استیصال، بن‌بست و تهدیدات توخالی جمهوری اسلامی

روز چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت ۹۸ (برابر با ۸ می) شورای امنیت ملی رژیم با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد، بعد از این خود را متعهد به رعایت محدودیت‌های مربوط به نگهداری ذخائر اورانیوم غنی‌شده و آب سنگین نمی‌داند. در این بیانیه ۶۰ روز به کشورهای باقی مانده در برجام مهلت داده شده است که تعهدات خود بویژه در حوزه‌های بانکی و نفتی را اجرا کنند و همین را شرط اجرای مجدد تعهدات متوقف شده و از سرگیری آن اعلام نموده است. در بیانیه “شورای امنیت ملی” ضمن اظهار تاسف از عدم انجام هرگونه “اقدام در خود و متناسب” سایر اعضای برجام برای جبران تبعات خروج آمریکا از برجام و تحریم‌های آن، یا ارائه راه‌حل‌های عملی به منظور عادی‌سازی و ارتقای همکاری‌های اقتصادی، گفته شده “جمهوری اسلامی برای تامین حقوق خود… گزینه‌ای غیر از کاهش تعهدات ندارد”.

روحانی و ظریف نیز این موضع‌گیری را همان روز تکرار کردند. روحانی این “تصمیم” را طی نامه‌ای به اطلاع سران کشورهای عضو برجام شامل آلمان، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین رساند. وی گفت اگر در مهلت ۶۰ روز، خواست‌های جمهوری اسلامی تامین نشود، تعهدات دیگر نیز مرحله به مرحله متوقف خواهد شد.

به دنبال این موضع‌گیری و اعلام آن، رسانه‌های حکومتی جار و جنجال تبلیغاتی گسترده‌ای به راه انداختند پیرامون این‌که گویا جمهوری اسلامی در برابر سیاست‌های آمریکا بویژه کشورهای باقی مانده در برجام، دست به یک اقدام متهورانه و دست کم تلافی جویانه زده است. چنین وانمود شد که گویا جمهوری اسلامی بی هیچ‌گونه هراس و از موضع قدرت، پیش قدم شده و به یک اقدام خارق‌العاده دست زده است.

علی‌رغم این تبلیغات اما قبل از هر کس خود رژیم و سران آن می‌دانند که این اقدام جز یک اقدام جبونانه‏ ی از سر استیصال و ناتوانی نیست و تمام سروصداهایی که حول و حوش آن راه انداخته‌اند به کلی پوچ و توخالی است. بیانیه “شورای امنیت ملی” و سخنان حسن روحانی و امثال آن، فقط برای خالی نبودن عریضه و برای آن است که جمهوری اسلامی چیزی گفته باشد. یک سال پس از خروج آمریکا از برجام و دور افکندن این توافق نامه و اجرای تحریم‌های شدید و فزاینده و بازی خوردن رژیم از سایر کشورهای عضو این توافق‌نامه و بالاخره ادعاهای دور و دراز شخص اول حکومت در باب پاره کردن و تکه تکه کردن و سوزاندن و آتش زدن برجام، جمهوری اسلامی دیگر نمی‌توانست هم‌چنان خود را به سکوت و بی‌خبری بزند و باید یک حرفی می‌زد و یک کاری انجام می داد. بویژه آن‌که از درون حکومت و از طرف بسیاری از خودی‌ها نیز تحت فشار بوده است که هر طور شده جمهوری اسلامی باید کاری انجام دهد و حرفی بزند.

رژیم جمهوری اسلامی هم البته نه برای این‌که به فرض آمریکا و اروپا را تهدید کرده باشد تا بلکه امتیازی بدست آورد، بلکه بیشتر از این بابت که حرفی زده باشد که شاید مدافعان نظام بویژه سینه‌چاکان خامنه‌ای را آرام کرده باشد، باید سکوت و انفعال و بی‌عملی خود را می‌شکست و به قول معروف فیلی هوا می‌کرد. وگرنه هر کس این را می‌داند که موضع‌گیری جمهوری اسلامی نه برخاسته از توانایی‌ها و قدرت رژیم و از موضع قدرت که درست نقطه مقابل آن از موضع ضعف و استیصال و درماندگی کامل رژیم نشات می‌گیرد. تاکیدات مکرر روحانی و ظریف و دیگران بر این‌که جمهوری اسلامی نمی‌خواهد از برجام خارج شود، اقدام آن‌ها به معنای پایان برجام نیست، بلکه می‌خواهد “بدون نقض برجام”، “در برجام”، “طبق برجام” و “در چارچوب برجام” تعهدات خود را کاهش دهد، گویای همین واقعیت است.

اما این تعهدات چگونه قرار است کاهش یابد؟ از این طریق که بعد از این، انتقال و فروش اورانیوم غنی‌شده و آب سنگین به خارج کشور متوقف خواهد شد.

جمهوری اسلامی پیش از این متعهد شده بودکه میزان ذخائر اورانیوم غنی‌شده خود را به ۳۰۰ کیلو و ذخائر آب سنگین را به ۱۳۰ تن محدود کند و مازاد آن را به کشورهای دیگر منتقل کند و بفروشد. حالا درست در سالگرد خروج آمریکا از برجام و تشدید و گسترش تحریم‌های آمریکا که تا فروش آب سنگین و مبادله مازاد ذخیره اورانیوم غنی شده با کیک زرد هم گسترش و تعمیم یافته است، شورای امنیت ملی رژیم و رئیس جمهور آن می‌گویند “تصمیم” گرفته‌اند فروش این دو را متوقف سازند! جالب این جاست که در این ماجرا، رژیم بی‌آبرو و سران و قیح و دروغگو و شارلاتان آن اصلا به روی مبارک خود نیاوردند که قبل از به اصطلاح تصمیم جمهوری اسلامی و شورای عالی آن برای توقف فروش مازاد اورانیوم غنی‌شده و آب سنگین، که وسیعاً در بوق و کرنا دمیده شده و رسانه‌های وابسته به حکومت نیز با ذکر این‌که صبر و تحمل جمهوری اسلامی حد و اندازه دارد و آن را پیام جدی و جسورانه جمهوری اسلامی به ترامپ و اتمام حجت به اروپا وانمود کردند، خرید و فروش این دو قلم در آخرین اقدامات تحریمی آمریکا لغو شده بود. در واقع این دولت آمریکا بود که معافیت‌های مربوط به همکاری هسته‌ای کشورها با جمهوری اسلامی در زمینه انتقال آب سنگین مازاد و مبادله اورانیوم غنی شده با کیک زرد را از چند روز قبل‌ از به‌اصطلاح تصمیم شورای امنیت ملی رژیم (۴ می ۲۰۱۹) لغو کرده بود و در واقع پس از آن، جمهوری اسلامی دیگر نمی‌توانست این دو قلم را به کشورهای دیگر بفروشد و یا منتقل کند. به‌عبارت دیگر تصمیم را قبلا کسان دیگری گرفته بودند. ظریف نیز در توئیتی خواسته یا ناخواسته این ماجرا را فاش کرد. رسوایی رژیم و ژست توخالی آن به حدی رسوایی‌برانگیز و افتضاح‌آمیز بود که حتا برخی از روزنامه‌های رسمی وابسته به جناح مقابل روحانی نیز با تیتر درشت نوشتند “آمریکا مانع فروش اورانیوم غنی‌شده و آب سنگین شد، دولت ژست گرفت”!

نفس این موضوع ضرف‌نظر از هر ادعایی که رژیم و سران آن داشته باشند، درجه استیصال و درماندگی رژیم را به‌خوبی نشان می‌دهد.

واقعیت این است که جمهوری اسلامی در منازعه هسته‌ای با آمریکا و توافق برجام و عواقب خروج آمریکا از آن، جایگاه مهمی را برای سایر کشورهای عضو برجام (چین، روسیه، آلمان، انگلستان و فرانسه) قائل شده و روی آن‌ها خیلی حساب باز کرده بود. رژیم بر این تصور بود که پس از خروج آمریکا از برجام می‌تواند مشکلات ناشی از این موضوع بویژه تحریم‌های آمریکا را به کمک این کشورها حل و برطرف کند. اما در یک سالی که از خروج آمریکا از برجام گذشته است، این مشکلات نه فقط برطرف نشده و حتا کاهش نیافته بلکه با افزایش تحریم‌ها و توسعه دامنه آن، بر عمق و گستره مشکلات رژیم نیز افزوده شده و جمهوری اسلامی را در استیصال و بن‌بستی عمیق و تمام عیار قرار داده است. اروپا در ماجرای سردواندن جمهوری اسلامی برای سروسامان دادن یک مکانیزم مالی و بانکی به نحوی که رژیم بتواند روابط مالی و اقتصادی و بانکی خود را با جهان تنظیم و دست کم پول فروش نفت را از آن طریق دریافت کند، نشان داد که تا چه حد در زمینه همکاری با جممهوری اسلامی و مخالفت با سیاست‌های ترامپ در قبال جمهوری اسلامی جدی است. این البته مربوط به زمانی است که هنوز نفتی به‌طور رسمی به فروش می‌رسید و مشکل فقط دریافت پول نفت بود. تحریم‌ها اما اکنون از این مراحل بسیار فراتر رفته و مشکلات رژیم را صد چندان کرده است.

مورد خطاب اصلی “اولتیماتوم” جمهوری اسلامی و بیانیه شورای امنیت ملی و رئیس جمهور آن، کشورهای اروپایی هستند. اما جمهوری اسلامی که در این نزاع حتا نتوانسته است ادای یک ببر کاغذی که بماند، ادای یک بچه گربه را درآورد که هنگام گیر افتادن در سه کنج، به روی محاصره‌کننده خود چنگ و پنجول می‌کشد، مشخص است که با این ژست توخالی نیز نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. روز بعد از اعلام موضع جمهوری اسلامی در حالی که هنوز جوهر تهدیدات قلابی و توخالی و ضرب‌الاجل رژیم کاملا خشک نشده بود، اتحادیه اروپا با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد کشورهای اروپایی هیچ‌گونه ضرب‌الاجلی را نمی‌پذیرند و پایبندی ایران به برجام را زیر نظر خواهند داشت. در بیانیه مشترک موگرینی و وزرای خارجه آلمان، انگلیس و فرانسه نه فقط پذیرش هرگونه ضرب‌الاجل به صراحت رد شده بلکه هم‌چنین نوشته شده “ما قویا از ایران می‌خواهیم به تعهداتش در برجام همان‌گونه که تاکنون پایبند بوده ادامه دهد و از برداشتن هرگونه گام‌های تنش‌زا بپرهیزد”.

جمهوری اسلامی تصور می‌کرد با توسل به کشورهای اروپایی می‌تواند خود را از تاثیرات مخرب تحریم‌ها و بحران و بن‌بستی که در آن گرفتار آمده نجات دهد. از این رو انرژی و وقت زیادی را صرف جلسات و دید و بازدیدهای مکرر با مقامات رسمی کشورهای عضو برجام نمود و امیدهای زیادی به آن بسته بود. در حالی‌که جمهوری اسلامی در حال و هوای جبران خلاء ناشی از خروج آمریکا و معجزه اروپا در قبال تحریم‌های این کشور بود، اروپا اما جز وعده‌های شفاهی و مبهم و اتلاف وقت و صدور برخی اطلاعیه‌های سیاسی کاری انجام نداد و نمی‌توانست انجام دهد و خلاف خواست و اراده آمریکا در این مورد حرکت کند. عراقچی معاون سیاسی وزیر خارجه می‌گوید “ما در یازده حوزه شامل مسائل مالی و بانکی و نفت و گاز و پتروشیمی و حمل و نقل و موارد دیگری برای کشورهای اروپایی تعهداتی ایجاد کردیم، آن‌ها متعهد شدند راه‌حل‌هایی را در این حوزه‌ها پیدا کنند اما در عمل نخواستند یا نتوانستند تعهدات‌شان را انجام دهند (ایسنا ۱۹ اردیبهشت ۹۸ – تاکید از ماست).

روشن است که در دعوای جمهوری اسلامی و آمریکا و موضوع تحریم‌ها، اروپا نه می‌خواهد و نه می‌تواند کار خاصی که مورد رضایت و دلخواه جمهوری اسلامی باشد انجام دهد. حد و حدود مانورهای اروپا در قبال جمهوری اسلامی و آمریکا بسیار محدود است. این مانورها در اساس معطوف به منافع اقتصادی و سیاسی آن است و این منافع البته که در حفظ روابط و مناسبات حسنه اقتصادی و مالی و سیاسی با آمریکاست که خیلی بیشتر از منافعی است که از قِبَلِ حفظ مناسباتش با جمهوری اسلامی تامین می‌شود.

بنابراین گفتن ندارد که اروپا تسلیم فشارهای جمهوری اسلامی برای مقابله با تحریم‌های آمریکا نشده و نخواهد شد. حتا چین و روسیه نیز گرچه ممکن است گاه مواضع متفاوتی در مقایسه با سایر کشورهای عضو برجام اتخاذ کنند یا حرف‌ها متفاوتی بزنند، اما این دو کشور نیز در نهایت دنبال منافع اقتصادی و سیاسی و حفظ مناسبات خود با آمریکا و اروپا هستند و نمی‌توانند در این مورد مشخص خود را به کلی با جمهوری اسلامی در برابر آمریکا و آلمان و انگلیس و فرانسه هماهنگ کنند و نمی‌کنند. بنابراین اولتیماتوم‌ها و اتمام حجت‌های جمهوری اسلامی هر آینه که حتا از یک پشتوانه محکم و قوی هم برخوردار می‌بود، نمی‌توانست و نمی‌تواند چیزی را عوض کند. نه روسیه و چین و نه آلمان و انگلیس و فرانسه کار خاصی در این زمینه انجام نداده‌اند و تا اوضاع به همین شکل باشد، بعد از این نیز نمی‌توانند کاری انجام دهند و انجام نخواهند داد.

برخلاف تصوراتی که ممکن است حول “تصمیم” جمهوری اسلامی بوجود آمده باشد، جمهوری اسلامی قصد خروج از برجام را ندارد. چون خروج از برجام هیچ نفعی برایش ندارد بماند که فشارها و زیان‌های بیشتری را نیز به دنبال خواهد داشت و به احتمال زیاد همین حد از ارتباط و مناسبات با کشورهای عضو برجام را نیز از دست خواهد داد. برعکس جمهوری اسلامی از هم اکنون از این‌که احیانا پرونده هسته‌ای آن دوباره به شورای امنیت کشیده شود، به سختی وحشت دارد. در همین رابطه عراقچی تهدید کرد اگر اعضای برجام یا آمریکا به شورای امنیت مراجعه کنند و خواستار بازگشت قطعنامه‌ها علیه ایران شوند، “با پاسخ محکم و قاطع” جمهوری اسلامی روبرو خواهند شد که البته این “پاسخ محکم و قاطع” هم یک توپ و تهدید توخالی بیشتر نیست که در عین‌حال وحشت رژیم از ارجاع مجدد پرونده هسته‌ای آن به شورای امنیت را نشان می‌دهد.

در بیانیه شورای امنیت ملی رژیم اگرچه تصریح شده است پنجره‌ای در برابر دیپلماسی گشوده شده و در واقع رژیم دست خود رابرای مذاکره دراز نموده است، اما در عین حال چنین قید شده که این پنجره مدت زیادی باز نخواهد بود! بیانیه هم‌چنین تهدید نموده که “مسئولیت شکست برجام و هرگونه تبعات احتمالی آن بطور کامل برعهده آمریکا و اعضای باقی مانده در برجام قرار خواهد داشت”!

در این مورد هم باز باید گفت این بلوف‌ها و خط و نشان کشیدن‌ها و تهدیدها، جملگی پوچ و توخالی‌ هستند.

موضع جمهوری اسلامی، بیانیه شورای امنیت ملی ، نامه رئیس جمهوری آن و لحن اولتیماتوم‌گونه آن به اروپا، هیچ تاثیری در نگاه اروپا و موضع عملی آن نسبت به این موضوع ندارد. جمهوری سلامی نیز در شرایطی نیست که بتواند با آمریکا یا کشورهای باقی مانده در برجام سرشاخ شود. موقعیت جمهوری اسلامی بسیار آسیب‌پذیر است. رژیم از جمیع جهات در شرایط دشواری بسر می‌برد. شرایط داخلی مطلقا به زیان رژیم است. اوضاع و شرایط منطقه نیز به هیچ‌وجه بر وفق مراد آن نیست.

جمهوی اسلامی در شرایط کنونی اهل راه‌اندازی جنگ و درگیری نظامی با آمریکا هم نیست. ارتجاع حاکم در یک بن‌بست بزرگ و درماندگی کم سابقه‌ای گرفتار آمده است. چنین به‌ نظر می‌رسد برای خروج از این بن‌بست، هیچ مفری ندارد جز آن‌که دیر یا زود به مذاکره با دولت آمریکا و اعطاء امتیازات دیگری تن دهد.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۲۱ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.