نابود باد نابرابری، ستم و تبعیض علیه زنان

به استقبال ۸ مارس( ۱۷ اسفند) روز جهانی زن می‌شتابیم که نماد مبارزه بین‌المللی زنان علیه تبعیض، نابرابری و ستم جنسیتی در سراسر جهان است. درود و افتخار به زنان سوسیالیست جهان که در سال ۱۹۱۰ ، پرچم مبارزه‌ای جهانی را برای برابری و رهایی زن به اهتزاز درآوردند و ۸ مارس را به‌پاس مبارزات قهرمانانه زنان کارگر و سوسیالیست آمریکائی برای برابری دستمزد و حق رأی، روز جهانی زن اعلام نمودند. درود و افتخار به زنان مبارز و تحت ستم ایران که در دشوارترین شرایط به مقاومت و مبارزه قهرمانانه خود علیه رژیم ارتجاعی و زن‌ستیز جمهوری اسلامی ادامه داده و می‌دهند.

۸ مارس همواره الهام‌بخش زنان آگاه، مبارز و تحت ستم ایران در مبارزه علیه طبقه حاکم ستمگر بوده است که بی‌رحمانه‌ترین تبعیض، نابرابری و ستم را علیه زنان اعمال کرده است. دولت دینی جمهوری اسلامی که مظهر تمام خرافات قرون‌وسطایی است، این ستمگری و تبعیض علیه زنان را به نهایت خود رساند. برابری حقوق اجتماعی و سیاسی زن را آشکارا نفی و انکار کرد. تبعیض و ستمی که رژیم جمهوری اسلامی برزنان اعمال کرده است، به‌راستی در تاریخ اخیر ایران سابقه نداشته است. در دوران رژیم سلطنتی نیز البته نابرابری و تبعیض علیه زنان وجود داشت، قوانین موجود بر این نابرابری زن و مرد صحه می‌گذاشت و مطابق مقررات ارتجاعی اسلامی زن نصف مرد تعریف‌شده بود، جمهوری اسلامی اما با وضع قوانین جدید، این تبعیض و نابرابری را به اوج رساند. خواست و آرزوی واقعی جمهوری اسلامی این بود که جایگاه زن را به سطح زنان دوران برده‌داری و قرون‌وسطا تنزل دهد. جمهوری اسلامی به تبعیت و فرمان‌برداری زن از مرد شکلی رسمی و قانونی داد. تمام قدرت خود را برای تقویت مردسالاری، فرمانروائی مرد در خانواده و تبعیت زن از مرد، خشونت علیه زنان و الگوی خانواده متحجر و قرون‌وسطایی اسلامی به کار گرفت. جمهوری اسلامی زندگی شخصی و خصوصی زنان را تحت کنترل دستگاه پلیسی خود قرارداد. این کنترل را به نحوه لباس پوشیدن زنان بسط داد. حجاب اجباری را مرسوم ساخت. پلیس و دیگر واحدهای سرکوبگر، این سگان زنجیری حکومت دینی را در خیابان‌ها به جان زنان انداخت. توهین و تحقیر و کتک زدن زنان در خیابان‌ها را به یکی از اقدامات رسوای خود تبدیل کرد. جمهوری اسلامی محدودیت‌های بی‌شماری بر سر راه اشتغال زنان و ممنوعیت دسترسی آن‌ها به مقامات سطوح بالای سیاسی قرارداد. جمهوری اسلامی حق تحصیل در برخی رشته‌های دانشگاهی را از زنان سلب نمود و اقدام به جداسازی زن و مرد کرد. جمهوری اسلامی به ده‌ها نمونه رسوای دیگر از این تبعیض و ستمگری علیه زنان متوسل شد.

با تمام این وحشی‌گری پاسداران حکومت الله، اما زنان ایران هرگز تسلیم نشدند و دست از مقاومت و مبارزه برنداشتند. از همان فردای به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی در ایران، مبارزات زنان علیه رژیم ارتجاعی و زن‌ستیز آغاز گردید. مبارزه‌ای که تا به امروز در اشکال مختلف ادامه یافته است. این مقاومت و مبارزه در موارد متعدد مانع از اجرای برخی اقدامات ارتجاعی گردید و حتی در پاره‌ای موارد رژیم را به عقب‌نشینی واداشت. رژیم سال‌ها تلاش کرد،حجاب اجباری را مطابق الگوی پوشش زنان عقب‌مانده حزب‌اللهی  به عموم زنان تحمیل کند. اما گرچه در ظاهر هنوز مقررات ارتجاعی حجاب اجباری پابرجاست، آنچه اکنون تحت عنوان حجاب وجود دارد آن چیزی نیست که رژیم خواستار تحمیل آن بود. علاوه براین،  با تمام سرکوب و فشار رژیم، زنان از هر فرصتی برای برداشتن کامل حجاب اجباری استفاده کرده‌اند. در پی اقدام شجاعانه دختران خیابان انقلاب به برداشتن حجاب در مراکز عمومی، گام دیگری در مبارزه زنان علیه حجاب اجباری برداشته شد.

با فرارسیدن دورانی نوین در زندگی سیاسی و مبارزاتی مردم از اواخر سال گذشته، زنان به‌عنوان نیرویی فعال به عرصه مبارزه سیاسی علیه رژیم روی آورده‌اند. سال گذشته در اول ماه مه تعدادی از زنان و دختران مبارز با برداشتن حجاب و سخنرانی در مترو، توده زنان را به تشدید مبارزه برای تحقق مطالبات خود فراخواندند. حضور فعال زنان در مبارزات کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، دانشجویان در همه‌جا به‌وضوح دیده می‌شود. به‌ویژه در مبارزات یک سال اخیر، در تجمعات و راهپیمایی‌های معلمان و بازنشستگان، در موارد متعدد نه‌فقط زنان در پیشاپیش مبارزات حضور داشتند، بلکه گاه اکثریت شرکت‌کنندگان را زنان تشکیل می‌دادند. در اعتصابات بزرگ کارگری از نمونه هفت‌تپه و فولاد اهواز نیز شاهد بودیم  که زنان کارگر فعالانه در مبارزه حضور یافتند و کارگران را به تشدید مبارزه دعوت کردند. زنان خانواده‌های کارگری نیز به همراه مردان کارگر در اعتراضات حضوری چشمگیر داشتند. سخنگویان و رهبران اعتراضات معلمان اغلب زنان هستند. گرچه این مبارزات عموماً بر سر مطالبات صنفی و سیاسی عمومی صورت گرفت، اما این مبارزه مسیر درستی است که از طریق آن زنان می‌توانند مطالبات ویژه خود را نیز محقق سازند. زنی که به مبارزه‌ای علنی و رودررو علیه نظم ارتجاعی حاکم برمی‌خیزد ، به مبارزه برای رهایی خود برخاسته است. درگذشته، چندین سال‌ زنان وابسته به گروه‌های مرتجع اسلامی، لیبرال و رفرمیست، نه‌فقط تلاش نمودند مبارزه زنان را منحرف کنند وزنان را به دنباله‌روی از جناح‌های هیئت حاکمه بکشانند، بلکه کوشیدند مبارزه زنان را از مبارزات طبقاتی و عمومی جدا سازند. آن‌ها لطمات جدی به مبارزه زنان وارد آوردند، گرچه شکست خوردند ، اما به‌ویژه دختران جوان و فعال را سرخورده و منفعل کردند. اکنون اما زنان با حضور فعال در مبارزات صنفی و سیاسی مشترک با مردان،  مسیر درستی را در مبارزه در پیش‌گرفته‌اند که پی آمد آن تحقق مطالبات ویژه  زنان نیز خواهد بود. اما چگونه؟

واقعیت این است که به‌رغم تمام مبارزات و مقاومت زنان درگذشته و حتی واداشتن رژیم به عقب‌نشینی بر سر برخی مطالبات ، اما اساسی‌ترین مطالبات زنان برجای خود باقی است. دلیل آن‌هم پوشیده نیست. مادام که جمهوری اسلام به‌عنوان یک دولت دینی موجودیت داشته باشد، این مطالبات تحقق نخواهد یافت. چراکه یکی از پایه‌های ایدئولوژیک رژیم جمهوری اسلامی نفی برابری زن و مرد است و تخطی از آن را تخطی به دستورات خدا و پیامبر خود می‌داند. این دولت هرگز نمی‌تواند حتی برابری حقوقی زن و مرد را به رسمیت بشناسد. دولت دینی به‌حسب باورهای خرافاتی قرون‌وسطایی خود با برابری زن و مرد دشمنی آشتی‌ناپذیر دارد. بنابراین زنان زمانی می‌توانند به نابرابری، تبعیض و ستمگری جنسی پایان دهند که جمهوری اسلامی به‌عنوان یک دولت دینی زن‌ستیز برافتاده باشد. اما برافتادن این دولت نیاز به مبارزه  قدرتمند و متحد کارگران ، زحمتکشان و زنان دارد. حضور فعال زنان در این مبارزه نه‌فقط ضرورتی برای سرنگونی جمهوری اسلامی، بلکه شرط ضروری تحقق مطالبات خود آن‌هاست. این واقعیت از هم‌اکنون در حال تحقق است. زنانی که به‌عنوان معلم در پیشاپیش اعتراضات علیه رژیم قرارگرفته‌اند، فقط برای تحقق مطالبات صنفی و سیاسی عمومی مبارزه نمی‌کنند. فقط برای سرنگونی رژیم و تحقق مطالبات عموم توده‌های مردم ایران مبارزه نمی‌کنند ، بلکه برای تحقق مطالبات ویژه خود به‌عنوان زن نیز مبارزه می‌کنند که پیش‌شرط تحقق آن سرنگونی جمهوری اسلامی است. بنابراین اتحاد زنان کارگر و زحمتکش با جنبش طبقاتی کارگران یکی از نیازهای مبرم تحقق مطالبات زنان است. اما زنان نباید از این‌که مبارزات حول مطالبات صنفی و یا سیاسی عمومی شکل‌گرفته است از طرح مطالبات ویژه خود در همین لحظه از رشد و اعتلای مبارزات، خودداری کنند. اکنون زمان آن فرارسیده است که در هرکجا که مهم‌ترین مطالبات صنفی و سیاسی مطرح می‌شوند، مطالبه برابری حقوق اجتماعی و سیاسی زن و مرد و برافتادن تمام قوانین و مقررات تبعیض‌آمیز به عنوان یک ‌بند مجزا به مطالبات افزوده شود. تشکل‌های کارگری در بیانیه‌هایی که مطالبات کارگری را مطرح می‌کنند، از مدت‌ها پیش بند جداگانه‌ای را در مورد خواست برابری زن و مرد به مطالبات خود افزوده‌اند. معلمان، پرستاران، بازنشستگان و دانشجویان نیز باید در پلاتفرم ها و بیانیه‌های خود این اصلی‌ترین خواست زنان را در همه‌جا مطرح کنند. علاوه بر این در گردهم‌آئی‌ها و تظاهرات و راهپیمایی‌هایی که مکرر رخ می‌دهد، شعارنوشته‌های متعددی حمل می‌شود که مهم‌ترین مطالبات بر آن‌ها نوشته‌شده است.  باید در این اعتراضات همواره یکی از شعار نوشته‌ها، برابری حقوق اجتماعی و سیاسی زن و مرد و برافتادن هرگونه تبعیض علیه زنان باشد.

در شرایط کنونی که رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی به نهایت پوسیدگی رسیده و در آستانه سرنگونی قرارگرفته است، زنان باید همدوش مردان،  مبارزه خود را برای سرنگونی جمهوری اسلامی تشدید کنند.

۸ مارس امسال فرصتی دیگر است که زنان با تمام امکانات خود مراسم این روز را هرچه باشکوه‌تر برگزار نمایند و آن را به نقطه عطفی  در مبارزه زنان برای تعرض گسترده‌تر به رژیم ارتجاعی و زن‌ستیز جمهوری اسلامی تبدیل کنند.

سازمان فدائیان اقلیت که برای سرنگونی فوری جمهوری اسلامی و استقرار یک حکومت شورایی در ایران مبارزه می‌کنند. همواره علیه هرگونه ستم ، تبعیض و نابرابری زنان مبارزه کرده و رهایی زن را یکی از اهداف بزرگ خود می‌داند، در برنامه خود خواستار تحقق فوری مطالبات زنان به شرح زیر شده است.

هرگونه ستم و تبعیض برپایِه جنسیت باید به‌فوریت ملغی گردد و زنان از حقوق کامل اجتماعی و سیاسی برابر با مردان برخوردار گردند.

برخورداری زنان از حقوق و مزایای کامل برابر با مردان در ازای کار مساوی.

زنان آزادند با برابری کامل با مردان در تمام شئون زندگی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مشارکت داشته باشند و به تمام مشاغل و مناصب در همه سطوح دسترسی داشته باشند.

تمام قوانین و مقررات ارتجاعی مربوط به تعدد زوجات، صیغه، حق طلاق یک‌جانبه، تکفل و سرپرستی فرزندان، قوانین و مقررات تبعیض‌آمیز در مورد ارث، مقررات حجاب اجباری، جداسازی زن و مرد در مؤسسات و مراکز عمومی و تمام مقررات و اقدامات سرکوبگرانه و وحشیانه نظیر شلاق، سنگسار و غیره و غیره باید به‌فوریت ملغی گردند.

برابری حقوق زن و مرد در امر طلاق، ارث و تکفل اولاد

هرگونه فشار، تحقیر، اجبار، اذیت و آزار و خشونت علیه زنان در محیط خانواده ممنوع گردد و مجازات شدیدی در مورد نقض آن‌ها اعمال گردد.

لغو حجاب اجباری و ممنوعیت هرگونه فشار و اجبار در مورد نوع پوشش زن. زنان باید از حق آزادی انتخاب پوشش برخوردار باشند.

آزادی کامل زن در انتخاب شریک زندگی خود. روابط خصوصی زن باید از هرگونه تعرض مصون باشد.

حق سقط‌ جنین، باید بدون قید و شرط به رسمیت شناخته شود.

مرخصی زنان باردار یک ماه قبل و شش ماه بعد از زایمان بدون کسر حقوق، با برخورداری از امکانات پزشکی، درمانی و داروئی رایگان.

ممنوعیت کار زنان در رشته‌هایی که برای سلامتی آن‌ها زیان‌آور باشد.

برخورداری زنان از امکانات و تسهیلاتی نظیر شیرخوارگاه‌ها و مهدکودک‌ها در محل کار و زندگی. پدر و مادر یکسان می‌توانند از این تسهیلات برخوردار باشند.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۱۲ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.