در رنجی می زیند که آز آن شان نیست

نزدیک به چهار ماه از زلزله کرمانشاه می گذرد. زلزله ای ۳ / ۷ ریشتری که در تاریخ ۲۱ آبان ماه ۱۳۹۶ در مناطق غربی کشور رخ داد. با وقوع زلزله و عدم امداد رسانی لازم دولت به مردمی که زیر آوار سنگین زلزله گرفتار بودند، حدود ۵۰۰ نفر کشته و هزاران تن دیگر بی سرپناه شدند. شهرهای سرپل ذهاب، کرند، قصر شیرین و روستاهای نواحی این شهرها از جمله مناطقی بودند که بیشترین تلفات جانی و ویرانی حاصل از زلزله را متحمل شدند.

با گذشت چندین ماه از وقوع زلزله، هنوز بسیاری از مردمان زلزله زده خصوصا ساکنین نواحی روستایی در شرایط بسیار اسفبار و بی بهره از حداقل امکانات لازم گرمایی و بهداشتی در چادر بسر می برند. در بهمن ماه گذشته، تعدادی از کودکان به دلیل سرما و فقدان امکانات گرمایی لازم جان باختند، تعدادی از سر استیصال خودکُشی کردند و شرایط زندگی برای مردم بی پناه و بی خانمان این منطقه، روز از پس روز وخیم تر شده است.

با گذشت چهار ماه که بیش از ۲ هزار نفر از زلزله زدگان کماکان در چادر زندگی می کردند، بارندگی و جاری شدن سیل در روزهای پایانی بهمن ماه مزید بر علت شد، تا رنجی افزونتر از تالمات ویرانگر زلزله بر سر توده های محروم این منطقه آوار گردد. با جاری شدن سیل، معابر و چادرها دچار آبگرفتگی شدند، مدارس یا همان کانکس هایی که به عنوان مدرسه استفاده می شدند، تعطیل گشتند. توفان و سیل و آبگرفتگی چادرها سبب شد، تا همان حداقل امکانات زندگی زلزله زدگان نیز تخریب و شرایط برای آنان بازهم وخیم تر از پیش گردد. در تمام این مدت مسئولان دولتی و حکومتی، فقط نظاره گر مرگ تدریجی توده های بی خانمانی بوده اند که از ۴ ماه پیش به این طرف، زیر فلاکت زلزله و ویرانی حاصل از آن دست و پا می زنند.

اینهمه فلاکت و بی خانمانی از جمله عدم تامین کانکس برای اسکان زلزله زدگان، در شرایطی به توده های زلزله زده کرمانشاه تحمیل شده است، که بر اساس داده های روزنامه آفتاب یزد، تامین هزینه کانکس برای اسکان ۲ هزار نفری که تاکنون در چادر زندگی می کرده اند، فقط ۶ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان است. روزنامه آفتاب یزد در مورخه ۹ اسفند ۹۶ با تیتر بزرگ نوشت: در این مملکت ۶ میلیارد تومان پیدا نمی شود؟

همزمان با طرح پرسش فوق، این روزنامه همچنین با زدن یک تیتر فرعی دیگر از مصوبه اخیر هیئت دولت در اختصاص دادن کمک مالی ۵ میلیارد تومانی به موسسه مطبوعاتی ایران خبر داد. خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.

وضعیت فلاکت بار توده های ستمدیده ایران علی العموم و زندگی سراسر رنج و مشقت بار زلزله زدگان مناطق غربی کشور علی الخصوص، امری نیست که از چشم هیئت حاکمه ایران پوشیده باشد. طی ۴ ماهی که از وقوع زلزله می گذرد، بویژه بعد از جاری شدن سیل و آب گرفتگی چادرهای مسکونی که تا کمر در آب فرو رفته اند، بسیاری از روزنامه ها و خبرگزاری های رسمی کشور نسبت به فاجعه ای که اکنون زلزله زدگان با آن مواجه هستند، واکنش نشان داده اند. این همه بی توجهی و عدم اختصاص ۶ میلیارد تومان برای سرپناه دادن به ۲ هزار نفری که زمستان سرد و سنگین کرمانشاه را بدون کانکس در چادرها بسر برده اند، در شرایطی است که جمهوری اسلامی هر ساله میلیاردها دلار برای توسعه طلبی و پیشبرد سیاست های تجاوزکارانه و پان اسلامیستی خود در منطقه هزینه می کند. هزینه هایی که تماما از معیشت و امکانات اولیه زندگی زلزله زدگان و توده های زحمتکش ایران چپاول می شود تا در سوریه و یمن مصرف گردند.

در مورد تامین بودجه پنهانی و صرف هزینه های میلیاردی جمهوری اسلامی در سوریه تاکنون آمارهای متفاوتی منتشر شده است. قابل اتکاترین رقمی که می توان به آن استناد کرد، برآورد دفتر نماینده سازمان ملل، استفان دی میستورا در امور سوریه است. سخنگوی این دفتر بر طبق برآورد سازمان ملل اعلام کرده است که، جمهوری اسلامی به طور متوسط “سالی ۶ میلیارد دلار” (معادل ۲۲ هزار میلیارد تومان با نرخ بانک مرکزی) در سوریه هزینه می کند. این رقم، حدودا معادل ۲۳ هزار میلیارد تومانی است که هیئت دولت در بودجه سال ۹۷ برای پرداخت یارانه نقدی لحاظ کرده است. رقمی که بعدا در کمیسیون تحقیق مجلس به ۳۰ هزار میلیارد تومان تغییر یافت.

حال هزینه سالانه ۲۲ هزار میلیارد تومانی جمهوری اسلامی در سوریه را مقایسه کنید با رقم ۶ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومانی که جهت تامین کانکس برای ۲ هزار نفر از زلزله زدگان کرمانشاه لازم بود. مردمان بی سرپناهی که در سرمای نفس گیر زمستان غرب کشور، طی چهار ماه گذشته بدون داشتن کمترین امکانات در چادر زندگی کرده اند و اکنون نیز در اوج استیصال و درماندگی اسیر سیلاب و آبگرفتگی شده اند. زلزله زدگانی که مدام بر رنج شان افزوده می شود و صد البته فریاد اعتراض شان هم به جایی نمی رسد. بیهوده نبود که توده های مردم ایران در خیزش انقلابی دیماه ۹۶ به درستی با سر دادن شعار “سوریه را رها کن، فکری بحال ما کن”، علیه سیاست مداخله گرانه جمهوری اسلامی در منطقه اعتراض کردند.

آنچه کارگران و توده های زحمتکش ایران طی چهل سال گذشته با آن مواجه بوده اند و اکنون مردم زلزله زده کرمانشاه با گوشت و پوست خود آنرا لمس کرده اند، تنها بی توجهی محض و اهمال جمهوری اسلامی در هنگام وقوع مشقات و آسیب های طبیعی از جمله سیل و زلزله نبوده است. طی این مدت، عملکرد هیئت حاکمه ایران فی نفسه فاجعه بارتر از هر سیلاب و زلزله ای بر سر توده های مردم آوار شده است.

کارگران و توده های ستمدیده مردم ایران اکنون بخوبی دریافته اند که زلزله واقعی همانا خود جمهوری اسلامی است که به صورت اختاپوسی هزار سر بر آنان آوار شده است، زندگی را بر کارگران و توده های زحمتکش تباه، ادامه معیشت را برای شان دشوار کرده و آزادی های فردی و اجتماعی آنان را در چنبره سرکوب، بی عدالتی و کشتارهای بی رحمانه خود گرفته است. رژیمی که توسعه طلبی، نظامی گری، ایجاد ناامنی در منطقه و گسترش سیاست پان اسلامیستی شیعه گری خود را در صدر برنامه ها و سیاست گذاری هایش قرار داده است. حاکمیتی که با صرف هزینه های کلان و اختصاص بودجه های پنهانی در سوریه، عراق، یمن، لبنان و حتا صرف هزینه در کشورهای دور افتاده آفریقایی، کارگران و توده های مردم ایران را در فقر و فلاکت نگه داشته است. نظامی که از یک سو، حاصل کار و تلاش کارگران و توده های زحمتکش را جهت نفوذ و رشد ارتجاع اسلامی در منطقه هزینه می کند و در همان حال کارگرانی را که برای دریافت ماه ها حقوق معوقه شان دست به تحصن و اعتراض می زنند، به اتهام “اخلال در نظم و امنیت کشور” سرکوب، بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار می دهد.

رژیمی که برای تامین نیازهای اولیه و ضروری زلزله زدگان خساست می کند، مدام از خالی بودن خزانه دولت ناله سر می دهد و در همان حال، با صرف هزینه های کلان به ساختن پایگاه نظامی در سوریه مشغول است.(۱). این است ماهیت سرکوبگرانه و به غایت ارتجاعی جمهوری اسلامی ایران. این است چهره ضد مردمی نظامی که توده های مردم خود را در فقر و فلاکت نگه می دارد و در همان حال، حاصل کار و دسترنج آنان را صرف جاه طلبی های خود در منطقه می کند.

طی ماه های گذشته، رنجی که بر زلزله زدگان کرمانشاه رفته است و این روزها با جاری شدن توفان و سیل در شهرهای قصر شیرین و سرپل ذهاب فاجعه بارتر هم گشته است، رنجی نیست که از آن زلزله زدگان و توده های مردم ایران باشد. ایران کشوری غنی با گستره ای سرشار از ثروت و منابع زیر زمینی گران بهاست. توده های زحمتکش ایران با برخورداری از چنین ثروت عظیمی که در کشور ما موجود است، حق دارند در رفاه و آسایش کامل زندگی کنند، حق دارند از تمام نابسامانی های که جمهوری اسلامی بر آنان تحمیل کرده است، رها شوند، حق دارند بدور از هرگونه ستم و سرکوب، بدور از هرگونه تبعیض و نابرابری، بدور از هر گونه فقر و مشقت زندگی کنند، حق دارند از آزادی بی قید و شرط بیان، عقیده و اجتماعات برخوردار باشند. در حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی اما، همه این حق و حقوق اولیه از آنان سلب شده است.

پوشیده نیست با استمرار جمهوری اسلامی، نه تنها کمترین گشایشی در زندگی توده های مردم ایران حاصل نمی شود، نه تنها مرهمی بر جراحات وارده بر جسم و جان شان گذاشته نمی شود، بلکه اوضاع از جمیع جهات از آنچه که هست، وخیم تر هم خواهد شد. پایان دادن به رنجی که تمام آسیب دیدگان جامعه بدان گرفتارند، رنجی که از آن شان نیست اما، طی چهار دهه در چنبره آن دست و پا می زنند، فقط و فقط با سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و استقرار حاکمیت شورایی کارگران و زحمتکشان میسر می شود. استقرار حاکمیتی شورایی که کارگران و توده های زحمتکش جامعه، حاکم بر سرنوشت خویش باشند.

(۱): شبکه تلویزیون فاکس نیوز روز سه شنبه هشتم اسفند به نقل از منابع اطلاعاتی غربی گزارش داد که، جمهوری اسلامی ایران یک پایگاه نظامی همیشگی دیگر در ۸ مایلی شمال دمشق برپا کرده است. این پایگاه توسط نیروی قدس سپاه پاسداران ایجاد شده که می تواند از آنجا خاک اسرائیل را هدف موشک های خود قرار دهد.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۶۴ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.