نقش و اهمیت اعتصاب سراسری پرستاران در جنبش طبقه کارگر

موج جدید مبارزات پرستاران که در ۱۱ مرداد  با اعتصاب در بیمارستان‌های امام علی کرج و کوثر استان البرز آغاز گردید و در ۱۵ مرداد مراکز درمانی شیراز را فراگرفت، اکنون باگذشت سه هفته به متجاوز از ۳۵ شهر  کشور و لااقل ۶۵ بیمارستان دولتی بسط یافته و به یک اعتصاب سراسری تبدیل‌شده است.  پرستاران بسیاری از بیمارستان‌ها و مراکز در مانی دولتی کشور پس از آزمودن اشکال متعددی از مبارزه  در چندین ماه گذشته ، سرانجام برای تحقق مطالبات خود به حربه مؤثرتری از مبارزه،  اعتصاب روی آورده‌اند. این‌یک اقدام بی‌سابقه در تمام دوران موجودیت جمهوری اسلامی است.  پیش‌ازاین پرستاران در طی سال‌های متمادی، به اشکال مختلفی از مبارزه روی آورده بودند، اما سابقه نداشت که به یک اعتصاب سراسری و درازمدت متوسل شده باشند.  نکته برجسته‌تر اما این است که در جهت مؤثرتر ساختن کارآیی این شکل  مبارزه، آن را با اشکال دیگری از مبارزه تلفیق کرده‌اند.  درحالی‌که مقامات دولتی همچنان مطالبات را با وعده‌ووعید و تهدید بی‌پاسخ گذاشته‌اند،  پرستاران خود را به اعتصاب و تجمعات در بیمارستان‌ها محدود نکردند، بلکه هم‌زمان به راهپیمایی و تظاهرات در خیابان‌ها و تجمع در مقابل مراکز دولتی روی آوردند. با این تلفیق چند شکل از مبارزه، کارآیی اعتصاب به مراتب افزایش یافت. این اعتصاب و مطالبات آن موردحمایت علنی گروه‌هایی از کارگران بخش‌های مختلف، تشکل‌های کارگری، بازنشستگان، معلمان و عموم سازمان‌های چپ و کمونیست قرارگرفته است. نکته باز مهم در این است، از آنجائی که پرستاران  رابطه مستقیمی با عموم توده‌های مردم ، زندگی و سلامت آن‌ها دارند، مبارزات و مطالبات آن‌ها از حمایت توده‌های وسیع مردم نیز برخوردار شده است. از جهت دیگر، این مبارزات در شرایط سیاسی کنونی جامعه ایران از این اهمیت نیز برخوردار است که تأثیر مستقیمی بر روحیه مبارزاتی توده‌های زحمتکش مردم ، رشد مبارزات و ارتقای اشکال آن برجای خواهد گذاشت و از آن خواهند آموخت. بنابراین از جهات مختلف،  برپائی این اعتصاب و چشم‌انداز  پیروزی آن  در اوضاع سیاسی کنونی جامعه ایران بسیار حائز اهمیت است.

رادیکالیسمی که در مبارزه پرستاران دیده می‌شود از این واقعیت ناشی می‌شود که موقعیت پرستاران  ایران برخلاف بسیاری از کشورهای جهان چنان وخیم است که در نوع خود کم ‌سابقه است. اگر در کشورهای دیگر جهان پرستاران از موقعیت و جایگاه اجتماعی ویژه با امتیازات و حقوق‌های  نسبتاً بالا در مقایسه با کارگران برخوردارند، در ایران حتی پرستارانی که در استخدام دولت قراردادند، حقوقی  حتی پایین‌تر از بخش‌هایی از کارگران دریافت می‌کنند. در بسیاری از کشورهای جهان جایگاه پرستاران به لحاظ سطح حقوق و موقعیت اجتماعی در رده کارمندان سطح بالا، نه‌فقط در مقایسه با کارمندان معمولی دولتی بلکه حتی معلمان قرار می‌گیرد. آن گروهی از پرستاران نیز که در بخش خصوصی کار می‌کنند با اندکی تفاوت همین شرایط رادارند. حقوق دریافتی خالص یک پرستار در سال آغاز کار در برخی کشورها ۱۸۵۰ تا ۲۰۰۰  دلار است و به‌حسب تخصص و تجربه تا بیش از ۵۰۰۰ دلار افزایش می‌یابد.  در تعدادی از پیشرفته‌ترین کشورهای سرمایه‌داری، متوسط  حقوق سالانه پرستاران  بین ۷۰ هزار دلار در آلمان و هلند، تا نزدیک به ۱۰۰ هزار دلار در سویس است. تفاوت حقوق پزشکان با  پرستاران نیز در اغلب کشورهای جهان  به‌طور متوسط دو برابر و حداکثر سه برابراست. پرستاران از تسهیلات و امتیازات ویژه‌ای برخوردارند. در اغلب کشورها ساعات کار آن‌ها پایین‌تر از کارگران و کارمندان است. با این اوصاف، دیگر نیازی نیست به مقایسه تعداد پرستاران به‌حسب تخت بیمارستان و فشار کار و از این نمونه ها بپردازیم  که وضع پرستاران  در دیگر کشورها اصلاً قابل قیاس با ایران نیست. با این توضیح روشن است که چرا در کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته پرستاران را به‌عنوان بخشی از طبقه متوسط یا کارگران یقه‌سفید در نظر می‌گیرند. در ایران اما از هر زاویه که به موقعیت طبقاتی پرستاران نظر افکنده شود، مشمول این تقسیم‌بندی‌‌های طبقاتی  نیستند. نه‌بخشی از طبقه متوسط‌اند و نه کارگر یقه‌سفید، بلکه بخشی از کارگران معمولی  در بخش خدمات‌اند که مثل هر کارگر دیگری استثمار می‌شوند و سرمایه‌داران و دولت از قبل استثمار آن‌ها سود‌های کلان به جیب می‌زنند.

این واقعیت بر کسی پوشیده نیست که پرستاران  باآن‌همه سختی و فشار کاری که در نوع خود در سراسر جهان کم‌نظیر است، مبلغی که در هرماه دریافت می‌کنند، به‌طور متوسط  حدود ۱۳ میلیون تومان است که با احتساب کارانه حداکثر به حدود ۱۵تا ۱۶میلیون تومان می‌رسد، معادل حدود ۳۰۰ دلار در هرماه. آن‌هم  در کشوری که بهای اغلب کالاها تقریباً در حدود همان چیزی است که فرضاً در کشورهای اروپائی. روشن است که این دستمزد و حقوق ناچیز یک پرستار نمی‌تواند حتی تأمین‌کننده هزینه‌های زندگی در پایین‌ترین سطوح آن باشد. دقیق‌تر این‌که پرستاران ایران نه‌فقط  زیرخط فقر قرار دارند، بلکه با فقر زندگی خود را می‌گذرانند.  اشاره شد که در بسیاری از کشورهای جهان تفاوت حقوق پرستار با پزشک به‌طور متوسط  دو تا حداکثر سه برابر است. در ایران اما این اختلاف درآمد متجاوز از۱۰۰ برابراست.

درحالی‌که پرستار و پزشک در اتاق عمل مشترکاً درگیر عمل هستند، اختلاف در پرداخت‌ها چنان بزرگ است که گاه از تفاوت ۳۰۰ برابری صحبت می‌شود.  حاصل کار پرستار در اینجا به جیب پزشک، مدیران بیمارستان‌ها و شرکت‌های  دلال و واسطه تأمین نیروی مفت و ارزان برای بیمارستان‌ها می‌رود.

رئیس خانه پرستار وابسته به دولت می‌گوید:  “بیماری که به اتاق عمل می‌رود و قرار است عمل شود شاید ۷ نفر درگیر عمل این بیمار باشند اما خروجی آن این می‌شود که در پایان یک ماه جراح به‌طور مثال ۳۰۰ میلیون دریافت می‌کند و نفراتی که در گروه پرستاری هستند یک‌میلیون دریافت می‌کنند این در هیچ جای دنیا روال نیست .”

اجرای قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری هم که گویا قرار بود کمی شکاف حقوق پزشک و پرستار را کاهش دهد همچنان اجرانشده است

مقامات وزارت بهداشت کتمان نمی‌کنند که بیمارستان‌های سراسر کشور با کمبود شدید نیرو مواجه‌اند. به گفته معاون سازمان نظام پرستاری کشور، “در کشور ما تعداد پرستار به تخت، الآن کمتر از یک نفر پرستار و حدود هشت‌دهم به ازای هر تخت است. در بعضی از استان‌ها این عدد کمتر از نیم پرستار است! استاندارد جهانی به ازای هر تخت تقریباً ۴ پرستار یا بیشتر است.

نسبت پرستار به هر هزار نفر جمعیت باید حداقل ۸ نفر باشد. استانداردهای دنیا از ۸ نفر شروع می‌شود تا ۱۸ نفر هم در برخی کشورها می‌رسد. این نسبت در کشور ما حدود ۲ / ۱ یا ۳ / ۱ است. ” این واقعیت نشان می‌دهد که پرستاران ایران در چه شرایط شاق و طاقت‌فرسایی کار می‌کنند.

اما جمهوری اسلامی برای بخش بهداشت و سلامت و درمان مردم اهمیتی قائل نیست و برای حفظ موجودیت خود و اهداف جاه‌طلبانه منطقه‌ای بخش اعظم درآمد کشور را صرف هزینه‌های دستگاه عریض و طویل نظامی، پلیسی و امنیتی می‌کند. درحالی‌که در اغلب کشورهای جهان میانگین سهم سلامت از تولید  ناخالص داخلی ۸ درصد است و  در کشور‌های پیشرفته به ۱۰ تا ۱۶ درصد هم می‌رسد، در ایران اما رقمی حدود ۳ درصد است و سال‌به‌سال در حال کاهش یافتن است.

جمهوری اسلامی از اعلام رقم دقیق آن سرباز می‌زند. سایت خبر آنلاین در گزارشی که اوایل امسال به این موضوع اختصاص داد از قول روزنامه خراسان نوشت:” هرچه پیگیری کردیم هیچ‌کس به ما نمی‌گوید سهم سلامت از تولید ناخالص ملی چقدر است.”

و در ادامه می‌نویسد: فاطمه محمد بیگی عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس  در زمان بررسی لایحه دولت به خبرگزاری تسنیم، گفت:

“در سال ۱۳۹۴ سهم سلامت از درآمد تولید ناخالص ملی در کشور ۵ / ۸  درصد بوده است. سهم سلامت از درآمد تولید ناخالص داخلی در قانون بودجه سال ۱۴۰۰ به خاطر گرانی ارز و مشکلات اقتصادی به شش درصد رسید. متأسفانه سهم سلامت از درآمد تولید ناخالص داخلی در لایحه بودجه پیشنهادی دولت برای سال ۱۴۰۲ به ۵ / ۴ درصد رسیده که نسبت به ۸ سال قبل حدود ۴۰ درصد کاهش پیداکرده است. این در حالی است که در کشورهای منطقه ازجمله امارات و عراق این رقم ۱۰ درصد است. ”

تحت یک چنین شرایطی سیاست رژیم روشن است. دولت از طریق خصوصی‌سازی بخش سلامت،  از استخدام پرستار خودداری می‌کند و از طریق شرکت‌های دلال پیمانکاری و قراردادهای موقت با کمترین حقوق ممکن بخشی از کمبود نیروی کار را جبران می‌نماید. اما در همان حال با تشدید فشار کار، طولانی کردن شیفت‌ها و افزایش ساعت کار و اضافه‌کار اجباری با دستمزد بسیار ناچیز ساعتی ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان بخش دیگری از کمبود را جبران می‌کند. اگر پرستاری هم به این استثمار وحشیانه اعتراض کند با تهدید، توبیخ، انفصال خدمت  و اخراج مواجه می‌شود.  حالا گذشته از مطالبات اساسی‌تر نظیر افزایش حقوق، اجرای دقیق قانون تعرفه‌‌ها، استخدام پرستاران جدید، لغو اضافه‌کاری اجباری، افزایش مبلغ اضافه‌کاری، پرداخت‌های معوقه و غیره،  پرستاران ایران هنوز درگیر مطالبه حق لباس، مسکن، بیمه مناسب نیز هستند و این نیز نشان می‌دهد آن‌ها با چه وضعیت تأسف باری مواجه‌اند.

به نظر می‌رسد که تا همین‌جا روشن باشد که پرستاران ایران برخلاف بسیاری از کشورهای جهان  نه یک قشر ممتاز طبقه متوسط‌‌اند و نه قشر ممتاز کارگران یقه‌سفید، بلکه کارگران معمولی هستند که شرایط کار وزندگی‌شان مثل عموم کارگران ایران است.

در ایران آن‌گونه که مقامات دولتی اعلام کرده‌اند در حوزه درمان و مراقبت گروه پرستاری کمتر از ۲۳۰ هزار نفر در مراکز درمانی مشغول به کارند.

سال گذشته معاون پرستاری وزارت بهداشت گفت: “در بخش‌های دولتی و غیردولتی ۲۲۶هزار همکار پرستار داریم . ازنظر جنسیتی نیز ۷۶ درصد گروه پرستاری بانوان هستند و ۲۴ درصد را آقایان تشکیل می‌دهند. درمجموع ۱۶۱ هزار نفر کادر پرستاری در وزارت بهداشت اشتغال دارند. ”

با این حساب  بیش از ۶۰ هزار پرستار در مراکز درمانی خصوصی یا برخی از مؤسسات دولتی دیگر مشغول به کارند یعنی کارگران روز مزدی هستند که در استخدام رسمی قرار ندارند  و حقوق‌بگیر دولتی نیستند  و درواقع کارگران بخش خدمات درمانی محسوب می‌شوند. اما از مجموع ۱۶۱هزار  پرستاری که در وزارت بهداشت مشغول به کارند به گفته رئیس  خانه پرستار نزدیک به ۵۹ درصد پرستاران با قرارداد موقت هستند که با ۱۲ مدل قراردادهای موقت شامل قراردادهای شرکتی، پیمانی، ۸۹ روزه  و یا تبصره  چهار و سه هستند کار می‌کنند.

.با این حساب روشن است که اکثریت بزرگ پرستاران  در تمام بخش درمان و مراقبت کارگرانی هستند که به شکل قرارداد موقت در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی کشور مشغول به کارند. شرکت‌های پیمانکاری یا مدیران بیمارستان‌هایی که آن‌ها را در استخدام دارند ، دستمزد بسیار نازلی به آن‌ها می‌پردازند، مثل میلیون‌ها کارگر دیگر امنیت شغلی ندارند، شدیداً استثمار می‌شوند و سود عاید شرکت‌های پیمانکاری و مدیران بیمارستان‌های خودگردان می‌کنند. حتی تعداد اندکی از پرستارانی که هنوز در استخدام رسمی باقی‌مانده‌اند به‌جز موارد محدود از نمونه  امنیت شغلی، شرایطی خیلی متمایز از پرستاران روزمزد قراردادی ندارند. نه‌تنها سطح درآمد آن‌ها باکمی اختلاف در همان محدوده کارگران قراردادی است، بلکه در ازای کاری که انجام می‌دهند جز مبلغی ناچیز بقیه آن به جیب مدیران بیمارستان‌های خودگردان  و پزشکان  می‌رود. هرسال بین ۵ تا ده هزار از این پرستاران رسمی نیز بازنشسته می‌شوند و یا مهاجرت می‌کنند و جای آن‌ها را نیز بر طبق سیاست دولتی خصوصی‌سازی درمان، کارگران قرارداد موقت می‌گیرند.

با توضیحاتی که در مورد شرایط دشوار وغیر قابل تحمل  و استثمار وحشیانه پرستاران داده شد،  روشن است که عوامل نیرومندی محرک روی‌آوری این بخش طبقه کارگر به اعتصاب سراسری بوده است. تمام اقدامات عوام‌فریبانه و سرکوبگرانه رژیم حتی بازداشت تعدادی از پرستاران و تهدید‌ها نتوانسته کمترین خللی در عزم و اراده پرستاران به ادامه مبارزه و همبستگی نیرومند آن‌ها ایجاد کند.

این اعتصاب درس‌های مهمی نیز برای دیگر بخش‌های طبقه کارگر دارد. پرستاران رسمی و غیررسمی در صفوفی متحد و همبسته به مبارزه برخاستند. آن‌ها تمام تلاش‌های دولت و سرمایه‌داران را برای ایجاد شکاف و اختلاف خنثی کردند. مبارزات پرستاران نشان داد که اعتراضات و مبارزات واحدهای جداگانه یک‌رشته از صنعت یا خدمات پاسخگوی تحقق مطالبات کارگران  نیست. مبارزه مشترک کارگران واحدهای یک‌رشته معین باروی آوری به اشکال مؤثر مبارزه نظیر اعتصاب ضروری است. علاوه بر این، تجربه مبارزات پرستان نشان داد که اعتصاب نیز به تنهائی کافی نیست. باید آن را با اشکال دیگری از مبارزات نظیر راهپیمایی و تظاهرات خیابانی و گرد هم‌آیی‌های مقابل مراکز عمومی و دولتی تلفیق کرد. در جریان این مبارزات نه تنها کارگران به مطالبات خود دست می‌یابند، بلکه متشکل‌تر می‌شوند، تجربه می‌اندوزند، آگاه‌تر می‌شوند و برای مبارزات در سطحی عالی‌تر برای سرنگونی نظم ستمگرانه حاکم آماده می‌شوند.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۸۴  در فرمت پی دی اف:

 

 

 

POST A COMMENT.