بیش از ۸ ماه از اعتصابات و تظاهرات خیابانی و پرشور کارگران هفتتپه در آبان سال ۹۷ و طرح شعارها و خواستهای نوینی که به سرعت به پرچم تمام کارگران و زحمتکشان در مبارزه علیه نظم موجود تبدیل شد، میگذرد. ماههاست که از احضار و بازداشت گستردهی کارگران اعتصابی هفتتپه، بازداشت اسماعیل بخشی نماینده کارگران هفتتپه در۲۷ آبان ۹۷ که پس از۲۵ روز شکنجه باقید وثیقه ازاد شد و مجدداً در۳۰ دی ۹۷ دستگیر و زندانی شد.، بازداشت علی نجاتی عضو سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه در۱۹ آذر سال ۹۷ ، که باقید وثیقه وبطور موقت برای معالجه ازاد شد و بازداشت سپیده قلیان در۲۷ آبان ۹۷ که باقید وثیقه آزاد ولی دوباره در ۳۰ دی ۹۷ دستگیر و زندانی شد، سپری شده است. طبقه حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع آن، بر این پندار بود که با بازداشت و شکنجه وحشیانه، اعترافگیری اجباری در زیر شکنجه و پروندهسازی علیه این فعالان، میتواند مشعلی را که در هفتتپه روشن شد و در آسمان جنبش کارگری نورافشانی کرد، برای همیشه خاموش سازد. بهرغم این و بهرغم کاهش نسبی اعتصابات هفتتپه، اما مشعل فروزانی که بدست کارگران هفتتپه برافروخته شد، همچنان روشن مانده است و بر حامیان کارگران هفت تپه و حامیان شعارها و خواستهای کارگران هفتتپه روز به روز افزوده شده است.
۱۹ دی ماه ۹۷ امیر امیرقلی، امیرحسین محمدیفرد و ساناز اللهیاری از نویسندگان نشریه دانشجویی و اینترنتی “گام” و از مدافعان حقوق کارگران و بازتابدهندگان اعتراضات و خواستهای کارگران هفتتپه، بازداشت و روانه زندان شدند.عسل محمدی ازدیگرنویسندگان نشریه “گام” نیزکه در۱۳ آذر۹۷ دستگیروروانه زندانی و ۱۵ دی ماه ۹۷ به قید وثیقه آزاد شده بود،پس ازبرگزاری جلسه دادگاهش در۱۳ مرداد ۹۸ به زندان فرستاده شد. محاکه اسماعیل بخشی و علی نجاتی که نمایندگان کارگران هفتتپه هستند و ۵ تن دیگر که از حامیان کارگران هفتتپه و فعال کارگری و رسانهای میباشند، ازروز ۱۲ مرداد در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه آغاز شده است. پیش از شروع این بیداد گاه، نیروهای انتظامی و امنیتی رژیم با یورش به جمعیت نسبتاً کثیری متشکل از خانوادهها و دوستان و آشنایان زندانیان و سایر کسانی که در اعتراض به دستگیری و محاکمه کارگران هفتتپه و بازداشتشدگان روز جهانی کارگر در مقابل دادگاه انقلاب تهران تجمع کرده بودند، آنها را پراکنده ساختند. سپس پیادهروهای دو طرف خیابان معلم را مسدود نموده و از عبور و مرور عابرین نیز جلوگیری بهعمل آوردند. در یورش نیروهای سرکوب و امنیتی شش نفر از تجمعکنندگان به نام های؛ رهام یگانه،هیرادپیربداغی، فریدلطف آبادی،سحرشهرایی فراهانی و دوتن دیگر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. صرف نظر از این بهاصطلاح محاکمات و نتایج آن، کارگران، زنان، دانشجویان و تمام مردم ایران نفرت و انزجار خود را از این بازداشتها و محاکمات نمایشی ابراز داشته و از فرزندان رشید خود در زندانهای رژیم حمایت نموده و حمایت میکنند.
این دلاوران در تمام دوره بازداشت بهاصطلاح موقت خود، روزها و هفتههای متوالی زیر فشارهای گوناگون و شکنجههای وحشیانه قرار گرفتهاند که با رشادت تمام از آرمانها و خواستهای کارگری و آزادیخواهانه خود دفاع نموده و تمام قد در برابر ارتجاع حاکم ایستادهاند.
هم زمان با اعتراضات و مقاومت تحسینبرانگیز این مبارزین آگاه، اعتصاب غذای امیرحسین محمدیفرد که از ۱۳ تیر آغاز شده بود، در آستانه روز محاکمهاش وارد سیامین روز خود شد. ساناز اللهیاری نیز دو بار دست به اعتصاب غذا زد که در ۲۵ تیر وضعیت جسمیاش بسیار وخیم شد و به کما رفت. سپیده قلیان که از روز اول مرداد و در اعتراض به شرایط زندان و بدرفتاری و اهانت مقامات زندان به پدر و مادرش که از دزفول برای ملاقات با وی به زندان قرچک ورامین رفته بودند، اعتصاب غذای خشک را آغاز کرده بود، در نهمین روز اعتصاب به علت وخامت شدید اوضاع جسمی، به بیمارستانی در قرچک (بیمارستان شهید ستاری) منتقل و در بخش سی سی یو بستری شد. اما روز بعد در ادامه اعتراض خود، به زندان قرچک منتقل شد.
همزمان با این اعتراضات و مقاومت تحسینبرانگیز بازداشت شدگان هفتتپه، عاطفه رنگریز، مرضیه امیری، آنیشا اسداللهی و ندا ناجی از بازداشتشدگان روز جهانی کارگر که تا این لحظه (سیزده مرداد ۹۸) بیش از ۹۰ روز از بازداشت بهاصطلاح موقت آنها میگذرد، به صف اعتراضی که تمام فضای سیاسی جامعه را به تسخیر خود درآورده است پیوستهاند. فرزانه زیلایی وکیل اسماعیل بخشی که دست کم دو بار تاکنون به دادسرای شهرستان شوش و اهواز احضار شده است، و سید جمالالدین حیدریمنش وکیل سپیده قلیان در یادداشت سرگشادهای که در شبکههای اجتماعی وسیعا پخش شد، خواستار برگزاری دادگاه علنی برای موکلین خود شدهاند به نحوی که خبرنگاران نیز در آن حضور یافته و جامعه در جریان رسیدگی دادگاه قرار بگیرد. بسیاری از کارگران و تشکلهای کارگری و فعالان سیاسی و کارگری در تهران و کردستان و سایر مناطق از این خواست حمایت کردهاند و خواستار حضور گسترده مدافعان حقوق کارگران در این دادگاه شدهاند! اگر ۸ ماه پیش اعتصابات و راهپیماییها و شعارهای هفتتپه در آبان ۹۷ و تجمع کارگری اول ماه مه در یازده اردیبهشت ۹۸، طبقه حاکم و رژیم ارتجاعی پاسدار منافع این طبقه را آشکارا به چالش و مصاف طلبید، به جرات میتوان گفت که اکنون مجموعه اعتراضات ومقاومتهای دلیرانه بازداشتیهای هفتتپه و اول ماه مه و دیگر زندانیان سیاسی، همراه با اعتراضات و فعالیتهای حمایتی در داخل و خارج کشور از این بازداشتیها نیز رژیم جمهوری اسلامی را به شکل دیگری به چالش کشیده است.
کارزار نسبتا گستردهای در حمایت از این زندانیان و برای آزادی بیقیدوشرط آنها در داخل و خارج کشور به راه افتاده است. تجمعات اعتراضی متعددی در حمایت از زندانیان سیاسی، در مقابل زندان اوین برگزار شده که جمعهایی از خانوادهها، فعالین کارگری و اجتماعی و شماری از اعضای کانون نویسندگان ایران نیز در آن شرکت داشتهاند. شبکههای اجتماعی همه جا پر است از تراکتهای حمایتی و تصاویر این زندانیان و خواست آزادی فوری و بیقیدوشرط آنها که در آن، تصاویر سپیده قلیان، عسل محمدی، ساناز اللهیاری، مرضیه امیری، ندا ناجی، آنیشا اسداللهی و عاطفه رنگریز درخشش دیگری یافته است. آنچه که این زنان در درون زندان قرچک ورامین و زندان اوین بدان دست زدهاند، حمایتهای وسیعی در بیرون از زندان را در پی داشته است. همه چیز حاکی از مبارزه و مقاومت جانانه این زنان جوان و دلیر علیه شرایطیست که رژیم برکارگران و بر کل زنان تحمیل کرده است. جمهوری اسلامی آشکارا بر شدت سرکوب از جمله سرکوب و آزار و بدرفتاری علیه زندانیان سیاسی بویژه زنان زندانی افزوده است. در برخی موارد ملاقات و ارتباط تلفنی را قطع کرده است. تمام شکنجهها، محدودیتها، تهدیدها، بدرفتاریها و ترفندهای رژیم علیه این زنان و خانوادههایشان برای به تسلیم واداشتن آنها، نه فقط با شکست و ناکامی روبرو شده است، بلکه مصاف و رودرویی و مقاومت زنان زندانی، تمام دستگاه ظلم و بیداد و شکنجه، اعم از دستگاه امنیتی یا قضایی آن را با معضلی که فکر آن را نمیکرد و انتظارش را نداشت، روبرو ساخته است.
روحیه مبارزهجویی، مقاومت و شهامت این زنان، زبانزد خاص و عام شده است. رژیم تاریکاندیش و ضد زن حاکم که زن را همواره موجودی ضعیف و احساساتی و نصف مرد به شمار آورده و در قوانین رسمی و جاری خود نیز تبعیضات جنسیتی فوقالعاده شدیدی را نسبت به زنان اعمال نموده است، اکنون فشار علیه این زنانی را که نسبت به وضع موجود به اعتراض برخاستهاند دو چندان کرده است. بازداشت شدگان هفتتپه و اول ماه مه که هفت تن از آنان را زنان مبارز و دلاور تشکیل میدهند، به طبقه حاکم نشان دادند که در برابر ارتجاع اسلامی حاکم تا آخر ایستادهاند. اینان نشان دادند که خواستها و حوزه مبارزه آنها بسیار فراتر از چارچوبهای فقط جنسیتی و مبارزه برای برچیده شدن تبعیضات جنسیتی است. این زنان رشید جوان و برومند نشان دادهاند که از مبارزه برای مطالبات اخص زنان بسیار فراتر رفته و همراه با طبقه کارگر جلو آمده، دست در دست این طبقه نهاده و درراه تحقق مطالبات طبقاتی آن، پای در میدان مبارزه گذاشتهاند. زنان شجاع، نترس و مبارزی که نه فقط برای نابودی هرگونه ستم و تبعیض جنسیتی به پا خاستهاند، بلکه اهداف و آمال خود را تا براندازی هرگونه تبعیض و ستم طبقاتی امتداد داده و آرمانهای طبقه کارگر را، آرمانهای خویش دانسته و به الگوی مقاومت تبدیل شدهاند. عروج زنان پیشرو و مبارز به این عرصه که جان خویش را نیز کف دست گرفتهاند، بدیهیست که برای رژیم سرمایهداری فوق ارتجاعی و ضد زن جمهوری اسلامی بسیار گران و سنگین و در عینحال خطرناک است. از این رو رژیم سعی کرده است با اعمال شدیدترین فشار و سرکوب و شکنجههای وحشیانه، این رهروان راه پرولتاریا را از کردهی خویش پشیمان ساخته، از این راه بازدارد و صدای آنها را خاموش و خفه کند. ارتجاع حاکم اما در برابر این زنان آگاه و مبارزاز جان گذشته که جان را پرچم ساختهاند و این پرچم را چنان بلند و چنان بالا برافراشتهاند که از جای جای این سرزمین بلازدهی سراسر تبعیض و نابرابر، فراتر از آن در چهار گوشه جهان نیز قابل رویت است، عاجز و ناتوان مانده است. اعتراض و مبارزه و مقاومت بازداشتشدگان هفت تپه و اول ماه مه، از جمله اعتراض و مبارزه و مقاومت سپیده قلیان، ساناز اللهیاری، عاطفه رنگریز، عسل محمدی، آنیشا اسداللهی، ندا ناجی و مرضیه امیری که از دل و جان و آگاهی مایه گرفته و تبلور اعتراض و مبارزه میلیونها زن و مرد کارگر و ستمکشیده و زحمتکش است، بهرغم سرکوب و سانسور و خفقان حاکم، تمام دیوارهای سنگی وقطور و دربهای آهنی زندانهای قرون وسطایی رژیم را شکسته و از آن عبور کرده است. بانگ بلند و اعتراض خروشندهی این زنان چنان رسا بوده است که دروازه سنگینترین گوشها را نیز فتح کرده است. این، بانگ بلند و صدای اعتراض طبقه کارگر است که با حنجره زنان زندانی قرچک و اوین، خروش اعتراض ساز کرده است. این صدا که بلافاصله بعد از اعتصاب آبان ۹۷ هفتتپه و بازداشتهای متعاقب آن، پیوسته رساتر و پرخروشتر شده است ، خاموشی ندارد. اگر که ۸ ماه پیش طبقه کارگر با طرح شعار نان، کار، آزادی و اداره شورایی در هفتتپه، طبقه حاکم و رژیم سیاسی آن را به چالش کشیده و مراسم اول ماه مه در یازده اردیبهشت ۹۸، آن را تداوم بخشید، ادامه آن در اعتراض و مبارزه و مقاومت تقدیربرانگیز بازداشتشدگان هفتتپه و اول ماه مه، بویژه در اعتراض و مقاومت شجاعانه زندانیان سیاسی زن در زندان قرچک و اوین، تجلی یافته است. سرکوب و بگیر و ببند فعالان کارگری و اجتماعی بویژه زنان، بیش از پیش تشدید شده است. روزی نیست که زنان مبارز و آزادیخواه، بازداشت و احضار و یا زندانی نشوند. امروز دهها زن چپ و مبارز و آزادیخواه و فعال حقوق اجتماعی در زندانهای رژیم بسر میبرند. لیلا حسینزاده، گلرخ ایریایی، آتنا دائمی و نسرین درکاله شماری از این زندانیان سیاسی زن هستند که بسیاری از آنها به حبسهای طولانی مدت نیز محکوم شدهاند.
۸ مرداد عاطفه رنگریز از بازداشتشدگان روز جهانی کارگر، در بازگشت از بهداری زندان قرچک ورامین، در راهرو زندان مورد اهانت عوامل بهداری زندان قرار میگیرد که منجر به درگیری لفظی میشود که بلافاصله یکی از زندانیان عادی که گفته میشود از بیمارستان روانی به این زندان منتقل شده است، عاطفه را مورد تهاجم و ضرب و شتم قرار میدهد. سپیده قلیان برای دفاع از عاطفه سعی میکند فرد مهاجم را جدا کند که خود وی نیز مورد تهاجم قرار میگیرد. گفته شده است که زندانی مهاجم بوسیله بطری آب معدنی یخزده، و ضربات پیدر پی به سر و صورت سپیده قلیان، وی را به شدت مصدوم ساخته است.
لازم به ذکر است که بهداری و مقامات زندان و سایر نهادهای مربوطه، در برابر اعتصاب غذای زندانیان سیاسی، به عمد با سهلانگاری و بیاعتنایی غیرقابل تصوری برخورد نموده و با جان این زندانیان بازی میکنند. آنها نه فقط به خواست زندانیانی که وارد اعتصاب غذا شدهاند توجهی نکردهاند، بلکه مذبوحانه تلاش کردهاند با قرار دادن امضای زندانی زیر متنی که میگوید خود زندانی از معالجه سر باز زده و هر اتفاقی که برای وی بیافتد مسئولیتاش برعهده خود اوست، این بیتوجهی عمدی را توجیه کنند. وضعیت جسمی این عزیزان بسیار وخیم و جان آنها در معرض خطر جدی است. روشن است که هر اتفاق ناگواری برای هر یک از زندانیان سیاسی از جمله زندانیانی که دست به اعتصاب غذا زدهاند بیافتد، مسئولیت مستقیم آن بیهیچ اما و اگری متوجه رژیم، دستگاه قضایی، دستگاه امنیتی و مقامات زندان است.
ارتجاع حاکم علیرغم درندهخویی و وحشیگری در زندانها و بیرون از زندانها و بهرغم اعمال همه گونه فشار و سرکوب علیه زندانیان سیاسی بویژه بازداشت شدگان هفتتپه و اول ماه مه و خصوصاً زنان زندانی، نخواهد توانست در برابر مبارزات کارگران و مبارزه زنان علیه تبعیض و ستم جنسیتی و علیه تبعیض طبقاتی سدی ایجاد کند.
چهل سال است که مبارزات زنان با افت و خیزهای خاص خود، علیه ستم و تبعیضات شدید جنسیتی ادامه دارد. آنچه که اما در هفتتپه و اول ماه مه و بعد از آن در زندان قرچک و اوین شاهدش بودهایم، چندین پله از مبارزات پیشین زنان بالاتر است. نیروهای جدید و جوانی که از موضع دفاع از منافع طبقه کارگر پا به میدان مبارزه نهادهاند، کل این مبارزات را یک گام مهم کیفی ارتقاء دادهاند. از این زنان جوان بیباک و آگاه و مبارزه آنها با تمام توان باید حمایت کرد و مشعل مبارزه جدی برای آزادی فوری و بیقید و شرط آنها، کل بازداشتشدگان هفتتپه و اول ماه مه و سایر زندانیان سیاسی را باید روشن نگاه داشت.
زنده باد کارگران هفتتپه و حامیان و مدافعان آنها.
نابود باد تمام نظم موجود با کلیه دستگاههای قضایی، امنیتی و زندانهای آن.
زنده بادزنان آگاه و مبارز و همه مبارزان راه آزادی طبقه کارگر !
نظرات شما