کشمکش و اختلاف میان جناحها و باندهای حکومتی بار دیگر تشدید گشته است. یک سرِ این اختلاف، ائتلاف روحانی رفسنجانیست که از حمایت کامل گروههای موسوم به اصلاحطلب، انسجام نسبی و حمایتهای بینالمللی برخوردار است و سرِ دیگر آن طیفی از گروههای پراکندهی موسوم یا منتسب به اصولگرایان است که فاقد انسجام درونیاند. کشمکش و اختلاف میان اینها در لحظه حاضر، قبل از هر چیز در زمینه سیاست خارجی بهویژه در مورد مذاکره با آمریکا و مساله هستهای تبلور یافته است. در حالیکه جناح روحانی – رفسنجانی، در اساس از ایجاد رابطه با آمریکا، عقبنشینی کامل از مواضع “ضد آمریکایی” رژیم در گذشته، تغییر استراتژی در این زمینه و عادیسازی مناسبات فیمابین تا حد بازگشت به دوران پیش از انقلاب – ولو با تغییراتی در این زمینه – دفاع میکند و آن را وسیله برون رفت نظام از معضلات متعدد اقتصادی و مالی، راه نجات آن، و به سود خویش میبیند، جناح رقیب اما با این نگرش مخالف است و تندروترین گروههای وابسته به این جناح که در عین حال از لحاظ مواضع سیاسی، از بقیه به خامنهای نزدیکتر هستند، موضوع مذاکره با آمریکا را حداکثر یک عقبنشینی تاکتیکی، در حد دادوستد امتیازات به منظور استحکام و تقویت مواضع استراتژیکی رژیم میدانند. اینها عادیسازی مناسبات با آمریکا را در اساس نفی میکنند و آن را به زیان خود و نظام حاکم میدانند. از اینروست که مذاکره و آشتی با آمریکا که از شعارها و سیاستهای ائتلاف روحانی – رفسنجانیست، از همان آغاز با موانعی در داخل حکومتیان روبرو گردید. گرچه “نرمش قهرمانانه” خامنهای و توسل به روش “امام حسن” در برابر دشمن قرار بود اتخاذ چنین سیاستی را توجیه و پیروان وی را راضی و آرام سازد، اما “قهرمانی” رهبر حکومت اسلامی نیز نتوانست مسیر پیشبرد این سیاست را بیدردسر هموار سازد و نه فقط این، که مواضع متناقض “قهرمان” هنگام “نرمش” در برابر “استکبار” و “شیطان بزرگ”، به تشدید این منازعات و کشمکشها کمک کرده است.
نخستین گامهائی که روحانی و هیئت همراه وی در سفر به آمریکا در این زمینه برداشت، با انتقادات نسبتا شدیدی از سوی جناح مقابل روبرو گردید. شخص خامنهای نیز در حالیکه خود در این گونه موضعگیریها شریک بود، امابا حمایت از دولت سعی کرد مخالفین را آرام کند. تاکیدات ویژه دولت روحانی بر مخفی نگاه داشتن محتوای مذاکرات از چشم تودههای مردم، تردیدها را در میان جناح مخالف پیرامون رعایت خط قرمزهای نظام توسط هیئت مذاکره کننده دامن میزد. این موضوع، زمانی که محتوای توافقنامهی موقت شش ماهه هیات مذاکرهکننده جمهوری اسلامی با طرف مقابل در ژنو ناروشن ماند و جزئیات آن نیز فاش نشد، تشدید گردید. ابهامات توافقنامه ژنو به اضافه اظهارنظرهای جان کری وزیر خارجه و برخی دیگر از مقامات آمریکایی در مورد این توافقات، حاکی از آن بود که طرف جمهوری اسلامی در این مذاکرات چیز زیادی بدست نیاورده در حالیکه امتیازات زیادی به طرف مقابل داده است. با این وجود وقتی که روحانی از این توافقنامه به عنوان یک پیروزی یاد نمود، خامنهای نیز در تایید حرفهای روحانی و ایضا برای آرام ساختن جناح مخالف روحانی، بهفوریت به موضعگیری پرداخت و پیش از آنکه آتش اختلاف جناحها شعلهورتر شود، جلوی انتقاد آنها را سد کرد. خامنهای در واقع ضمن دفاع از تیم مذاکرهکننده و اینکه هیچکس نباید آنها را تضعیف کند یا مورد توهین قرار دهد و سازشکار بخواند، در عینحال با حملات تند و شدید باب طبع تندروهای طرفدار خود، علیه کسانی که تسلیم جمهوری اسلامی در موضوع هستهای را مقدمه حل سایر معضلات و مشکلات جمهوری اسلامی میدانند، اگرچه بطور موقت اما نگذاشت صدای منتقدین و تندروها درآید. در حالیکه معترضین درون حکومتی به ناگزیر سکوت مصلحتآمیز پیشه کردند، اما طیف طرفداران روحانی – رفسنجانی، هیاهو و تبلیغات گستردهای بر له این توافقات را سازمان داده و آن را “پیروزی قرن” نامیدند.
با این وجود از آنجا که هر جمله خامنهای در تایید مذاکرات و تیم مذاکرهکننده همواره با جملاتی از بیاعتمادی نسبت به طرف مقابل همراه بوده است، نفس این موضوع نه فقط شُبهه و تردید در نتیجهبخش بودن مذاکره را در میان حامیان وی دامن زده، بلکه این امکان را نیز فراهم ساخته است که آنان توافقات و حرفهای تیم مذاکرهکننده را زیر ذرهبین قرار دهند و مُدام نسبت به خروج از معیارها و خط قرمزهای نظام هشدار دهند. روز دوازده آذر وقتی که محمد جواد ظریف در دانشگاه تهران گفت: “غربیها از چهار تا تانک و موشک ما نمیترسند و آمریکا با یک بمباش میتواند تمام سیستم نظامی ما را از کار بیاندازد”، او با این حرف خود در واقع بمبی را در میان جناح رقیب ترکاند و صفحه جدیدی را در ابراز مخالفتهای شدیدتر و حملات تندترعلیه جناح روحانی – رفسنجانی، به روی آنان گشود!
در حملات شدیداللحنی که توسط افراد و گروههای وابسته به جناح رقیب رئیسجمهور علیه محمدجواد ظریف به عمل آمد، وزیر خارجه روحانی به “وادادگی” و “تسلیم در برابر دشمن” متهم شد و مجلس نیز موضوع برکناری وی را به میان کشید. در جلسه علنی روز سهشنبه ١٩ آذر، ٢٠ نماینده مجلس با انتشار نامهای خواستار برکناری ظریف و بیش از ۵٠ نماینده دیگر از “وادادگی” وی “در برابر تجهیزات نظامی دشمن” انتقاد کردند. روز بعد نیز ۶٠ نماینده مجلس با انتشار نامهای خطاب به روحانی خواستار تقویت تیم مذاکرهکننده شدند. حسین شریعتمداری حرفهای ظریف در دانشگاه تهران را “تسلیم در برابر دشمن” خواند. حتا از این هم فراتر مصلحی وزیر اطلاعات تحمیلی بر احمدینژاد نیز پیرامون حرفهای ظریف و خطاب به وی سخنانی به این مضمون گفت: “تو که از توان دفاعی کشور خبر نداری و در مسیر اصلی انقلاب نیستی غلط میکنی ازاین حرفها میزنی”!
گرچه محمدجواد ظریف سعی کرد با توضیحات بعدی، سخنان خود را اصلاح و تعدیل کند، اما این تلاشها بینتیجه ماند. چرا که تیر از کمان رها شده و به قول کیهان شریعتمداری “دشمن پیام تسلیم را گرفته بود” و دیگر کار از کار گذشته بود. کشمکشهای درون حکومتی اوج تازهای گرفت. گروههای موسوم به اصلاحطلب و دارودسته رفسنجانی سعی کردند از ظریف دفاع کنند و وی را از مخمصهای که در آن گرفتار شده بود نجات دهند. یکی از اساتید لیبرال دانشگاه تهران، در دفاع از وی، حاصل کار وزیر خارجه را “پیروزی خرد و تدبیر” و حمله به وی را” بیمهری خواند” وی گفت: “کاری را که اصولگرایان تندرو در هشت سال حاکمیت خود نتوانستند انجام دهند، دولت روحانی و ظریف در کمتر از سه ماه انجام دادند.
اما دفاعیاتی از این دست در برابر موج سنگین حملات جناح مقابل را یارای هیچ مقاومتی نبود. تضاد و کشمکش در عرصه سیاستها و مذاکرات هستهای بیش از پیش رو به تشدید نهاد. خاتمی خطاب به جناح بازندهی انتخاباتی که روحانی محصول آن بود، مشفقانه به جناح رقیب چنین اندرز میدهد که “باید بدانیم و بپذیریم که همه ما در یک کشتی سواریم که اگر آسیب ببیند همه آسیب خواهند دید”! در آن سوی معادله اما گوش شنوائی برای شنیدن چنین اندرزهائی وجود ندارد. هر چقدر دارودستههای طرفدار روحانی – رفسنجانی اظهار تمایل و امیدواری میکنند که “فضای جامعه باز شود” (البته به سود ایشان) و”کینهها و دشمنیها، به همراهی و تحمل یکدیگر تبدیل گردد” جناح رقیب اما خطر”فتنهگران” و همراهی آنان با آمریکا را هشدار میدهند و بر آتش “کینهها” نفت میپاشند! اصلاحطلبان خواهان رفع حصر موسوی و کروبی شدهاند، کیهان مینویسد: “اصحاب فتنه” باید دادگاهی شوند . گاه حتا از اعدام سران فتنه نیز سخن گفته میشود! و دولت را از نزدیک شدن به این موضوع پرهیز میدهند! آنها پیوسته از فعالشدن “پدرخواندهها” در دولت جدید، از “تصمیمسازی فتنهگران” در دولت و حاشیه آن و از تلاش اینها که سعی دارند از دولت به مثابه ابزاری برای “بازگشت به قدرت” استفاده نمایند سخن میگویند و آن را هشدار میدهند. تمام رسانهها و مطبوعات وابسته به این جناح سرشار از مطالبیست پیرامون بیفایده بودن مذاکره با “مستکبرانی” که اگر امروز عهدی میبندند، فردا آن را انکار میکنند و پُر است از حرفهای پیشین خامنهای مبنی بر اینکه مساله آمریکا با جمهوری اسلامی، مساله هستهای نیست بلکه این موضوع فقط یک بهانه است، دولت آمریکا غیرقابل اعتماد است و حرفهای دیگری امثال اینها. تشدید تضادها و کشمکش بر سر این موضوع تا آنجا پیش رفته است که برخی از اینها حتا قطع مذاکرات را نیز پیش کشیدهاند.
تشدید تضادها و کشمکش میان جناحهای حکومتی البته تنها به عرصه مسائل هستهای و مذاکرات هستهای محدود نمیشود. این کشمکشها که تماما معطوف به منافع مادی و جدال برای کسب قدرت و امتیازات بیشتر است، در سایر عرصهها نیز تشدید گشته است. همگام با تداوم بحران رکود- تورمی، وضعیت اقتصادی و مالی رژیم نیز در حال وخیمتر شدن است. روز یکشنبه ١٧ آذر که مجلس، طیبنیا وزیر اقتصاد دولت روحانی را فرا خوانده و او را در مورد سیاستهای ارزی و بانکی زیر سوال برده بود، از پاسخهای وی قانع نشد. وزیر صنایع نیز از حملات مجلس برکنار نماند. برخی نمایندگان مجلس توقف پارهای از طرحهای اقتصادی، اخراج مدیران و کارکنان و قیمتگذاری خودرو را مورد انتقاد قرار داده و حتا استیضاح احتمالی وی را نیز مطرح کردهاند. بر سرِ بودجه سال ٩٣ و اولویتبندی اختصاص آن، از جمله اولویتبندی طرحهای عمرانی استانها اختلافات و کشمکشهای بیسابقه و فوقالعاده شدیدی میان مجلس و دولت بروز کرده است. کاهش اعتبار برخی طرحها و پروژههای عمرانی در بودجه سال آینده، مورد اعتراض شدید بسیاری از نمایندگان مجلس قرار گرفته است. اصولگرایانی که استعفای دستهجمعی نمایندگان اصلاحطلب در مجلس هفتم را تقبیح نموده و آن را “خلاف منافع ملی” میدانستند، اکنون در تقابل با جناح رقیب، کموبیش خود نیز به همان روش روی آوردهاند. علاوه بر اینها، وزیر کشور نیز که ظاهرا وعده داده بود استانداران را با همکاری و هم فکری نمایندگان مجلس انتخاب خواهد کرد، اما در عمل یارگیریهای جناحی را دنبال نموده است، مورد بازخواست نمایندگان مجلس است و دستکم بیست نماینده، استیضاح وی را مطرح کردهاند. گفته میشود که میزان تذکرات مجلس به دولت روحانی دریک دوره صدروزه، از تذکرات مجلس به دولت درصد روز ازبحرانی ترین دوره رابطه بین احمدینژاد و مجلس، بیشتر بوده است که بیان چیز دیگری جز تشدید تضادها و اختلافات درون حکومتی نیست. افزون بر موارد فوق، وزارت علوم و دانشگاهها نیز از عرصه نزاع و کشمکش جناحهای حکومتی برکنار نبوده است. رضا فرجیدانا پس از رسیدن به وزارت علوم، دو تن از افرادی را که قبلا هنگام معرفی به مجلس برای پست وزارت علوم با مخالفت نمایندگان مجلس روبرو شده بودند، به عنوان معاون خود و مشاور وزارت علوم انتخاب کرد و در عینحال در سطح نسبتا گستردهای دست به تغییر و جابجائی روسای دانشگاهها زد. این موضوع نیز مورد اعتراض شدید مجلس و جناح رقیب قرار گرفته است و در همین رابطه است که کامران دانشجو وزیر علوم احمدینژاد و عضو فعلی هیئت علمی دانشگاه علموصنعت ضمن انتقاد از توافقات دوجانبه ایران و آمریکا و گفتن اینکه تصویب و اجرای پروتکل الحاقی که در این توافقنامه پیشبینی شده است چیزی در حد کاپیتولاسیون و بدتر از آن است، در مورد دانشگاهها میگوید: “باید مراقب فتنهگران بود که میخواهند دوباره در دانشگاهها نفوذ کنند”. درست در همین موقعیت حساس است که رهبرحکومت اسلامی “تصفیه عناصر مومن و انقلابی” دانشگاهها را هشدار میدهد . وی بار دیگر از تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و از “غارت “و “قتلعام فرهنگی” سخن میگوید که “با قلم عناصر مطرود و خود باخته” صورت میگیرد و خواهان “معارضه شایسته” با آن میشود و بالاخره برای انحراف اذهان و توجه کسانی که ازتسلیم رژیم و سازش با آمریکا و امتیازاتی که به آن داده شده متعجب شده و در مورد نتایج نهائی مذاکرات کنجکاوی میکنند میگوید: “امروز مبارزه با آمریکا یعنی مقاومت در برابر این تهاجم فرهنگی”!
بدین سان رهبر حکومت اسلامی، مسامحه، بذل و بخشش وحاتم بخشی در سیاست خارجی را میخواهد با سختگیریهای بیشتر در عرصه مسائل داخلی، ایجاد فشار و محدودیتهای افزونتر در عرصه مسائل سیاسی و فرهنگی و در یک کلام با سرکوب بیشتر مردم ایران جبران کند.
“نرمش قهرمانانه” یا دادن امتیاز به “شیطان بزرگ ” که قرار بود نجاتبخش نظام باشد تا همین جا درگیریها و اختلافات درونی نظام را تشدید نموده و آن را زمینگیر ساخته است. جناح فعلا مغلوب حکومتی که میخواست با انداختن توپ به زمین حریف، امتیاز بگیرد و تاکید داشت مادامکه جمهوری اسلامی امتیازی نگرفته و تحریمها لغو نشده است نباید هیچ امتیازی بدهد، اینها که میخواستند بهطور تاکتیکی عقبنشینی کنند و در نهایت امتیازاتی جزئی بدهند تا امتیازات بزرگتری را بگیرند و موقعیت استراتژیکی نظام را مستحکم سازند اکنون شاهد پیشرویهای گام به گام طرف مقابل هستند و اعتراف میکنند آنچه که جمهوری اسلامی بهدست آورده حداقلیست و آنچه از دست داده است حداکثریست!
پوشیده نبود که وعدههای لفظی و توافقات هیئت مذاکرهکننده جمهوری اسلامی با آمریکا زمانی که بخواهد جنبه عملی و اجرائی به خود بگیرد، اختلاف و کشمکش درون جناحهای حکومتی را تشدید خواهد کرد. پس از توافقنامه ژنو، اولین دور مذاکرات کارشناسی ایران و پنج بعلاوه یک در وین که در واقع به منظور عملیاتی کردن توافقات ژنو آغاز شده بود، بعد از چهار روز، پنجشنبه ٢١ آذر بدون نتیجه پایان یافت. وزارت خزانهداری آمریکا همان روز اعلام کرد که اسامی ١٩ فرد و شرکت ایرانی و خارجی دیگر را به دلیل نادیده گرفتن تحریمهای بانکی و نفتی آمریکا علیه ایران، به فهرست تحریمیها افزوده است. جمهوری اسلامی این اقدام آمریکا را خلاف توافقنامه ژنو خوانده است. گرچه این اقدام منجر به توقف مذاکرات ایران و پنج بعلاوه یک و بازگشت هیئت مذاکرهکننده ایرانی از وین به تهران شد، اما واقعیت این است هیچیک از طرفین، نه جمهوری اسلامی و نه دولت آمریکا خواستار قطع دائمی مذاکرات نیستند. آمریکا درهزیمت جمهوری اسلامی، موقعیت را برای کسب امتیاز بیشتر مناسب یافته است و با تشدید تحریم ها میخواهد در حین مذاکره، امتیازات بیشتری بگیرد. جمهوری اسلامی نیزپای درراهی گذاشته است که بازگشت ازآن برایش دشوار است و راه دیگری جز ادامه مذاکره ندارد . محمد جوادظریف دررابطه باتحریم های جدید گفت: اقدام آمریکا “نامناسب” بود! همین و بس!. جمهوری اسلامی تمایل خود را از زبان وزیر امور خارجهاش برای بازگشت میز مذاکره اعلام نموده است. مایکل مان سخنگوی کاترین اشتون نیز اعلام کرد بزودی مذاکرات از سر گرفته خواهد شد.
توافقات تاکنونی جمهوری اسلامی، پیشروی گام به گام حریف، استیصال و ناتوانی رژیم برای برون رفت از مخمصهای که گرفتار آن شده است، و حتا وخیمتر شدن وضعیت داخلی در صورت فرار رژیم از مسیری که در آن پای نهاده است، همه و همه به تضادها و اختلافات درونی رژیم دامن زده و بیش از این دامن خواهد زد. درست در بحبوحه موضعگیری اصولگرایان تندرو و شاخ و شانهکشیدن آنها علیه غرب و آمریکا، یک هیات هشت نفره پارلمانی اروپا در ٢٢ آذر وارد ایران شد و در نخستین روز ورود خود با نسرین ستوده و جعفر پناهی که هر دو به زندانهای طویلالمدت محکوم شده و ممنوعالخروج هستند، دیدار نمود. در سایتهای اینترنتی و مطبوعات وابسته به این گروهها همه جا این پرسش به چشم میخورد که چه کسی “مجوز” ورود این هیات و دیدار آن با “فتنهگران” را صادر کرده است؟ رجا نیوز یکی از این سایتهاست که ضمن طرح پرسش فوق، چنین اظهارنظر نموده است که با این دیدار “پروژه فشار حقوق بشری به ایران” “کلید خورده” است! و این یعنی که افزوده شدن موضوع دیگری بر موضوعات متعدد پیشین برای افزایش اختلافات و کشمکشهای بیپایان جناحهای حکومتی و تشدید بیش از پیش تضادها!
نظرات شما