باجور و یارانش در آتشی سوختند که جمهوری اسلامی برافروخته بود

در آتش‌سوزی ۳ شهریور، شریف باجور به همراه امید کهنه‌پوشی یکی دیگر از اعضای انجمن سبز چیا و دو تن از جنگل‌بانان منطقه به نام‌های محمد پژوهی و رحمت حکیمی نیا هنگام تلاش برای مهار آتش‌سوزی در جنگل‌های روستای پیله و سلسی واقع در ۲۰ کیلومتری مریوان، جان باختند. در میان این چهار تن، شریف باجور، سرشناس‌ترین چهره بود. با مرگ باجور، تنها محیط زیست ایران نبود که یکی از حامیانش را از دست داد. وی در آبان سال گذشته برای دفاع از حقوق حیوانات و در اعتراض به حیوان‌آزاری قصد داشت از مریوان تا ثلاث رکاب زند که در نیمه راه دستگیر شد. بار دیگر به یاری زلزله‌زدگان کرمانشاه شتافت. چند ماه پیش بود که وی در اعتراض به کشتار کولبران، در حمایت از رضا شهابی و معلمان زندانی و تقدیر از آتنا دائمی و در حمایت از قربانیان خشونت در میانمار از مریوان تا تهران همراه با اعتصاب غذا رکاب زد. فعالیت‌هایی که دستگیری و بازداشت و به آتش کشیده شدن دکه‌اش در آذر ۹۵ به دست نیروهای امنیتی را به دنبال داشت.

مرگ این چهار تن، اعتراض گسترده مردم مریوان را برانگیخت. در مراسم خاکسپاری نیز جمعیت چشمگیری از مریوان و روستاهای اطراف و شهرهایی چون سنه، سقز، بانه و کرمانشاه گرد آمده بودند. دست‌نوشته‌های آنان، نشان‌گر گرامی‌داشت اهدافی بود که باجور در طول زندگی خود پیگیری می‌کرد. در یکی آمده بود: “نان، کار، آزادی”، در دیگری: “به کشتار کولبران پایان دهید”؛ در دیگری: “رفاه ستم‌گران، بلای جان زحمتکشان”. در سنندج نیز مردم با دست‌نوشته‌هایی چون: “قتل و کشتار کولبران را متوقف کنید”، “نان، مسکن، آزادی، محیط زیست سالم” و “یاد و خاطره جانباختگان محیط زیست را گرامی می‌داریم” تجمع کردند.

درباره علت آتش‌سوزی و نحوه مرگ این چهار تن ابهامات زیادی وجود دارد. فرماندار مریوان علت مرگ فعالان محیط زیستی را “غلظت زیاد دود و خفگی” اعلام کرد. مردم نیز پرسیدند اگر آنان در شعله‌های آتش سوختند، پس چرا پیکرشان متلاشی شده است. رئیس سازمان امداد و نجات هلال احمر در گفتگویی با صدا و سیما، از آلوده بودن منطقه به مین و مرگ بر اثر انفجار احتمالی این مین‌ها خبر داد.

باری، اکنون، مردم کردستان و انجمن‌های مدنی با توجه به تناقضات در گفته‌ها و رفتار مقامات به ویژه مقامات امنیتی، مرگ چهار فعال محیط زیستی را مشکوک می‌دانند و خواهان روشن شدن علت آتش‌سوزی و مرگ آنان هستند. بدگمانی‌ و بی‌اعتمادی‌ای که پایه در تجربه مردم منطقه دارد.

فرماندار مریوان علت آتش‌سوزی را “خطای انسانی” و گرمای هوا اعلام کرد و مدعی شد “یک نفر در این منطقه آتش روشن کرده است”. ادعایی که مردم نمی‌پذیرند. چرا که از اوایل دهه هشتاد، سپاه پاسداران برای نابودی امکان اختفا و و مقابله با نیروهای احزاب کرد، مناطق جنگلی مریوان را توپ‌باران می‌کند یا برای نابودی پوشش گیاهی آتش سوزی‌های عمدی به راه می‌اندازد. حدود یک ماه پیش بود که در ۱۲ کیلومتری همین محل طی یک درگیری، سپاه منطقه را توپ‌باران کرد که در نتیجه آن آتش‌سوزی رخ داد.

هر سال خبر از خسارت و نابودی سوختن بخشی از جنگل‌ها و مراتع کردستان در رسانه‌ها درج می‌شود. در تیر ماه، مدیر کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان کردستان از سوختن ۳۷ هکتار از مراتع و جنگل‌های استان در سه ماهه اول سال خبر داد. در سال گذشته نیز در مجموع ۲۸۲ هکتار از مراتع بر اثر حریق خسارت دیدند. این روند در سال‌های پیش از آن نیز ادامه داشته است و علت ۹۵ درصد آن‌ها، “خطای انسانی” اعلام می‌شود. با وجود اذعان مسئولین به کمبود تجهیزات و نیروهای متخصص برای اطفای حریق، چاره‌ای برای رفع این کمبودها اندیشیده نمی‌شود. یکی از انجمن‌های محیط زیستی بانه، از زمین‌خوارانی نام می‌برد که برای توسعه زمین‌ها و فروش آن‌ها برای ساخت و ساز، مراتع و جنگل‌ها را آتش می‌زنند. این انجمن هم‌چنین به عدم همکاری سازمان جهاد کشاورزی، مسکن و شهرسازی، اداره محیط زیست و نیروهای نظامی و ارتش در کنترل و مهار حریق اشاره می‌کند. یا گفته می‌شود نیروهای نظامی برای ایجاد امنیت در اطراف پاسگاه‌های نظامی اقدام به آتش‌سوزی می‌کنند که با توجه به دشواری مهار آتش‌سوزی‌ها، به جنگل‌ها و مراتع مجاور گسترش می‌یابد.

بر پایه این مجموعه عوامل است که مردم ادعای فرماندار مبنی بر روشن کردن آتش در این منطقه توسط “یک نفر” را نمی‌پذیرند. در مرداد سال ۹۵ پس از آتش‌سوزی در جنگل‌های شهرستان پاوه، مردم که دلیل آتش‌سوزی‌ها را مانور نظامی نیروهای سپاه می‌دانستند با تشکیل یک سپر انسانی مانع از حضور نیروهای سپاه در منطقه شدند و خود اقدام به خاموش کردن آتش کردند.

کم‌تر روزی‌ست که خبری از انفجار مین و کشته و مجروح شدن روستاییان و کولبران منتشر نشود. ادعا می‌شود این مین‌ها از دوران جنگ به جا مانده‌اند، اما ساکنان محلی می‌گویند، این سپاه است که در جنگل و مسیر تردد مردم و کولبران در مرز مریوان مین‌گذاری می‌کند.

جنگل‌های کردستان بعد از جنگل‌های شمال ایران در رتبه دوم اهمیت قرار دارند. این جنگل‌ها ریه این منطقه شمرده می‌شوند و با توجه به خشکسالی و هوای آلوده برای منطقه اهمیت زیادی دارند، با وجود این مقامات سودجو و نیروهای نظامی سرکوب‌گر نه تنها چاره‌ای برای حفظ جنگل‌‌ها و مراتع این منطقه نمی‌کنند، بلکه آگاهانه و عامدانه در حال نابودی آن‌ها هستند.

این بی‌توجهی به محیط زیست و جنگل‌ها و منابع آبی منحصر به کردستان نیست. امروزه پیامدهای سیاست‌های تخریبی محیط زیستی در سراسر ایران چنان آشکار شده است که مردم بسیاری را به اعتراض واداشته است. خشکاندن رودها و دریاچه‌ها و تالاب‌ها و منابع آبی زیرزمینی نه تنها مردم را از دسترسی به آب آشامیدنی محروم کرده است بلکه ده‌ها هزار کشاورز را خانه خراب کرده و روستاهای بسیاری بر اثر مهاجرت روستاییان خالی از سکنه شده‌اند. بروز پدیده ریزگردها و گردوغبار نیز از عواقب این سیاست‌هاست. در همین دو روز گذشته، نزدیک به ۶۰۰ نفر از مردم سیستان و بلوچستان به دلیل بیماری‌های تنفسی ناشی از ریزگردها روانه مراکز درمانی شدند. ریزگردهایی که دیگر به نواحی مرزی کشور محدود نیست و حتا به مناطق مرکزی ایران، از جمله تهران نیز رسیده است.

سال‌هاست که مردم مناطق مختلف به این سیاست‌های مخرب اعتراض می‌کنند. اعتراضاتی که پس از دی ماه گسترش یافته و بارها به رویارویی مردم و نیروهای سرکوب رژیم انجامیده است.

در کنار تخریب محیط زیست، رژیم سرکوب‌گر جمهوری اسلامی از دستگیری و قتل فعالان محیط زیست نیز فروگذار نمی‌کند. در ماه‌های گذشته خبرهای بسیاری از دستگیری فعالان محیط زیست در شهرهای مختلف و شکنجه و حتا قتل آنان منتشر شده است. کاووس سید امامی از فعالانی بود که در زندان به قتل رسید، اما علت قتل “خودکشی” اعلام شد. در پی آن هواپیمایی در مسیر تهران – یاسوج با ۶۰ سرنشین سقوط کرد که در میان مسافران دست کم ۷ تن از فعالان محیط زیست بودند. طبق اطلاعات کنونی بیش از ۵۰ فعال محیط زیستی اتهام فعالان محیط زیست از سوی اطلاعات سپاه، “جاسوسی” اعلام شد. در حالی که وزارت اطلاعات و مسئولین کابینه روحانی این اتهامات را رد می‌کنند.

در فروردین سال جاری، سایت “کلمه” در گزارشی علت دستگیری فعالان محیط زیستی را ناشی از اختلافات بین سپاه و نهادهای محیط زیستی غیر دولتی اعلام کرد. به گزارش این سایت، سازمان ملل در تمام کشورها از جمله ایران، مناطقی را به عنوان مناطق حفاظت شده محیط زیست معرفی می‌کند. این سازمان با تخصیص بودجه خواستار حفاظت از این مناطق حتا در زمان جنگ است. به همین دلیل، به محض ثبت مناطقی در ایران در سازمان ملل، سپاه اقدام به تأسیس زاغه و استقرار سامانه‌های موشکی و تجهیزات خود در این مناطق کرده است. از آن‌جایی که گروه‌های محیط زیستی باید مرتب به سازمان ملل درباره حیات وحش و گیاهان این مناطق گزارش و عکس ارسال کنند، بارها از سپاه خواسته‌اند از این مناطق خارج شود. اما سپاه زیر بار این خواسته نرفته و از آن‌ها خواسته که عکس‌های قدیمی را ارسال کنند. با مخالفت فعالان محیط زیست، اطلاعات سپاه آنان را به اتهام “جاسوسی و عکسبرداری از تأسیسات نظامی” دستگیر کرده تا با خیال راحت به فعالیت‌های نظامی خود در مناطق محافظت شده ادامه دهد.

از دیگر اختلافات بین فعالان مستقل محیط زیست و دولت، اعتراض به عملکردهای سپاه و سازمان‌های دولتی به ویژه سازمان محیط زیست است. مافیایی که از تخصیص بودجه به پروژه‌های ویرانگر محیط زیستی از جمله انتقال آب، سدسازی، شیرین‌سازی آب، کشت نهال و صدور و دریافت مجوز پالایشگاه و کارخانه و کشاورزی تراریخته و کارخانه‌های فولاد و پتروشیمی سودهای میلیاردی می‌برند. در مهر ماه گذشته بود که سازمان محیط زیست به رغم انتقادات و اعتراضات فعالان محیط زیست پارک ۱۸۰ هکتاری پردیسان را برای “بهسازی” به شهرداری تهران واگذار کرد. از این‌روست که حتا روحانی و وزرا و مدیرانش با وجود آگاهی نسبت به پوچی و بی‌پایگی اتهامات علیه فعالان محیط زیست از سوی سپاه و دستگاه قضایی، واکنشی از خود نشان نمی‌دهند.

گذشته از آن، رژیم با هر ابتکاری از سوی مردم مخالف است. مشارکت مردم نه تنها نشانه‌ای‌ست بر بی‌لیاقتی مسئولین رژیم در مقابله با معضلات، بلکه برای رژیمی که بر سرنیزه تکیه دارد، تشکل مردم در هر نهادی از جمله نهادهای محیط زیستی هراس‌برانگیز است. به یاد بیاوریم که رژیم طی سالیان متمادی حتا از مشارکت مردم در یاری‌رسانی به زلزله‌زدگان در هر گوشه‌ای از کشور جلوگیری کرده است، مانند زلزله‌زدگان استان کرمانشاه که با وجود گذشت نزدیک به دو سال، هنوز در شرایط وخیمی زندگی می‌کنند.

در آتش‌سوزی جنگل‌های مریوان بار دیگر ۲ فعال محیط زیست و ۲ جنگل‌بان قربانی سیاست‌های نه تنها ضد محیط زیستی، بلکه ضد مردمی و ضد انسانی رژیم شدند. از نظر مردم نیز به درستی رژیم، مسئول قتل آن‌‌ها به شمار می‌رود. از همین‌رو بود که مردم مریوان و سایر شهرهای کردستان با گردهمایی گسترده خود به طرز شایسته‌ای از این فعالان محیط زیست تجلیل کردند. آنان با وجود سوگواری، مراسم خاکسپاری را به فرصتی برای اعتراض بدل کرده و بر ادامه راه‌شان پا فشردند.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۸۸ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.