فریدون: سرود “ای ایران” و شعار” الله اکبر” ، عامل همبستگی و نیکبختی مردم یا عامل اسارت و بنده گی!؟

پس از انتخابات و بدنبال آن خیزش همه جانبۀ مردم علیۀ  جمهوری اسلامی،  شعارهایی  بین مردم برده  میشود که بطور نمونه سرود “ای ایران” به مثابۀ  شعار و فریاد “اله اکبر”آز آن جمله اند! گاهآ از خود خواهیم پرسید که آیا این شعارها در شرایط فعلی عامل همبستگی اند یا اسارت!؟ در مرحلۀ حساس کنونی، اگر اندکی  در مورد این دو عامل روشنگری و بازنگری  صورت گیرد، میتواند برای همه ما بسیار با ارزش و مفید واقع شود. همه به این مسئله باور داریم که ایران همانند دیگر سرزمین های موجود در جهان، مردمی دارد متشکل از طبقات و اقشار گوناگون، با زبان وادبیات و فرهنگ متفاوت که کنار یکدیگر زندگی میکنند. هر یک از این  طبقات و اقشار، بسته به شرایط  سیاسی – اقتصادی حاکم بر جامعه و موقعیت شان، نقش و رسالتی در جامعه خود دارند. (در این نوشته سعی میشود بیشتر در مورد مردمی صحبت شود که بدلیل شرایط حاکم بر جامعه، در تمامی عرصه ها ی اجتماعی محروم نگه داشته شده اند.)این انسانها اگر چه زبان و فرهنگ  متفاوتی را یدک میکشند، اما نیاز همه آنان یکی است  یعنی داشتن از حداقل ها!، که سالیان سال است که  برای دستیابی به آنها تلاش و مبارزه میکنند.  این نیازها چیست و کدامند؟ و اینکه این مردم چرا به خیابانها آمده اند وبرای چه هدفی میجنگند و چرا برای بدست آوردن آنها، حاضرند  قهرمانانه جان خود را هم به پای آن بگذارند. اگر به مبارزات توده ها در همین چند ماه اخیر نظری بیفکنیم در میابیم که هدف این مردم، تلاش برای کسب آزادی به معنای واقعی در تمامی عرصه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و در نهایت مبارزه برای “داشتن”  یک زندگی بهتر  با آینده ای روشن تر برای همه، خود و فرزندانشان است! این مطالبات  متعلق به یک دوره و محدود به یک شرایط خاصی در یک جامعه و یا کشور نیست، بلکه امروزه از مطالبات و خواستهای مبرم و همیشگی مردم در سراسر جهان  نیز هست. اکنون در ایران این نیاز حیاتی، حتی درحد ابتدایی آن، توسط یک نظام سرکوبگر و دیکتاتوری، به شیوه های ضد انسانی، از مردم  سلب شده است. همانطور که گفتیم، این مردم با تمامی تفاوتهای  فرهنگی واجتماعی که با هم دارند  در اعتراض به این موقعیت غیر انسانی که به  آنان تحمیل شده است ، مبارزۀ گسترده ای را علیۀ جمهوری اسلامی آغاز نموده اند. حال مهم اینجاست  که این نیروی میلیونی، چگونه میتواند به همۀ  نیازهایی که در این سالهای دیکتاتوری بر روی هم تلمبار شده و میشود ،دست یابد؟ چه  نیرو و عواملی میتواند به آنان کمک کند که  گرد هم آیند و متحدانه و با انگیزه ای قدرتمند به مبارزات خود ادامه داده و درنهایت بر جنایتکاران حاکم پیروز گردند.

حال با این مقدمه، به همان دو عاملی که در ابتدای نوشته اشاره شد رجوع میکنیم تا به بینیم که به چه صورتی عمل خواهند کرد و این که در صورت مطرح شدن، میتوانند ضمن ایجاد همبستگی بین توده ها، برای رسیدن به مطالبات واقعی خود، به آنها کمک کنند؟ یا اینکه  نقش بازدارنده و مخربی در مبارزات آنان خواهند داشت؟

از دیرباز، طبقات حاکم در کشورها ی جهان، سروده هایی را تنظیم  و بعنوان نماد کشور و ملت آن سرزمین منتشر نموده اند  تا با تکیه به آن، خود را تعریف و به جهانیان بشناسانند! این سرود ملی که قدرتی تهییج کننده داشت و دارد، در صورت خطر و یا حملۀ دشمن، ضمن ایجاد همبستگی در بین مردم، میتوانست شرایطی بوجود آورد که   همین مردم، برای نجات کشور و نیز در دفاع از خاک و مرزهای کشور، تمامی هستی و نیستی خود را بپای آن قربانی سازند. بطور نمونه، سرود”ای ایران”برای  چنین هدفی سروده میشود! (اگر چه از طرف رژیم های شاه و نظام اسلامی هرگز بعنوان سرود ملی ایران  انتخاب نشد ولی این سرود، در شکل و محتوا چنین نقشی داشته و دارد) که “در راه  تو کی ارزشی دارد این جان ما”! در سرودهایی نظیر “ای ایران” آدمها مهم نیستند، آنها موجوداتی هستند که  در صورت خطر، نقش یک قربانی را دارند. در این سرود، ارزش در خاکی نهفته است که در حقیقت متعلق به مردمش نیست! وظیفۀ از پیش تعیین شدۀ انسان ها در این خاک، تنها حفظ و پایداری آن است که با خون  تو و دیگر شهروندان محروم تو باید آبیاری شود تا از این راه، نشاط و زندگی را برای طبقات و قدرتمندان حاکم بر کشور فراهم سازد!    (اما قبل از آن لازم است گفته شود طبق اسناد موجود، سرود “ای ایران” در دورۀ اشغال نظامی ایران توسط متفقین، برای اولین بار در ۲۷ مهر ماه سال ۱۳۲۳ در تالار دبستان ۲۷ نظامی (دانشکدۀ افسری) خوانده شد، وبه اعتقاد طرفداران آن، همچنان صدر نشین تمامی سرودها میباشد!) حال به شرایط کنونی برگردیم، ایران نه از آن سوی مرزها، آماج حملۀ مردم کشوری دیگر قرار گرفته است و نه هیچ یک از ما تمایلی به جنگ با مردم کشورهای هم مرز مان داریم! چرا که امروزه توده ها بدرستی دریافته و میدانند دشمن در داخل مرز و در همین خانه است! و دارد هستی و زندگی و آیندۀ مردم  را تاراج و به نابودی میکشاند. اما نمیدانیم تکرار آن در محیط دانشگاه ها از جانب بخشی از دانشجویان و نیز بیرون از آن که از طرف محافل روشنفکری و ملی گرا مطرح و خوانده میشود، برای چه هدفی است!!؟  دشمن در داخل مرز و در حاکمیت نشسته است، توده ها میخواهند نگهبانان این زندان بزرگ را بزیر کشیده  ودیوار ها و مرز های این خاک را برچینند و آنرا تبدیل به سرزمینی کنند که در آن هیچ کودکی گرسنه سر بر بالین نگذارد، کسی در این دیار برای گذران یک ماه زندگی خود و فرزندانش تن خود را به تیغ جراحی نسپرد و کلیۀ خود را نفروشد! مردمش بتوانند در آن، از آزادی و رفاه و ازیک زندگی انسانی برخوردار باشند. اگر به عمق و محتوای این سرود تعمق شود (صرف نظر از اینکه در آن سالهای اشغال  چه تاثیری در همبستگی مردم داشت یا نداشت!) بتو میگوید که  تو برتر از انسانهای دیگر  هستی! (ولی این برتری در چه  بود که اجازه داد  بیش از سی سال عقب مانده ترین و مرتجع ترین  افراد بر ما حاکم شوند!!!؟) سرود “ای ایران” سرنوشت تو را از پیش تعیین نموده است. بتو می آموزد که در صورت لزوم، هستی و زندگی خود را قربانی خاکی کنی که تنها اسمآ از آن تو است. سرود”ای ایران” حامل پیام ناسیونالیستی است که پیامدش چیزی جز پاشیده شدن همین خاک به چشمان تو و من نخواهد بود! نتایج این سرود  تشدید  شدن اهداف ملی گرایی کور و از هم پاشیدگی یگانگی و دشمنی بین توده های ستمدیدۀ ایران است. مردم ما بدرستی میدانند که، مبارزات امروز آنان علیۀ ارتجاع حاکم، مرزها را می گسلد و هر روزه حمایت جهانیان را به خود معطوف میدارد، که این خود نشان از رشد و آگاهی  توده های بجان آمده  دارد. امروز صحبت از خاک ایران نیست، صحبت از کارگران و زحمتکشان، زنان و جوانانی است که  بر بستر این خاک علیۀ بیعدالتی بپا خاسته اند  تا عاملین همۀ این جنایات و غارتگری ها را ساقط و به محاکمه کشند و سرانجام خود حاکم برسرنوشت خویش شوند. در آنصورت است که این خاک به آنان تعلق خواهد داشت! رهائی از ستم و بیعدالتی که اینک اقشارمختلف مردم را متحدآ به خیابانها کشانده است، مطالبات اساسی و ملموس زحمتکشان سراسر دنیا نیز هست،  به همین منظور، جهانیان نسبت به مبارزات مردم ایران احساس همدردی نموده و از آن حمایت میکنند. سرود “ای ایران” با حضور خود در بین مردم، مبارزه را در چارچوب مرزهای این کشور محدود کرده واندیشۀ ناسیونالیستی را در ایران رشد خواهد داد وآنرا در آتش وطن خواهی وطن پرستی ناسیونالیستها می سوزاند وسرانجام خفه  خواهد نمود! شاید دوستداران و طرفداران آگاه و ناآگاۀ آن مطرح کنند که  سرود “ای ایران” سالیان سال در دوران رژیم ستم شاهی سانسورو ممنوع شده بود چون  پایگاه مردمی داشت! البته باید گفت که  سانسور و قدغن شدن هر نوشته و مطلب و احیانآ سرودی  از طرف قدرتمندان حاکم آن زمان، دلیلی به درست بودن آنها نیست. در زمان شاه مطالب و رساله های  بغایت ارتجاعی و خرافی خمینی جلاد (در دوران تبعید او) هم قدغن بود! اما با قاطعیت میتوان گفت که اگر در آن زمان آزادی اندیشه و بیان در جامعه وجود داشت و مردم آزادانه به نوشته های این مرتجع دسترسی داشتند، آیا باز فریب این جنایتکار و قاتل مردم را می خوردند؟ (اینجاست که مقولۀ آزادی بدون قید و شرط عقیدۀ و بیان در جامعه، خود را به بارز ترین شکلش نشان میدهد و اینکه  چه نقش مهمی در رشد و آگاهی  توده ها می تواند ایفا کند). بنابراین، جنبشی که برای به ثمر رساندن یک انقلاب رهایی بخش بپا خاسته و به پیش میرود، نمی تواند و نبایستی خود را محدود به چنین عواملی کند. البته این حق همۀ طرفداران سرود”ای ایران” است که برای ترویج آن در بین مردم کوشا باشند، حتمآ در قطورتر شدن! هر چه بیشتر مرزهای ایران بی  تاثیرنخواهد بود!! اما مطمئن باشند که مرزهای مرئی و نامرئی  بیشماری را بین مردم همین خاک ایجاد و در نهایت  به همبستگی آنان وبه مبارزاتشان لطمۀ جبران ناپذیری وارد خواهند نمود! از فضانوردی  که بتازگی از فضا برگشته بود پرسیدند،  زمین از آن بالا  چگونه بود؟ جواب داد: زمین بسیار زیبا بود و این زیبایی زمین به این خاطر است که وقتی از بالا به آن نگاه میکنی هیچ یک از آن  خطوطی  را که بنام  مرز بر آن کشیده اند، نخواهی دید!! پیام مردم ما و مبارزات آنان، اهداف انسانی و از سوئی پیامی فراتر از مرزها دارد و نمی توان و نباید آنها را در چارچوب شعارهای ملی گرائی وناسیونالیستی، در همین خاک دفن نمود!

شعار “اله اکبر” چه ؟ آیا در شرایط کنونی میتواند  نقش تعیین کننده ای در همبستگی مردم ما داشته باشد؟  قبل از هرچیز اشاره وار باید مطرح کنم که بعقیدۀ من تفاوتی بین “سرود ای ایران”و شعار “اله اکبر”وجود دارد. سرود “ای ایران” بدلیل  مضمون ناسیونالیستی که دارد میتواند تنها در شرایط خاصی  مورد بهره برداری مبلغین  آن قرار گیرد، ولی کاربرد همیشگی نخواهد داشت.

اما شعار “اله اکبر” از آنجائی که ریشه در مذهب دارد میتواند در جوامعی  نظیر ایران و در زمان های متفاوت، توسط  نمایندگان مذهب و سرمایه برای تهییج  میلیونها تن از مردم از هر قشری با هر فرهنگ وجایگاۀ اجتماعی، مورد بهره برداری قرار گیرد، چنانکه در دورۀ قیام بهمن، این شعار عامل جمع شدن مردم و تقویت روحیۀ مبارزه جوئی بر علیۀ رژیم سلطنتی بحساب میآمد!

حال به سئوال مورد نظر برگردیم. در شرایط کنونی بخشی از مردم متوهم ولی شدیدآ ناراضی، صرفآ بدلیل کاربرد گذشتۀ این شعار، به آن روی میآورند و اما عده ای دیگر آگاهانه زیر چتر رهبری جناح مغلوب رژیم، تلاش میکنند این شعار را بر تارک شعارهای مردم بجان آمده و معترض بنشانند، تا  ضمن محدود کردن مبارزات آنان،از رشد و تکامل آن برای هدف نهایی که سرنگونی نظام جمهوری اسلامی است جلوگیری کنند. بنابراین شعار “اله اکبر” مهم ترین ابزاری است که مروجین آن سعی میکنند آن را در هر حرکت اعتراضی مطرح و بعنوان شعار اصلی حاکم گردانند. اما میلیونها تن  از جوانان مبارزی که اینک با حضور خود در خیابانها ومحلات شهرهای سراسر کشور، رژیم را بستوه آورده اند، آنقدر آگاهی کسب نموده اند که دریابند  که در دوران قیام ۵۷، مردم بدلیل عدم شناخت و آگاهی از ماهیت سیاسی و طبقاتی  نیروهای درگیر، با پذیرش و استفادۀ تاکتیکی از شعارهایی نظیر “اله اکبر”، زمینه ساز قدرتی شدند که نمایندگان مذهب بتوانند  به مدت بیش از سی سال بر ایران حاکم گردند! اکنون  پس از گذشت سالهای خون و جنایت که برای همۀ مردم به اندازۀ یک قرن بود، باز بخشی از نمایندگان مذهب زیر پوشش مخالفت با جناح حاکم و در دفاع از مردم محروم، تلاش میکنند  این شعار اسارت و تحقیر را بین مردم ببرند. اما بگذارید  تصور کنیم که شعار”اله اکبر” با تلاش اصلاح  طلبان مرتجع به یکی از شعارهای اصلی  مردم معترض بدل  شود و متعاقب آن میلیون ها تن از همین مردم، شبها برروی بامها و یا فراتر از آن، به خیابانهای سراسر کشور بریزند و یکصدا و یکپارچه شعار “اله اکبر” را فریاد بزنند! براستی چه پیش خواهد آمد؟ اولین نتیجه‌اش این خواهد بود که جهانیان دریابند هنوز که هنوز است مردم ایران به همین نظام بغایت ارتجاعی و مذهبی حاکم راضی بوده و تنها با اندکی تغییر و جابجائی تعدادی مرتجع آن هم در راس حاکمیت، سرمست از پیروزی، به خانه هایشان باز خواهند گشت! آیا واقعآ  هدف مبارزات امروز توده ها این است!؟ نتیجۀ اسفبار  دیگر این خواهد بود که نیروی رانده شدۀ از حاکمیت، بر بستر شرایطی که  شعارهای مذهبی و ارتجاعی  برای آنان مهیا میسازد، بهرۀ نهایی را برده  و بمدت چند دهه دیگر و با نامی دیگر، مردم را به اسارت مذهب و سرمایه در خواهند آورند. باز اگر میلیون ها تن از مردم  به خیابانها بریزند وهمچون گذشته بخیال ایجاد همبستگی! و تشدید مبارزه ، شعار “اله اکبر” را مداومآ تکرارکنند، نتیجه ای جز این نخواهد داشت که  شعارهای دیگر که نمایانگر مطالبات اساسی و عامل اصلی خیزش آنان میباشند، در سایه قرار گرفته و از جانب این جانیان، بعنوان شعارهای وحدت شکنانه سرکوب و خفه خواهند گشت! نفوذ و گسترش شعار “اله اکبر” در هر حرکت  ودر هر شکلی ازمبارزۀ مردم، دستاوردی جز اسارت و تحقیر برای آنان  نخواهد داشت. شعار “اله اکبر” به مبارزه شکل و محتوای مذهبی خواهد داد تا جائیکه عکس جنایتکاری در ماه دیده شود!! تنها و یگانه راۀ  پیروزی این جنبش، تبلیغ وترویج هرچه بیشتر و گسترده تر شعارهای روشن ومشخصی است که خواستها و مطالبات واقعی مردم را بیان میکنند  که، نه تنها  از نفوذ شعارهای ناسیونالیستی و ارتجاعی و مذهبی در بین مردم ممانعت ایجاد خواهد کرد بلکه، مبلغین و مروجین آنها را نیز بشدیدترین وجهی افشا و از میان توده های مردم و مبارزاتشان طرد خواهد نمود!

بهمن ۱۳۸۸

POST A COMMENT.