حملات تروریستی عوامل ایرانی داعش به مجلس اسلامی و گور خمینی را از دو دیدگاه می توان بررسی کرد: یکی علل و چگونگی این حملات و دیگری پیامدهای مستقیم و غیر مستقیم آنها. علت مستقیم این حملات مرگبار را که تقریبا همزمان با یورش های مشابه عوامل داعش در شهرهای مختلف فرانسه، انگلستان و دیگر نقاط صورت گرفتند، می توان به پایان خط رسیدن داعش – دست کم در شکل کنونی اش – و جزئی از تلاش های واپسین این سازمان تروریستی برای حفظ روحیۀ نیروهای بازمانده اش دانست.
داعش یکی از طیف های پان اسلامیسم سنی است و مانند دیگر جریان های پان اسلامیستی (سنی و شیعه) هدف او ایجاد حکومتی مبتنی بر شرع اسلام نخست در «سرزمین های اسلامی» و سپس در سراسر جهان است. از این دیدگاه، یعنی به لحاظ این هدف، داعش با اخوان المسلمین مصر و سوریه، طالبان افغانستان و پاکستان، القاعده، جمهوری اسلامی، حزب توسعه و عدالت ترکیه و غیره تفاوتی ندارد. تفاوت میان اینها که اساسا تاکتیکی است، ناشی از پایگاه اجتماعی و سیاسی کمابیش متفاوت، قطب هائی که بر آنها تکیه دارند، شرایط سرزمینی که در آن عمل می کنند و شرایط زمانی – جهانی شکل گیری و میزان قدرت و نفوذ آنهاست.
جریانات مختلف پان اسلامیستی در همۀ اشکال آن، همواره حامل ایدئولوژی و فرهنگ ارتجاعی طبقات استثمارگر و ابزار خشونت و قهر عریان و مطلق دینی به ضد هر جریان راستین انقلابی و پیشرو بوده اند و هم اکنون هستند. این ویژگی، آنها را مستعد تبدیل شدن به آلت دست و کارگزار قدرت های استیلاگر و طبقات مرتجع و استثمارگرجهانی و منطقه ای می کند. این قدرت ها از آنان برای سرکوب کارگران و نیروهای انقلابی و پیشرو، بویژه کمونیست ها، و برای تحکیم و تداوم استثمار و توسعه طلبی ارضی، اقتصادی، سیاسی و نظامی خود بهره برداری کرده اند و می کنند و یا بر حسب منافع و نیازهایشان، تحول روابطشان با یکدیگر، معاملات سیاسی شان، زیاده خواهی این جریانات و غیره حمایت خود را از آنان سلب می نمایند و یا حتی با آنان وارد درگیری می شوند (روابط امپریالیسم آمریکا با القاعده نمونۀ روشنی از این روند حمایت و مقابله است).
ناتوانی داعش در تحکیم و توسعۀ «خلافت اسلامی»، حکومتی مبتنی بر پان اسلامیسم سنی که اشغال عراق از سوی آمریکا و حمایت رژیم جمهوری اسلامی از پان اسلامیست های شیعی عراق و کشتارهای سوریه زمینۀ آن را فراهم کرده بود، ناشی از شکل گیری مقاومت توده ای در برابر این خلافت و ناکامی های داعش در عراق و سوریه – به رغم تسخیر مناطق وسیعی از این دو کشور-، و زیاده خواهی های خارج از تحمل قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای، ورود قدرت های جدید به عرصۀ بازی و غیره است. این عوامل باعث گردیدند که داعش نه تنها بخش مهمی از حمایت قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای را از دست دهد بلکه این قدرت ها در صدد کنار زدن او برآیند زیرا علاوه برآنچه گفته شد داعش بخش مهمی از کارآئی و فایده اش را برای قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای از دست داده است. بی گمان ضعیف شدن داعش و ضرباتی که براو وارد می شود ذره ای از فجیع بودن جنایات او نمی کاهد و آنها را توجیه نمی کند.
جمهوری اسلامی به عنوان پرچمدار پان اسلامیسم شیعی – که در ایران به ایدئولوژی رسمی حاکم یا ایدئولوژی بورژوازی نظامی – بوروکراتیک حاکم تبدیل شده است – برای گسترش نفوذ منطقه ای خود با جریانات پان اسلامیست سنی، از جمله داعش، وارد تعارض و درگیری گردیده است. درگیری جمهوری اسلامی با داعش ذره ای حقانیت برای رژیم فراهم نمی کند: نبرد جمهوری اسلامی با داعش و دیگر گروه های تروریستی سنی در عراق و سوریه و غیره نبرد بین دو نیروی ارتجاعی برای اهداف ارتجاعی، سلطه طلبانه و استثمارگرانه است. مخالفت جمهوری اسلامی با داعش، النصره و غیره نه از زاویۀ مخالفت با استبداد، ارتجاع، سرکوب و قتل و غارت بلکه برای گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در عراق، سوریه، لبنان و غیره است. جمهوری اسلامی در استبداد، ارتجاع، سرکوب و خونریزی دست کمی از آنها ندارد و به خاطر داشتن قدرت دولتی و منابع و نیروی بیشتر مانعی بزرگتر و خطرناک تر در راه آزادی در سطح ایران و منطقه را تشکیل می دهد.
اکنون جمهوری اسلامی تلاش دارد از عملیات خونین تروریست های داعشی در تهران برای به حق جلوه دادن سرکوب های داخلی، دخالت های خارجی، افزایش بیش از پیش هزینه های نظامی و امنیتی و گسترش بیشتر جو اختناق و فشار بر توده های مردم و بویژه سرکوب حرکات و اعتراض های کارگری بهره برداری کند. خامنه ای با تشجیع مزدوران رژیم به تعرض به مردم و به رقبایش – که دود آن هم به چشم مردم می رود – آنها را «آتش به اختیار» می نامد و به بیان دیگر «سنگ ها را بسته و سگ ها را می گشاید». یکی از نواله خواران مجلس اسلامی حملات تروریست ها در تهران و مقابله با آنها را توجیهی برای کشتارهای دسته جمعی سال های ١٣۶٠ توسط رژیم اسلامی می داند و پاسداران و دیگر نیروهای سرکوبگر برای امتیازات بیشتر سیاسی و اقتصادی قد علم می کنند.
کارگران و زحمتکشان ایران نباید فریب تبلیغات و خیمه شب بازی های رژیم، مظلوم نمائی ها و یا رجزخوانی های ارتجاع حاکم و تلاش های آن برای گسترش و تشدید جو اختناق را بخورند. سران رژیم از هر وضعیتی برای فشار بیشتر بر مردم و محدودیت بیشتر برای کارگران، زنان، روشنفکران و دانشجویان بهره برداری خواهند کرد. آنها حرکت تروریستی اخیر را به فال نیک می گیرند و برکتی الهی می دانند. آنها از هر فرضتی برای توسعۀ سیاست نظامی گری و شووینیسم بهره برداری می کنند.
بی تردید داعش و دیگر گروه های تروریستی منطقه دشمن کارگران و زحمتکشانند؛ بی تردید امپریالیسم آمریکا و ترامپ، دولت های عربستان سعودی و اسرائیل و غیره دشمن کارگران و زحمتکشان ایران و منطقه اند؛ اما دشمن مقدم کارگران و زحمتکشان ایران رژیم جمهوری اسلامی است و هیچ رویدادی نباید این حقیقت روشن را از نظرها دور کند.
کارگران انقلابی متحد ایران
١٩ خرداد ١٣٩۶
ruwo.iran@gmail.com
نظرات شما