زندانی سیاسی آزاد باید گردد

روزانه برتعداد زندانیان سیاسی از میان کارگران، زنان، روشنفکران، جوانان، اقلیت‌های ملی و مذهبی، روزنامه‌نگاران، فعالین شبکه‌های اجتماعی، فعالین تشکل‌های غیردولتی و دانشجویان افزوده می‌شود. افزایش زندانیان سیاسی رابطه‌ای مستقیم با بحران انقلابی حاکم بر جامعه دارد. در آستانه بهار، همراه با خانواده‌های زندانیان سیاسی و با شعار”زندانی سیاسی آزاد باید گردد”، ضمن حمایت ازخواست‌ها و مبارزات زندانیان سیاسی، به استقبال سال نو برویم.

در طول ۳۹ سال حاکمیت جمهوری اسلامی، بدون تردید زندان‌ها نقش بسیار مهمی در تحکیم و حفظ مناسبات موجود داشته‌اند. رژیمی که مهم‌ترین ابزارش برای بقا سرکوب است، از زندان به‌عنوان ابزاری برای قتل، شکنجه، به بند کشیدن و در نهایت ایجاد ترس ودلهره در میان توده‌ها بهره می‌برد و این را تاریخ معاصر ایران گواه است.

در حالی که با قیام پرشکوه توده‌ها در سال ۵۷، هزاران زندانیان سیاسی از بند رها شدند، اما دیری نپایید که زندان‌ها باردیگر از زندانیان سیاسی لبریز شدند. این موضوع بویژه ریشه در توده‌ای شدن برخی از سازمان‌های سیاسی، به ویژه تشکل‌های چپ و انقلابی داشت که نقش مهمی در تحولات آن روز جامعه ایفا می‌کردند. جمهوری اسلامی می‌دانست که در صورت ادامه‌ی این روند و افشای چهره‌ی واقعی آن، بزودی توسط توده‌ها، توده‌هایی که آن را بر سر قدرت آورده بودند، سرنگون خواهد شد. بنابر این از همان ابتدا تا آن‌جا که توان داشت، به سرکوب و کشتار مخالفان دست زد. از کردستان تا ترکمن‌صحرا، از خوزستان تا بلوچستان. از انحلال شوراهای کارگری و اخراج و به بند کشیدن کارگران پیشرو تا یورش به دانشگاه‌ها و دفاتر سازمان‌های سیاسی.

سیاستی که بویژه پس از آغاز جنگ ایران و عراق شتاب بیشتری یافت. در واقع مهم‌ترین هدف جمهوری اسلامی از آغاز جنگ، تحکیم موقعیت خود در داخل و سرکوب مخالفان بود، برای همین هم بود که خمینی جنگ را “برکت الهی” نامید. از همان زمان است که زندان‌ها بویژه زندان اوین روزانه شاهد ورود زندانیان سیاسی جدیدی از میان هواداران و فعالین گروه‌های سیاسی چپ و انقلابی است. دستگیری و شکنجه در زندان‌ها به حدی در جامعه بازتاب یافت که همان سال ۵۹ جمهوری اسلامی مجبور شد به صورت ظاهری هیاتی را مامور رسیدگی به وضعیت زندان‌ها کند، هیاتی که البته فقط برای خواباندن سروصداها تشکیل شده و قرار نبود کاری صورت دهد.

با پایان خرداد سال ۶۰ اما هجوم سراسری به مخالفان سیاسی با بهانه‌ای پیش پا افتاده آغاز شد، هجومی که پیش از آن تدارک دیده شده بود و دو ماه قبل ازآن سازمان ما با انتشار اسنادی آن را افشا کرده بود. به یکباره و با هجوم سراسری ده‌ها هزار نفر دستگیر شدند.

این هجوم اما برای شکست قطعی انقلاب بود. جمهوری اسلامی در دهه‌ی اول حاکمیت خود که تا تابستان ۶۷ طول کشید، بیش از ۱۰۰ هزار نفر را به بند کشید و هزاران نفر را در زندان‌ها به قتل رساند. و این‌ها همه بخشی از جنایاتی بود که جمهوری اسلامی برای تثبیت حاکمیت خود و سرکوبی توده‌ها و نیروهای کمونیست و انقلابی صورت داد.

اگرچه تا پایان سال ۶۷ و با کشتار هزاران زندانی سیاسی، زندان‌ها تا حدود زیادی از زندانیان سیاسی خالی شدند، اما دیری نپایید که زندانیان سیاسی جدیدی پای به زندان نهادند. هر اعتراض توده‌ای همراه بود با سرکوب و دستگیری معترضان و دراین میان زندان به عنوان بخشی از دستگاه سرکوب جایگاه خود را داشت. اما هنوز و به دلیل شکست انقلاب و رکود نسبی حاکم بر جامعه، و به رغم نارضایتی عمیق توده‌ای، تعداد زندانیان سیاسی محدود بود.

به موازات رشد اعتراضات توده‌ای و بحران حاکم بر جامعه، بر تعداد زندانیان سیاسی افزوده شد، بویژه در جریان و پس ازاعتراضات توده‌ای سال ۸۸. پیش از آن ترکیب زندانیان سیاسی عموما از میان دانشجویان، روشنفکران، اقلیت‌های ملی و مذهبی و کارگران بود. اما در پی اعتراضات توده‌ای سال ۸۸، تعداد زیادی از جوانان دستگیر شدند که در زندان‌ها به شدت مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند، از جمله در زندان کهریزک که به کشته شدن حداقل ۵ زندانی منجر شد. هم‌چنین بر تعداد زندانیان سیاسی زن نیز به دلیل نقشی که در اعتراضات داشتند افزوده شد، نقشی که به ویژه متاثر از تشدید منزجرکننده‌ی تبعیض جنسیتی در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی بود.

از آن سال به بعد مساله “زندانی سیاسی” و “آزادی زندانیان سیاسی” ابعاد توده‌ای به خود گرفت که البته نقش شبکه‌های اجتماعی در آگاه کردن توده‌ها به این مساله مهم بود. این روند ادامه پیدا کرد تا ماه‌های اخیر و اعتراضات دی‌ماه. اعتراضاتی که به گفته‌ی مقامات حکومتی ۵۰۰۰ نفر دستگیر شدند و ازاین میان ۴۳۸ نفر به زندان‌ها منتقل شدند و ۵۵ نفر در اختیار وزارت اطلاعات روحانی قرار گرفتند. در ادامه نیز شاهد بازداشت حداقل ۳۰۰ نفر در درگیری‌های خیابان پاسداران بودیم. دختران خیابان انقلاب نیز گروه دیگری از زندانیان سیاسی شدند.

افزایش شمار زندانیان سیاسی، همان‌طور که مشخص است، ارتباط مستقیمی با توده‌ای تر شدن اعتراضات دارد و طبیعی‌ست که با توجه به بحران انقلابی حاکم مدام بر شمار زندانیان سیاسی افزوده شود.

اگر در اوایل دهه‌ی ۵۰، و در نتیجه‌ی تلاش رژیم شاه برای سرکوب و از هم پاشیدن سازمان‌های کمونیست و انقلابی، زندانیان سیاسی از فعالین و هواداران گروه‌های سیاسی بودند، در اواخر عمر حکومت سلطنتی و هم‌زمان با رشد بحران سیاسی و تبدیل آن به یک بحران انقلابی بر تعداد زندانیان سیاسی که به دلیل شرکت در اعتراضات توده‌ای دستگیر می‌شدند افزوده گردید. همین حکایت را امروز هم داریم. اگر در دهه‌ی اول حاکمیت جمهوری اسلامی، زندان‌ها از هواداران و فعالین سازمان‌ها و به منظور سرکوب سازمان‌های مخالف بویژه کمونیست‌ها پُر شد، اکنون و با گسترش بحران و تبدیل آن به یک بحران انقلابی شاهد حضور مردان و زنانی هستیم که بدون وابستگی به سازمان‌ها و به دلیل شرکت مستقیم در اعتراضات مختلف دستگیر می‌شوند.

صدور احکام سنگین علیه دستگیرشدگان اخیر، شکنجه و قتل در زندان‌ها، تهدید به اعدام سریع برخی از دستگیرشدگان درگیری‌های خیابان پاسداران، تهدید دختران خیابان انقلاب به صدور احکامی از یک تا ده سال زندان، همه نشان می‌دهند که تا چه حد زندان به عنوان بخشی از دستگاه سرکوب برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد. صدور حکم ۵ سال زندان برای یک نوجوان ۱۵ ساله ملایری از سوی دادگاه همدان نشان ازعمق کینه و ترس جمهوری اسلامی دارد.

دقیقا به همین دلیل است که حمایت از زندانیان سیاسی با شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” اهمیت پیدا می‌کند. اگر زندان ابزاری برای سرکوب و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم است، با تبدیل شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” به یکی از شعارهای اصلی در اعتراضات و تجمعات، این ابزار را به ضد آن تبدیل کنیم. با حمایت از زندانیان سیاسی، مقاومت در زندان را تقویت کنیم، همان‌طور که مقاومت زندانیان سیاسی در زندان در سال‌های ۵۰ و ۶۰ به کابوس حاکمان در رژیم‌های سلطنتی و جمهوری اسلامی تبدیل شده بود.

در آستانه بهار به حمایت از زندانیان سیاسی و خانواده‌های‌شان برخاسته و صدای آن‌ها شویم.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۶۴ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.