با فرا رسیدن فصل گرما و روزهایی که دمای هوا در برخی از مناطق پا را از ۵۰ درجه نیز فراتر میگذارد، کارگرانی که به ویژه در فضای آزاد مجبور به کار هستند، برای ادامه حیات باید با دشمن جدیدی دست و پنجه نرم کنند، دشمنی که هر ساله قربانیانی از میان کارگران طلب میکند. دشمنی که در سایهی بیحقوقی مطلق کارگران در نظام سرمایهداری حاکم بر ایران به هیولایی مخوف تبدیل شده است.
هر سال اخباری از مرگ خاموش کارگرانی در فصل گرما منتشر میشود که در اوج ساعات گرم تابستان مجبور به کار شده و بدنبال آن در اثر شدت گرما به کما رفته و جان خود را از دست میدهند. کارگران پالایشگاهها، سکوهای نفت و گاز و مانند آن، کارگران شهرداریها، کارگران کشتیهای صیادی و تجاری، کارگران ساختمانی و کارگران بنادر از جمله این کارگران هستند.
در حالیکه برای نجات کارگر گرمازده از مرحله اغما تا مرگ قطعی تنها ۲۰ دقیقه فرصت است، اما کارفرمایان هیچگونه اقدام پیشگیرانهای برای جلوگیری از گرمازدگی کارگران در حین کار انجام نمیدهند. یکی از این اقدامات سادهی پیشگیرانه، تعطیلی کار در اوج ساعات گرم روز است که سرمایهداران به دلیل منافع و سود خود هرگز به تعطیلی کار در این ساعات تن ندادهاند.
در این میان تمام مقامات و نهادهای حکومتی نیز با شانه خالی کردن از بار مسئولیت خود، تقصیر را به گردن دیگر نهادها انداخته و یا تنها به دادن وعده و شعار بسنده کردهاند.
وقتی در مرداد ۹۵، در شهر اهواز ۶ کارگر ساختمانی در اثر گرمازدگی به بیمارستان منتقل شدند و یکی از آنها متاسفانه جان خود را از دست داد، “راضی نوری نماینده شوش” در مجلس اسلامی در گفتگو با خبرنگار ایسنا گفت: “زمانی که دمای هوا در استان به حد خاصی میرسد، طبق شاخصهای دانشگاه علوم پزشکی باید توسط ستاد مدیریت بحران استان هشدارهای لازم داده شود. اگر کارگران را در شرایط دمای بسیار بالا ملزم به ادامه فعالیت میکنند، باید مسئولیت وقوع هر پیشامدی را برای کارگران عهدهدار شوند. ستاد مدیریت بحران به ریاست استاندار و بر اساس گزارشات دانشگاه علوم پزشکی اطلاعیه و هشدارهایی صادر میکند و مسئول کلی ستاد مدیریت بحران استاندار است که تصمیمات ستاد مدیریت بحران را نهایی میکند. دیگر زمان آن فرا رسیده است که در خوزستان در شرایط دمای بسیار بالای هوا الزاماتی برای کارفرمایان و سایر مجموعهها برای توقف در فعالیت کارگران و کارکنان برقرار باشد تا از بروز وقایع این چنینی و مرگ کارگران بر اثر گرمازدگی جلوگیری شود”.
وی در حالی توپ را به زمین “ستاد مدیریت بحران استانداری” میاندازد که این ستاد خود را در این زمینه مسئول ندانسته و ارگانهای دیگر را مسئول این ماجرا مینامد. کیومرث حاجیزاده، مدیر کل “مدیریت بحران استانداری خوزستان” در گفتگو با خبرگزاری ایرنا در مرداد ۹۶ با اعلام اینکه در تابستان امسال (۹۶) در ۳۴ روز گرم، زمان کار اداری کاهش یافته است، میگوید: “تعطیلی در ساعت ۱۳ تنها شامل قسمتهای اداری است و ستاد بحران نمیتواند کارخانجات و شرکتها را که جزو بخش خصوصی هستند در شیفت تولید تعطیل کند”. وی با بیان اینکه هدف ستاد بحران از کاهش ساعات کار اداری صرفا صرفهجویی در مصرف برق است، ادامه میدهد: “تعطیلی و تغییر ساعت کاری کارگران جزء وظیفه ستاد بحران نیست و اداره کار و بهداشت باید در این زمنیه ورود کنند و تاکنون نامهای از خانه کارگر برای تغییر شرایط کاری کارگران در زمان افزایش دما نداشتیم”.
اما ناصر ضیغمی “معاون فنی مرکز بهداشت چیز دیگری میگوید. وی میگوید: “ما تصمیمگیرنده نیستیم و این مساله از اختیارات ستاد بحران استان است و فقط در زمانی که طرف مشورت قرار بگیریم، پاسخ میدهیم”. وی ضمن بیاطلاعی از آمار کارگرانی که در تابستان دچار گرمازدگی میشوند، گفت: “سلامت و صیانت از کارگران از وظایف اداره کار است”!!
محمدپور “مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان خوزستان نیز مانند دیگران توپ را به زمین دیگر ارگانهای حکومتی میاندازد. وی میگوید: “ما حتا در شرایط گرد و غبار دستورالعمل و قانونی نداریم که کارگاههای خصوصی را مجبور به تعطیلی و یا کاهش ساعت کاری کارگران کند. قانون کار تنها مشاغل سخت و زیانآور را پیشبینی کرده که برای آنها ۳۶ ساعت کار در نظر گرفته است و در خوزستان نیز برخی مشاغل را در این دسته قرار دادهایم. تصویب راهکار و تغییر در شرایط کار کارگران در مناطق گرمسیر نیازمند ورود نمایندگان مجلس به این موضوع و بررسی کارشناسی است. تغییر و یا کاهش ساعت کاری برای واحدهای صنعتی و کارگاهی از اختیارات بخش خصوصی است که مدعی هستند با تعطیلی متضرر میشوند”.
بدینترتیب توپ با یک دور چرخ زدن، به زمین مجلس شورای اسلامی برگشت. “علی ساری نماینده اهواز” در مجلس اسلامی اما در این رابطه میگوید: “دمای بالا در خوزستان باید به عنوان یک فاکتور محیطی که قابل حذف و تغییر نیست مورد توجه قرار گیرد” وی وعده میدهد که موضوع بهبود شرایط کاری کارگران خوزستانی را در کمیسیونهای مجلس مطرح کند!!! از آن زمان اما دو سال گذشته و آب از آب تکان نخورده است. در این میان فقط کارگران هستند که قربانی شرایط کاری میشوند که نتیجه مناسبات ظالمانه سرمایهداری است، مناسباتی که در سایه حکومت اسلامی، شرایط را حتا از دوران بردهداری نیز بر کارگران ایران سختتر کرده است. شرایطی که سال از پی سال بدتر و سختتر میشود.
یک نمونه از این شرایط سخت، شرایط کار و زندگی در عسلویه است، بهشت سرمایهداران، جهنم روی زمین. جایی که به گفتهی عیسی کلانتری (معاون روحانی و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست) در نخستین نشست شورای ارزیابی محیط زیست منطقه آزاد چابهار در بهمن ۹۷، عمر مردم عسلویه ۹ سال کمتر شده و هر کسی در آن ورود کند نمیتواند ۲۴ ساعت دوام بیاورد.
منطقهای که سودی سرشار و افسانهای را نصیب سرمایهداران و دولت میکند، اما کارگرانی که تمام این ثروت محصول کار آنهاست در سختترین و بدترین شرایط کاری، با دستمزدهایی اسفناک استثمار میشوند. منطقهای سرشار از ثروت و منابع زیرزمینی که ساکنان بومی آن نیز نصیبی از آن ثروت که در زیر پاهایشان است، نمیبرند و تنها سهم آنها ویرانی محیط زیست و هوای آلوده است.
به گزارش خبرگزاری دولتی ایلنا (۸ اردیبهشت ۹۸) ” گرمای محیط تا پیش از اینکه پالایشگاهها و پتروشیمیها احداث شوند خود طاقتفرسا بوده، اما طی حداقل یک الی دو دهه اخیر که پالایشگاهها سربرآوردند، دود آنها هوا را از هر آنچه که پاکی و تمیزی بوده، پالوده و با دی اکسید کربن جایگزین نموده است. هوای محیط در فصول گرم سال، برایشان به مثابه آتشی شده که در آن دود میدمند”.
سوال مهم اما این است که چه عواملی در ایجاد این شرایط نقش داشتهاند؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که علت اساسی مناسبات سرمایهداری است، مناسباتی که قدرت اقتصادی و سیاسی را توامان در دست سرمایهداران متمرکز ساخته است. اما جدا از این علت ریشهای، شرایط ویژه سرمایهداری در ایران، اوضاع را بهگونهای رقم زده است که برای کارگران ایران شرایط کاری و زندگی حتا از دوران بردهداری و یا دوران اولیه پیدایش سرمایهداری در کشورهای اروپایی بدتر شده است.
نداشتن تشکل مستقل کارگری که جمهوری اسلامی با تمام قدرت از ایجاد آنها ممانعت کرده و رهبران و فعالین محدود تشکلهای مستقل کارگری را یا به زندان انداخته و یا از کار اخراج میکند، یکی از دلایل مهم شکلگیری این وضعیت است. وقتی کارگران فاقد تشکلهای مستقل خود باشند، تشکلاتی که کارگران را متحد و از منافع آنها در رابطه با دستمزد، ساعات کار و شرایط کاری دفاع کند، طبیعیست که سرمایهداران جولان خواهند داد.
سرکوب اعتراضات کارگری یکی دیگر از این عوامل است. طبقه سرمایهدار حاکم با بهرهگیری از دستگاههای امنیتی، نظامی و قضایی خود همواره به مقابله با اعتراضات کارگری برخاسته است، از به شلاق بستن کارگران، تا به زندان انداختن و بهویژه اخراج کارگران شرکتکننده در اعتراضات کارگری.
بیکاری و ترس از بیکار شدن یکی دیگر از عوامل این هجوم وحشیانه سرمایهداران به سطح معیشت و شرایط کاری کارگران است. در کشوری که بیش از ده میلیون بیکار داشته و در رکود عمیق اقتصادی بسر میبرد، طبیعیست که از دست دادن کار، حتا کاری که دستمزد پایینی دارد، یک قدم نزدیک شدن به مرگ از گرسنگی خواهد بود. بر بستر همین شرایط است که به اعتراف خبرگزاری “تسنیم” وابسته به سپاه پاسداران، درآمد ماهانه کارگران ساختمانی در زاهدان به ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان میرسد و بدون یارانه نقدی حتا از خرید نان نیز عاجز هستند. کارگرانی که از صبح زود تا غروب به خاطر به دست آوردن لقمه نانی در انتظار کارفرمایی میمانند، کارفرمایی که تا آنجا که میتواند از حق و حقوق کارگر میزند. یا خبرگزاری دولتی “ایلنا” از کارگرانی گزارش میدهد که کمتر از “حداقل دستمزد” مصوب شورای عالی کار دستمزد میگیرند، اما به دلیل شرایط زندگیشان و ترس از بیکاری، هر ماه زیر نامهای را امضا میکنند که در آن نوشته شده “همه حق و حقوق خود را طبق قانون دریافت کرده و هیچ ادعایی ندارم” و از قول یکی از همان کارگران مینویسد: “چارهای ندارم. اگر پایم به دادگاه و شکایت باز شود، همین حقوق یک میلیون تومانی هم از کفم میرود؛ چارهای ندارم؛ جز سوختن و ساختن. چه باید کرد؟”.
یک عامل مهم دیگر سیاستها و قوانین حاکم هست که مدام به نفع طبقه حاکم (سرمایهدار) و به ضرر طبقه محکوم (کارگر) در حال تغییر نیز هست. یکی از این قوانین، قراردادهای پیمانی، موقت و حتا سفید امضاء و باز کردن دست شرکتهای پیمانکاری حتا در بزرگترین صنایع از جمله در واحدهای تولیدی و خدماتی عسلویه، پالایشگاهها، کارخانههای خودروسازی و غیره است.
برای نمونه در عسلویه، دستمزد کارگران پیمانی کمتر از نصف دستمزد کارگران رسمی است، و این در حالیست که کارگران پیمانی برخلاف کارگران رسمی که ۱۴ روز کار و ۱۴ روز مرخصی دارند، ۲۱ روز کار و ۷ روز مرخصی دارند و تازه گاه ماهها دستمزدشان پرداخت نمیشود. اگر اعتراضی هم به شرایط کاری از جمله گرما و نبود وسایل ایمنی، غذا و غیره داشته باشند، بدون هیچ مشکلی برای کارفرما، از کار اخراج شده و یا قراردادشان تمدید نمیشود. به همین سادگی!!
این مساله همچنین در مورد کارگران شهرداریهای مناطق جنوب کشور نیز صادق است که تقریبا بدون استثنا برای شرکتهای پیمانی کار میکنند و به همین دلیل در اوج گرما مجبور به کار بر روی آسفالتهایی میشوند که از شدت گرما به کوره آدمسوزی تبدیل شده و همچون آتشی سوزان از پا به تمام وجودشان سرایت میکند.
موضوعی که نباید در اینجا فراموش شود این است که کار در گرمای شدید جدا از خطر مرگ، آسیبهای جسمی فراوانی برای کارگران به همراه میآورد که یکی از نتایج آن کاهش عمر در میان کارگران است. کار در گرمای بالا که به گرمازدگی شدید منجر شود، باعث میشود تا بدن کارگر دیگر قادر به دفع گرمای اضافی نباشد و بدین ترتیب سیستم تنظیمکننده دمای بدن، از کار افتاده و باعث تخریب اندامهای بدن میشود.
بهگفتهی آقایار حسینی “دبیر اجرایی خانه کارگر خوزستان” گرمای شدید در خوزستان آمار حوادث کار را بالا برده و کاهش دقت، ، افزایش ضریب حوادث و افزایش تلفات کارگران را در پی داشته. همچنین کار در گرمای شدید باعث تحلیل رفتن قوای جسمی، پیری زودرس و افزایش مرگ و میر کارگران در دوران بازنشستگی میشود”.
به نوشتهی خبرگزاری دولتی “ایرنا” و به نقل از یکی از کارگران کارخانه فولاد، مصوبه ستاد بحران استان برای کارمندان که در زیر کولر کار میکنند اجرا شده اما نسبت به کارگرانی که در حین کار بیهوش و یا خون دماغ میشوند و جانشان در خطر است اجرایی نشده است.
این مساله بهویژه در مناطقی که گرمای هوا با عوامل دیگری همراه میشود به صورت حادتری خود را نشان میدهد که عسلویه یک نمونه است. براساس گزارش خبرگزاری دولتی “ایلنا” (۹ اردیبهشت ۹۸) “میزان بیماری و رنج کارگران آن اندازه است که برخی از آنها بعد از ده سال کار با تحمل بیماریهای مختلف با دنیا وداع میکنند”. وضعیت کارگران در سیستان و بلوچستان نیز به همین گونه است. در این استان که اساسا وضعیت اشتغال بسیار بدتر از دیگر نقاط کشور است، اگر کاری هم پیدا شود با مشقت بسیار همراه است و در این شرایط گرما و آلودگی هوا شرایط بد کاری را دوچندان میکند. بهگفتهی حسین علی اکبری “دبیر اجرایی خانه کارگر سیستان و بلوچستان” بسیاری از کارگران سیستان با مشکلات تنفسی و یا سل دستوپنجه نرم میکنند در حالی که فاقد خدمات درمانی هستند (خبرگزاری “ایلنا” ۵ اردیبهشت ۹۷).
در حالی که کارمندان دولتی به دلیل گرمای بالا یا آلودگی هوا تعطیل میشوند، کارگران هرگز از چنین امکانی برخوردار نیستند و بهویژه با پیمانی شدن قراردادها، اعتراض کارگران به اجبار در کار کردن در دمای بالا و آلودگی هوا با مشکلاتی از قبیل اخراج از کار روبروست. در حالی که تنها استان خوزستان ۹۰۰ هزار کارگر دارد که بیمه تامین اجتماعی هستند اما اغلب این کارگران به دلیل همین پیمانی بودن و موقت بودن قراردادها از مزایای بدی آب و هوا مانند بسیاری دیگر از مزایا محروم هستند. برای نمونه پیش از این برای کارگران رسمی شرکت نفت به ازای هر سال کار در شرایط بد آب و هوایی ۲ سال سابقه کار برایشان محسوب میشد، اما با قراردادی شدن و باز شدن دست شرکتهای پیمانی این امتیاز کارگران هم حذف گردید. به همین دلیل است که هم اکنون برای نمونه در عسلویه کارگرانی هستند که بیش از بیست سال سابقه کار دارند اما هنوز بازنشسته نشدهاند.
واقعیت این است که کاهش ساعات کار، تغییر ساعات کار در ساعاتی که “پیک گرما بالا است”، کاهش سن و سابقه کار برای بازنشستگی، در اختیار قرار دادن امکانات و لوازم مورد نیاز، از جمله نوشیدنیهایی که مانع گرمازدگی میشوند و دادن استراحت کافی در بین ساعات کار همگی از جمله روشهایی هستند که میتوانند شرایط کاری را برای کارگرانی که در گرمای بالا کار میکنند بهتر سازد، اما جمهوری اسلامی که حامی و نماینده طبقه سرمایهدار است، هرگز به این مساله که باعث بالا رفتن هزینه سرمایهداران و کاهش سود آنها میشود تن نخواهد داد. برای آنها تنها چیزی که ارزش ندارد جان کارگر است و اگر کارگری به دلیل شرایط کاری جان خود را از دست بدهد، بهسادگی کارگر دیگری را جایگزین آن میکنند.
تنها راه دگرگونی انقلابی مناسبات حاکم، برپایی انقلاب اجتماعی، نابودی مناسبات سرمایهداری و برقراری سوسیالیسم است، و به آن امید.
نظرات شما