۴۵ سال پیش در چنین روزهایی و تنها چند روز پس از پیروزی قیام ۲۲بهمن ۵۷ بزرگترین تظاهرات توسط زنان چپ در شرف برگزاری بود. هزاران فعال سیاسی زن که عمدتا از هواداران و اعضا سازمانها و گروه های چپ و کمونیست بودند، برای مقابله با خطر ارتجاع اسلامی که می رفت بر قدرت تکیه زند، خود را بار دیگر برای رفتن به خیابانها آماده می کردند. تظاهراتی که به واسطه حضور گسترده زنان، طرح و برجسته کردن خواستها و مطالبات آنها و بویژه نقش زنان چپ به یکی از رویدادهای برجسته تاریخی تبدیل شد.
این سرعت عمل و واکنش سریع زنان نسبت به ارتجاع اسلامی و خطر اعمال تبعیضات متعدد بر پایه جنسیت، نتیجه حضور و مشارکت فعال و وسیع تودهای زنان در مبارزه سیاسی بود که ماهها علیه استبداد و سلطنت در جریان بود. انقلاب ۵۷ توانسته بود برای اولین بار صف عظیمی از زنان را به مبارزه بکشاند. این صف گرچه به لحاظ نظری و ایديولوژیکی متنوع بود اما بلحاظ کمی در برگیرنده میلیونها زنی بود که بر بستر اوضاع انقلابی موجود در جامعه به مبارزه روی آورده بودند. میلیونها زن با تمایلات و انگیزه های مبارزاتی متفاوت و با درجات مختلف آگاهی سیاسی به مبارزه روی آورده بودند، اما برجسته ترین گرایشات موجود در آن روزها را گرایشات مذهبی، لیبرال و چپ و کمونیست تشکیل میدادند.
«مونیکا هیل» فمینیست و روزنامه نگار چپ آمریکایی در مقالهای که بهار ۱۳۵۸ منتشر شد، نوشت: «در ۱۵ ماه مبارزه و تظاهرات علیه رژیم شاه، زنان نقش مهمی داشتند و حدود ۲۵ درصد شرکتکنندگان در تظاهراتها در شهرهای کوچک و بزرگ را تشکیل میدادند.»
البته با دقت در عکسها و تصاویر به جا مانده از آن روزها بخوبی روشن است که میزان مشارکت زنان در تجمعات و تظاهراتهای مستقلی که نیروهای چپ بطور عام و سازمان چریکهای فدايی خلق ایران به طور خاص سازماندهی میکردند، بمراتب بالاتر است. اساسا این فعالان زن لیبرال، چپ و کمونیست و اعضا و هواداران بزرگترین سازمان کمونیستی خاورمیانه بودند که بلافاصله پس از پیروزی قیام بهمن ۵۷، صدای پای ارتجاع اسلامی را شنیده و برای مبارزه و مقابله با آن دست به بسیج و سازماندهی بزرگترین تظاهرات زنان زدند. تظاهراتی که نه تنها در ایران بلکه در جهان نیز با شگفتی و تحسین روبرو گردید و زبانزد فعالان و روشنفکران برجسته جهان از جمله «سیمون دوبوآر»، «میشل فوکو»، «آنجلادیویس» و «نوال سعداوی» شد.
انقلاب ایران یک انفجار سیاسی عظیم بود که بستر مناسبی برای مشارکت زنان ایجاد کرده بود. پیش تر از این انقلاب، تاریخ استبداد زده ایران سرشار از مبارزات مقطعی، پراکنده و کم دامنه و کم دوام زنان است. جو خفقان و سرکوب، نبود آزادیهای سیاسی در دورههای مختلف، مانعی جدی بر سر راه شکل گیری و شکوفائی و ادامهکاری سازمانهای تودهای زنان بوده است.
انقلاب مشروطه، مشارکت زنان در آن و تحولات و پیآمدهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن نیز چند سالی فضا و بستری بوجود آورد که موجب شد زنان -عمدتا وابسته به اقشار میانی و بالايی جامعه- انجمن ها و گروههای مختلف را تشکیل دهند و وظائف سیاسی و فرهنگی پیش روی خود بگذارند. تشکل های مستقل و غیردولتی زنان شکل گرفتند. رسانه های زنان راه اندازی شدند. بعضی از این انجمنها حتی در محدوده ای به فعالیت های سیاسی روی آوردند، بطور مثال خواهان تحریم کالاهای خارجی شدند و اعتراضاتی هم در مقابل مجلس سازمان دادند، اما باز شبح سرکوب این فعالیت ها را متوقف کرد و حکام وقت حتی فعالیتهای خیریه و آموزشی زنان را تاب نیاوردند. دیکتاتوری رضاخانی و استبداد دوران محمدرضا پهلوی فضای سیاسی جامعه را تیره و تارتر کرد و به رکود و بن بست سیاسی کشاند. این بن بست سیاسی در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ با حماسه سیاهکل شکسته شد. حماسه ای که قدرقدرتی استبداد را زیر سئوال برد و دریچه نوینی برای مبارزه متشکل زنان در جامعه گشوده شد. در چنین شرایطی بار دیگر شاهد روی آوری وسیع زنان روشنفکر به سوی سازمانهای سیاسی وقت هستیم. مشارکت سیاسی و شجاعانه این زنان همراه با همرزمان مردشان در مبارزه مسلحانه و در صفوف سازمانهای سیاسی، بذری بود که در بهمن ۵۷ به بار نشست. به واسطه این مبارزات و قهرمانی ها و آگاهی بود که در مقطع قیام ده ها هزار تن به صفوف سازمان چریکهای فدايی خلق و سایر گروههای چپ پیوستند.
اما صف زنان در انقلاب ۵۷ همانگونه که فوقا ذکر شد، صفی متنوع با گرایشات و تمایلات و منافع طبقاتی مختلف بود. نیروهای ارتجاعی اسلامی، از طریق مساجد و تکایا توانسته بودند زنانی از اقشار سنتی و مذهبی جذب کنند. خمینی مرتجع که یکی از افتخاراتش مخالفت با حق رای زنان بود، با پرچم مبارزه با «بی بندوباری»، زنان مسلمان و سنتی را که در دوران پهلوی خانه نشین شده بودند را به صفوف خود کشانده بود. بخش دیگری از زنان مسلمان نیز جذب سازمان مجاهدین شده و از این طریق به مبارزه سیاسی روی آورده بودند. زنان جریانات لیبرال نیز بخش کوچکی از این گرایشات را تشکیل می دادند.
این گرایشات هر یک فراخور منافع اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خود در بزنگاه های سیاسی در چهار دهه اخیر ماهیت خود را بنمایش گذارده اند: گروهی از زنانی که در رکاب رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفتند، به نیروی سرکوب و خشونت علیه زنان دیگر تبدیل شدند، گروهی دیگر زنانی بودند که با تزها و تحلیل های پسمانده لیبرالی، تبعیض و سرکوب زنان را با عناوینی چون «نسبیت فرهنگی» و یا «فمینیسم اسلامی» تئوریزه کرده و عمدتا به خورد افکار عمومی جهان دادند. زنان لیبرال دل به اصلاحات بستند. اما بر سر زنان چپ و کمونیست چه آمد؟
با شکست انقلاب و سلطه ارتجاع، بار دیگر یورش به دستآوردها و سرکوب گسترده آغاز شد. نیروهای چپ و کمونیست جزو اولین گروههایی بودند که مورد سرکوب قرار گرفتند، شکنجه و اعدام شدند. بخشی نیز توانستند جان سالم بدربرند و از کشور خارج شوند. سرکوب گسترده چپ، تاثیرگذاری آنها بر جنبشهای عمومی و از جمله جنبش زنان را نیز محدود کرد. با این وجود زنان کمونیست از ۱۷ اسفند ۵۷ تا کنون به اشکال مختلف در مبارزهای پیگیر علیه ارتجاع اسلامی و قوانین و تبعیضات علیه زنان مشارکت داشته اند. ایضا سهم بسزائی در آگاهی و روشنگری در حیطه مساله زن ایفا کرده اند. سهمی که ردپای غیرقابل انکاری نیز برجای گذشته است: به طور مثال هواداران و فعالان سازمان ما طی دهههای گذشته در مقاطع مختلف نقش خود را در حد توان ایفا کردهاند: از سازماندهی و مشارکت در اسفند ۵۷ تا مبارزه و مقاومت در زندان، تا افشاگری علیه جمهوری اسلامی، اشاعه آگاهی و ترجمه و توزیع آثار مارکسیستی در زمینه حقوق زنان تا راه اندازی مجلهها، کنفرانسها، رساندن صدای زنان ایران به جهانیان و برخورد پیگیر نظری به گرایشات رفرمیست در جنبش زنان.
صحنه به آتش کشیدن روسری در خیابانهای تهران در سال گذشته بی شباهت به صحنه های افشاگرانهای نیست که زنان چپ و کمونیست سالها در خیابانها و میادین کشورهای مختلف برای افشای آپارتاید جنسی در ایران به نمایش گذاشتهاند. خیزش قهرمانانه شهریور ۱۴۰۱ که زنان جوان در آن نقش پیشرو و تعیین کننده داشتند، صحنه ها و رویدادهایی آفرید که در تاریخ معاصر جهان بويژه کشورهای منطقه بی نظیر است. پیام این اعتراضات شجاعانه و تحسین برانگیز چه بود؟ پیام این اعتراضات یک نه قطعی به کلیت حاکمیت جمهوری اسلامی و همچنین روی آوری به مبارزهای بود علیه کلیه اشکال ستم اعم از ستم جنسی، ملی و طبقاتی و پیوند وهمگامی با سایر جنبشهای تودهای.
نهالی که در سال های سیاه و تاریک استبداد پهلوی توسط نیروهای چپ و کمونیست کاشته شد، با حضور میلیونی در انقلاب ۵۷ آبیاری شد. بیش از چهل سال مقاومت و مبارزه تحسین برانگیز و روزانه توده های زنان علیه ستم و تبعیض در جمهوری اسلامی این نهال را بارور کرده و میرود تا در پیوند با جنبش سراسری تودههای کار و زحمت، بساط حکومت ارتجاعی و استبدادی جمهوری اسلامی را برچیند و به گل نشیند.
بی شک انقلاب آتی با حضور وسیع تر و آگاهانه تر زنان و بهره گیری از تجارب مبارزات یک سده اخیر همراه خواهد بود. زنان بیش از گذشته در انقلاب آتی خواهند درخشید.
متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۵۸ در فرمت پی دی اف:
نظرات شما