درس امروز: اعتصاب

معلمان بار دیگر صدها مدرسه و هزاران کلاس درس را در بیش از ۵۵ شهر و روستا تعطیل کردند. تخته‌های سیاه‌ را نانوشته گذاشتند. دست از کار کشیدند، اما به تدریس ادامه دادند. دو روز، میلیون‌ها نفر را بر نیمکت مدرسه نشاندند، بر تخته سیاهی به وسعت سراسر ایران، نوشتند: اعتصاب سراسری. و درس را آغاز کردند.

آنان نه در خود و تنها برای خود اعتصاب کردند، بلکه در اعتصاب‌شان از درد خود گفتند، و از درد میلیون‌ها دانش‌آموز و خانواده، از درد همکاران دربندشان و درس‌های بسیار دادند.

هم‌چون یک ماه پیش که در اعتراض به گرانی و تورم و سفره خالی خود و مردم اعتصاب کردند، این بار نیز عاصی از تنگنای تأمین معاش روزانه، خواهان افزایش حقوق شدند و درس همدردی دادند. خواهان “رفع تبعیض علیه فرهنگیان شاغل و بازنشسته” شدند و درس تبعیض‌ستیزی دادند.

این بار نیز، تنها از خود نگفتند. از “حق برخورداری از آموزش رایگان” برای کودکان گفتند؛ نگران جان دانش‌آموزان از لزوم “ایمن‌سازی مدارس” گفتند و درس دلسوزی و همبستگی دادند.

به “طرح معلم تمام‌وقت” اعتراض کردند، چرا که هم معلمان را به بیگاری وامی‌دارد، و هم از کیفیت آموزش می‌کاهد و درس اعتراض دادند. از “حق تشکل‌یابی و اعتراض” گفتند و درس حق‌طلبی دادند.

با آن که از مهر ماه سرکوب و احضار معلمان شدت گرفته بود، خود رویارو با این خطر، تسلیم نشدند، بر “توقف روند پرونده‌سازی و سرکوب معلمان و آزادی معلمان دربند” پای فشردند و درس شهامت دادند.

از همکاران‌شان خواستند “بر ترس و دودلی غلبه نمایند و از تهدیدات نهراسند” و درس اتحاد دادند. خود نهراسیدند و حتا اعلام کردند “در صورت ادامه روند فعلی، اعتراضات در ماه‌های آینده به هر طریق ممکن ادامه می‌یابد” و درس مبارزه دادند.

معلمان در این دور دوم اعتصابات پس از آغاز سال تحصیلی، بار دیگر، با آمیزش دغدغه‌های خود و منافع والدین و دانش‌آموزان، سنگری مشترک برپا کردند و آنان را نیز به آن فراخواندند. پیام دریافت شد و درس‌ها آموخته شدند. والدین و دانش‌آموزانی بودند که به حمایت از اعتصاب برخاستند.

به گزارش “شورای هماهنگی”، با وجود تهدیدات و احضارها و بازداشت‌ها، باز هم تعداد معلمان اعتصابی، به ویژه معلمان زن، فزونی گرفت. گام‌هایی بسیار مثبت، تنها در یک ماه.

با وجود این، بی‌اعتنایی به مطالبات معلمان و افزودن بر فهرست معلمان و فرهنگیان بازداشتی، تنها پاسخ سردمداران رژیم به مطالبات معلمان بوده است. به گزارش “شورای هماهنگی” طی چند روز دست‌کم ۳۰ معلم احضار و بازجویی شدند، بیش از ۵۰ نفر پیام تهدید دریافت کردند و حداقل ۱۲ معلم بازداشت شدند.

با آن که بی‌اعتنایی مسئولان، آتش خشم معلمان را شعله‌ورتر ساخته و سرکوب، معلمان بیش‌تری را به سنگر مبارزه کشانده، اما هنوز نه چندان که سران رژیم را به عقب‌نشینی‌های ولو اندک و گذرا وادارد. پس، “روند فعلی” ادامه خواهد یافت”. “شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان” نیز اعلام کرده است، “اعتراضات در ماه‌های آینده” ادامه خواهند یافت.

پس، برای این هر دو باید آماده شد. هم باید معلمان بیش‌تری را به سنگر کشاند و هم دانش‌آموزان و والدین را به این کارزار فراخواند. نیازهایی که شلاق سرکوب و حبس و تهدید کنونی دشوارشان ساخته، اما با پیگیری و تلاش بیش‌تر، ممکن‌اند و میسر.

گذشته از آن، باید مبارزه را گامی دیگر به پیش برد. تجربه‌های گذشته نشان داده، اعتصاب‌های چند ساعته و چند روزه، به دشمن فرصتی می‌دهد تا نفس تازه کند، یاران دیگری را از میان هم‌رزمان ارعاب و اسیر کند و آسوده خاطر، چشم و گوش بر فریادهای اعتراض ببندد. پس، بایستی اعتصاب را تا نیل به هدف یا اهدافی چند، به درازا کشاند.

امروزه شرایط به سود معلمان است. روزی نیست که بدون فریاد اعتراض و اعتصاب و تجمع در این گوشه و آن کنار سپری شود، به ویژه اعتراض و اعتصاب کارگری. کارگرانی که پدرند و مادرند و برادرند و خواهرند. کارگرانی که سفره‌شان خالی‌است هم‌چون سفره معلمان. کارگرانی که از پس تأمین هزینه تحصیل فرزندان برنمی‌آیند. کارگرانی که هم‌درد معلمان‌اند و هم‌رزم‌شان.

دانشجویان بارها از اعتراضات معلمان پشتیبانی کرده‌اند. این بار نیز “شوراهای صنفی دانشجویان” از “ده‌ها درد و فریاد مشترک” و از ایستادگی دانشجویان “در کنار حق‌طلبی” معلمان و “همبستگی” و “مخالف قاطع با هر گونه تضعیف نهادهای آموزشی و کالایی‌سازی و امنیتی کردن آموزش عالی و تعلیم و تربیت” سخن رانده است. بر آنان است که پشتیبانی و ایستادگی خود در کنار معلمان را گامی پیش برده و از حرف به عمل درآورند.

معلمان آزاده،

هم‌رزمان و هم‌سنگران‌تان در این نبرد بسیارند. تنها و تنها باید این رودهای خروشان به هم بپیوندند تا هیچ دشمنی یارای ایستادگی در برابرشان نیابد.

پیروزی نیز به آگاهی و هوشیاری شما بسته است. به آن که توهمات را واگذارید و نیز امید به تسلیم دشمن مشترک و سلاح‌به‌دستان و چماق‌دارانش را. جمهوری اسلامی ۴۰ سال است که مکرر، عجزش در پاسخ‌گویی به حق‌خواهی‌ها را عیان ساخته است؛ چرا که اساساً خود سبب‌ساز تمامی فلاکت و فقر و سرکوب کنونی بوده و هست. چشمداشت به قافله‌ی تاراج‌گران و گزمکان‌شان، آب در هاون کوبیدن است و امیدی بی‌فرجام.

نیل به زندگی در رفاه و هم‌خوان با شأن و منزلت انسانی، جز با هزیمت این دشمن مشترک میسر نیست. با چنین افقی در دیدرس، بایستی طرح نبردهای آتی را ریخت تا به ثمر نشینند؛ نه تنها مبارزات معلمان، بلکه کارگران، دانشجویان، و تمامی مردم زحمتکش، چرا که پیروزی هر یک از این مبارزات در گروی پیروزی کل این مبارزات است.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۹۸ در فرمت پی دی اف

 

 

POST A COMMENT.