٢١ بهمن ١٣٩۵- روز ۲۰ ژانویه مراسم تحلیف پنجاه و پنجمین رئیس جمهور آمریکا برگزار شد. اوباما رفت و دونالد ترامپ در راس دستگاه دولتی این کشور قرار گرفت. آنچه مراسم تحلیف ترامپ را از مراسم های پیشین ریاست جمهوری آمریکا متفاوت ساخت، تظاهرات وسیع مردم آمریکا و اروپا علیه ترامپ در همان روز برگزاری مراسم تحلیف بود. تظاهراتی که درآن میلیون ها تن از مردم آمریکا و اروپا علیه ترامپ و سیاست های نژادپرستانه اش دست به راهپیمایی و اعتراض زدند. وسعت این اعتراضات در آمریکا به حدی بود که عملا اخبار و گزارش برگزاری مراسم تحلیف ترامپ را به حاشیه برد. جدای از اعتراضات وسیع توده ای در انگلیس، کانادا و دیگر کشورهای اروپایی فقط در شهر واشگتن دیسی آمریکا بیش از۵۰۰ هزار نفر تحت عنوان “مارش زنان” راهپیمایی کردند و علیه سیاست های زن ستیزانه ترامپ شعار دادند. این حجم از اعتراضات علیه دونالد ترامپ در شرایطی بود که شبکه های بزرگ جهانی جمعیت حاضر در مراسم تحلیف ریاست جمهوری آمریکا را حدود ۲۵۰ هزار نفر اعلام کردند.
تظاهرات علیه مواضع ترامپ که از همان ابتدای اعلام نتایج انتخابات و پیروزی اش بر هیلاری کلینتن آغاز شده بود، در مراسم تحلیف او به اوج خود رسید. اعتراضات خیابانی اما، در همان روز خاتمه نیافت و پس از آن با اعلام فرمان ضد مهاجرتی رئیس جمهور جدید آمریکا وسعت بیشتری یافت. دونالد ترامپ چه در ایام انتخاباتی و چه بعد از پیروزی بر نامزد دمکرات ها، در سخنرانی هایش همواره بر سیاست های ضد مهاجرتی، نژادپرستانه و زن ستنیزی خود تاکید داشت و پیشبرد این سیاست ها را به عنوان بخشی از برنامه دوران ریاست جمهوری اش علنا اعلام کرده بود. با وجود این، به رغم هشدارها و اعتراض های گسترده ای که در عرصه جهانی علیه مواضع افراطی او گرفته می شد، بودند عده ای که مواضع اعلام شده ترامپ را جدی نمی گرفتند و بیان شعارهای نژادپرستانه و مهاجر ستیزی او را در حد تبلیغات انتخاباتی می پنداشتند. این جماعت بر این باور بودند که به دلیل گسترش عملیات تروریستی نیروهای اسلامی داعش در اروپا و وحشتی که از این بابت مردم آمریکا را فرا گرفته است، بیان مواضع مهاجر ستیزی ترامپ بیش از هر چیز برای جذب آراء مردم وحشت زده آمریکا در انتخابات است. آنان می پنداشتند که دونالد ترامپ بعد از نشستن بر صندلی قدرت مواضع افراطی اش را تعدیل کرده و چه بسا در قالب یک رئیس جمهور متعارف آمریکا ظاهر شود.
ترکیب کابینه ترامپ از میان نظامیان راست افراطی و گزینش عناصری از راست ترین و افراطی ترین سیاست مداران جمهوری خواه اما، نخستین گام برای فرو ریختن اینگونه پندارها بود. وزرایی از قبیل جیمز ماتیس، وزیر دفاع(مدیر دفتر مرکزی فرماندهی ارتش آمریکا در سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ و با تجربه فرماندهی جنگ در حملات آمریکا به افغانسان و عراق)، جان کِلی، وزیر امنیت داخلی( ژنرال بازنشسته با ۴۰ سال سابقه در واحدهای مختلف از جمله تفنگداران نیروی دریائی)، رکس تیلرسون، وزیر خارجه(مدیر اجرایی شرکت نفتی هکسون موبیل که با پوتین هم رابطه دوستی داشته و دارد ) و مایکل فلین، مشاور امنیت ملی ترامپ( ژنرال بازنشسته، یکی از منتقدان جدی مواضع پنتاگون و کاخ سفید در برخورد با داعش و نیز نحوه رویارویی آمریکا با جمهوری اسلامی)، که جملگی جزو عناصر راست افراطی و میلیاردرهای شناخته شده آمریکا هستند.
انتخاب اعضای کابینه دونالد ترامپ با ماهیت نظامی–امنیتی و پس از آن فرمان او مبنی بر دیوارکشی با مرز مکزیک و نیز دستور اجرایی ۲۷ ژانویه او تحت عنوان “حفاظت آمریکا در مقابل حملات تروریستی” مبنی بر ممنوعیت ورود پناهجویان سوری به این کشور به مدت ۴ ماه و توقف صدور ویزای مهاجرتی و غیرمهاجرتی برای شهروندان هفت کشور سوریه، عراق، ایران، یمن، سودان، سومالی و لیبی به مدت ۹۰ روز اما، راه را بر هرگونه پندار خوش باورانه مبنی بر تعدیل شعارها و مواضع انتخاباتی رئیس جمهور جدید آمریکا بست. اگرچه بخشی از فرمان اجرای قانون ضد مهاجرتی آمریکا در دوران اوباما تصویب شده بود، اما، دستور کتبی ترامپ به تمام نهادهای دولتی و قضایی جهت اجرای فرمان مهاجر ستیزی و نژادپرستانه او نشان داد که رئیس جمهور جدید آمریکا بیش از آنچه تصور می شد در مسیر تحقق شعارهای شوونیستی و نژادپرستانه انتخاباتی خود مصمم است.(۱)
فرمان ۲۷ ژانویه ترامپ با واکنش منفی و تند و تیز محافل جهانی و بسیاری از سران کشورهای اروپایی و غیر اروپایی مواجه شد. اتحادیه اروپا در واکنش به این اقدام ترامپ اعلام کرد، هرگز “نابرابری” را به برابری اجتماعی ترجیح نخواهد داد. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد خواهان لغو فرمان اجرایی ترامپ در محدود کردن سفر اتباع ۷ کشور نام برده به آمریکا شد. آنجلا مرکل صدر اعظم آلمان نیز در دیدار با رئیس جمهور اوکراین، ضمن انتقاد شدید نسبت به فرمان اخیر ترامپ اعلام کرد: این اقدام با اصول کمک بین المللی به پناهندگان و همکاری های بین المللی منطبق نیست. علاوه بر این ها، پنج گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد نیز گفته اند، که فرمان اجرایی ترامپ برای اعمال محدودیت با تعهدات آمریکا در خصوص حقوق بشر، سازگاری ندارد. ترزا مِی، نخست وزیر انگلیس که پیش از همه برای تایید ترامپ به آمریکا رفته و با او دیدار کرده بود، در تازهترین اظهار نظر خود فرمان ترامپ را “تفرقهافکنانه و اشتباه” خواند.
جدای از اعتراضات سران کشورهای جهان و نهادهای بین المللی نسبت به دستور مهاجر ستیزی و نژادپرستانه رئیس جمهور آمریکا، باید به اعتراضات گسترده توده مردم و نیروهای سیاسی در کشورهای مختلف جهان اشاره کرد که از اهمیت بیشتری برخوردار است. انگلیس از جمله کشورهایی بود که در آن موج اعتراضات شدید مردمی علیه سیاست های ترامپ سازماندهی شد. تظاهرات وسیع خیابانی و ثبت نزدیک به دو میلیون امضاء در اعتراض به سفر آینده دونالد ترامپ به انگلیس، نمونه بارزی از اعتراضات مردمی نسبت به عواقب اجرایی فرمان جدید رئیس جمهور آمریکا است. علاوه بر راهپیمایی های اعتراضی مردم در کشورهای اروپایی، واکنش به محدودیت های مهاجرتی فرمان ترامپ در درون جامعه آمریکا بیش از هر جای دیگری صورت گرفت. تظاهرات و راهپیمای های چند صدهزار نفری در شهرهای بزرگ آمریکا و حمایت رسمی هلاری کلینتون از اعتراضات و نیز شرکت و حضور رسمی عده ای از سیاستمداران آمریکا در این راهپیمایی های خیابانی، بیانیه اعتراضی صدها نفر از کارکنان وزارت خارجه آمریکا نسبت به فرمان رئیس جمهوری آمریکا و هم چنین ممانعت گمرک و دادگاه های فدرال پاره ای از شهرهای آمریکا از جمله سیاتل از اجرای دستور ضد مهاجرتی ترامپ از جمله واکنش های درون جامعه آمریکا است. اعتراضاتی که علاوه بر مخالفت با سیاست های نژادپرستانه ترامپ، بیانگر نوعی تلاطم و شکاف سیاسی در درون طبقه حاکم آمریکا و نشانه رشد بحران سرمایه داری در این کشور است. بحرانی که اکنون با ظهور فردی به نام دونالد ترامپ نمود بیشتری یافته است .
در واقع روی کار آمدن رئیس جمهور جدید آمریکا نتیجه بحران اقتصادی این کشور و تلاطمات حاصل از این بحران است. بحرانی که طی دهه گذشته گریبان جهان سرمایه داری و آمریکا را گرفته است. بحرانی که با گذشت ده سال هنوز هم هیچ چشم انداز روشنی برای خروج از آن متصور نیست. بحرانی که در بطن خود، تا کنون ظهور و شکل گیری دولت های راست افراطی و بعضا با گرایشات پوپولیستی و فاشیستی را در بخشی از جهان سرمایه داری سبب شده است.
مواضع اعلام شده ترامپ، فرامین و ترکیب اعضای کابینه اش، خود به اندازه کافی ماهیت سیاسی-ایئولوژیک و گرایش پوپولیستی- فاشیستی او و کابینه اش را نشان می دهد. ترامپ مظهر عظمت طلبی آمریکاست. ناسیونالیستی افراطی، نژادپرست، ضد زن که در برخورد با ملیت ها و اقلیت های دینی و ایجاد تضاد بین آنان نیز تاکنون مواضع تند و افراطی از خود بروز داده است. سرمایه داری بزرگ که با وجود برخورداری از ثروتی بی پایان و نشستن بر راس قدرت دولتی، هم اینک از توده های فقیر و لگدمال شده آمریکا حرف می زند. این سرمایه دار بزرگ در عرصه داخلی خود را ناجی مردم فقیر و به تاراج رفته آمریکا معرفی می کند و در عرصه جهانی می خواهد عظمت خدشه دار شده امپریالیسم آمریکا را به این کشور بازگرداند. ترامپ با داشتن اینگونه ویژگی های اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک و به رغم برانگیختن اعتراضات شدید داخلی و بین المللی علیه خود، طرفدران بیشماری هم دارد. بخش های وسیعی از مردم آمریکا که ترور و خشونت های تروریستی اسلامی و داعشی را در پشت درهای خانه شان احساس می کنند، پشتیبان او هستند. میلیون ها آمریکایی که خود و کشورشان را برتر از دیگر ملیت های جهان می دانند هم اینک برای دست یابی به عظمت و اعتبار خدشه دار شده شان به یک ناجیِ پوپولیست و شوونیست عظمت طلبی به نام دونالد ترامپ دل بسته اند.
ترامپ برآمده از وضعیت بحرانی و متلاطم جامعه سرمایه داری آمریکا است. چنین شرایطی هم، کم و بیش نیازمند یک رئیس جمهور با ویژگی های ترامپ است. رئیس جمهوری که سیاست های نژادپرستانه اش را با اتکا به شعارهای شوونیستی و پوپولیستی خود، صریح، چکشی و بدور از موازین رایج دیپلماتیک تا کنون اعلام کرده و پیش هم می برد.
لذا، با وضعیت موجود، مستثنا از اینکه ترامپ و کابینه اش چه می گویند و چه می خواهند، مستثنا از اینکه ترامپ بر بستر اقدامات شوونیستی و نژادپرستانه اش تا چه میزان قادر خواهد بود جامعه آمریکا را تهییج و برای تحقق ماجراجویی هایش به دنبال خود بکشاند، آنچه که بیش از همه محتمل است تشدید بحران های درونی جامعه آمریکاست. دور جدیدی از تلاطمات سیاسی که بروز شکاف در درون طبقه حاکم این کشور و چالش های میان آنان از جمله نخستین نشانه های پیامد روی کار آمدن ترامپ است. در عرصه بین اللملی نیز علاوه بر موج اعتراضات وسیع توده ای علیه رئیس جمهور جدید آمریکا، آنچه بیش از همه محتمل است تشدید تضادهای میان قدرت های بزرگ جهانیست.
زیرنویس:
(۱)- در دوران اوباما تحت عنوان مبارزه با تروریسم، قانونی تصویب و به امضاء او رسید که طبق مفاد آن ورود همه کسانی که طی ۵ سال گذشته به ایران، عراق، سوریه و لیبی سفر کرده باشند، بدون داشتن روادید نمی توانند به آمریکا وارد شوند. قانونی که علاوه بر دو تابعیتی ها، حتا شامل سیاست مداران و شهروندان اروپایی نیز می شد. یعنی هر شهروند اروپایی هم اگر طی ۵ سال گذشته به هر دلیلی سفری به کشورهای نامبرده داشته باشد، بدون روادید حق ورود به آمریکا را نخواهد داشت.
نظرات شما