اول ماه مه روز همبستگی بین المللی کارگران جهان از راه میرسد. اول ماه مه روزجهانی کارگر است. کارگران و تمام استثمارشدگان در سراسری جهان در روز اول ماه مه چرخ تولید را می خوابانند، کار را تعطیل می کنند، وارد خیابان میشوند و علیه ستم و استثمار و نابرابری دست به اعتراض و راه پیمایی میزنند. پرولتاریای کشورهای مختلف جهان در این روز پرچمهای سرخ را به اهتزاز درمیآورند و در خیابانها و میادین بزرگ شهرها با گامهای استوار رژه میروند، ضرورت به گور سپردن نظام سرمایه داری را یاد آوری می کنند و اراده واحد خود را برای جایگزینی نظمی جدید و سوسیالیستی به نمایش میگذارند.
رفقای کارگر!
پرولتاریای جهان امسال درشرایطی به استقبال اول ماه مه میرود که جهان سرمایه در بحران عمیقی فرو رفته و تضادهای ذاتی آن بیش از پیش تشدید شده اند. سیاستهای اقتصادی نولیبرال که مفری برای عبور از بحران ساختاری سرمایه داری به حساب میآمد، با شکست قطعی روبرو شده و نظام گندیده و منحط سرمایه داری را به ورطه سقوط نزدیک ساخته است. بن بست و بحران عمیق و لاینحل نظام سرمایهداری، فاشیسم و جناح راست افراطی بورژوازی را به جلو صحنه رانده است. طبقه سرمایه دار تعرضات خویش علیه طبقه کارگر را تشدید نموده و بار اصلی بحران را بردوش کارگران و زحمتکشان انداخته است. تضاد و کشمکش میان قدرتهای امپریالیستی تشدید گشته، میلیتاریسم و مسابقه تسلیحاتی و همزمان رقابت برای باز تقسیم جهان و کسب بازار، فزونی یافته است.
نسل کشی در غزهی بیدفاع در پرتو مماشات و سکوت رسواییآور جهان سرمایه و همدستی قدرتهای امپریالیستی با رژیم نژاد پرست اسرائیل در کشتار فجیع مردم فلسطین، همچنان ادامه دارد.بحران خاورمیانه، جنگهای پراکنده، گسترش ناامنی و درگیری های نظامی، بروز جنگهای گسترده و جدید را به یک احتمال و خطر بزرگ تبدیل نموده است. جهان سرمایه، جهان و تمام بشریت را به سوی آینده ای پر تشنج و پر مخاطره سوق داده است. این واقعیتها، یکبار دیگر ضرورت و مبرمیت به زیر کشیدن نظام سرمایهداری و اسقرار نظمی نوین و سوسیالیستی را در دستور کار پرولتاریای جهان قرار داده و به موضوع روز تبدیل نموده است.
رفقای کارگر!
طبقه کارگر ایران در شرایطی به پیشواز اول ماه مه می رود که طبقه سرمایه دار ورژیم سیاسی حاکم، فاجعهبارترین شرایط را بر کارگران تحمیل نموده اند. دستمزد ها که طی چند دهه همواره زیر خط فقر بوده، امسال نیز چند برابر زیر خط فقر تعیین شد و یکبار دیگر تحت عنوان جعلی افزایش دستمزد حداقل، مزد واقعی و قدرت خرید طبقه کارگر به روال سالهای گذشته بازهم کاهش یافت. افزون بر سرکوب مزدی و تعرض به سطح معیشت خانواده های کارگری، استثمار و بی حقوق کارگران نیز بسی تشدید شده است. پیگرد های پلیسی در مراکز کارگری فزونی یافته، احضار، بازداشت،تهدید، بازجویی و اخراج به امری روزمره در کلیه صنایع بهویژه صنعت نفت و گاز تبدیل شده است.
اما بهرغم تمام سرکوبگریها و فشارهای طبقه حاکم و موانع بازدارنده پرشمار دیگر، کارگران ایران دست از مبارزه برنداشته و در صدها اعتصاب و تجمع در صنایع و مؤسسات گوناگون، مطالبات خود را پیگرفتهاند. صنعت نفت و گاز که از مراکز تولیدی مهم و حیاتی رژیم است به مرکز اعتصابات و تجمعهای اعتراضی کارگری تبدیل شده است. اعتصابات و تجمعات کارگری فراواحدی افزایش یافته است. در جریان همین مبارزات، سطح آگاهی و سازمانیابی کارگران نیز رشد و ارتقا یافته است. به جرئت میتوان ادعا نمود که جنبش طبقه کارگر یگانه جنبش اجتماعی بالندهای است که در عرصه تمام جامعه ابراز وجود نموده و مبارزه کارگری به جریان اصلی اعتراض علیه نظم موجود تبدیل شده است. مبارزات و شعارهای کارگری جهت سیاسی به خود گرفته و در مواردی تا مرحله شعارهای مستقیم علیه رژیم سیاسی و طبقه حاکم جلو رفته است. علیرغم پیشرویهای انکارناپذیر جنبش طبقه کارگر، اما این مبارزات و مطالبات دربسیاری موارد متأسفانه در محدوده مبارزات و مطالبات اقتصادی باقی مانده و جنبش طبقه کارگر هنوز به یک جنبش سیاسی سازمان یافته سراسری گذر ننموده است.
رفقای کارگر!
بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مدام تشدید شدهاند و ناتوانی طبقه حاکم و رژیم سیاسی آن برای حل این بحرانها و برون رفت از آن، بارها به اثبات رسیده است. ۴۶ سال حاکمیت ارتجاع اسلامی، میلیونها کارگر و زحمتکش را به قعر فقر و گرسنگی و سیهروزی رانده و روزگار تودههای مردم را تباه کرده است. مجموعه فشارها و تنگناهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از حد تحمل جامعه فراتر رفته است. دیگر جایی برای سکوت و بیتفاوتی باقی نمانده است. اوضاع نباید و نمیتواند به همین شکل تداوم یابد. جامعه نیازمند یک تغییر بنیادی رادیکال و سوسیالیستی است.
ترفندها و تلاشهای طبقه حاکم برای نجات نظم موجود، یک سره با شکست و ناکامی روبرو شده است. آخرین تلاش و بند و بست علی خامنهای با جریان موسوم به اصلاح طلب که پیش از این از نهادهای حکومتی حذف شده بود و عَلَم کردن عروسک جدیدی در هیئت یک اصول گرای اصلاح طلب که البته بی اذن خامنه ای در هیچ زمینهای، جز تمجید و تبعیت از” رهبر” دهان باز نمیکند، چیزی جز ورشکستگی و رسوایی و تعمیق بیشتر بحران عاید نظام نساخته است. انتصاب پزشکیان ، آخرین شانس ارتجاع حاکم برای نجات و حل بحرانهای موجود بهویژه بحران سیاسی بزرگی که از سال ۹۶ تا همین لحظه موجودیت نظام را هدف قرار داده نیز، راه بجایی نبرده است. طبقه و رژیم ارتجاعی حاکم تمام بدیلهای ممکن خود را برای نجات از بحران و بن بست به صحنه آورده اند اما هیچکدام برای حل معضلات و بحران موجود پاسخی نداشته و این معضلات و بحران ها هر بار عمیق تر شدهاند. شکست های پیدرپی سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی و منطقهای، برچیده شدن بساط رژیم بشاراسد و نیروهای نیابتی، جمهوری اسلامی را به شدت تضعیف و ایزوله نموده است. شکست درعرصه سیاست خارجی، بحرانهای و کشمکشهای داخلی را شدت بخشیده، نارضایتی تودهای را افزایش داده و زمینه های سرنگونی رژیم را نیز تقویت نموده است. هیچ چشم اندازی برای حل بحران ها و نجات رژیم وجود ندارد. حتی چنانکه مذاکرات جمهوری اسلامی با دولت آمریکا نیز به عادی سازی و ایجاد روابط متقابل منجر شود، بازهم هیچیک از بحرانهای عمیق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را حل نخواهد کرد. جامعه آبستن حوادث است و هر آینه احتمال بروز جنبشهای اجتماعی برای سرنگونی رژیم وجود دارد.
رفقای کارگر!
طبقه کارگر باید خود را برای رهبری چنین تحولی تجهیز و آماده کند. ما در شرایط بسیار حساس و سرنوشت سازی قرار گرفتهایم. جامعه در تکاپوی تغییر و رهاییست. از شروع بحران انقلابی در سال ۹۶ تا کنون، جنبشهای توده ای متعدد و بسیار بزرگی برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی پا به صحنه نهاده اند. این جنبشها اما به رغم عظمت خود و جانفشانی تودههای مردم، بی استثنا همگی به دلیل عدم حضور متشکل و سازمانیافته طبقه کارگر، به انقلاب و سرنگونی رژیم منتهی نشدهاند. پوشیده نیست که در تمام این جنبشها کارگران بهصورت عناصر منفرد حضور داشته و درجریان مبارزه حتی جان خویش را نیز فداکردهاند. معضل اصلی، نه حضور کارگران، بلکه حضور سازمانیافته طبقه کارگر است که باید نقش رهبری کنندهی انقلاب را برعهده گیرد. تنها طبقه کارگر است که میتواند و باید نیروی رهبری کننده این جنبش و انقلاب باشد. تنها طبقه کارگر است که میتواند و باید با برپایی اعتصابهای سیاسی و اقتصادی سراسری، پرچم یک مبارزه انقلابی و رادیکال را برای به زیر کشیدن نظم موجود برافرازد و با طرح مهمترین خواستهای تودهای، عموم زحمتکشان و توده مردم را گرد این پرچم بسیج کند، ابتکار عمل و رهبری جنبش و انقلاب اجتماعی را در دست گیرد و آن را به پیروزی برساند. تردیدی در این مسئله وجود ندارد که در فقدان حضور متشکل طبقه کارگر، در فقدان یک جنبش سیاسی و مستقل طبقه کارگر و در فقدان رهبری طبقه کارگر، جنبشهای تودهای راه بجایی نخواهند برد و به اهداف سیاسی خود نخواهند رسید. خود را متشکل سازیم. کمیته های مخفی کار خانه، کمیته های اعتصاب و کمیتههای هماهنگی اعتصابهای فرا واحدی و سراسری را سازمان دهیم. سطح خواستها و مبارزات خود را ارتقا دهیم و با برپایی اعتصابهای سیاسی و اقتصادی سراسری، رهبری تحولات پیش رو و انقلاب اجتماعی کارگری را به دست گیریم. نظم موجود را به زیر کشیم و حکومت شورایی خود را مستقر سازیم. به پا خیزیم و این” کهنه جهان جور و بند” را از ریشه براندازیم.
اول ماه مه امسال مصادف است با یازده اردیبهشت. با شور و علاقه به استقبال اول ماه مه برویم. به هر شکلی که میتوانیم روزجهانی کارگر را گرامی بداریم و یکبار دیگر بر اتحاد و همبستگی خود با کارگران سراسر جهان در مبارزه علیه نظام سرمایهداری و استقرار نظام سوسیالیستی پای بفشاریم.
زنده باد اول ماه مه روز همبستگی بین المللی کارگران سراسر جهان
نابود با نظام سرمایه داری
زنده باد سوسیالیسم
اردیبهشت ۱۴۰۴
کار، نان، آزادی – حکومت شورائی
نظرات شما