بحران اقتصادی ژرف و علاج ناپذیر موجود، تمام ارکان نظم طبقاتی حاکم را به لرزه درآورده است.
نظام سرمایهداری و سیاست اقتصادی نئولیبرال، فاجعهای وحشتناک برای میلیونها کارگر و زحمتکش به بار آوردهاند. گرانی و بیکاری، زندگی را بر اکثریت بسیار بزرگ مردم جامعه ایران تحملناپذیر ساخته است. فقر و گرسنگی زندگی میلیونها انسان را تباه کرده است. درحالیکه دهها میلیون تن از مردم ایران با فقری کمرکش مواجهاند، گروه اندکی سرمایهدار و تمام مقامات دزد و غارتگر دولتی، ثروتهای افسانهای اندوختهاند. فقر و ثروت به نحو بیسابقهای در دو قطب جامعه ایران انباشت شدهاند. در تمامدورانی که نظام سرمایهداری بر ایران حاکم شده است، هیچگاه همچون امروز، شکاف فقر و ثروت عمیق و وسیع نبوده است. درحالیکه ثروتمندان هرروز میلیونها تومان فقط صرف ولخرجیهای خود میکنند، میلیونها تن از مردم ایران در گرسنگی مداوم به سر میبرند.
اخیراً شورای جهانی طلا اعلام کرد که در سه ماه دوم سال جاری میلادی، تقاضای ایرانیها برای خرید سکه و طلا ۳ برابر شد و به ۱۵.۲ تن رسیده است.
چه کسانی خریدار این حجم بزرگ طلا در ایران بودهاند؟ دهها میلیون کارگر و زحمتکشی که با دستمزد و درآمد ماهانه یک تا دومیلیونی حتی قادر به تأمین معیشت روزمره خود نیستند، اندوختهای ندارند که خواسته باشند در جریان سقوط بهمنوار ارزش ریال، پول بیارزش را به سکه و طلا تبدیل کنند. حجم اندوخته قشر متوسط و میانی جامعه نیز آنقدر نیست که خریدار این حجم طلا باشند. پس چه کسانی خریدار این حجم بزرگ طلا در سه ماه گذشته بودهاند؟ آنهایی که اندوخته و ثروتهای دهها میلیاردی و تریلیون تومانی دارند؟ همان استثمارگران، دزدان و غارتگرانی که فقط در فاصله سه ماه پس از تظاهرات دیماه سال گذشته ٣٠ میلیارد دلار را از وحشت سرنگونی رژیم، به خارج از کشور منتقل کردند. کسی نمیداند که آنها در سال جدید چه حجمی از ثروتهای غارتشده تودههای زحمتکش مردم ایران را به خارج منتقل کردهاند. آنها خوب میدانند که در دوران بحران و بیارزش شدن ریال، چگونه سرمایههای افسانهای خود را حفظ کنند و حتی به بهای نابودی مردم زحمتکش، سود عاید خود سازند.
اما نتیجه این بحران اقتصادی رکود- تورمی و سقوط بهمنوار ارزش ریال در همین سال جدید برای دهها میلیون تن از مردم ایران چه بوده است؟
تنها در طول چند ماهی که از سال جاری میگذرد، میلیونها تن از مردم ایران درنتیجه رشد افسارگسیخته تورم و سقوط پیدرپی ارزش ریال به انتهای خط فقر مطلق سقوط کردهاند. بهای کالاها پیدرپی افزایشیافته و سطح زندگی اکثریت بزرگ مردم شدیداً تنزل کرده است. گزارش مرکز آمار ایران از افزایش بهای کالاها حاکی است که در تیرماه امسال در مقایسه با تیرماه سال گذشته، عموم کالاهای اساسی موردنیاز روزمره مردم، افزایش کمسابقهای یافته است. بر طبق این گزارش که در سایت دولتی مهر آمده است، متوسط افزایش بهای کالاهای اساسی ٧ / ٣۴ در صد اعلامشده است.
قیمت گوشت گوسفندی ۲۸.۵ درصد رشد داشته است. گوشت گاو یا گوساله ۱۹.۸ درصد. خیار ۷۴.۹ درصد. تخممرغ ماشینی هر کیلو ۵ / ۵۴ درصد. پرتقال محصول داخل ۳۴.۲ درصد. کره پاستوریزه ١٠٠ گرمی ۳۴.۷ درصد. گوجهفرنگی ۲۲.۷ درصد. ۵۰۰ گرم چای بستهای خارجی ۲۳.۴ درصد. هر کیلوگرم رب گوجهفرنگی ۲۵.۲ درصد. برنج ایرانی درجهیک ٩ / ۵ درصد. برنج خارجی درجهیک ٢ / ٣۶ درصد. مرغ ماشینی ۱.۶ درصد. روغن مایع ٩٠٠ گرمی ٣ / ٨ درصد. شیر پاستوریزه ۴ / ٨ درصد. پیاز ۴ /۴٨ درصد. ماست پاستوریزه ٣ / ١١ درصد. موز ٣ / ۵٨ درصد. سیبزمینی ۵ / ١٨ درصد. گوجهفرنگی ٧ / ٢٢ درصد افزایشیافته است. این را نیز باید افزود که اجاره مسکن نیز در طول یک سال تا ٣٠درصد افزایش یافت.
اما نکته مهمتر در این است که تنها در فاصله یک ماه از خرداد تا تیرماه امسال، متوسط افزایش قیمت کالاهای اساسی حدود ۴ درصد رشد داشته که با توجه به بحران عمیق اقتصادی، تلاطمات بازار ارز و کاهش پیاپی ارزش ریال، باید منتظر نرخ تورم ۴٠ و ۵٠ درصدی بود. بنابراین جای تعجب نیست که در چند روز اخیر بهای یک شانه ٣٠ عددی تخممرغ در تهران به ٢٠ هزار تومان رسید و قیمت هر کیلو مرغ نیز که تا تیرماه ٧ هزار و ۶٧٠ تومان بود، اکنون از ١٠ هزار تومان فراتر رفته است. در مورد افزایش بهای وسایل خانگی نیز این افزایش قیمتها گاه به سطح ۵٠ تا صد درصد رسیده است.
پوشیده نیست که با این اوضاع، دیگر حتی درآمد سه و چهارمیلیونی نیز نمیتواند تأمینکننده مایحتاج روزمره و هزینه مسکن یک خانوار ۴ یا ۵ نفره شاغل باشد. میتوان بهجرئت گفت که اکنون متجاوز از ٨٠ درصد از مردم ایران در زیرخط فقر زندگی میکنند.
با این اوصاف، تکلیف میلیونها انسان بیکار که درآمدی ندارند روشن است. اینان بهتماممعنا فقرا و گرسنگان جامعه ایران هستند. منابع دولتی تعداد این قربانیان نظم ضد انسانی سرمایهداری را رسماً ٣ میلیون و ٢٠٠ هزار اعلام کردهاند و مرکز پژوهشهای مجلس این رقم را تا ۶ میلیون افزایش داده است. واقعیت اما این است که تعداد بیکاران در ایران از ١٠ میلیون نیز بسیار فراتر است. کمتر خانوادهای را در ایران میتوان یافت که یک یا چند نفر آن بیکار نباشند. تعداد بسیار زیاد بیکاران ایران از این واقعیت نیز آشکار است که بر طبق آمار رسمی دولتی از مجموع جمعیت ۸۰ میلیون نفری کشور، ۶۶ میلیون نفر در سن کار قرار دارند. اما حتی بر طبق آمار سازیهای قلابی، که انجام دهنده یک ساعت کار در هفته را شاغل بهحساب میآورد، تعداد شاغلان ٢٣ میلیون نفرند. با این حساب، اگر ٣ میلیون بیکاری را که رسماً اعلام میشود به این تعداد بیفزاییم، ۴٠ میلیون از جمعیت کشور نه شاغل بهحساب آمدهاند و نه بیکار. همین ۴٠ میلیون بلاتکلیف، دروغ بزرگ رژیم حاکم را در مورد تعداد بیکاران افشاء میکند. کاملاً آشکار است که سرمایهداری حاکم بر ایران، بحرانهای آن و سیاست اقتصادی نئولیبرال جمهوری اسلامی حداقل ١٠ میلیون انسان را بیکار و بی آینده کردهاند و با تعمیق بحران اقتصادی و ادامه رکود، این تعداد پیوسته در حال افزایش است. این بیکاران که از هرگونه حمایت دولتی محروماند یا جوانانی هستند که خانوادهها باید هزینه زندگی آنها را تأمین کنند و یا انسانهای بیپناهی که باید با گرسنگی و تکدیگری زندگی فلاکتبار خود و خانوادهشان را سپری کنند. رویآوری روزافزون این مردم زحمتکشی که نظم سرمایهداری و سیاستهای ضد انسانی جمهوری اسلامی آنها را به فلاکت و بدبختی محکوم کرده، به گداخانههائی نظیر کمیته امداد، عمق فاجعه را نشان میدهد.
مدتی پیش بود که رئیس کمیته امداد اعلام کرد، تعداد مراجعهکنندگان به این سازمان به ۵۰ درصد افزایشیافته است. او افراد تحت پوشش این کمیته را حدود پنج میلیون نفر اعلام نمود.
با این تورم افسارگسیختهای که بار دیگر شکلگرفته و با عمیقتر شدن رکود اقتصادی که پی آمد آن افزایش بیکاری خواهد بود، روشن است که باگذشت هرروز، فقر در جامعه ایران ابعاد و دامنه وسیعتری به خود خواهد گرفت. هماکنون نیز متجاوز از ٨٠ درصد مردم ایران به درجات مختلف در زیرخط فقر زندگی میکنند. تا پایان سال گذشته، بر اساس متوسط هزینههای یک خانوار شهری، خط فقر ۴ تا ۵ میلیون تومان اعلامشده بود. این رقم با تشدید بحران اقتصادی ، بهویژه بیارزش شدن ریال و افزایش شدید نرخ تورم در سال جاری، افزایشیافته است. نتیجتاً حتی آن گروه از مردمی که تا یک سال پیش سطح زندگیشان بالای خط فقر بود، اکنون به زیرخط فقر سقوط کردهاند.
ارزیابی اقتصاددانهای نظم موجود حاکی است که حدود ۲۶ میلیون نفر از مردم کشور دچار فقر مطلق هستند و پنج میلیون نفر زیرخط گرسنگی هستند و درآمد آنها حتی هزینه غذایشان را تأمین نمیکند. اما یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس گفته است که ۸۰ درصد مردم زیرخط فقر زندگی میکنند. این رقم با واقعیت اوضاع کنونی ایران انطباق بیشتری دارد.
بیکاری، گرانی و فقر این است نتایج و عواقب فاجعهبار نظم سرمایهداری، سیاست اقتصادی نئولیبرال و ۴٠ سال حاکمیت ننگین رژیم جمهوری اسلامی و طبقه سرمایهدار، برای دهها میلیون تن از مردم ایران.
مادام که این نظم، به حیات خود ادامه میدهد و رژیم جمهوری اسلامی بر ایران حاکم است، هیچ چشماندازی برای بهبود اوضاع وجود نخواهد داشت. دیدیم که وعدههای چند ماه اخیر کابینه روحانی، حتی برای مهار سقوط ارزش ریال، پوچ از کار درآمد و وضع وخیمتر شد. سیاستهای جدید ارزی بانک مرکزی هم سرنوشتی جز سیاستهای پیشین نخواهد داشت، چراکه اساس بحران ارزی و سقوط ارزش ریال در ساختار اقتصادی جامعه قرار دارد که رژیم قادر به حل تضادهای آن نیست. نه اختصاص ارز با نرخ رسمی برای کالاهای اساسی مشکل را حل خواهد کرد و نه ظاهراً”تسریع در برخورد با مفسدین و اخلالگران اقتصادی” . جمهوری اسلامی و تمام جناحهای طبقه سرمایهدار آشکارا نشان دادهاند که راهحلی برای بحرانهای جامعه ایران ندارند و تمام سیاستهای آنها به شکست انجامیده است. این واقعیت را تودههای وسیع مردم ایران بهدرستی فهمیدهاند و از همین روست که به مبارزهای سرنوشتساز برای سرنگونی این نظم برخاستهاند.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۸۴ در فرمت پی دی اف
نظرات شما