپکو در شعارهای متعدد خود از جمله “مشکل ما حل نشه – شهر قیامت میشه” و کارگارن هفتتپه با شعار “اسماعیل رو گرفتن – ما همه بخشی هستیم” نشان دادهاند که مبارزه در این واحدها، حتی اعتصاب و اعتراضات فعلی متوقف شود، تا رسیدن به تمام خواستها ادامه خواهد داشت. اتحاد و مبارزه متشکل و همبسته، ضامن پیروزی این مبارزات است. اتحاد و مبارزه متشکلی که هفتتپه، هپکو و آذرآب شمههایی از آن را به نمایش گذاشتهاند.
نظرات شما