دیکتاتوری که خود را دانای کل می داند

وز سه شنبه ۲۹ فروردین، تعدادی از دانشجویان دست چین شده به دیدار خامنه ای برده شدند. در این دیدار یکی از دانشجویان بسیجی با طرح ضرورت برگزاری رفراندم، خامنه ای را در شرایط دشواری قرار داد. رهبر خودکامه جمهوری اسلامی که به زعم خود انتظار چنین بحث نامطلوبی را در میان دانشجویان دست چین شده وفادار به خود و نظام جمهوری اسلامی نداشت، با برافروختگی گفت: “بر خلاف آنچه بیان شد که “باید از روز اول در باره مسائل مختلف رفراندوم برگزار می کردیم تا حساسیت به وجود نیاید”، مسائل گوناگون کشور مگر قابل رفراندم است؟ کجای دنیا این کار را می کنند؟

علی خامنه ای که طرح چنین بحثی را به مثابه ناتوانی نظام و صد البته ناتوانی شخص خود در حل انبوه معضلات جامعه تلقی می کرد، در قالب یک دیکتاتور مطلق العنان که خود را دانای کل کشور و دیگران را ناقص العقل می داند، بر سر دانشجوی بینوا نهیب زد: “مگر تمام مردمی که در یک رفراندوم می توانند شرکت کنند و شرکت می کنند، امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟. این چه حرفیه”.

اگرچه بحث رفراندوم بر سر قانون اساسی یا همه پرسی در مورد برخی از مشکلات لاینحل نظام، بحث دیروز و امروز نیست و تا لحظه سرنگونی جمهوری اسلامی هم، گرایشی از درون نظام و هم از سوی همه نیروهای ترسان از انقلاب بدان دخیل خواهند بست، اما طرح آن به صورت علنی، آنهم در مقابل خامنه ای اتفاق تازه ای بود که در نهایت به اخلال و هیاهوی دانشجویان در این جلسه منجر شد.

بحث رفراندوم بر سر مفادی از قانون اساسی دست کم در دورن حاکمیت، ابتدا توسط هاشمی رفسنجانی مطرح شد. بعدها در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی نیز چندین بار بحث رفراندم در مورد پاره ای از مشکلات درونی نظام طرح گردید که هر بار با سکوت خامنه ای مواجه می شد. حتی دو هفته پیش نیز حسن روحانی مجددا طی سخنانی بر امر رفراندوم  روی پاره ای از مشکلات نظام تاکید کرد.

اینکه چرا بحث رفراندم در این برهه زمانی مجددا از طرف بخشی از نیروهای وفادار به نظام و یا از سوی برخی نیروهای به اصطلاح اِپوزیسیون نظام مطرح شده و می شود، تماما ناشی از خرابی اوضاع کشور، ناتوانی رژیم در برون رفت از بحران های ژرف موجود و نگرانی فزاینده آنان از وقوع انقلاب و سرنگونی قریب الوقوع جمهوری اسلامی است. در عین حال آن دسته از نیروهای رفورمیست، بورژوایی و اصلاح طلبان رانده شده از حکومت که با طرح رفراندوم خواهان “گذار مسالمت آمیز” از جمهوری اسلامی هستند، مستثنی از هر تمایزی که در نحوه طرح و چگونگی پیشبرد آن دارند، جملگی بر حسب منافع طبقاتی شان که با مناسبات سرمایه داری و نظم استثمارگرانه موجود گره خورده است، به اشکال مختلف تلاش می کنند تا در روند مبارزه انقلابی توده‌های مردم ایران اخلال ایجاد کنند. در واقع همه این گروه های رنگارنگ اپوزیسیون  بورژوایی جمهوری اسلامی که مدام بر طبل رفراندم می کوبند، خواهان حفط مناسبات استثمارگرایانه موجودند و جملگی با چنین هدفی در مقابل انقلاب توده های مردم ایران صف آرایی کرده اند.

پوشیده نیست، نگرانی از وقوع انقلاب اجتماعی و ایجاد تغییرات بنیادی در جامعه، بیش از همه خامنه ای را وحشت زده کرده است. خامنه ای که اکنون این چنین با برافروختگی، مردم را فاقد صلاحیت رای و فاقد “تحلیل” از موضوعات مورد رفراندم جامعه می داند، همان خامنه ای است که طی ۴۴ سال گذشته به طور مستمر با رای آری مردم در هر یک از به اصطلاح برگزاری انتخابات در جمهوری اسلامی بر جهان فخر فروخته است و همواره بر درایت مردمی که در ۱۲ فروردین ۵۸ بر جمهوری اسلامی آری گفتند، احسنت گفته و طی بیش از ۴ دهه به طور مستمر مشروعیت نظام را بر مبنای همان رای مردم بر سر تمام مخالفین نظام کوبیده است. اکنون چه اتفاقی در جامعه رخ داده  است که او این چنین بی پروا و در هیبت دیکتاتوری مطلق العنان خود را دانای کل و مردم را نادان می خواند. همان مردمی که تا دیروز می فهمیدند و قدرت “تحلیل” از مسائل جامعه را داشتند، اما اکنون به زعم این دیکتاتور فاسد و مطلق العنان فاقد تحلیل از موضوعات مورد رفراندم هستند.

وحشت پی پایان خامنه ای تماما برگرفته از خرابی اوضاع کشور، موقعیت انقلابی حاکم بر جامعه و مخالفت مردم با جمهوری اسلامی است. خرابی کشور و ناتوانی نظام در پاسخگویی به مشکلات عدیده جامعه، اکنون به مرحله ای رسیده است که دیگر حتی دانشجویان بسیجی و ارزشی نظام هم در مقابل خامنه ای می ایستند و با او “دهن به دهن” می شوند. ویدئوی کوتاهی که از همین نشست ۲۹ فروردین در فضای مجازی پخش شده است، نشان می دهد که چگونه هیمنه رهبر جمهوری اسلامی حتی در درون دانشجویان بسیجی وفادار به نظام هم فرو ریخته است. در این ویدئو، شماری از دانشجویان با ایجاد هیاهو نسبت به سخنان خامنه ای اعتراض می کنند، او تلاش می کند با سخنرانی و تغییر لحن خود آنان را آرام کند، اما موفق نمی شود. به دانشجویان معترض بسیجی می گوید “اداره کشور سخت است”، اما هنوز جمله او تمام نشده، یکی از دانشجویان که در ردیف های اول نشسته است، با قطع کردن سخنان خامنه ای می گوید “به شرطی که حرف مردم را گوش کنید…شما می گویید شفافیت…اما هر روز بلایی سر مردم می آید”.

در لحظه های پایانی جلسه دیدار خامنه ای با دانشجویان بسیجی، آنچنان بلبشو و هیاهویی جلسه را فرا می گیرد که خامنه ای در پاسخ می گوید، “اگر همین طور بخواهیم دهن به دهن کنیم که کار پیش نمی رود”. در ادامه جلسه خامنه ای برای رهایی از وضعیت دشواری که در آن قرار گرفته است، می گوید “وقت تمام شد و حرف ها خیلی زیاد است”. اما همهمه و هیاهو بیشتر می شود و باز هم کلام او نیمه تمام می ماند. حتی اعلام تکبیر توسط یکی از خودی ها برای آرام کردن جلسه نیز افاقه نمی کند و کسی تکبیر نمی گوید. در این لحظه لحن خامنه ای بلندتر می شود اما باز هم به دلیل فضای موجود، نمی تواند جمله خود را به پایان برساند و در نهایت با گفتن  “والسلام علیکم” ختم جلسه را اعلام می کند و خود را از مخمصه دانشجویان “ولایی و ارزشی” وفادار به نظام نجات می دهد.

آنچه در این جلسه رخ داد، انعکاسی از شرایط بحرانی جامعه و تداوم جنبش انقلابی توده های مردم ایران است که این روزها به کابوسی برای هیئت حاکمه تبدیل شده است. پوشیده نیست، وحشت کنونی رژیم و خامنه ای از مردم، به خاطر انزجار آنان از نظام و روی آوری توده های میلیونی ایران به انقلاب است. وحشت رژیم از گستردگی شعار “مرگ بر خامنه ای”، “مرگ بر دیکتاتور” و “مرگ بر جمهوری اسلامی” است که از دی ماه ۹۶ تا به امروز در ابعاد میلیونی جامعه را فرا گرفته است.طی سال های گذشته، گستردگی شعار‌های “مرگ بر خامنه ای” “مرگ بر جمهوری اسلامی”از دل زنان و مردان و انبوه توده های مردمی برخاسته است که جمهوری اسلامی و شخص خامنه ای را مسسبب اصلی اعمال ستم، سرکوب، کشتار و اعدام، تحمیل تبعیضات جنسیتی، بی حقوقی و تمامی جنایات و فجایع موجود در جامعه می دانند. و لذا، برای رهایی از وضعیت مرگبار کنونی به انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی روی آورده اند.

این روی آوری مردم به سرنگونی جمهوری اسلامی که روند تلاطمات و تحولات انقلابی آن از دی ماه ۹۶ آغاز شد، در ماه های گذشته آنچنان شتاب گرفته اند که خامنه ای را به هراسی مرگبار دچار ساخته است. مجموعه این تحولات سرنوشت ساز با خیزش انقلابی مردم در دی ماه ۹۶ و سر دادن شعار “اصلاح طلب اصول گرا، دیگه تمام ماجرا” آغاز شد. دو سال بعد در قیام شکوهمند آبان ۹۸ با شعار فراگیر “اونکه میگه رفراندوم، دروغ میگه به مردم”ف بذر انقلاب و دگرگونی را در جامعه پاشید. با شروع مرگبار اپیدمی کرونا وقفه ای در مبارزات علنی کارگران و توده های مردم ایران ایجاد شد، اما از آنجا که جامعه سرکوب شده ایران از دیماه ۹۶ وارد یک دوران انقلابی شده بود، با پایان یافتن اپیدمی کرونا مجددا سیر تلاطمات انقلابی و اعتراضات خیابانی از هر سو کشور را فرا گرفت.

انبوه مطالبات متراکم شده کارگران و زحمتکشان، همراه با خشم و انزجاری که از ۴۴ سال سرکوب و کشتار و بی حقوقی مردم، خاصه کشتار ۱۵۰۰ نفر در قیام آبان ۹۸، مردم و جامعه را در وضعیتی قرار داد که پس از آن از هر جرقه ای می توانست حریق برخیزد. حریقی بزرگ و دامن گستر که خرمن جمهوری اسلامی را یکسره به آتش بکشاند. این جرقه با قتل حکومتی ژینا امینی در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ زده شد و در کوتاه مدتی در قالب یک جنبش انقلابی تمام عیار سراسر کشور را فرا گرفت. جنبشی فراگیر با محوریت شعار “زن، زندگی، آزادی” و بر پایه همه گیری شعار “این دیگه انقلابه، بهش نگید اعتراض”، فصل جدیدی از تحولات انقلابی را در جامعه پر تلاطم ایران رقم زد. تحولات شگرف و پرشتابی که جوانان و زنان و توده های سلحشور مردم ایران طی ماه های گذشته با نفی هرگونه توهمی نسبت به اصلاحات و رفراندوم، و دور ریختن هر گونه امیدی به تغییرات درونی حاکمیت، سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را بلندتر از هر زمان دیگری در کف خیابان و دانشگاه و کارخانه و مدرسه در گستره ای به وسعت ایران فریاد می زنند.

وضعیت پیش آمده همراه با اوج گیری مبارزات توده های مردم ایران که سرنگونی انقلابی و بلافصل جمهوری اسلامی را در دستور کار خود قرار داه اند، نه فقط رژیم و سران آن را به وحشت افکنده است، بلکه وحشتی فزاینده در صفوف اصلاح طلبان پیشین و همه گروه هایی که منافع طبقاتی و استثمارگرانه شان با حفظ مناسبات موجود گره خورده است، نیز به وجود آورده است. تا جایی که همه این گروه های رنگارنگ داخل و بیرون از حاکمیت که به “گذار مسالمت آمیز” از جمهوری اسلامی دل بسته اند، با هدف ایستادگی در مقابل انقلاب مردم در اتحادی نانوشته به طرح مجدد رفراندوم در قانون اساسی و یا رفراندوم در “پاره ای” از مفاد آن روی آورده اند.

اما سخنان اخیر خامنه ای برای همیشه آب پاکی را بر دست همه این شیقتگان “رفراندوم” در جمهوری اسلامی ریخت. اگر تا پیش از سخنان علی خامنه ای در روز ۲۹ فروردین ۱۴۰۲، همه جریانات رنگارنگ مدافع “رفراندوم” و “گذار مسالمت آمیز” از جمهوری اسلامی خود را به خواب خرگوشی زده بودند، اکنون باید دریافته باشند که بجز سرنگونی انقلابی این رژیم فاسد و جنایتکار هیچ راهی برای نجات مردم ایران باقی نیست.

اگر چه دیکتاتورها جملگی شبیه هم هستند اما تاکنون کمتر دیکتاتور خودکامه ای همانند خامنه ای وجود داشته است که این چنین بی پروا خود را دانای کل و کل آحاد جامعه را صغیر و فاقد درک “تحلیل” از مسائل عمومی کشور بداند. در واقع خامنه ای با طرح اینکه خود را دانای کل و دیگران را فاقد صلاحیت و تحلیل از مسائل جامعه می داند، یک پیام روشن به تمامی نیروهای داخل و بیرون نظام داد. پیامی صریح و روشن، که من بهتر از همه شما می فهمم، درست عمل کرده و می کنم  و تا آخر هم ایستاده ام. لذا، همه آن هایی که هنوز هم این پیام روشن خامنه ای را نگرفته اند و بر پایه منافع طبقاتی شان همچنان بر طبل “رفراندوم” و “گذار مسامت آمیز” از جمهوری اسلامی می کوبند، دیگر نه انکار کنندگان حقیقیت که تبهکاران روزگار کنونی ما هستند. تبهکارانی که بر چشم توده های مردم ایران خاک می پاشند و در مقابل روند پر شتاب انقلاب توده های مردم ایران ایستاده‌اند.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۱۷  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.