درس‌هایی از اعتصاب سراسری رانندگان کامیون

دو هفته از اعتصاب سراسری رانندگان کامیون که از سه شنبه اول خرداد آغاز شد می‎گذرد. اعتصابی که وسعت و تداوم آن همه را غافلگیر کرد. حتا رانندگان نیز در ابتدا نمی‎دانستند چه نیروی بزرگی در اتحادشان وجود دارد. در روزهای دوم و سوم، زمانی که هنوز ابعاد اعتصاب آن‎چنان گسترده نشده بود، پلیس و نیروهای امنیتی شروع به تهدید رانندگان کردند. رانندگان اما هم‎زمان با گسترش اعتصاب، ترس‎شان از تهدیدات پلیس فرو ریخت و حتا به مقابله با اعتصاب‎شکنان پرداختند. به قول یک راننده: “راننده‎ها پشت هم رو گرفتند، اول ترس داشتیم، اما بعد زبون‎مون باز شد”.

براساس آخرین آمارهای موجود، حدود ۳۸۰هزار کامیون و تریلی در جاده‎های کشور در رفت‎وآمد هستند و تعداد رانندگان شناسایی شده ناوگان باری در سطح کشور ۵۹۰ هزار نفر است. آمارهای متعددی در مورد نوع مالکیت کامیون‎ها وجود دارد. اما در هر صورت رانندگان کامیون یا مالک کامیون هستند و یا از مالک کامیون دستمزد می‎گیرند.

وضعیت دستمزد‎بگیران که کارگران راننده محسوب می‎شوند، بسیار بد است و در واقع چیزی در حد حداقل دستمزد. بسته به این‎که راننده کامیون و یا تریلی باشند و یا راه‎های دور و نزدیک بروند، از یک میلیون و دویست تا دو میلیون تومان درآمد دارند که از این میزان باید حق بیمه خود را نیز بپردازند. گاه به دلیل کمبود بار درآمد یک راننده که گواهینامه پایه یک دارد حتا زیر یک میلیون تومان است، عدم امنیت شغلی یکی دیگر از معضلات کارگران راننده است.

بخش بزرگی از رانندگان نیز که به اصطلاح مالک کامیون و یا تریلی هستند، در واقع بدهکار بانک‎ها می‎باشند و با سود کلانی که بانک‎ها بابت وام از رانندگان می‎گیرند، بخش بزرگی از درآمد این گروه از رانندگان نیز نصیب بانک‎ها می‎شود.

شرایط کاری رانندگان گروه اول و دوم اما یک گونه است. آن‎ها هنگامی که بار را تحویل می‎گیرند مجبورند در شبانه روز ۱۸ ساعت و گاه تمام ۲۴ ساعت را رانندگی کنند تا بار را به خواست صاحب بار، هر چه سریعتر به مقصد برسانند. کاری که امنیت آن‎ها و دیگران را در جاده‎ها به خطر می‎اندازد. جاده‎هایی که به دلیل عدم رسیدگی و تقلب در کیفیت آسفالت همه ویرانه شده‎اند و تازه برای همین جاده‎ها، رانندگان باید مبالغ بالایی بابت عوارض بپردازند.

به‎رغم آن‎که به دلیل ضعف خط آهن در حمل بار، بیش از ۹۰ درصد کالاها توسط کامیون‎ها جابجا می‎شوند، اما بهای حمل کالا سه سال است که ثابت مانده و این یکی از دلایل اعتراض رانندگان است. سود هنگفتی که شرکت‎های حمل و نقل به جیب می‎زنند از دیگر موارد اعتراض رانندگان است. این شرکت‎ها گاه تا نیمی از هزینه دریافتی بابت حمل کالا را به جیب خود می‎ریزند. علت آن نیز سوء استفاده شرکت‎های حمل و نقل از عدم تشکل رانندگان و پراکندگی آن‎هاست که با ایجاد رقابت در میان رانندگان، سهم رانندگان را کاهش می‎دهند.

اغلب بارهایی که از مبادی ورودی کالا مانند بندرعباس و بندرامام وارد کشور می‎شود، متعلق به دولت و یا نهادهای وابسته به دولت هم‎چون آستان قدس و غیره می‎باشد و برخی از شرکت‎های حمل‎ونقل به واسطه‎ی روابطی که با مقامات دولتی دارند، حمل بارهای اصلی از مبادی ورودی کالا مانند بندرعباس و بندر امام را در دست گرفته و بخش عمده‎ای از هزینه‎ی بار را به جیب می‎زنند. آن‎چه که برای رانندگان می‎ماند پس از کسر هزینه‎ها از جمله قسط بانک و هزینه نگهداری کامیون، حتا کفاف هزینه‎های آن‎ها را نمی‎دهد و همین عاملی‎ می‎شود تا آن‎ها برای گرفتن کار بیشتر، با دریافت مبلغ کمتر وارد رقابت با دیگر رانندگان شوند و در این میان حداکثر بهره‎برداری را واسطه‎ها و شرکت‎های حمل‎ونقل می‎برند. بنابر این حذف واسطه‎ها و کاهش هزینه بارنامه‎ها از دیگر خواست‎های رانندگان است.

گران شدن لاستیک و دیگر لوازم یدکی از دیگر معضلات رانندگان است و رانندگان خواستار تامین این کالاها با قیمت مناسب از سوی دولت هستند. تامین اجتماعی و بازنشستگی از دیگر معضلات رانندگان است. رانندگان پیش از این ماهانه ۱۴۰ هزار تومان بابت حق بیمه پرداخت می‎کردند اما اکنون باید بین ۲۳۰ تا ۴۵۰ هزار تومان حق بیمه پرداخت کنند که مورد اعتراض شدید رانندگان است. بویژه رانندگانی که دستمزد آن‎ها در ماه گاه به همان حداقل دستمزد هم نمی‎رسد، آن وقت باید از همان دستمزد خود تازه حق بیمه را هم پرداخت کنند!!

احتساب شغل رانندگی به عنوان شغل سخت و زیان‎آور از دیگر خواست‎های رانندگان است. رانندگان عموما پس از سال‎ها کار و نشستن پشت کامیون و یا کار در ساعات شب و غیره، از ادامه‎ی کار در این شرایط سخت ناتوان شده و به بیماری‎های گوناگون دچار می‎گردند. استرس یکی دیگر از مشکلات رانندگان است که بویژه در شرایط کنونی در میان رانندگان به یک معضل عمومی و حاد تبدیل شده و تاثیرات منفی بسیاری در سلامت رانندگان می‎گذارد. در این میان اما شرکت‎های حمل‎ونقل، پایانه‎های باربری و واسطه‎ها همه از جمله انگل‎های زائدی هستند که از کار و تلاش رانندگان سودهای هنگفت به جیب می‎زنند بدون آن‎که کار مفیدی انجام دهند.

بنابر این مشخص است که شرایط اکثریت بسیار بزرگی از رانندگان کامیون بسی اسفبار بوده و باید از خواست‎های آن‎ها حمایت کرد. کارد به استخوان رانندگان رسیده و به قول یکی از رانندگان “اگر اعتصاب به این شکل سراسری شد به این دلیل بود که دیگر چیزی برای از دست دادن نداریم”. رانندگان در شرایطی قرار دارند که عقب‎نشینی از این اعتصاب بدون دست یافتن به خواست‎هایی که تغییری ملموس در شرایط کاری و زندگی آن‎ها ایجاد کند، برای‎شان مفهومی جز له شدن کامل در زیر چرخ دنده‎های مناسبات حاکم ندارد.

اما جدا از دلایل اعتصاب و وضعیت معیشتی رانندگان، و نیز اهمیتی که تداوم این اعتصاب داشته و تاثیراتی که می‎تواند از خود برجای بگذارد، آن‎چه که اعتصاب رانندگان کامیون را بیش از هر چیز دیگر مهم کرده است، نحوه‎ی سازمان‎یابی رانندگان برای این اعتصاب سراسری است. رانندگانی که فاقد هرگونه تشکلی بوده و انجمن صنفی رانندگان کامیون نیز در واقع نه تشکل رانندگان که تشکل دولتی و در خدمت دولت می‎باشد.

اعتصاب در واقع یک ماه قبل‎تراز بندرعباس و بندر امام آغاز شد. در جریان این اعتصاب و حتا بعد از این که اعتصاب در آن‎جا پایان یافت، مساله اعتصاب سراسری در میان رانندگان به‎طور جدی مطرح شد و در این میان ارتباطاتی که بین رانندگان از طریق شبکه‎های اجتماعی هم چون تلگرام یا whatsapp بوجود آمده بود، به آن‎ها کمک کرد تا این ایده را در عمل به اجرا درآورند و همین ارتباطات از شبکه‎های اجتماعی بود که باعث شد روزانه تعداد بیشتری از رانندگان به اعتصاب سراسری بپیوندند. در واقع رانندگان بدون هیچ‎گونه تجربه‎ای از این نوع، دست به کار بزرگی زدند که ماندگار شد.

این یک تجربه مهم و بزرگ بود. رانندگانی که هرگز تشکلی نداشتند و حتا برخی تنها راننده و برخی مالک و راننده کامیون بودند، همگی دست در دست یکدیگر دست به اعتصاب زدند و اعتصاب تا آن حد گسترش یافت که کل سیستم حمل و نقل جاده‎ای را در عمل فلج کرد و در برخی از شهرها صف‎های طولانی برای تهیه بنزین شکل گرفت. اما با این وجود عموم مردم از خواست‎های رانندگان حمایت کردند.

دولت در ابتدا سعی کرد با وعده افزایش ۲۰ درصدی قیمت حمل کالا اعتصاب را پایان دهد و در این راه از انجمن صنفی رانندگان کامیون نیز برای درهم شکستن اعتصاب استفاده کرد و اعلام نمود که اعتصاب پایان یافته است. اما رانندگان هیچ اعتنایی به این وعده نکرده و اعلام کردند که به اعتصاب خود تا تحقق تمام خواست‎های‎شان ادامه خواهند داد. در این میان تمام رسانه‎های جمهوری اسلامی، از صدا و سیما گرفته تا روزنامه‎هایی که ادعای استقلال و خبررسانی می‎کنند، در مورد اعتصاب سراسری رانندگان هیچ خبری پخش نکردند و تنها از پایان اعتصاب گزارشی به دروغ از صدا و سیما پخش شد.

اما چرا جمهوری اسلامی سعی می‎کند موضوعی را که همه مردم ایران از آن به دلیل تاثیری که در زندگی‎شان دارد با خبر هستند، کتمان کند؟!

جامعه‎ی ایران در بحران‎های شدید اقتصادی، اجتماعی و سیاسی غوطه‎ور است. هر روز اعتراض و اعتصاب. دامنه‎ی اعتصاب و اعتراض که پیش از این روزانه تنها کارگران و کارخانه‎ها را در برمی‎گرفت، به گروه‎های گوناگونی تسری یافته است. از اعتصاب رانندگان ماشین‎های مسافربری از جمله تاکسی در برخی از شهرها تا اعتصاب بازار کردستان که به دیگر شهرهای ایران و حتا به بازار تهران رسید تا اعتراضات مرغداران. اعتراضات مالباختگان، کشاورزان و معلمان نیز هم‎چنان ادامه دارد که در مواردی حتا به درگیری با ماموران امنیتی و سرکوب رژیم منجر گردید.

در عرصه‎ی سیاسی و بویژه سیاست خارجی نیز رژیم با بحران بزرگی روبروست. حتا در سوریه نیز بعد از یک دوره گسترش نفوذ که با کمک دولت روسیه امکان‎پذیر شده بود، اکنون ورق برای ایران برگشته و مجبور است بخش‎هایی از سوریه را با سرشکستگی خالی کند. در عراق و یمن نیز اوضاع بر خلاف میل دولت ایران است. تحریم‎های آمریکا نیز ظرف دو ماه آینده شروع می‎شوند.

در این شرایط، ترس رژیم از شورش‎های مردمی بیش از گذشته شده، بخصوص آن‎که رژیم تجربه‎ی اعتراضات سراسری دی‎ماه را نیز دارد. همین ترس است که رژیم را وادار به فیلتر تلگرام کرده و هر روز محسنی اژه‎ای، این قاتل و لمپن معروف، مردم را برای استفاده از تلگرام تهدید کرده و استفاده از آن را “جرم” می‎نامد. همین ترس است که رژیم را وادار کرده تا به دروغ اعتصاب رانندگان را پایان یافته اعلام نماید و از پخش خبر اعتصاب جلوگیری کند. رژیم می‎ترسد تا اعتصاب رانندگان، نوع سازمان‎یابی آن‎ها راه جدیدی را به دیگران نشان دهد.

رژیم از سوالی که اعتصاب سراسری رانندگان در برابر دیگر بخش‎های جامعه گذاشته وحشت دارد.

چرا فردا معلمان یا پرستاران نتوانند در نبود تشکلات سراسری با استفاده از این امکان نیز خود را سازمان داده و حقوق‎شان را مطالبه کنند؟ آن‎ها که به دلایل متعددی از امکانات بیشتری برای بهره‎گیری از شبکه‎های اجتماعی برخوردارند!! چرا کارگران نتوانند به این شکل، نبود تشکلات سراسری را در محدوده‎ای جبران کرده و برای دستمزد بالای خط فقر دست به اعتصاب سراسری بزنند؟ چرا مالباختگان نتوانند این‎گونه خود را سازمان دهند؟ ووو.

و باز به همین دلیل است که به رغم مشکلاتی که اعتصاب رانندگان برای رژیم بوجود آورده، رژیم تاکنون حاضر به پذیرش خواست‎های رانندگان نشده و تلاش دارد با پذیرش حداقلی از خواست‎ها اعتصاب را فیصله دهد. رژیم عادت کرده است که اعتراضات و اعتصابات از جمله اعتراضات کارگری را با سرکوب، اخراج و به محاکمه کشیدن کارگران پیشرو و یا وعده‎ی توخالی و در نهایت خسته کردن کارگران فیصله دهد. تجربه‎ی سال‎ها و بدتر شدن وضعیت معیشتی کارگران شاهد این مدعاست. رژیم بر این باور است که عقب‎نشینی در مقابل طبقه کارگر، به پیشروی‎های بعدی کارگران منجر می‎شود. از همین‎روست که رژیم از عقب‎نشینی واهمه دارد چرا که هر عقب‎نشینی از نظر رژیم، به پیشروی توده‎ها منجر می‎گردد.

اما این دوران به وضوح برای رژیم به پایان رسیده است، نه فقط به دلیل شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه، بلکه هم‎چنین به این دلیل که با اولین اعتصاب سراسری روبرو شده است. دیگر زمان آن رسیده است که رژیم را به عقب راند و اعتصاب سراسری رانندگان یک نمونه روشن است که به رغم سرکوب و به رغم “مشت آهنین” که جمهوری اسلامی آن را به توده‎ها نشان می‎دهد، راه‎ برای گسترش اعتراضات و اعتصابات سراسری وجود دارد. این اعتصاب نشان داد که سرکوب نمی‎تواند و نخواهد توانست بقای رژیم را تضمین کند. آن چه که در اعتصاب رانندگان به نمایش درآمد و رژیم از همان می‎ترسد، اتحاد بود. اتحاد رمز موفقیت کارگران و زحمتکشان است و اکنون راه برای اتحاد بیش از گذشته هموار است. اتحاد.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۷۵ در فرمت پی دی اف

 

 

POST A COMMENT.