فاجعه ای که خون بر آن باید گریست

روز چهارشنبه ۸ خردادماه ۹۸، رسانه های ایران به نقل از رئیس اداره آموزش و پرورش بخش دشتیاری چابهار، از غرق شدن دلخراش سه کودک دانش آموز دختر اهل چابهار در استان سیستان و بلوچستان خبر دادند. سه کودک ۹ و ۱۰ ساله ای که به هنگام برداشت آب آشامیدنی از “هوتگ” (۱)، در آن سقوط کردند و غرق شدند. کودکان دانش آموزی که در پایه دوم و سوم ابتدایی تحصیل می کردند.

شنیدن خبر غرق شدن سه کودک دبستانی در شهرستان چابهار در گودال آب آنچنان غم انگیز و دردناک است که باید بر آن خون گریست. دخترکانی که برای برداشتن آب آشامیدنی از “هوتگ” از خانه بیرون زدند، اما جنازه های یشان به خانه باز گشت. خبر، هر چند کوتاه بود، اما شنیدن آن بیانگر عمق فاجعه ای است که حاکمیت ظالمانه جمهوری اسلامی طی چهار دهه برای مردم سیستان و بلوچستان و عموم توده های ستمدیده مردم ایران رقم زده است.

از استقرار حاکمیت ارتجاعی و سرکوبگرانه جمهوری اسلامی چهار دهه گذشته است. در این مدت، حوادث و فجایع هولناک بسیاری بر زندگی توده های مردم ایران آوار شده است. کشتار و سرکوب و زندان و شکنجه و بند، از جمله اتفاقات همیشگی و جاری این سال های سپری شده بوده اند. بی خانمانی، آوارگی و جان باختن ده ها هزار نفر از مردمی که اسیر سیلاب و زلزله و دیگر حوادث طبیعت شده اند، اکنون به امری عادی در جامعه تبدیل شده اند. شنیدن وضعیت دلخراش کودکان کار، زباله گردی، گسترش اعتیاد و تن فروشی، فروش کلیه برای امرار معاش، کارتون خوابی، دزدی، قتل، گسترش فقر و گرسنگی و وقوع انواع جرم و جنایت از جمله اخبار رایج درون جامعه هستند که هر روزه در گوشه و کنار کشور به گوش می رسند.

در این سال ها، توده های رنج دیده مردم ایران انواع گوناگون کشته شدن در نظام جمهوری اسلامی را تجربه کرده اند، که اعدام و مرگِ در زیر شکنجه، رایج ترین نمونه های آن بوده اند. مرگ زنان و مردان دستفروش به دست عوامل مزدور شهرداری و کشته شدن جوانان بیکار و کولبران توسط پلیس و نیروهای انتظامی، نمونه دیگری از جنایات صورت گرفته در این سال های سپری شده اند. مرگ کارتون خواب ها، مرگ کودکان دانش آموز در آتش سوزی مدارس، خودکشی های رایج در اثر فقر و نداری و بیکاری، افزایش خودسوزی زنان به دلیل ستم و تحمیل تبعیضات جنسیتی، نمونه های دیگری از مرگ و کشتارند که این نظام فاسد و تبهکار در دوران حاکمیت ظالمانه خود برای توده های مردم ایران رقم زده است. در این چهل سال، کم نبوده اند کودکان و زنان و مردانی که به دلیل گرسنگی و نداشتن لقمه نانی جان سپرده اند. در این میان اما، کمتر شاهد مرگ دختران و پسران دانش آموزی بوده ایم که برای رفع تشنگی، آری برای رفع تشنگی و تهیه یک جرعه آب آشامیدنی به کام مرگ رفته باشند، که این فاجعه نیز با استمرار حاکمیت ستمگرانه جمهوری اسلامی اتفاق افتاد.

در سال های حاکمیت جمهوری اسلامی، اگرچه فقر و تنگدستی در گستره ای وسیع بر زندگی عموم توده های مردم ایران چنگ انداخته است، اما تحمیل وضعیت مرگباری که اکنون مردم سیستان و بلوچستان بدان گرفتارند، هرگز قابل قیاس با دیگر مناطق محروم ایران نیست.

کم آبی، خشکسالی، زاغه نشینی، تحصیل در مدارس صحرایی و کپری، گسترش روزافزون فقر و بیکاری جوانان، جوانانی که برای امرار معاش به قاچاق مواد مخدر، نفت و بنزین روی آورده اند و اغلب نیز در تعقیب و گریز نهادهای سرکوب رژیم با شلیک پلیس و نیروهای انتظامی کشته می شوند، شنیدن گاه و بیگاه اخبار مربوط به جزغاله شدن کودکان و دانش آموزانی که در آتش سوزی مدارس و مهد کودک هایی که زمستان را با چراغ و بخاری های نفتی می گذرانند، تنها نمونه های کوچکی از شرایط مرگبار حاکم بر استان سیستان و بلوچستان است. منطقه ای که توده های زحمتکش آن دیار بیش از هر شهر و استانی طعم تلخِ فقر، نداری، بی آبی، خشکسالی و گرسنگی را تجربه کرده اند. توده های فقرزده ای که در کنار همه این بی عدالتی ها و نابسامانی های ظالمانه ای که جمهوری اسلامی بر آنان روا داشته است، با بی رحمانه ترین تبعیضات سیاسی، قومی، مذهبی و اجتماعی نیز مواجه بوده اند.

اعمال چنین فشار مرگباری به مردم سیستان و بلوچستان و در گستره ای وسیعتر به عموم توده های زحمتکش ایران در شرایطی تحمیل شده است که خمینی جلاد در همان نخستین روزهای به قدرت رسیدن حاکمیت ظالمانه خود، از داشتن آب و برق و اتوبوس “مجانی” برای توده های “مستمند” ایران سخن گفت.

خمینی در تاریخ ۱۲ اسفند ۹۷ در اجتماع مدرسه فیضیه قم خطاب به توده های مستمند گفت: “دلخوش نباشید که تنها مسکن می سازیم، آب و برق را برای طبقه مستمند مجانی می کنیم، اتوبوس را برای طبقه مستمند مجانی می کنیم، دلخوش به این مقدار نباشید، معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می دهیم”. (تاکید از ماست)

اکنون چهار دهه از آن سخنان فریبکارانه و وعده های دروغین خمینی شیاد گذشته است. شیادی که نظام جمهوری اسلامی را پایه ریزی کرد و خود نیز دست کم به مدت ده سال حاکم و رهبر بلامنازع این نظام فاسد و تبهکار بود. رهبر و حاکمانی که تمام وعده های دروغین شان پوچ از آب درآمد. نه تنها از تحقق آب و برق و اتوبوس “مجانی” خبری نشد، نه تنها کمترین بهبودی در وضعیت زندگی مادی و معنوی همان توده های “مستمند” مورد نظر خمینی اتفاق نیقتاد، که بالعکس، به شکل بی سابقه ای فقیر و فقیرتر هم شدند. آنچنان فقری که اکنون دخترکان “مستمند” سیستان و بلوچستانی برای برداشت جرعه ای آب نوشیدنی از گودال های پر شده از آب باران، غرق می شوند و این چنین ناگوار به کام مرگ می روند.

شنیدن وقوع اینگونه حوادث و مرگ هایی اینچنین دلخراش در جامعه کنونی ما به راستی چقدر غم انگیز است. حوادثی که پایانی بر آن نیست و روز از پس روز مدام تکرار می شوند. پوشیده نیست که این همه جنایت برگرفته از ذات ارتجاعی و ضد مردمی جمهوری اسلامی است. نظامی که با گذشت چهار دهه از حاکمیت ظالمانه آن، گرانی بیداد می کند و فقر و فلاکت آن چنان بر گلوی توده های مردم ایران چنگ انداخته است، که نه فقط توده های “مستضعف” برجای مانده از دوران رژیم پادشاهی فقیر و فقیرتر شده اند، نه تنها مردم سیستان و بلوچستان به چنان سرنوشتی غم انگیز گرفتار شده اند، که در سال های اخیر فقر و نداری در ابعاد کم سابقه ای بر گلوی اکثریت قریب به اتفاق کارگران و توده های زحمتکش ایران چنگ انداخته است. همان کارگران و توده های زحمتکشی که در تمامی این سال ها، قسمتی از حاصل کار و دسترنج شان برای پیشبرد سیاست های پان اسلامیستی و توسعه طلبانه حاکمان اسلامی در سوریه و عراق و لبنان و یمن به هدر رفت، بخش دیگری در مسیر انجام پروژه های بی حاصل هسته ای، موشکی و تقویت ارگان های سرکوب نظام و نهادهای مروج خرافات مذهبی به تاراج رفت و قسمتی نیز در دالان های آشکار و نهان دزدی ها و فساد نهادینه شده بر هیئت حاکمه ایران به جیب دزدان و غارتگران رفت.

در این میان اما، آنچه نصیب توده های مردم ایران شد، همانا گسترش فقر و بیکاری، آوارگی و بی خانمانی، سرکوب و کشتار، اعتیاد و فحشا، وجود میلیون های کودکان کار و خیابانی و مرگ هایی همانند مرگ دخترکان چابهاری است، که این چنین بی رحمانه قربانی حاکمیت نظام سرمایه داری فاسد و تبهکاری به نام جمهوری اسلامی شده اند. پوشیده نیست که با استمرار حاکمیت طبقه سرمایه‌دار و نظام سیاسی پاسدار آن، نه تنها کمترین روزنه امیدی در توقف یا برون رفت مردم سیستان و بلوچستان از وضعیت نکبت بار کنونی متصور نیست، که با گذشت هر روز عموم کارگران و زحمتکشان ایران نیز در گستره ای باز هم وسیعتر به کام فقر و نداری فرو رفته و به مرگ هایی از نوع مرگ دخترکان چابهاری گرفتار خواهند شد.

پایان دادن به این شرایط هولناک که اکنون کارگران و عموم توده های مردم ایران بدان گرفتارند، تنها با سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و استقرار حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان رقم خواهد خورد.

پی نوشت:

(۱): “هوتگ” در استان سیستان و بلوچستان به یک گودال بزرگ طبیعی یا مصنوعی گفته می شود که آب باران به داخل ان هدایت می شود و برای مصرف خانگی و یا کشاورزی یا آب شُرب و هم چنین برای مصرف حیوانات اهلی و وحشی از آن استفاده می شود.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۲۵ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.