موسی غضنفر آبادی، رئیس دادگاه انقلاب تهران در تاریخ ۱۵ اسفند ۹۷ طی سخنانی در جمع طلاب مدرسه علمیه معصومه قم گفت: “اگر ما انقلاب را یاری نکنیم، حشدالشعبی عراق، فاطمیون افغان، زینبیون پاکستان و حوثی های یمن خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد”. آن روز که این عنصر آدمکش جمهوری اسلامی پروژه سرکوب توده های مردم ایران را به دست تروریست های حشد الشعبی در سر می پروراند، هرگز کسی فکر نمی کرد که هیات حاکمه ایران با چنین شتابی تروریست های اسلامی منطقه را برای سرکوب سیل زدگان بسیج کند. اما این فضاحت آشکار جمهوری اسلامی در کوتاه مدتی پس از اَدای این سخنان نفرت انگیز از حلقوم غضنفر آبادی، به واقعیتی تلخ و گزنده برای مردم ایران تبدیل شد.
بارش شدید باران و راه افتادن سیل ویرانگر در بسیاری از مناطق کشور، همانند جنگ ارتجاعی هشت ساله میان جمهوری اسلامی و عراق برای هیات حاکمه ایران “نعمتی” شد تا به بهانه امدادرسانی، آدمکشان جیره خوار خود را از کشورهای منطقه به مناطق سیل زده گسیل کند. طی دو هفته گذشته به جز حوثی های یمن، بقیه اجیرشدگان جمهوری اسلامی از مزدوران آدمکش حشد شعبی عراق گرفته تا فاطمیون افغان، از حزب الله لبنان گرفته تا زینبیون پاکستان جملگی توسط قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس- واحد برون مرزی سپاه پاسداران- به استان های خوزستان و لرستان اعزام شده اند. مزدورانی که ظاهرا به بهانه امداد رسانی به مناطق سیل زده آورده شده اند، ولی در حقیقت برای سرکوب و چنگ و دندان نشان دادن به توده های آواره و خشمگین مناطق سیل زده سازماندهی شده اند. انتشار گزارشات میدانی، واکنش های اعتراضی توده های مردم و پخش فیلم هایی از درگیری این مزدوران با زنان و مردان در خیابان های شهرهای سیل زده، همگی گویای حضور سرکوبگرانه آنان در مناطق سیل زده است.
سیل ویرانگری که از اولین روزهای بهاری در اغلب استان های کشور به راه افتاد، شرایط بسیار غم انگیزی را برای توده های سیل زده ایجاد کرده است. کشته شدن دست کم ۷۶ نفر در میان امواج خروشان سیل، ویرانی ۳۰ هزار واحد مسکونی، تخریب ده ها پل و هزاران کیلومتر جاده شهری و روستایی، به زیر آب رفتن ده ها هزار هکتار از زمین های کشاورزی، باغ های میوه و دام و طیور روستائیان، همراه با آوارگی و بی خانمانی ده ها هزار تن از مردم سیل زده از جمله عوارض اولیه جاری شدن سیلاب در استان های مختلف کشور بوده است.
خسارات مالی و جانی وارده بر مردم، بی کفایتی و عدم کارایی لازم دستگاه های حکومتی در امدادرسانی به مردم سیل زده، پخش مکرر گزارشات دروغ از صدا و سیمای جمهوری اسلامی، حضور نمایشی و مشمئز کننده فرماندهان سپاه و دیگر مسئولان حکومتی در میان مردمان مستاصل و اعمال توهین و بدرفتاری آنان در مواجهه با توده های آواره و بی خانمان، آنچنان زمینه های اعتراض و انفجار گونه ای را در میان آسیب دیدگان سیل زده فراهم کرده است که مجموعه هیات حاکمه ایران، از راه افتادن سیل خروشان اعتراضات مردمی در شهرها و استان های سیل زده به وحشت افتاده اند.
مسئولان جمهوری اسلامی که این روزها گسیل نیروهای تروریست حشد الشعبی و دیگر مزدوران اسلامی به خوزستان را تحت پوشش امدادرسانی توجیه کرده اند، همان تبهکارانی هستند که نه تنها مانع تلاش و فعالیت کمیته های امدادرسانی مردمی در یاری رساندن به مردمان سیل زده شده اند، بلکه ده ها تن از این امداد رسانان مردمی را که با تلاشی شبانه روزی برای ایجاد سیل بند و کمک رسانی به آوارگان سیل زده در جد و جهد بودند، به اتهام “نشر اخبار منحرف” و “تشویش اذهان عمومی” دستگیر و راهی زندان و بند کرده اند. مسئولان رژیم، همان عناصر دزد و فاسدی هستند که از دیر باز ناقوس ورشکستگی، بی کفایتی و ناکارآمدی آن ها در تمام عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و به طور اخص بی لیاقتی آنان در امدادرسانی به مردمان آواره و سیل زده اکنون در هر کوی و برزن به صدا در آمده است. همان مسئولان بی کفایت و نهادهای دزد و فاسدی که خود قادر به انجام هیچگونه اقدامات جدی برای حل مشکلات و یاری رساندن به آوارگان سیل زده نیستند، همان هایی که امدادرسانان مردمی را از یاری رساندن به سیل زدگان باز داشته و تعدادی از آنان را دستگیر و راهی زندان کرده اند،اکنون بی شرمانه مدعی شده اند که آدمکشان و جیره خواران مزدور خود را برای امدادرسانی به آوارگان سیل زده بسیج کرده اند. این یک دروغ آشکار است که توده های مردم ایران هرگز به آن باور ندارند.
پوشیده نیست گسیل گروه های اسلامی، خصوصا سازماندهی آدمکشان حشد الشعبی عراق در خوزستان و فاطمیون افغان در استان لرستان همانگونه که موسی غضنفرآبادی، رئیس دادگاه انقلاب تهران پیش از این از به کاری گیری این نیروها خبر داده بود، بخشی از پروژه اقدامات سرکوبگرانه طبقه حاکم در مواجهه با سیل زدگان معترض و خشمگین است. حضوری که هم چنین می تواند یک تست و تمرین اولیه برای روزهای بحرانی تر جمهوری اسلامی باشد. تمرینی برای سرکوب، کشتار و رو در رویی آشکار این آدمکشان مزدور در مواجهه با اعتراضات عمومی کارگران و توده های زحمتکش ایران در انقلاب آتی. همان اعتراضات وسیع توده ای که در دیماه ۹۶ در صد شهر ایران شکل گرفت و از آن زمان تاکنون، کابوس شکل گیری عصیان عمومی کارگران و زحمتکشان ایران خواب ستمگران جمهوری اسلامی را آشفته کرده است.
با این همه و با وجود اینکه هیچ شبهه ای در گسیل نیروهای شبه نظامی حشد الشعبی عراق و دیگر مزدوران اسلامی منطقه برای مقابله با اعتراضات توده های سیل زده نیست، چرا رژیمی همانند جمهوری اسلامی که خود از انبوه نیروهای سرکوبگر سپاهی و بسیجی برخوردار است، اکنون به آدمکشان حشد الشعبی و دیگر مزدوران اسلامی جیره خوار خود متوسل شده است؟ اینکه آدمکشان بسیج و سپاه پاسداران، طی چهل سال بازوی اصلی و کلیدی جمهوری اسلامی در سرکوب و کشتار توده های مردم ایران بوده اند، هیچ تردیدی در آن نیست. اینکه نیروهای امنیتی، اطلاعاتی و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی زبده ترین نیروهای شکنجه و کشتار در سطح منطقه و جهان هستند، باز هم هیچ تردیدی در آن نیست. با این همه و با وجود این حقیقت محض، شرایطی که اکنون توده های مردم ایران در آن بسر می برند و نیز وضعیتی که اکنون بر نیروهای درونی نهادهای سرکوبگر جمهوری اسلامی سایه افکنده است، در مقایسه با سال های دهه ۶۰ متفاوت است. اگر در سال های دهه شصت تک تک عناصر بسیج و سپاه پاسداران با انگیزه های اسلامی و ایدئولوژیکف بدون کمترین تردید و تزلزلی به سرکوب گسترده مردم روی می آوردند، اکنون اما با برملا شدن غارت و چپاول ثروت های مملکت به دست حاکمان اسلامی، رانت خواری و فساد نهادینه شده در ارکان حکومت، بر سر زبان افتادن دزدی های کلان مسئولان رژیم، از خامنه ای گرفته تا رئیس قوه قضاییه، از مجلس ارتجاع گرفته تا وزرا و نهادهای اجرایی، از فرماندهان بسیج گرفته تا گستره وسیعی از فرماندهان ریز و درشت سپاه پاسداران، جملگی شرایط متزلزل و شکننده ای را دست کم در باور اعتقادی عناصر بدنه این دو ارگان سرکوبگر ایجاد کرده اند. وضعیتی که تا حدودی شرایط امروزی جمهوری اسلامی را با سال های دهه ۶۰ متفاوت کرده است. این همان نکته ای است که موسی غضنفر آبادی، رئیس دادگاه انقلاب تهران با نگرانی از وضعیت موجود آن را بر زبان آورده است.
پوشیده نیست اکنون، بخشی از ناراضیان حکومتی همان یاران دور و نزدیک نیروهای بسیج و سپاه هستند. عناصری که طی دو دهه گذشته دچار تردید شده اند، ریزش کرده اند و بعضا خود به منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی تبدیل شده اند. بی دلیل نیست که در سال های اخیر در هر شهر و استانی که اعتراضات وسیع مردمی شکل گرفته است، جمهوری اسلامی برای سرکوب آنان از نیروهای بسیج و سپاهی غیر بومی استفاده می کند. اقدام به این امر، به نیروهای سرکوبگر کمک می کند تا از بار روانی شناسایی و رو در رو شدن با مردم همشهری، خویشاوند و یاران دیروز خود در امان باشند و بدون نگرانی از چشم در چشم شدن با هر آشنایی بی محابا بر جسم و جان توده های معترض در مناطق غیر بومی ضربه وارد کنند و در صورت لزوم بی تزلزل درونی به فرمان هر فرمانده جنایتکاری تن در دهند و به روی مردم بی دفاع سلاح بر کشند. این امر، اما برای جیره خواران و شبه نظامیان مزدور که از کشورهای همجوار به مناطق سیل زده گسیل شده اند، بکلی متفاوت است. برای تروریست های حشد الشعبی، گله های حزب الله لبنان، مزدبگیران فاطمیون افغانستان و اجیرشدگان زینبیون پاکستان که پیش از این در عراق و سوریه آدمکشی کرده اند، عموم توده های مردم ایران در هر شهر و استانی که باشد، مردمی غریب و بیگانه هستند. استفاده از این مزدوران اسلامی برای سرکوب توده ها، این مزیت را برای سرکوبگران جمهوری اسلامی دارد که نگران تردید و تزلزل آنان در سرکوب و کشتار مردم ایران نباشند.
به رغم حضور شبه نظامیان خارجی در مناطق سیل زده و یکه تازی قاسم سلیمانی در خوزستان، آنچه در این روزها بیش از هر چیز چشمگیر است، بی عملی و به حاشیه رفتن کابینه روحانی در امور مربوط به سیل زدگان است. با توجیه حوادث موجود، اینطور به نظر می رسد که حسن روحانی و کابینه اش برای پرهیز از هرگونه برچسب مخالفت خوانی با سپاه پاسداران، سیاست سکوت را پیشه کرده است. این انفعال، خصوصا در مقابل یکه تازی های قاسم سلیمانی که از دو هفته پیش نام او همسان ابوبکر البغدادی رهبر حکومت اسلامی داعش در لیست تروریستی دولت آمریکا قرار گرفته است، به نوعی می تواند یک واکنش حمایتی با اقدام اخیر ترامپ در گنجاندن نام سپاه پاسداران در لیست سازمان های تروریستی تلقی گردد. سکوت و حمایتی که موقت بوده و دیر یا زود به یک اختلاف درونی منجر خواهد شد. به عبارت دیگر، هیات حاکمه ایران با کشاندن پای شبه نظامیان حشد شعبی و دیگر مزدوران اسلامی به مناطق سیل زده یک اقدام دو منظوره را دنبال کرده است. نخست، تست روانی گسیل شبه نظامیان تروریست خارجی به ایران برای سرکوب توده های معترض و دوم، مقابله با فضای عدم همکاری جریانات برون مرزی و کشورهای همسایه با سپاه پاسداران که اکنون نام این ارگان نظامی جمهوری اسلامی در لیست سازمان های تروریستی آمریکا قرار گرفته است.
با این همه و به رغم حمایت همه جانبه طبقه حاکم از گسیل نیروهای تروریست خارجی به مناطق سیل زده، واکنش توده های مردم ایران اما واکنشی خشمگینانه بوده است. واکنش اعتراضی توده های سیل زده، موضع گیری سازمان های سیاسی و سرعت عمل شبکه های اجتماعی در مقابله با حضور این مزدوران اسلامی و جانیانی همچون ابومهدی، جانشین فرمانده حشد شعبی عراق که این روزها دوشا دوش قاسم سلیمانی در خوزستان پرسه می زند و بعضا در مساجد شهرهای خوزستان برای گله های حزب اللهی سخنرانی می کند، تمام محاسبات جمهوری اسلامی را به شکست کشانیده است. غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان در واکنش به اعتراضات مردمی با دروغ بافی مجبور به انکار حضور این مزدوران در مناطق سیل زده شده است. شریعتی طی یک مصاحبه به وبسایت جماران گفته است، حضور شبه نظامیان شیعه عراق، “تنها به واسطه نیاز به تجهیزات سنگین آنها بوده است…هیچ نیروی انسانی به کشور نیامده، بلکه مسئولین نیروهای عراقی به همراه ماشین آلات خود به کشور آمده و تشریف هم بردند”.
در واقع، در پی گسترش اعتراضات توده ای در مناطق سیل زده، موضع گیری سازمان های سیاسی و گسترش اقدامات افشاگرانه شبکه های اجتماعی، اولین اقدام فضاحت بار جمهوری اسلامی در گسیل نیروهای مزدور خارجی برای سرکوب اعتراضات آوارگان سیل زده با شکست مواجه شد. شکستی که چه بسا در روزهای پیش رو با وخیم تر شدن شرایط زندگی آوارگان سیل زده و گسترش اعتراضات آنان به شکل گیری یک بحران تازه در درون هیئت حاکمه منجر گردد.
نظرات شما