روند طی شده در جنبش کارگری در سال گذشته ، در برخی زمینه ها با پیشرفت های خوبی همراه بود اما در همان حال این جنبش و مبارزات طبقه کارگر از نقائص و ضعف های مهمی در رنج بوده است. برای شناخت و ارزیابی دقیق و عینی از جنبش کارگری ضروری است قبل از هر چیز شرایط اقتصادی و سیاسی حاکم بر طبقه کارگر و تأثیرات آن بر جنبش کارگری را از نزدیک مورد بر رسی قرار دهیم.
سال ۱۴۰۲ با تشدید وخامت وضعیت معیشتی و اقتصادی طبقه کارگر آغاز شد. شورای عالی کار در روزهای پایانی سال ۱۴۰۱ ، حد اقل دستمزد سال ۱۴۰۲ را با ۲۷ درصد افزایش اسمی ۵ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان تعیین کرد. این در حالی است که نرخ تورم رسماً ۴۸ درصد اعلام شده بود. نرخ تورم واقعی البته بسیار بیشتر ازاین ارقام بود. دبیر کل شوراهای اسلامی کار استان تهران ۴۸ درصد را غیر واقعی و نرخ تورم رانزدیک به ۸۰ درصد اعلام کرد. یکی از سران خانه کارگر اعتراف کرد که نرخ تورم با توجه به سبد هزینه خانوار کارگری بیش از ۱۰۰ درصد است.
دستمزدهای زیر خط فقر، تورم و گرانی و بحران عمیق اقتصادی فشارها تحمیلی بردوش کارگران را بسی افزود. فقر و نکبت و بد بختی فزونی یافت و گسترده تر شد. اعتراض علیه مصوبه مزدی و مبارزه برای افزایش دستمزد ازهمان نخستین روزهای سال آغاز و به جزیی جدایی ناپذیر از زندگی و ملزومات ادامه حیات طبقه کارگر تبدیل شد. نخستین جرقه اعتراض کارگری برای لغو مصوبه مزدی و افزایش دستمزد در هفتتپه زده شد. هفتتپه کارزار مبارزه برای لغو مصوبه مزدی و افزایش دستمزد را به راه انداخت. هفت تپه کل ماجرای مکانیسم تعیین حداقل دستمزد را زیر سئوال برد و “مترسک” های “دست نشانده سرمایه داران” و عوامل “امنیتی ها و دولتی ها” در شورای عالی کار راافشا کرد و پته آن ها را روی آب ریخت. اگرچه متأسفانه از این کارزار و ابتکار عمل کارگران هفتتپه استقبال درخوری نشد، اما خواست افزایش دستمزد به یکی از خواست های ثابت تقریباً تمام اعتصاب ها و اعتراض های مهم کارگری تبدیل شد.کارگران پروژه ای نفت و گاز و پتروشیمی با خواست ۷۹ درصد افزایش دستمزد و ۲۰ روز کار ۱۰ روز مرخصی اعتصاب بزرگی را در فروردین ماه سازمان دادند که بیش از ۱۰۰ شرکت را در گرفت. این اعتصاب و تجمع برای اولین بار از محدوده کارگران پروژه ای نفت و گاز و پتروشیمی فراتر رفت و دست کم ۵ معدن مس و ۱۰ مجتمع فولاد را نیز دربرگرفت. بدین ترتیب معادله قبلی و برجسته بودن خواست دستمزدهای عقب افتاده که در جایگاه نخست قرار داشت، درسال ۱۴۰۲ به هم خورد و جای آن را خواست افزایش دستمزد گرفت.
سال ۱۴۰۲ همچین با تشدید بیش از پیش فشارهای سیاسی و اعمال شدید کنترل پلیسی علیه طبقه کارگر همراه بود. دستگاه پلیسی و اطلاعاتی رژیم ، اقدامات امنیتی و سرکوب گرانه در محیط های کارگری و علیه کارگران به ویژه کارگران پیشرو را بی اندازه تشدید کرد. بعد از فروکش جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی، ارتجاع حاکم تعرض همه جانبه ای را علیه مخالفان و معترضان آغاز نمود و به نحو بیرحمانه ای به انتقام جویی از فعالان جنبش های اجتماعی برخاست. سر پنجه های دستگاه اطلاعاتی رژیم در تمام مراکز کارگری فعال تر شدند. دستگاه سرکوب نظامی و مسلح رژیم برای سرکوب هرگونه اعتراض و اعتصاب کارگری به حال آماده باش درآمد. بعد از اعتصاب گسترده و سراسری کارگران پروژه ای صنعت نفت در فروردین ماه که دولت را به شدت به وحشت انداخت، دستگاه امنیتی با ابلاغ بخشنامه به مراکز کارگری از کارفرمایان و مدیران این واحد ها خواست کارگران پیشرو و فعال در اعتصاب را اخراج کنند. اعتصاب های مهم کارگری در معادن، صنعت نفت، فولاد، ذوب آهن و نظایر آن با اعزام گارد ویژه و نیروهای سرتاپا مسلح به این واحد ها روبروشد. احضار و بازداشت و محاکمه کارگران پیشرو فزونی گرفت. صدهاتن از کارگران پیشرو و فعالان اعتصاب به دادگاه و مراکز امنیتی احضار شدند و مورد بازجویی و ارعاب قرار گرفتند. پرونده سازی های امنیتی و قضایی ادامه یافت و تشدید شد. اخراج ها رونق بیشتری گرفت. تهدید های تلفنی و ارسال پیامک های تهدید آمیز برای کارگران پیشرو حتی تهدید به مرگ اعضای خانواده، به کار روزانه دستگاه اطلاعاتی و سرکوب رژیم تبدیل شد. نمونه ها بسیار زیادند که تنها به چند مورد اشار می شود.
به دنبال اعتصاب ها و تجمع های مکرر کارگران ابنیه فنی راه آهن، ۲۵ تن از کارگران پیشرو راه آهن قم، با ۶ تا ۱۶ سال سابقه کار اخراج شدند.در جریان اعتصاب مجتمع پارس جنوبی، ۸ کارگر بازداشت شدند. چندین کارگر پروژه ای از خانه، خوابگاه یا محل کار ربوده و بازداشت شدند. در آق دره تجمع کارگران و جویندگان کار اوایل مرداد به رگبار بسته شد که ۳ تن زخمی و ۳۲ تن دیگر بازداشت شدند. بازداشت شدگان به شدت مورد ضرب و شتم واقع شدند. تعدادی با وثیقه سنگین آزاد شدند. ۶ تن از آن ها بیش از یکماه و نیم در ارومیه زندانی بودند . به کارگران آزاد شده اجازه کار ندادند. در هفت تپه تهدیدات امنیتی تشدید شد. عوامل کارفرما و حکومت افسار پاره کردند، تحرکات خودرا برای بازسازی شورای اسلامی از سر گرفتند و برخورد فیزیکی با نمایندگان مورد اعتماد کارگران را سازمان دادند. درگروه ملی فولاد اهواز، به دنبال شکایت کارفرما، شعبه بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب اهواز، ۱۷ تن از کارگران مبارز و پیشرو فولاد اهواز را محاکمه و هریک را به ۷۴ ضربه شلاق و ۲ میلیون و ۵۰۰ هزارتومان جریمه نقدی محکوم کرد. در اعتصاب های دیماه فولاد، ۳۸ کارگر تعلیق شدند. تعلیق و اخراج کارگران تا پایان سال و حتی در سال جاری نیز ادامه داشته است. کریم سیاحی همراه با دست کم ده تن دیگر از کارگران فولاد اخراج شدند. رضا شهابی و حسن سعیدی از اعضای مؤثر سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه که اردیبهشت سال ۱۴۰۱ بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بودند، در زندان مورد شکنجه های جسمی و روانی قرار گرفتند . از مرخصی برای درمان و معالجه پزشکی و حتی ملاقات های کابینی و یا حضوری نیز محروم بودند. این دو فعال سندیکایی هریک به ۶ سال حبس محکوم شده اند. کیوان مهتدی فعال کارگری و عضو کانون نویسنگان ایران، آنیشا اسداللهی مترجم سندیکای کارگران شرکت واحد نیز که در همان تاریخ بازداشت شده اند به ترتیب به ۶ و ۵ سال حبس محکوم شده اند.
علی رغم تشدید سرکوب ومواردی که فوقاً به آن اشاره شد و بی تردید این عوامل نقش مهمی در بازدارندگی مبارزه طبقه کارگر و نحوه واکنش کارگران ایفا می کند، اما اعتراضات و اعتصابات کارگری در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال قبل از آن روندی فزاینده داشت.اعتراضات کارگری در اشکال متنوع و گوناگونی چون تجمع در محوطه کارخانه ، مقابل دفتر مدیریت یا بیرون از کارخانه مقابل ادارات دولتی، اعتصاب، راه پیمایی خیابانی، مسدود ساختن جاده و خیابان، گاه حتی اخراج مدیر کارخانه و کنترل درهای ورود و خروج توسط کارگران و نظیر آن بروز یافت.
شمار اعتراضات و اعتصابات کارگری متجاوز از ۱۶۰۰ مورد تخمین زده می شود که تجمع و اعتصاب در صدر اشکال مبارزه کارگری در سال ۱۴۰۲ قرار داشت. در این سال کارگران تقریباً در تمام صنایع و مؤسسات تولیدی و خدماتی مهم اعتصاب داشتند. که از جمله می توان به اعتصاب ها و تجمع های مکرر کارگران و کارکنان شاغل در صنعت نفت اشاره نمود؛ چندین اعتصاب و تجمع کارگران قرارداد موقت در اهواز و تهران، اعتصاب فرامحلی و همزمان این کارگران در چند شهر( گچساران، کنگان، عسلویه ، ایلام و اهواز)، اعتصاب و تجمع کارگران چندین پالایشگاه مجتمع گاز پارس جنوبی، چندین اعتصاب و تجمع کارگران ارکان ثالث، دو اعتصاب بزرگ و سراسری کارگران پروژه ای صنعت نفت که در محدوده شهرها و مناطق نفت خیز جنوب باقی نماند بلکه بسیاری از پتروشیمی ها، برخی نیروگاه های برق و مهمتر از آن ۱۰ مجتمع فولاد و ۵ معدن مس در استان کرمان و دیگر مناطق را نیز دربرگرفت.
کارکنان رسمی صنعت نفت نیز که از مهرماه این سال تجمعات اعتراضی مستمری را آغاز کردند، تا پایان سال به این تجمعات ادامه دادند. کارکنان رسمی شاغل در شرکت فلات قاره بهرگان، فلات قاره لاوان، خارک، سیری، سکوهای بهرگانسر، بلال، ایلام، فروزان، ابوذر، و رسالت بطور منظم تجمعات هفتگی برگزار کردند. همچنین کارکنان رسمی شاغل در شرکت مناطق نفت خیز جنوب، شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری منظماً تجمعات اعتراضی برگزار نموده اند. این تجمعات در سال جاری نیز ادامه یافته است.
افزون بر اعتصاب و تجمع در صنعت نفت، ما شاهد دو اعتصاب بزرگ و یکپارچه در ذوب آهن، ۵ اعتصاب یکپارچه در گروه ملی فولاد اهواز، اعتصاب سراسری کارگران ابنیه فنی راه آهن، چندین اعتصاب و تجمع فرا محلی و استانی این کارگران، چندین اعتصاب در معادن سنگ آهن و زغال سنگ، پتروشیمیها، اعتصاب اوپراتورهای برق فشار قوی و همچنین صدها اعتصاب و تجمع دیگر در سایر کارخانه ها و مؤسسات صنعتی و خدماتی بودیم.
سال ۱۴۰۲ اگرچه شاهد اعتصابات و تجمعات متعددی در بخشها و صنایع مختلف بودیم، اما فولاد و نفت و ذوب آهن از درخشش ویژه ای برخوردار بودند.اعتصابات کارگری در این سال گرچه اساساً حول خواست های صنفی و اقتصادی شکل گرفتند، اما در برخی موارد، کارگران در شعارها، خواست ها و بحثهای خود در حین اعتصاب و در اعلام مواضع و انتشار بیانیه های رسمی خود ازاین چارچوب ها بسی فراتر رفتند. در هفت تپه افزون بر راه اندازی کارزار مبارزه برای لغو مصوبه مزدی دولت، نه فقط شورای عالی کار به عنوان یک نهاد دولتی و بورژوایی مورد انتقاد قرار گرفت و عناصر به اصطلاح کارگری این نهاد به عنوان عروسک های دست نشانده دولت و دستگاه امنیتی و اطلاعاتی رژیم افشا شدند، بلکه در همان حال فساد سیستماتیک حکومتی افشا و سیاست تحمیل حجاب اجباری رژیم مورد حمله و نقد قرار گرفت. در فولاد و برخی واحد های دیگر نیز در جریان تجمعات و اعتصابات، بحث ها و شعارها و مواضع و بیانیه های رسمی کارگران از چارچوب های صنفی و اقتصادی بسی فراتر رفت. به روشنی از دشمنی با سرمایه، بیزاری از استثمار، ضرورت ریشه کن کردن ظلم و ستم و برچیدن بساط استثمار سخن گفتند.” ما کارگران فولاد علیه ظلم و بیداد می جنگیم”، “ما کار گران آهنیم ریشه ظلم را می کنیم” و “آمده ای تا بساط استثمار را برچینیم”!
تعدد اعتصابات کارگری و روند رو به تزاید آن در سال ۱۴۰۲ بیانگر حضور و فعالیت گسترده کارگران پیشرو و تشکل های کارگری در محل کار است. نیازی به توضیح نیست که برپایی هر اعتصابی نیاز به سازماندهی دارد. این یعنی آنکه کارگران پیشرو نوعی ارتباط و تشکل را در محل کار ایجاد کرده اند و مستقل ازاینکه این تشکل ها چه نامیده شوند، همینها سازمانده اعتصابات بوده اند. روشن است که چنین تشکل هایی بنا به شرایط خفقان و سرکوب و به خاطر جلوگیری از ضربه، عجالتاً علنی نمی شوند اما بسته به شرایط و توازن قوا میتوانند به صورت نمیه مخفی یا علنی به مبارزه ادامه دهند. تنها در برخی موارد استثنایی ما شاهد بودیم که در ذوب آهن و در جریان اعتصاب آذر ماه سال گذشته “مجمع کارگران ذوب آهن اصفهان” اعلام موجودیت کرد . این تشکل در نخستین بیانیه خود خواهان آزادی فوری کارگران بازداشتی شد و درضمن هشدار داد اگر به خواست های کارگران رسیدگی نشود، اعتصاب در ذوب آهن گسترش یافته و ۱۸ هزار پرسنل آن را در بر خواهد گرفت. در گروه ملی فولاد نیز اعتصابات سال گذشته چه زمان شروع اعتصاب، چه ادامه اعتصاب و چه زمان پایان اعتصاب همه از نظم معینی برخوردار بود و حاکی از درجه بالای سازماندهی و حضور فعال تشکل مستقل کارگران در محل کار بود. رشد اعتصابات کارگر ی و موضعگیریهای رادیکال در بیانیه ها به یک معنا بیانگر رشد تشکل یابی و رشد نسبی آگاهی در صفوف کارگران نیز هست.
مبارزات و اعتصابات پرشمارکارگری در سال گذشته در روند رو به رشد خود، بخش های جدیدی را نیز به درون اعتصاب و مبارزه کشاند که بنا به هر دلیل تا پیش از آن، به اعتراض و اعتصاب ورود نمی کردند. به عنوان مثال در نفت گروهی از کارکنان صنعت نفت که به “کف بگیران” معروفاند و درواقع کارکنان جدید استخدامی هستند، درآغاز چندان رغبتی به اعتراض و اعتصاب نشان نمی دادند. تازه استخدامی بودن و موقعیت متزلزل و ثبات نگرفته، آن ها را از پیوستن به اعتراض و اعتصاب باز می داشت. اما روند مبارزه و استمرار اعتراض ها و تجمع های کارکنان رسمی، به تردید و دو دلی در صفوف آنان پایان داد و این گروه از نیروی کار را نیز به درون خود کشید. همبستگی میان نیروی کار تقویت شد. افزون بر این، حضور کارکنان ستادی و اداری شاغل در صنعت نفت نیز در تجمعات اعتراضی پر رنگ تر شد و زنان نیز در این تجمعات حضوری فعال داشتند. در صنعت نفت کارکنان باز نشسته نیز برای اولین بار وارد اعتراض و خیابان شدند. بازنشستگان صنعت نفت به نمایندگی از ۱۰۷ هزار بازنشسته نفت، گاه مستقل و گاه همراه با شاغلان صنعت نفت بارها در شهرهای مختلف تجمعات اعتراضی برپاکردند و در برابر توطئه دولت برای دست اندازی به صندوق بازنشستگی کارکنان صنعت نفت ایستادند. برخی دیگر از کارگران بازنشسته به ویژه بازنشستگان تأمین اجتماعی و فولاد نیز در شهرهای مختلف بارها و بارها تجمعات اعتراضی برپا کردند. در کشت و صنعت نیشکر هفتتپه نیز حضور کارگران شاغل هفت تپه و نمایندگان کارگران در تجمع کارگران بازنشسته و همراهی با بازنشستگان و حمایت از آنها، نمونه کم نظیری از اتحاد میان کارگران شاغل و بازنشسته رقم خورد.
در فولاد اهواز نیز کارگران رسمی از هم طبقه ای های خود( کارگران شفقی) که موقعیت آن هانیز بی ثبات است و تبدیل وضعیت نشده اند، مجدانه حمایت کردند و این گروه از کارگران فولاد نیز به اعتراض و اعتصاب پیوستند وهمبستگی کارگری تقویت شد.
در یک کلام در سال ۱۴۰۲ کارگران و کار کنان در ابعاد گسترده تری وارد میدان مبارزه شدند.
افزون بر این در جریان اعتصاب کارگران گروه ملی فولاد نوعی از همبستگی کارگری فرا رشته ای نیز نطفه بست. گروه هایی از کارگران ذوب آهن، کارگران هفت تپه، کارگران ارکان ثالث صنعت نفت، باضافه گروه هایی از بازنشستگان و پرستاران نیز از کارگران فولاد حمایت نموده و پیام هایی در همبستگی با فولاد ارسال نمودند.
تعداد پرشمار اعتصاب های کارگری به روشنی بیان گر این موضوع است که کارگران علی العموم نسبت به اهمیت مهم ترین ابزار مبارزه و مؤثر ترین تاکتیک مبارزه کارگری واقفاند. بخش های پیشرو تر طبقه کار گر از نمونه فولاد ، ذوب آهن، معادن، پتروشیمی ها و برخی واحدهای دیگر به وفور ازاین تاکتیک استفاده کرده اند. اما در کمال تأسف باید گفت در صنعت نفت که اعتصاب می تواند بیشترین تأثیرات را برجای بگذارد و کل جنبش طبقه کارگر را چندین گام جلو براند و بالاتر ازاین رژیم سیاسی حاکم را فلج کند، از این تاکتیک اصولی و مناسب استفاده نمی شود. کارگران و کارکنان رسمی نفت که در حساس ترین پست ها مشغول به کار هستند با تعطیل کار و توقف تولید می توانند مؤثر ترین ضربات را بر کارفرما و دولت وارد ساخته و آن ها را وادار به عقب نشینی سازند. این بخش از نیروی کار بخصوی کارکنان رسمی صنعت نفت علی رغم اینکه نسبت به اهمیت این تاکتیک مبارزاتی و مؤثر بودن آن اشراف دارد، اما در کمال محافظه کاری تا کنون از دست زدن به اعتصاب طفره رفته و از مرحله تهدید به اعتصاب، فراتر نرفته اند.
البته کارگران پروژه ای صنعت نفت بار ها کار را تعطیل و اعتصابات گسترده چند هفته ای را سازمان داده اند. اما اعتصاب در این بخش بنا به خصوصیت کارهای پروژه ای عموماً نمی تواند به فرض مانند اعتصاب در فولاد و ذوب آهن و معدن، تأثیرات فوری برجای بگذارد. پروژه، البته تعطیل میشود و کارفرما یا پیمانکار نیز گرچه متضرر میشود اما در اغلب موارد میتواند بعد از پایان اعتصاب، کار پروژه را از سر گیرد.
درمورد کارگران و کارکنان رسمی صنعت نفت اما چنین نیست. با اعتصاب در هر بخش، کار درآن بخش به کلی میخوابد، اعتصاب زنجیروار به سایر قسمت ها سرایت میکند و کارفرما نمیتواند در مقابل چند هفته یا حتی چند روز اعتصاب و توقف چرخ تولید و بسته شدن شیرهای نفت بی تفاوت بماند.
بنا براین اکتفا کردن به تجمع های اعتراضی کم عده و کوتاه مدت، چنانکه تجربه تجمعات کارکنان رسمی صنعت نفت از نیمه دوم سال ۱۴۰۲ تا پایان سال و ادامه آن تا همین امروز ثابت کرده است، به هیچوجه کافی نیست. صنعت نفت باید به اعتصاب روی آوَرَد که تاکنون چنین نکرده و این ضعف بزرگی است که برای آن باید راحل پیدا کرد.
موضوع مهم دیگر، مضمون اعتصاب های کارگری است. گرچه روند فزاینده اعتصاب ها و تجمع های کارگری و تزاید شمار اعتصاب کنندگان نکته مثبتی است و کارگران در جریان اعتصاب و مبارزه تجربه اندوزی میکنند و آگاهی خود را نیز ارتقا میدهند، اما این اعتصابات جز درموارد معدود از حد خواست های صنفی و اقتصادی فراتر نرفته اند. این نیز نقطه ضعف دیگر جنبش کارگری در سال گذشته بود که تا امروز ادامه دارد.
نیازی به گفتن نیست که فقدان تشکل های سیاسی و صنفی کارگری و فقدان تشکل های هماهنگ کننده و سراسری از ضعف ها و کمبود های بسیار مهم جنبش طبقه کارگر است. درغیاب یک چنین تشکل هایی ما بازهم با پراکندگی اعتصابات روبرو هستیم. اگرچه این ضعف و کمبود صرفاً به سال ۱۴۰۲ بر نمیگردد و از سال ها پیش وجود داشته و هم اکنون نیز وجود دارد.
پوشیده نیست که پیشرفت جنبش طبقه کارگر، گذار کامل از اعتصابات اقتصادی به اعتصابات سیاسی سازمان یافته سراسری و بالأخره عروج کارگران در جایگاه یک طبقه متشکل و مستقل، نیازمند دنیایی از کار و تلاش است. صرف نظر ازاینکه گسترش اعتصابات و مبارزات کارگری و جریان عمل مبارزه، تا چه درجه ای بتواند این معضلات را از پیش پای طبقه کارگر بردارد، اما وظیفه سنگینی از هم اکنون بر دوش کارگران آگاه و کمونیست ها قراردارد. کارگران آگاه و سوسیالیست و نیروها و سازمان های کمونیست، باید با تحلیل عینی و درست و شناخت دقیق از وضعیت موجود، این کسر و کمبود ها را شناسایی کنند و نه فقط شناسایی کنند، بلکه برای برطرف کردن آن راه های عملی ارائه کنند و مهم تر اینکه در این مسیر، خود نیز گام های عملی بردارند.
نظرات شما