با نگاهی اجمالی به وضعیت طبقه کارگر ایران طی یک سال گذشته، به روشنی می توان دریافت که شرایط زندگی کارگران باز هم وخیم تر، شرایط کاری شان دشوارتر و وضعیت شغلی شان، نا امن تر از سال های گذشته بوده است.
تعویق پرداخت دستمزدھا در بسیاری از کارخانه ھا، تعطیلی مراکز کار و تولید، اخراج و بیکار سازی ھای دسته جمعی کارگران، قراردادھای موقت و در پی آن عدم امنیت شغلی، سرکوب اعترا ض ھا و اعتصابات کارگری، بازداشت و زندانی کردن کارگران و فعالان جنبش کارگری و نیز تشدید فشار بر تشکل ھای کارگری از جمله پیامدهای سیاست های ارتجاعی دولت سرمایه داری جمهوری اسلامی بر زندگی کارگران ایران طی سال ٨٩ نیز بوده است.
با توجه به رشد سرسام آور تورم و وجود خط فقر بالای یک میلیون تومان در جامعه، تعیین میزان ٣٠٣ هزار تومان به عنوان حداقل دریافتی حقوق کارگران ایران در سال ٨٩، از جمله نخستین مشخصه های بارز پیشبرد سیاست ضد کارگری جمهوری اسلامی در این سال بوده است. سیاستی که زندگی کارگران ایران را به طور جدی در معرض خطر قرار داده است.
لازم به یاد آوری ست مجموعه تنگناها، تضییقات و ستمی که بر کل کارگران ایران اعمال شده است، مسلما روی زندگی زنان کارگر ایران تاثیرات مخرب و ویران کننده تری بر جای گذاشته است. چرا که در پیشبرد سیاست تعدیل نیروی کار و اخراج سازی های مداوم، نه تنها کارگران زن نخستین قربانیان سیاست اخراج سازی هستند، بلکه رژیم ضد کارگر و زن ستیز جمهوری اسلامی به بهانه های گوناگون از جمله تاکید روی نقش زنان در درون خانه، همواره کارگران زن را به عنوان نخستین خاکریز سیاست کاهش نیرو و اخراج سازی های خود قرار داده اند. مضافا اینکه، کارگران زن، خصوصا در کارگاه های تولیدی کوچک همواره مورد استثمار شدیدتر کارفرمایان قرار دارند. از این رو علاوه بر بیان شرایط مشقت بار کل طبقه کارگر ایران، تاکید روی تنگنا های زنان کارگر و دفاع از برابری حقوق آنان، همواره می بایست به صورت جدی تر در جنبش کارگری ایران طرح و مورد نظر قرار گیرد.
نظام سرمایه داری و انگلی حاکم بر ایران، علاوه بر رکود مزمن و تورم رو به تزاید که در طول دهه های متمادی به آن گرفتار است، طی چند سال اخیر با بحران جهانی دنیای سرمایه داری نیز مواجه شده است.افزون برعواقب وخیمی که بحران نظام سرمایه داری حاکم برایران برای کارگران در پی داشته است اجرای برنامه حذف سوبسیدها در سال ٨٩ نیز، مزید بر علت شده و شرایط زندگی را برای کارگران ایران باز هم دشوارتر ساخت. نتیجه عینی وضعیت موجود، تسریع در امر کاهش تولید و بعضا تعطیلی بسیاری از کارگاه های تولیدی بوده است. لذا روند بیکارسازی ها در سال ۸۹ بیش از پیش گسترش یافت.
برای نمونه، کارگران عسلویه که طی چند سال گذشته از شصت هزار نفر به هشت هزار تن کاهش یافته بودند، در سال ٨٩ نیز، با اخراج های گسترده مواجه شدند. تا جاییکه هم اکنون این منطقه بزرگ صنعتی با تعداد ٣۵٠٠ کارگر به فعالیت خود ادامه می دهد.
بیان این وضعیت و به تصویر کشیدن اوضاع وخیم معیشتی، بیکار سازی و سرکوب عریان کارگران در زیر سیطره حاکمیت استبدادی و ضد کارگری جمهوری اسلامی ایران، هرگز نمی تواند تمام ستمی را که طبقه کارگر ایران در سال گذشته باآن روبروبود بیان کند.اما به رغم همه شرایط موجود، از تشدید اختناق، سرکوب و اخراج روز افزون کارگران گرفته تا وخیم تر شدن هرچه بیشتر شرایط معیشتی آنان، سال ٨٩، سال دست یافتن به آگاهی بیشتر طبقاتی و گسترش مبارزات کارگران ایران نیز بوده است.
سطح مبارزات و طرح مطالبات طبقه کارگر ایران در طول یک سال گذشته در مسیر روشن تری پیش رفته است.
گسترش اعتراضات کارگری حول حقوق های معوقه، پایین بودن دستمزدها، قراردادهای موقت و اعتراص در مقابل اخراج های پی در پی کارگران، از جمله سرفصل های مبارزاتی طبقه کارگر ایران طی یک سال گذشته بوده است. مبارزات رو به رشد جنبش کارگری ایران، اگرچه همانند سال های جلوتر از این، عمدتا روی مطالبات صنفی متمرکز بوده است اما، بالا رفتن سطح آگاهی طبقاتی کارگران و تاکید روی پاره ای از خواست های سیاسی و طرح همزمان مطالبات صنفی- سیاسی (حداقل در میان پیشروان و عناصر آگاه درون طبقه کارگر ایران) یکی از مشخصه های بارز جنبش کارگری ایران در این دوره معین است.
زمینه های ضرورت فرا رفتن از مطالبات و اعتراضات صرفا صنفی به سمت طرح همزمان مطالبات صنفی-سیاسی، اگر چه در سال های گذشته شکل گرفته بود، اما در سال ٨٩ نیز خصوصا در برپایی مراسم های بزرگداشت اول ماه مه، روز همبستگی جهانی کارگران، نمود بارزتری به خود گرفت. طرح روشن مطالبات سیاسی طبقه کارگر ایران در قطعنامه مشترکی که تشکل های کارگری ایران به مناسبت روز جهانی کارگرانتشار دادند، از جمله تحولات مثبت جنبش کارگری ایران طی سال گذشته است. تحولی که می بایست در اعتراضات عمومی کارگران علیه طبقه سرمایه دار حاکم بر ایران، بیش از پیش جایگاه واقعی خود را پیدا کند. در” قطعنامه مشترک روزجهانی کارگر- تشکل های کارگری ایران “در سال ٨٩ بار دیگر همبستگی بین المللی طبقه کارگر درمبارزه علیه نظام سرمایه داری و نیز ضرورت مبارزه تا نابودی نظام سرمایه داری وبرپائی دنیائی فارغ از ستم و استثمار به نحوبرجسته ای انعکاس یافت. طرح مطالبات مشخص و فوری کارگران وتاکید روی آزادی بیان و اندیشه، به عنوان حق مسلم کارگران و عموم توده های مردم ایران،حق ایجاد تشکل های مستقل طبقاتی، آزادی انجمن ها، تحزب، اعتراض، اعتصاب و آزادی مطبوعات، آزادی بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی، لغو تمامی احکام قضایی صادره علیه فعالان کارگری، اجتماعی، سیاسی و منع تعقیب قضایی آنان، از جمله مطالبات طرح شده در این قطعنامه بوده است.
اگرچه گسترش روند عمومی مبارزات توده های مردم طی دو سال گذشته، در شکل گیری این نگرش مبارزاتی طبقه کارگر ایران بی تاثیر نبوده است اما، آنچه مسلم است واقعیات عینی درون جامعه و به تبع آن، تجربیات روزمره مبارزاتی خود کارگران، بیش از هر عامل دیگری، آنان را به درک این ضرورت مبارزاتی رهنمون کرده است. لذا، بر بستر چنین واقعیات عینی، به همان نسبت که جنبش کارگری ایران روی مطالبات و انبوه خواست های معوقه طبقه کارگر ایران متمرکز و از جمله روی یکی از محوری ترین خواست های مبارزاتی خود، یعنی حق ایجاد تشکل های مستقل کارگری نیز پای فشرده است، به همان نسبت سرکوب اعتراضات کارگری و تهاجم نظام سرکوبگرحاکم ایران علیه فعالان این جنبش نیز، شدت باز هم بیشتری یافت.
همانطور که در ابتدای این نوشتار یادآور شدیم، وضعیت حاکم بر طبقه کارگر ایران سبب شده است تا عمده اعتراضات و مطالبات طبقه کارگر ایران در طول سال ٨٩، روی محورهای قراردادهای موقت، حقوق معوقه، اعتراض علیه اخراج های دسته جمعی کارگران و دفاع از ایجاد حق تشکل مستقل کارگری متمرکز گردد.
خبرگزاری ایلنا ، در دیماه ٨٩، میزان نیروی کار ایران را که تحت پوشش قراردادهای موقت هستند، ٨٠% اعلام کرد.موضوع مربوط به قراردادهای کار، چگونگی، مدت زمان، نوع و کیفیت آن (دائم، موقت، فصلی و…) چالشی است که طی سالیان متمادی به درگیری و کشمکش میان کارگران و کارفرمایان تبدیل شده است.
کارفرمایان و دولت سرمایه دار حامی آنان، با ادامه پیشبرد سیاست قراردادهای موقت طی سال ٨٩، همانند سال های گذشته سایه نگرانی از اخراج، بیکارسازی و عدم امنیت شغلی را بر کارگران و محیط های تولیدی حاکم کردند. لذا، یکی از محورهای مبارزاتی کارگران ایران طی سال گذشته، اعتراض نسبت به قراردادهای موقت و برخورداری از حق قراردادهای رسمی و دائم به جای قرارداد موقت بوده است.
در میان اعتراضات روبه گسترش کارگران قراردادهای پیمانی و موقت، اعتصاب کارگران لاستیک بارز کرمان، پتروشیمی تبریز و پتروشیمی ماهشهر از جمله بارزترین نمونه های اعتراضات کارگری در واکنش به قراردادهای موقت بوده است.
کارگران لاستیک بارز کرمان طی سال ٨٩ در دو نوبت، ابتدا در ۴ مهر و سپس در ١١ دیماه به مدت چند روز دست به اعتصاب گسترده زدند. ٣۵٠٠ کارگر کارخانه لاستیک بارز کرمان با خاموش کردن همه دستگاه های تولیدی، خواستار افزایش دستمزد و نیز بستن قرارداد های یک ساله به جای قرارداد یک ماهه شدند.
اعتصاب کارگران پتروشیمی تبریز در ٧ اسفند و اعتصاب کارگران پتروشیمی ماهشهر در ٢٨ اسفند ٨٩، ازجمله اعتصابات موفق و شکوهمند کارگران برای برچیدن شرکت های پیمان کاری و لغو قراردادهای موقت بوده است. ١۴٠٠ کارگر پتروشیمی تبریز و ٢٠٠٠ کارگر پتروشیمی ماهشهر، با دست زدن به اعتصابی متحد و یک پارچه، خواستار حذف پیمانکار واسطه و انعقاد قرارداد مستقیم و دستهجمعی با کارفرما شدند. کارگران قراردادی دو مجتمع بزرگ پتروشیمی تبریز و ماهشهر، همچنین خواهان برخورداری از تمام حقوق و مزایایی شدند که کارگران رسمی ایران از آن برخوردار هستند.
پیشبرد سیاست عدم پرداخت به موقع دستمزدها که عمدتا تا چندین ماه و بعضا بیش از یک سال به تعویق می افتد، از جمله دیگر مشکلات اساسی کارگران ایران در طی سال ٨٩ بود. لذا، بیشترین اعتراضات، تجمعات و اعتصابات کارگری طی سال گذشته روی محور حقوق معوقه کارگران متمرکز بود. تجمعات و اعتراضات کارگران کیان تایر، نساجی مازندران، چینی البرز، سد واژه در محور جاده سنندج-کامیاران، صنایع الکترونیک، شهرداری اهواز و اعتصاب ٨٠٠ تن از کارگران شرکت بن رو در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه شان، نمونه هایی از اعتراض کارگران صدها کارخانه و مراکز تولیدی ست که طی سال ٨٩، به وقوع پیوست. تا جاییکه در تمام طول سال ٨٩، کمتر روزی را داشته ایم که تجمع کارگران در کارگاه ها و دیگر مراکز تولیدی کشور جهت اعتراض به حقوق های معوقه شکل نگرفته باشد.
با وجود گسترش اعتراضات کارگری در عرصه های مختلف تولیدی، به دلیل تمرکز اصلی مجموعه اعتراضات کارگری روی حقوق های معوقه، باید اذعان کرد که سطح عمومی و وجه غالب اعتراضات کارگران ایران طی سال ٨٩، همانند سال های گذشته عمدتا از ماهیت تدافعی برخوردار بوده است. اما، با توجه به تشدید سرکوب و بگیر و ببند حاکم بر کل جامعه و محیط کارخانه ها، نمی توان چشم ها را بر واقعیات بست و بررسی وضعیت موجود را صرفا روی ماهیت تدافعی اکثر اعتراضات کارگری متوقف ساخت. با توجه به سرکوب عریان حاکم بر جامعه و تشدید فشار بر فعالان کارگری، در متن همین تجمعات و اعتراضات ، می بایست گرایش به خصلت تعرضی این تجمعات، اعتراضات و اعتصابات کارگری را هم دید.
به رغم این که مطالبات کارگران در این دوره عمدتا حول مطالبات صنفی متمرکز بود، اما، همان طور که اشاره شد زمینه های ضرورت فرا رفتن از مطالبات و اعتراضات صرفا صنفی به سمت طرح همزمان مطالبات صنفی-سیاسی نمود آشکارتری به خود گرفت. ازاعتراض تشکلهای کارگری به اقدامات سرکوبگرانه رژیم علیه مردم ایران، به ویژه دستگیری، محاکمه و محکوم کردن کارگران و مدافعان حقوق کارگر، از طریق صدور بیانیهها و حتا تهدید به اعتصاب، تا مواردی از تظاهرات خیابانی و سردادن شعار علیه سران رژیم و درگیری با نیروهای سرکوب.
بنا بر این، با توجه به مجموعه واقعیات موجود و به رغم همه بگیر و ببندها، زندانی کردن ها و سرکوب های عریانی که بر کل جامعه و طبقه کارگر ایران اعمال شده است، جنبش کارگری ایران در طی سال ٨٩، همچنان روند رو به رشدی را پشت سر گذاشته است. این بدان معناست که سیاست سرکوب جمهوری اسلامی کارکرد گذشته خود را از دست داده و رژیم ارتجاعی حاکم بر ایران قادر نبوده با اعمال سیاست سرکوب، کارگران را مرعوب و جلوی اعتراضات رو به رشد آنان را سد کند. لذا، با توجه به عمیقتر شدن بحران سیاسی- اقتصادی جمهوری اسلامی و آشکار شدن هرچه بیشتر آثار تخریبی حذف سوبسیدها بر زندگی کارگران و توده های زحمتکش مردم ایران، چشم انداز اعتراضات گستردهتر و اعتلای مبارزات کارگری در سال جاری وجود دارد. با این چشم انداز، آنچه که اکنون بیش از هر زمان دیگر برای جنبش کارگری و مبارزات سیاسی- صنفی آن حائز اهمیت میباشد، اتحاد و تشکل است. طبقهی کارگر فقط به عنوان یک طبقه متشکل می تواند مطالبات خود را محقق سازد و به اهداف طبقاتی خود دست یابد. واقعیتیست که به رغم بالا رفتن سطح آگاهی طبقاتی کارگران و گسترش اعتراضات و اعتصابات طی سال ٨٩، و به رغم روند رو به رشد جنبش کارگری طی سال گذشته، جنبش کارگری ایران همچنان از پراکندگی در رنج است. به همین دلیل، به رغم این همه اعتراضات و اعتصابات پراکنده، مبارزات طبقه کارگر ایران تا کنون در اغلب موارد قادر نبوده است حاکمان جمهوری اسلامی را به عقب نشینی وادار نماید.
در پایان لازم است بر این نکته تاکید نمائیم، که سرنوشت مبارزات عمومی مردم ایران نیز به مبارزات طبقه کارگر ایران گره خورده و لاجرم تحقق مطالبات آزادی خواهانه و دموکراتیک کل توده های تحت ستم ایران در گرو پیشروی مبارزات متشکل طبقه کارگر ایران است. اعتصابات هماهنگ و متشکل کارگران در پیوند با اعتراضات عمومی و فراروئی آن به یک اعتصاب عمومی سیاسی سراسری، قطعاً می تواند نقش مهمی درگذار این اعتصابات به قیام مسلحانه برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و نجات عموم تودههای مردم ایران از فجایعی که این رژیم به با آورده است، ایفا کند.
نظرات شما