پرستاران؛ اعتصابی برجسته، دریچه ای به تعمیق مبارزه

اعتصاب سراسری پرستاران زحمتکش و مبارز، فصل نوینی را در تاریخ مبارزات این بخش از طبقه کارگر گشود و تأثیرات مهم و مثبتی نه فقط برخود پرستاران و کادر درمان و نگاه آنان نسبت به معضلات جامعه و چگونگی پیگیری خواست‏ها برجای نهاد، بلکه همچنین تأثیرات مثبتی بر مبارزات سایر کارگران و زحمتکشان بر جای گذاشت و همگرایی میان مبارزات کارگران و زحمتکشان را تقویت نمود. این اعتصاب که ۱۲ مرداد ۱۴۰۳ از بیمارستان های استان البرز و شهر کرج آغاز شد، به فوریت به شیراز و مشهد تسری یافت و در فاصله کمتر از یک هفته ده‏ها بیمارستان و مرکز درمانی در ده‏ها شهر کشور را فراگرفت و به یک اعتصاب سراسری برجسته و بی نظیر تبدیل شد. هزاران پرستار در ده‏ها شهر و بیمارستان در سراسر کشور در اعتراض به شرایط تحمیلی کار و پایین بودن سطح دستمزد و حقوقهای دریافتی، برای نخستین بار در تاریخ مبارزات خویش، دست از کار کشیدند و به اعتصاب سراسری روی آوردند. این اعتصاب که در موارد متعددی با دیگر اشکال مبارزه مانند، تظاهرات، راه پیمایی و تجمع دربرابر استانداری ها و فرمانداری‏ها همراه بود، یکی از برجسته ترین ومؤثر ترین حرکتهای اعتراضی و جمعی پرستاران در دوران دو رژیم استبدادی سلطنتی و جمهوری اسلامی بود.

ارتجاع حاکم از همان ابتدای شکل گیری اعتصاب، برای در هم شکستن و جلوگیری از گسترش اعتصاب، به اقدامات سرکوبگرانه متوسل شد در همان حال کوشش زیادی به عمل آمد که این اقدامات تا حدممکن کم سر و صدا باشد و از آن مهمتر، حساسیت برانگیز نباشد. اما تهدید و اعمال فشارهای گوناگون امنیتی در تمام طول اعتصاب ادامه داشت و در مواردی با اقدامات فیزیکی و هجوم به صفوق پرستاران و بازداشت تعدادی از آنان همراه بود.

برای نمونه، در بوشهر تجمع پرستاران مقابل استانداری مورد یورش نیروهای سرکوب قرار گرفت. نیروی انتظامی با خشونت صفوف پرستاران را مورد حمله قرار داد و تعدادی را دستگیر نمود. درکرمانشاه نیز به صف پرستاران حمله کردند و مأموران حراستی و سرکوب، تلفن موبایل پرستاران را به زور گرفتند و آنان را مورد تهدید قرار دادند. درتهران پلیس سرکوبگر برای جلوگیری از تجمع و پراکنده ساختن پرستاران به زور متوسل شد و “زهرا تمدن” پرستار بیمارستان مسیح دانشوری را بازداشت کردند. در اراک به صف اعتصابیون حمله شد، گاز فلفل به روی آن ها شلیک و دو پرستار دستگیر شدند. در مشهد نیز به صف اعتصابیون حمله شد و دو پرستار بیمارستان قائم مشهد، ” امین نادر پور و علی رضا زاهدی مقدم” بازداشت شدند که تا چندین روز کسی از آنها و محل نگهداریشان اطلاعی نداشت. چندین روز بعد از دستگیری، روز ۱۵ شهریور، “امتداد” از قول دبیر کل خانه پرستار اعلام نمود” پرستاران بازداشت شده بیمارستان قائم مشهد آزاد شدند”. “فیروزه مجریان شرق” دیگر پرستار بازداشت شده این بیمارستان بعد از دستگیری حالش به هم خورده و در نهایت در سی سی یو بستری شد. دربیمارستان امام رضای مشهد، مأموران حراستی و امنیتی به پرستاران حمله ور شدند که با مقاومت یکپارچه پرستاران روبرو شدند و نتوانستند کاری از پیش ببرند. در تبریز پیام های تهدید آمیز برای پرستاران ارسال شد.

تهدید و ارعاب و اعمال فشار و پرونده سازی که توسط حراست بیمارستان ها در همدستی با دستگاه امنیتی و اطلاعاتی از روزهای نخست اعتصاب آغاز شده بود در روزها و هفته های بعد نیز با همان شدت ادامه داشت. همراه با دستورات اکید دستگاه اطلاعاتی و سرکوب مبنی بر منع پوشش خبری اعتصاب در مدیای رسمی، پیگرد فعالان اعتصاب به ویژه در شبکه های اجتماعی نیز ادامه داشت.

اما این اقدامات نتوانست هیچگونه خللی در اراده پرستارن به ادامه اعتصاب و مبارزه ایجاد کند. چنانکه پیش از آن نیز دستگاه سرکوب و امنیتی، پرستاران و فعالان تجمع های اعتراضی را مکرر احضار نموده و مورد تهدید قرار داده بود. هیئت رسیدگی به تخلفات اداری نیز درحکم اهرم فشار دستگاه اطلاعات، فعالان تجمع های اعتراضی را احضار نموده و مورد ارعاب و تهدید قرار داده بود و حتی شماری از پرستاران تبعید یا اخراج شده بودند. اما این اقدامات نه فقط نتوانسته بود جلو تجمعات و مبارزات پرستاران را سد کند، بلکه این مبارزات گسترش بیشتری یافت و به مرحله عالی تری گذر نمود.

پرستاران سالهاست که نسبت به شرایط کاری خود ازجمله نوع قرارداد، دستمزدهای ناچیز، فشارکار، ساعات کار طولانی، اضافه کاری اجباری و عدم اجرای صحیح قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری معترض‏اند و هرساله با تجمعات اعتراضی مکرر خود خواهان رسیدگی به خواست های خود شده اند. اما دولت جمهوری اسلامی و وزارت بهداشت آن از پذیرش خواست های پرستاران طفره رفته اند. در دوره شیوع کرونا، وعده هایی به پرستاران داده شد. در آن مقطع صدها پرستار درصف مقدم مبارزه با کرونا، قربانی شدند.همینکه موج کرونا آرام گرفت، لفاظی های طبقه حاکم و رژیم سیاسی آن در حمایت از پرستاران نیز فرونشست و تمام قدرشناسی دولت و وزارت بهداشت آن در شکل اخراج و خانه نشین کردن هزاران پرستار تجلی یافت. پرستاران آگاه و مبارز، طبقه حاکم و رژیم سیاسی آن را خیلی خوب شناخته اند و اکنون مصمم‏اند با مبارزات و اعتصاب های سراسری، خواست های خود را محقق سازند.

تلاش های رژیم برای درهم شکستن اعتصاب با شکست روبرو شده است. تهدید و ارعاب و بازداشت، کاری از پیش نبرده است. تلاش دولت برای مهار و انحراف مبارزات پرستاران از طریق “خانه پرستار” نیز باشکست و ناکامی روبرو شده است. تشکل دولتی “خانه پرستار” که همزاد و خواهر کوچک تر “خانه کارگر” است، ربطی به پرستاران ندارد و نفوذی هم در میان پرستاران ندارد و نتوانسته این مبارزات را مهار کند. دبیر کل خانه پرستار، خود در این باره می گوید” یکی از دلایل اصلی گسترده شدن این اعتراضات، ناکارآمدی تشکل های صنفی حوزه پرستاری و دلسرد شدن بدنه پرستاری از این نهادها و تشکل هاست”. پرستاران نه فقط هیچگونه اعتمادی به خانه پرستار ندارند، بلکه همواره به آن به عنوان یکی از موانع مهم رشد اعتراضات خویش نگاه کرده اند. درعین حال برخی بیمارستان ها و مراکز درمانی سعی کردند از طریق نیروی جایگزین، با اعتصاب پرستاران مقابله کنند و بربحران کمبود نیرو غلبه کنند. اما دراین زمینه نیز توفیقی بدست نیاوردند. صرف نظر از جایگزینی افرادی فاقد تخصص و آشنایی با کار مهم و حساس پرستاری که چیزی جز بازی با جان انسان نیست، اما ازاین طریق هم نتوانستند اعتصاب را بشکنند.

تجمعات اعتراضی و اعتصاب سراسری پرستاران که در شکل نسبتاً گسترده ای مورد حمایت سایر کارگران و زحمتشکان، معلمان، بازنشستگان، و تشکل های گوناگون قرار گرفت و ازحمایت معنوی توده های مردم برخوردار شد، همچنان ادامه یافت. مقامات دولتی با سرو صداهای تبلیغاتی کابینه پزشکیان وعده داده بودند به مشکلات پرستاران رسیدگی کنند.اما بعد از سه هفته اعتصاب، سرانجام کوه موش زایید و یک میلیون و ششصد هزارتومان برای تهیه دو کیلو گوشت آبگوشتی به حساب پرستاران واریز شد. این اقدام تحقیر آمیز – گرچه در هرحال نوعی عقب نشینی دولت است-  اما خشم و اعترض بیشتر پرستاران را درپی داشت. روز شنبه ۱۷ شهریور در چندین بیمارستان در شهرهای اصفهان، کاشان و قم تجمعات اعتراضی برگزار شد.

پرستاران بارها اعلام کرده اند خواهان اجرای صحیح قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری مصوب سال ۱۳۸۶ هستند که اجرای آن نزدیک به ۱۷ سال به تعویق افتاده است. پرستاران خواهان اجرای قانون فوق العاده خاص پرستاری، ارتقای بهره وری و قانون مشاغل سخت و زیان آور و لغو اضافه کاری اجباری هستند. پزشکیان و وزیر بهداشت وی باید بدانند مادام که این خواست ها برآورده نشود، مبارزه ادامه خواهد داشت. گذشت آنزمانی که با این تاکتیک ها و شیوه های نخ نما بتوان پرستاران را فریب داد و یا مبارزاتشان را متوقف ساخت.

دولت جمهوری اسلامی با اجرای سیاست نولیبرال، کالایی کردن بهداشت و درمان و خصوصی سازی حوزه سلامت که تماماً بر محور سود می چرخد، عملاً از ورود به مسئله برای حل و یا رسیدگی به معضلات پرستاران شانه خالی کرد و هیچ پاسخی به پرستاران زحمتکش نداد. بنابراین هیچ راه دیگری در برابر پرستاران جز ادامه و تشدید مبارزه وجود ندارد. پرستاران نیک می دانند که اگر تا همین جا و در همین اندازه بسیار اندک، دولت تن به عقب نشینی داده است، این عقب نشینی تنها و تنها محصول اتحاد و مبارزه و اعتصاب سراسری آنهاست.

موفقیت های بیشتر پرستاران در گرو اتحاد محکم تر، ادامه مبارزه و اعتصابهای سازمان یافته سراسری است. آنچه در شرایط کنونی و نیاز گسترش مبارزه آن را مبرم و ضروی ساخته است، ایجاد تشکل مستقل سراسری پرستاران است. تشکلی که متکی بر پرستاران و کادر درمان باشد و به نیروی خودشان بوجود آید. تشکلی که با محیط کار و بدنه پرستاران در پیوند و ارتباط زنده باشد. تنها با ایجاد تشکل مستقل سراسری و سازماندهی اعتصاب و مبارزه سراسری و رهبری آن است که می توان دولت ارتجاعی حاکم و وزارت بهداشت آن را بطور همه جانبه عقب راند و انبوه مطالبات پرستاران را محقق ساخت.

مبارزه در بخش بهداشت و درمان تازه آغاز شده است. اعتصاب سراسری و برجسته پرستاران دریچه نوینی براین مبارزات گشوده است. پرستاران نبرد مبارزاتی تازه ای را آغاز کرده و وارد فاز نوینی از مبارزه شده اند. در جدال طبقاتی جدیدی که پرستاران زحمتکش در آن پاگذاشته اند، به روشنی می توان تعمیق مبارزه و فتح سنگرهای جدید را دید.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۸۶  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.