اعتصابات و اعتراضات کارگری در بخشها و صنایع مختلف بیوقفه ادامه دارد. تعدد اعتراضات و اعتصابات کارگری گویای این وقعیت است که جنبش کارگری به رغم اینکه هنوز از دایره خواستهای اقتصادی فراتر نرفته و با جنبش سیاسی طبقه کارگر فاصله نسبتاً زیادی دارد، اما اصلیترین جنبشی است که پرچم اعتراض اجتماعی را در اهتزاز نگاه داشته است. نیازی به توضیح نیست که اعتراض و مبارزه، صرفاً به طبقه کارگر خلاصه نمیشود. تنگناهای شدید اقتصادی، گرانی، تورم و افزایش مداوم و بی مهار قیمت کالاها و خدمات مورد نیاز مردم از یک سو، تشدید بیش از پیش فشارها و محدودیت های سیاسی و اجتماعی، احضار و بازداشت و زندان و سرکوب و اعدام از سوی دیگر، عموم کارگران و زحمتکشان را به عرصه مبارزه و رودررویی با رژیم حاکم کشانده است و بیش ازاین خواهد کشاند.
تجمعات اعتراضی معلمان، پرستاران، بازنشستگان ( مخابرات، کشوری، تأمین اجتماعی، فولاد، معدن…)، مقاومت روزمره زنان در برابر زورگویی رژیم و حجاب اجباری، مبارزه برای آزادی و رهایی از قید و بند های استبداد مذهبی، اعتراضات دانشجویان نسبت به سیاستهای ارتجاعی و سرکوبگرانه در دانشگاهها، مقاومت و مبارزه زندانیان سیاسی بهویژه مبارزه برای لغو مجازات اعدام، وجوه گوناگون مبارزه ای است که در مرکز آن اعتصابات و اعتراضات کارگری قرار دارد. تنها با بسیج و تکیه بر این ستون اصلی است که جنبش توده ای در برگیرنده تمام این بخشها قوام میگیرد و دریچه ای به سوی رهایی میگشاید. تنها طبقه کارگر است که قادر است رهایی از تنگناها و فشارهای سیاسی و اقتصادی را میسر سازد و تمام جامعه را از وضعیت موجود برهاند.
از اینجاست که حضور فعال طبقه کارگر در عرصه مبارزه سیاسی و اقتصادی، ارتقای سطح خواستها، تشکل و آگاهی و سرانجام ابراز وجود طبقه کارگر در مقیاس سراسری و به میدان آمدن جنبش سیاسی طبقه کارگر از اهمیت حیاتی برخورداراست. بنابراین مبارزات و اعتصابات کارگری اساساً باید به این سمت و سو هدایت شوند. فعالان کارگری و کارگران آگاه و پیشرو، در هر اعتصاب و مبارزه بر سر هر خواستی اعم از سیاسی یا اقتصادی را باید به این سمت و سو هدایت کنند. ما نمی توانیم تا ابد خود را در چهار دیواری مطالبات اقتصادی و چانه زنی بر سرآن محدود و مقید سازیم و در همان حال هر سال شاهد بد تر شدن اوضاع معیشتی و اقتصادی خود باشیم. بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی در چارچوب نظم موجود ازنمونه مبارزه برای افزایش دستمزد، البته یکی از عرصه های مهم مبارزات ما بوده و هست و مادام که سرمایه داری حاکم باشد خواهد بود. کنه مسئله اما در این است که ما کارگران برای به زیر کشیدن این نظم و رهایی از بند سرمایه و کار مزدی، خود را تجهیز و آماده کنیم.
اعتراضات و اعتصابات کارگری ازجمله اعتصابات و تجمعات اعتراضی دوهفته اخیر در حکم وسیله یا مدرسه ای باید باشند که زمین مبارزه کارگری را با آن گرم تر و هموارتر کرد و راه پیشرفت و عروج طبقه کارگر را هموارترساخت. برخی ازاین اعتصابات را با هم مرور کنیم.
چادرملو: صدها تن از کارگران معدن سنگ آهن چادرملو(واقع در بافق یزد) به نمایندگی از بیش از ۲۰۰۰ کارگر این معدن در اعتراض به وضعیت مزدی و بیمه ها روز شنبه ۱۴ مهر دست به اعتصاب زدند. کارگران خواهان افزایش مزد و مزایا، بهبود وضعیت بیمه و رفع تبعیض و برخورداری از مزایای قراردادی ها شدند. این اعتصاب در روزهای بعد نیز با مشارکت تعداد بیشتری از کارگران و حضور برخی خانواده ها در محوطه معدن ادامه یافت. در جریان این اعتصاب ۴ کارگر بازداشت شدند که بعد از ارعاب و بازجویی ظاهراً برایشان قرار وثیقه صادر شده اما در همان حال برای شمار دیگری از کارگران پیامک های تهدید آمیز و احضاریه ارسال شده است. به رغم این اقدامات و به رغم اعزام نیروهای مسلح ” یگان ویژه” برای سرکوب که وارد مجتمع شدند، کارگران در روزهای بعد نیز به اعتصاب خود ادامه دادند. روز جمعه ۲۰ مهر ( هفتمین روز اعتصاب ) حمیدیان مدیرعامل شرکت در نماز جمعه شهر بافق حاضر شده بود و کارگران با اطلاع ازاین موضوع، تجمع بزرگی را در آن محل برپا نموده و بامدیر عامل وارد گفتگو شدند. اما مدیر عامل شرکت حاضر به پذیرفتن خواستهای کارگران نشد. کارگران نیز با شعار” حمیدیان حیاکن، مجموعه را رها کن” خواهان برکناری وی شدند. روز شنبه ۲۱ مهر نیز کارگران که زیر پوشش شرکت آسفالت طوس در معدن چادرملو کار میکنند، به اعتصاب ادامه دادند.
طَزَره: بیش از ۴۰۰ تن از کارگران معدن زغال سنگ طَزَره روز سه شنبه ۱۴ مهر دست از کار کشیدند. این کارگران درحالیکه پلاکارد بزرگی را با خود حمل می کردند که بر روی آن نوشته شده بود” کارگران معدن امنیت شغلی ندارند، ماخواستار حذف پیمانکاری هستیم” به سمت استانداری سمنان راه پیمایی و مقابل آن تجمع اعتراضی برپا کردند. کارفرمای این شرکت از سال ۸۰ تا کنون در زمانهای مختلف و فواصل طولانی از پرداخت کامل حق بیمه کارگران شانه خالی نموده و حق بیمه پرداختی را با عنوان شغلی “کارگر ساده” محاسبه نموده است. با این اقدام کارفرما، حق بیمه کمتری به زیان کارگران پرداخت شده است. این کارگران اکنون که در آستانه بازنشستگی هستند، متوجه این نیرنگ و تقلب بزرگ کارفرما شده اند و شدیداً معترضاند. در واقع با نیرنگ و تقلب آشکار کارفرما، کارگران معدن علی رغم اینکه کار معدن جزء کارهای سخت و زیان آور است، با شرایط کارگران مشاغل عادی بازنشسته میشوند. کارگران در اعتصاب خود هشدار داده اند چنانچه مشکلشان حل نشود، تجمع خود را به تهران مقابل مجلس خواهند کشاند.
غیر از معادن که به قتلگاه کارگران و در همان حال به مرکز اعتصابات کارگری تبدیل شده اند و دونمونه آن ذکرشد، دربرخی صنایع و مؤسسات دیگر نیز در همین فاصله شاهد اعتصابات و تجمعات کارگری بوده ایم.
روز دوشنبه ۱۶ مهر، کارگران پتروشیمی ارغوان گستر، بار دیگر دست از کار کشیدند و در برابر دادگستری شهرستان چوار تجمع اعتراضی برپا کردند. کارگران خواهان افزایش دستمزد و تبدیل وضعیت شغلی خود هستند. در جریان تجمعات اعتراضی و مکرر کارگران پتروشیمی ارغوان گستر از حدود سه ماه پیش تا کنون، کارفرما و حامیان و همدستان وی در دستگاه امنیتی و قضایی، برای ارعاب و خاموش ساختن کارگران به انواع فشارها و تهدیدات متوسل شده اند. در همین رابطه تعدادی از کارگران به مراکز امنیتی احضار و بازداشت شده که به سرکار بازنگشته یا به عبارت دیگر اخراج شده اند. درجریان یکی از تجمعات اعتراضی، دو نفر به عنوان اعتراض، اقدام به خودسوزی کردند که یکی از آنها پدر یکی از کارگران بازداشتی بود.
اعتراضات و اعتصابات کارگری به موارد فوق خلاصه نمیشود. در همین فاصله ما شاهد اعتصاب کارگران شاغل در پایانه ها و مخازن پتروشیمی بندر ماهشهر، اعتصاب کارگران پتروشیمی بندر امام، اعتصاب کارگران سیمان لامرد، اعتصاب کارگران کارخانه مارکوش در هرمزگان، کارگران آبفای ایذه، تجمع رانندگان تاکسی مقابل شهرداری کاشان و اعتصابات و تجمعات متعدد دیگری بودیم. شمار اعتصابات و تجمعات اعتراضی کارگری بسیار بیشتر ازاین هاست که برای جلوگیری از بلند شدن مطلب از ذکر و توضیح آن خود داری می شود.
بخش اعظم اعتراضات و تجمعات کارگری اما مربوط به صنعت نفت است. کمیت اعتصابات و تجمعات کارگری در بازه زمانی یاد شده حتی از مجموع تجمعات و اعتصابات در سایر بخشها نیز بیشتر بوده است. نفت به مرکز بزرگ تجمع و اعتراض کارگری تبدیل شده است. هر روز، بخش یا بخشهایی از کارگران و کارمندان شاغل در صنعت نفت دست به تجمع و اعتراض میزنند. در صنعت نفت، اعتراض و مبارزه و تجمع، به امری دائمی و مستمر تبدیل شده است.
کارکنان رسمی شاغل در صنعت نفت ازجمله کارگران و دیگر کارکنان مناطق عملیاتی، بیش از یکسال است که چند روز در هفته، تجمع اعتراضی برپا میکنند. در دوهفته گذشته نیز به روال هفته های قبل از آن، در روزهای دوشنبه و سه شنبه و گاه حتی در سایر روزها، کارکنان رسمی شاغل در صنعت نفت تجمعات اعتراضی متعددی برپا کردند. کارکنان رسمی شاغل در شرکت نفت و گاز پارس کنگان( سایت۲ )، شرکت نفت و گاز پارس عسلویه ( سایت ۱ )، مجتمع گازی پارس جنوبیSPGC ، سکوهای ۴۰ گانه POGC ، پالایشگاه گاز فجرجم بوشهر، سکوی گازی سلیمان، سکوی عملیاتی نصر، شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران، سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس، شرکت فلات قاره ایران منطقه سیری و منطقه لاوان و برخی مناطق عملیاتی دیگر تجمعات اعتراضی برپا کردند.خواست های عمده این بخش از نیروی کار شاغل در صنعت نفت؛ حذف کامل سقف حقوق، حذف محدودیت حق سنوات بازنشستگی، عودت کسورات مازاد مالیات، اجرای ماده ۱۰ و پرداخت بکپی، عدم دست درازی به صندوق بازنشستگی کارکنان صنعت نفت و تفکیک مشاغل در مناطق عملیاتی است.
تجمعات اعتراضی کارکنان رسمی در برخی موارد با راه پیمایی و سردادن شعار همراه شده و تا حدودی از آن حالت انفعال آمیز دارد خارج میشود. مهمتر از آن در برخی از این تجمعات و راه پیمایی ها، اعضای خانواده کارگران نیز فعالانه مشارکت میکنند. برجسته ترین نمونه در این مورد راه پیمایی کارکنان پالایشگاه هفتم مجتمع گاز پارس جنوبی و خانواده پرسنل عملیاتی درشهرکهای مسکونی شهرستان جم بوشهر است. سلسله تجمعات اعتراضی با حضور و مشارکت خانواده ها که از اول شهریور ۱۴۰۳ آغاز شده و باید آن را دور جدیدی از اجتماعات اعتراضی کارکنان رسمی به حساب آورد، در هفته های بعد و تا همین امروز ادامه یافته و هر هفته تکرار شده است. در این تجمعات و راه پیمایی های هفتگی، دهها تن از اعضای خانواده کارگران درحالیکه کاغذ نوشته هایی را در دست دارند همدوش کارگران دست به راه پیمایی میزنند و شعار ها و خواست های کارگران را تکرار میکنند. در تجمع و راه پیمایی روز جمعه بیستم مهر، کارگران شعار میدادند:” خواسته ما یک کلام”، و خانوادهها ادامه می دادند:”مزدِ تمام والسلام”. کارگران شعار می دادند: “همکار عزیز برخیز!” و خانواده ها با شعار “صبر ما شده لبریز” موضوع را پی میگرفتند.
تجمع و اعتراض چنانکه پیش ازاین نیز اشاره شد به کارگران و کارمندان رسمی صنعت نفت محدود نمیشود. کارگران غیر رسمی نیز اعم از کارگران قرارداد موقت، پیمانی و یا ارکان ثالث مکرر دست به اعتصاب و تجمع زده اند.کارگران پیمانی ارکان ثالث شاغل در پالایشگاههای مجتمع گاز پارس جنوبی که روزهای سه شنبه هر هفته تجمعات اعتراضی برگزار میکنند، روز سه شنبه ۱۷ مهر نیز برای دهمین هفته متوالی دست از کار کشیدند و با برپایی تجمع خواهان اجرای طبقه بندی مشاغل، افزایش مزد و بازگشت به کار حجت رضایی نماینده اخراجی خود شدند. شایان ذکر اینکه حراست این مجتمع تلاش زیادی بکار بسته بود تا از اعتصاب و تجمع کارگران جلوگیری کند اما به هدف خود نرسید و تنها توانست در تجمع کارگران پالایشگاه شماره یک اخلال ایجاد کند. افزون بر پالایشگاه های گاز پارس جنوبی، کارگران پالایشگاه گاز پارسیان نیزهر هفته عموماً در روزهای شنبه تجمعات اعتراضی برگزار میکنند.
پوشیده نیست که کارگران ایران در شرایط بسیار وخیم اقتصادی و معیشتی به سر میبرند. طبقه سرمایهدار حاکم و رژیم سیاسی آن، چنان تعرضات گسترده و همه جانبهای را علیه طبقه کارگر سازمان داده و به اجرا درآورده است که امروز هیچ بخشی از کارگران ایران حتی کارگران و کارکنان شاغل در صنعت نفت که زمانی سایر کارگران در آرزوی کار در این صنعت و برخورداری از مزد و مزایای آن بودند، درماندهاند و بامزد و مزایای دریافتی نمیتوانند چرخ زندگی را بچرخانند و بی استثنا همه ناراضی و معترضاند. طبقه سرمایه دار و دولت جمهوری اسلامی حافظ منافع این طبقه، جز به چپاول و غارت و جز به استثمار حد اکثری و سودهای هنگفت، به چیز دیگری نمی اندیشند.اکثریت بزرگ نیروی کار شاغل در صنعت نفت، به رغم انجام کار سخت و دشوار و ارزش آفرینی سرشار، حتی از برآوردن نیازهای اولیه زندگی خود و خانواده ناتواناند. برای رژیم جمهوری اسلامی ابداً مهم نیست که کارگران بطور کلی و کارگران معدن یا نفت در چه شرایطی به سر میبرند. ارتجاع اسلامی حتی زمانیکه دست به ماجراجویی میزند و همپای دولت فاشیستی اسرائیل، تشنج و نا امنی ایجاد میکند و کشور و کل منطقه خاورمیانه را به ورطه درگیریهای گسترده سوق میدهد، کمترین توجهی به وضعیت کارگران مناطق جنوب و تأسیسات نفتی که میتواند یکی از اهداف حملات نظامی نتانیاهوی صهیونیست و جنایتکار باشد، ندارد. چند روز پیش با توجه به تهدیدات دولت اسرائیل و احتمال حمله نظامی به تأسیسات نفتی، کارکنان شرکت پایانه نفتی خارک هشداردادند؛ در صورت حمله، در این پایانه هیچ پناهگاهی وجود ندارد و مشخص نیست کارگران چگونه باید از جان خود محافظت کنند ، حتی هیچگونه دستورالعملی درصورت وقوع حمله وجود ندارد و کسی در فکر این کارگران نیست!
این در حالی است که کار در تأسیسات و سکوهای نفت و گاز درشرایط معمولی نیز بسی دشوار و به خودی خود پرمخاطره هست. برای نمونه، کارکنان عملیاتی که با طرح ۱۴ روز کار ۱۴ روز استراحت روی سکوهای دریایی کار میکنند. درپایان ۱۴ روز کار، کارگران خسته و فرسوده باید به ساحل و خشکی منتقل گردند و کارگرانی که ۱۴ روز استراحت خود را پشت سر گذاشته اند از خشکی به سکوی دریایی منتقل شوند. صرف نظر ازاینکه در این سکوها عموماً کارگران را وادار به اضافه کاری میکنند و حتی برطبق اسنادی که “افکار نفت” انتشار داده بابت اضافه کاری پولی پرداخت نمیشود، اما حتی به موضوع نقل و انتقال کارگران از سکو به ساحل و برعکس نیز کمترین توجهی نمیشود. برای حمل و انتقال کارگران، از شناورهایی استفاده می شود که فاقد هرگونه وسایل لازم حتی محل نشستن هستند و همین چند روز پیش شناوری که حامل کارگران و کارکنان متخصص یکی از این سکوهای دریایی بود، فاصله ۴ ساعته سکو تا ساحل را ۱۴ ساعته طی کرد. درحالیکه کارگران خسته هریک در گوشه ای روی این شناور ولو شده بودند و بوی زننده آن، تهوع چند کارگر را نیز درپی داشت.
وقتی با کارگران و کارکنان رسمی و متخصص صنعت نفت که در پست ها و مراکز حساس مشغول به کاراند چنین رفتار میشود، دیگر تکلیف سایر کارگران اعم از قرارداد موقت و پیمانی و ارکان ثالثی و دیگر کارگران غیر رسمی روشن است. ازاینجاست که امروز اعتراض و مبارزه در صنعت نفت امری همگانی و مشمول تمام نیروی کار شاغل در این صنعت است و متخصص یا غیر متخصص ، رسمی یا غیر رسمی نمیشناسد. از اینجاست که ما تقریباً هر روز شاهد اعتراض و تجمع در نفت هستیم.
باوجود این باید اعتراف کرد که اعتراضات در صنعت نفت، تا این لحظه موفقیت معنا داری نداشته به این معنی که نتوانسته دولت را به عقب نشینی و پذیرش خواست های کارگران و کارکنان وادار نماید. اعتراضات و اعتصابت کارگری در نفت، متأسفانه پراکنده و جدا ازهماند. جای اتحاد و اتفاق درصنعت نفت همچنان خالی است.برای غلبه بر این پراکندگی باید راهی پیدا کرد و این وظیفه، قبل از همه بردوش نیروهای آگاه و کارگران پیشرو است.
موضوع مهم دیگر شکل اعتراض و مبارزه است. تا آنجا که به کارکنان رسمی بر میگردد، اعتراضات این بخش از نیروی کار شاغل در صنعت نفت، اساساً در شکل تجمعات کوتاه مدت بوده است. به رغم آنکه این تجمعات بیش از یکسال، چند روز درهر هفته برپا شده، اما تاکنون اگر نگوییم هیچ نتیجه ای در بر نداشته اما بدون شک نتایج درخور توجهی درپی نداشته است. تجمعات اعتراضی ولو مستمر و پیگیرانه هفتگی، نتوانسته دولت را وادار به عقب نشینی کند. لذا باید اشکال اعتراضی مؤثر تری را در دستور کار قرارداد. کارکنان رسمی صنعت نفت باید به تجربه دریافته باشند که صرفاً با تجمعات کوتاه مدت نمی توانند دولت را وادار به پذیرش خواست های خود کنند. بسیار بسیار بعید است که این بخش از نیروی کار شاغل در صنعت نفت تا کنون به این موضوع پی نبرده باشند. علی رغم این، متأسفانه کماکان به همین شکل مبارزه بسنده نموده و معلوم نیست تا چه زمانی می خواهند صرفاً به همین شیوه اعتراض و مبارزه اکتفا کنند.
در تمام صنایع و بخشهای تولیدی خصوصاً در نفت، تولید، در مرکز توجه است و حرف اول را می زند. صنعت نفت حساس ترین مرکز تولیدی رژیم است. قلب رژیم با تولید نفت و در صنعت نفت میتپد. انگشت را باید روی نقطه حساس دولت حاکم گذاشت و با اعتصاب و خواباندن چرخ تولید، ضربه را درست بر قلب رژیم وارد ساخت.
نظرات شما