نزاع میان دولت آمریکا و جمهوری اسلامی در هفتههای اخیر پیوسته افزایشیافته است. دولت آمریکا در پی تحریمهای اقتصادی، از اوایل هفته گذشته، بر ابعاد تجهیزات و نیروهای نظامی خود در منطقه خلیجفارس افزود. این اقدام پسازآن صورت گرفت که دولت آمریکا سپاه پاسداران را در لیست گروههای تروریست قرارداد و متقابلاً جمهوری اسلامی نیز، ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا در غرب آسیا، «سنتکام» را یک نیروی نظامی «تروریست» اعلام کرد. فرماندهان سپاه و ارتش جمهوری اسلامی هم بهنوبه خود، آمریکا را تهدید به اقدامات نظامی کردند.
فرمانده نیروی زمینی ارتش ، اقدام آمریکا را «خودزنی» خواند و گفت با این اقدام، آمریکائیها امنیت نیروهای خود در اقصی نقاط دنیا، بهویژه نیروهای سِنتکام را به خطر انداختند و تأمین آنها را برای همیشه از بین بردند. پیشازاین نیز خبرگزاری تسنیم از قول جعفری نوشته بود که واکنش سپاه در قبال این اقدام “مقابلهبهمثل” خواهد بود. او تهدید کرده بود «در چنین شرایطی دیگر ارتش و نیروهای امنیتی آمریکا در منطقه غرب آسیا از آرامش امروز برخوردار نخواهند بود.»
این واکنشهای تهدیدآمیز، دولت آمریکا را نگران کرد. دولت آمریکا سپاه پاسداران را بیشتر از جنبه اقتصادی و سیاسی در لیست ترور قرار داده بود. اکنون اما با این واقعیت مواجه شد، که ممکن است وارد یک درگیری نظامی شود که آمادگی آن را نداشت و تدارکی برای آن ندیده بود.
در پی این تهدیدات، دولت آمریکا تدابیر امنیتی خود را در پایگاههای آمریکایی در عراق تشدید کرد و همزمان هواپیماهای شناسایی خود را در اطراف پایگاهها ، به پرواز درآورد. اما این اقدام برای مقابله با تهدیدات کافی نبود. تدارک برای گسیل واحدهای نظامی بیشتر به خاورمیانه آغاز شد.
در اواسط اردیبهشت جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا با صدور بیانیهای اعلام کرد که ایالاتمتحده ناوگان هواپیمابر آبراهام لینکلن و یک ناوگان بمبافکن را در خاورمیانه مستقر خواهد کرد.
وی گفت: این اقدام «در واکنش به شماری از هشدارها، نشانههای مشکلساز و تشدیدکننده تنشها» از سوی ایران صورت میگیرد. افزایش قابلتوجه توان نظامی آمریکا در منطقه «پیامی روشن و عاری از سوءتفاهم برای حکومت ایران است، که هرگونه حمله به منافع ایالاتمتحده یا متحدانش با نیرویی کوبنده روبهرو خواهد شد».
وی همچنین افزود: «ایالاتمتحده به دنبال جنگ با حکومت ایران نیست، اما در آمادگی کامل به سر میبریم تا به هر حملهای، چه از سوی گروههای نیابتی، سپاه پاسداران، یا ارتش منظم ایران، واکنش نشان دهیم».
چند روز پسازآن، ناو هواپیمابر “یواساس آبراهام لینکلن” برای پیوستن به ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا مستقر در بحرین وارد آبهای خلیجفارس شد.
روز ۲۰ اردیبهشت خبر استقرار بمبافکنهای استراتژیک “بی ۵۲” آمریکا در پایگاه هوایی این کشور در قطر انتشار یافت.
وزارت دفاع آمریکا همچنین از ارسال ناو جنگی “یواساس آرلینگتون” به خاورمیانه خبر داد و هدف از این اقدام را افزایش آمادگی برای مقابله با تهدیدهای ایران عنوان کرد.
این تحرکات نظامی دولت آمریکا درحالیکه بازتاب افزایش تنش میان دو دولت است، اما برخلاف آنچه در ظاهر به نظر میرسد، نشانهای از بروز یا نزدیک شدن جنگ نیست، بلکه تمام این اقدامات نوعی اقدامات احتیاطی حتی برای پیشگیری از وقوع درگیریهای ناخواسته نظامی بین طرفین است. دولت آمریکا با گسیل این تجهیزات نظامی، مستقیم و غیرمستقیم به جمهوری اسلامی اعلام کرده است که چنانچه نیروهای نظامی آمریکا را حتی از طریق گروههای اسلامگرای طرفدار خود موردحمله قراردهد، با اقدامات نظامی سنگین نیروی نظامی آمریکا روبهرو خواهد شد. جمهوری اسلامی هم که البته طالب جنگ نیست، این را میداند که تجهیزات نظامی گسیلشده بهگونهای است که دولت آمریکا میتواند بدون آنکه خطری برای نظامیانش پیش آید، مناطقی از ایران را از طریق تجهیزات نظامی و دریایی پیشرفته خود بمباران کند. با این توضیح، میتوان گفت که اکنون نوعی توافق نانوشته میان این دو دولت وجود دارد که وارد درگیری نظامی مستقیم و غیرمستقیم با یکدیگر نشوند و منازعات خود را در عرصههای دیگر متمرکز سازند.
بنابراین گرچه دو طرف اکنون تلاش میکنند که به این توافق نانوشته پایبند باشند و از اقدامات نظامی علیه نیروهای یکدیگر خودداری کنند، اما درگیریها در جای دیگر ادامه دارد.
پیشازاین، مقامات جمهوری اسلامی ازجمله روحانی گفته بودند که اگر جمهوری اسلامی نتواند نفت خود را صادر کند، دیگران نیز نخواهند توانست نفتشان را صادر کنند. آنها حتی تهدید کرده بودند تنگه هرمز مسدود خواهد شد. اکنون اما دیگر صحبتی از بستن تنگه در میان نیست. چراکه جمهوری اسلامی میداند این اقدام عواقب سیاسی و نظامی در پی خواهد داشت. علاوه بر این، رقبای منطقهای رژیم حاکم بر ایران، اکنون نفت خود را از مسیرهای دیگر صادر میکنند. بنابراین جمهوری اسلامی تلاش میکند به طرق دیگر این سیاست خود را پیش ببرد و به مسیرهای انتقال نفت عربستان و امارات ضربه بزند و این مسیرها را ناامن سازد. بندر فجیره به دلیل وجود پایانه بزرگ نفتی و صادرات نفت خام برای امارات متحده عربی، از اهمیت ویژهای برخورداراست.
یکی از مسیرهایی که اکنون امارات متحده عربی ، نفت خود را از آن طریق به بازارهای بینالمللی صادر میکند، خط لوله «حبشان- فجیره» است. این خط لوله، نفت را از مناطق داخلی امارات با دور زدن تنگه هرمز به دریای عمان میرساند.
روز ۲۲ اردیبهشت، اعلام شد چهار کشتی تجاری و نفتی در نزدیکی بندر الفجیره هدف عملیات خرابکاری قرار گرفتند. روشن بود که دستی نامرئی این حادثه را خودبهخود به وجود نیاورده، بلکه یک اقدام نظامی مشخص برای ناامن کردن این مسیر انتقال نفت است. انگشت اتهام از هر سو بهطرف جمهوری اسلامی ایران نشانه رفت.
جمهوری اسلامی هرگونه دست داشتن در خرابکاری را انکار کرد. سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی نیز حوادث روز یکشنبه ۲۲ اردیبهشت برای چند کشتی در دریای عمان را نگرانکننده و تأسفبار دانست و خواهان روشن شدن ابعاد دقیق این حادثه شد. وی در مورد “هرگونه دسیسه از سوی بدخواهان برای بر هم زدن ثبات و امنیت در منطقه” هشدار داد و از کشورهای منطقه خواست تا در برابر هرگونه “ماجراجویی از سوی عوامل خارجی هشیار باشند.”
روز سهشنبه ۲۴ اردیبهشت اعلام شد که کارشناسان سعودی، آمریکایی، فرانسوی، نروژی و امارات، خرابکاری علیه چهار کشتی در بندر فجیره را موردبررسی قرار میدهند. سه روز پس از آن، شرکت بیمه نروژی اعلام کرد که این خرابکاری از طریق پهبادهای زیردریایی صورت گرفته و با متهم شدن جمهوری اسلامی در این خرابکاری، پرونده به شورای امنیت سازمان ملل و سازمان آبهای بینالمللی ارسال شد.
اما مسیر دیگری که جمهوری اسلامی برای ناامن کردن آن تلاش نمود، مسیر صادرات نفت عربستان از طریق خط لوله شرق به غرب عربستان است که میتواند در روز ۵ میلیون بشکه را از میدانهای نفتی عربستان در شرق این کشور به بندری در غرب، در ساحل دریای سرخ، منتقل سازد.
دو روز بعد از حمله به کشتیها در دریای عمان، خط لوله نفت عربستان با هفت فروند پهباد موردحمله قرار گرفت. حوثیهای یمن مسئولیت این عملیات را بر عهده گرفتند. روشن است که حوثیهای یمن در آن حد از توان نظامی و تکنولوژیک برخوردار نیستند که بتوانند یک چنین عملیاتی را انجام دهند و این اقدام با کمک نیروی نظامی جمهوری اسلامی انجامگرفته است. اما نه در این مورد و نه در مورد فجیره، کسی نمیتواند با مدرک جمهوری اسلامی را عامل و مسئول اقدامات نظامی معرفی کند. ادامه منازعه به این شکل و اشکالی نظیر آن نه برای جمهوری اسلامی دردسرساز است و نه دولت آمریکا. آنچه فعلاً برای دو طرف حائز اهمیت است، پایبندی به توافق نانوشته و خودداری از حمله مستقیم و غیرمستقیم به نیروهای نظامی یکدیگر است.
نظرات شما