بهرغم تلاشهای سرکوب گرانه دولت جمهوری اسلامی و همچنین بهرغم برخی ترفندهای بازدارنده گرایشی که افق دید آن اساساً از دیدگاههای جناح آبرو باخته موسوم به اصلاحطلب فراتر نمیرود و خوشبختانه پایگاهی درمیان توده معلمان ندارد،تجمع سراسری معلمان روز ۲۶ خرداد دردهها شهر کشور برگزار شد.
ارتجاع حاکم که برای مقابله بافرهنگیان و ایجاد سد و مانع در برابر جنبش اعتراضی گسترش یابنده معلمان، دهها معلم را به بند کشیده اما ناکام مانده بود، به سناریوسازی علیه فعالان صنفی و تشکلهای مستقل معلمان متوسل شد. این سیاست البته گاه با برخی وعدههای قلابی درزمینهٔ رتبهبندی و شایعاتی ازایندست که آییننامه اجرای لایحه رتبهبندی معلمان مشمول تغییرات جدی میشود تا بلکه به امیدهای واهی درمیان معلمان منجر شود همراه بود. دولت ارتجاعی، فریبکار و سرکوب گر حاکم، تصور میکرد با پروندهسازیهای پیدرپی و تکمیل آن با یک سناریوی رسوای ساختگی میتواند فعالان جنبش معلمان و تشکلهای آنان را بدنام کند، پرونده شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران را ببندد و بساط اعتصابات و تجمعات سراسری معلمان را برچیند. دولت و گرایشها و عناصر پرو رژیم براین تلاش بودهاند و هستند که مبارزات معلمان را از خیابان، به مجراهای اداری و گفتگوهای فرسایشی با مقامات دولتی یا مجلس کشانده و در این چهارچوبها محدود و مقید سازند.
در دستگاه فکری ارتجاع هار حاکم، مجموعه این تلاشها و ترفندها باید تأثیرات بازدارنده و ارعاب گرانه خود را برجای میگذاشت و معلمان را از هرگونه مبارزه و حرکت اعتراضی جدی بازمیداشت. انتشار فراخوان شورای هماهنگی در ۱۹ خرداد برای برپائی تجمع سراسری معلمان در ۲۶ خرداد اما محاسبات مرتجعین حاکم را به همریخت و نشان داد که معلمان و تشکلهای مستقل آنان کماکان درصحنه نبرد حاضرند. روند احضار و بازداشت فعالان تشکلهای مستقل معلمان بعد از انتشار این فراخوان تشدید شد. از ۲۰ تا۲۵ خرداد چند ده نفر از اعضای تشکلهای مستقل معلمان در شهرها و استانهای مختلف کشور بازداشت شدند. تنها در کردستان بیش از ۲۰ تن از اعضای تشکلهای مستقل پس از احضار به اداره اطلاعات بازداشت و زندانی شدند. دستگاه سرکوب که شاهد تبلیغات گسترده معلمان در شبکههای اجتماعی و تدارک برگزاری تجمع سراسری بودند، به این حد از دستگیریها اکتفا نکردند بلکه با یورش شبانه در شب ۲۶ خرداد به منازل معلمان، تعداد دیگری را نیز بازداشت کردند. این دستگیریهای وسیع، در صبح روز ۲۶ خرداد به اوج خود رسید.شمار بازداشتشدگان تا ۱۰۰ نفر نیز اعلامشده است. بر طبق لیست بهروزرسانی شده معلمان بازداشتی که ۲۹ خرداد در کانال رسمی شورای هماهنگی انتشار یافت، هنوز ۳۳ تن از معلمان زندانی هستند.کمیت بالای دستگیریها، وحشت رژیم از تجمع سراسری معلمان را نشان داد. ارتجاع حاکم که خیال میکرد با بازداشتهای فلهای و تشدید سرکوب و سناریوسازی، قادر است معلمان و تشکلهای مستقل آنان را مرعوب ساخته و از صحنه حذف میکند، باشکست و ناکامی روبرو شد .دولت ارتجاعی حاکم از بیم تجمعهای سراسری و گسترش آن بار دیگر بهزور و خشونت متوسل شد و با اعزام گسترده نیروهای سرکوب به مراکز تجمع در تهران و مشهد و چند شهر دیگر ازجمله شهرهای کردستان، سعی کرد با توسل به قوه قهریه، از تجمع معلمان جلوگیری کند.
ارتجاع حاکم و دستگاه امنیتی آن، که انرژی زیادی را صرف بازداشت و حبس عناصر آگاه و مؤثر تشکلهای مستقل معلمان کرده بود، براین خیال بود که با زدن سر و رأس تشکلها، میتواند آنان را بیسازمان و زمینگیر کند و اگر نمیتواند درجا، این تشکلها را از هم بپاشاند، لااقل سازمان آنها را به هم میزند و مانع برگزاری تجمع سراسری میشود. اما علیرغم تمام این تلاشهای مذبوحانه و نیات شوم دولت تاریکاندیش حاکم، تجمع سراسری معلمان در روز و ساعت مقرر دستکم در بیش از ۴۰ شهر برگزار شد.اشغال محل تجمع توسط نیروهای سرکوب و دستگیری حاضرین در محل نیز چندان مثمر ثمر واقع نشد. تجمع سراسری معلمان در ۲۶ خرداد نشان داد که تشکلهای مستقل معلمان و ازجمله شورای هماهنگی بهعنوان تشکل سراسری موردقبول معلمان، قائم به فرد نیستند بلکه تابع فعالیت جمعی و از سازماندهی درونی نسبتاً خوبی نیز برخوردار هستند. تجمع سراسری معلمان یکبار دیگر به حاکمیت فهماند که با سرکوب و فریب و سناریوسازی و شکنجه فعالان جنبش اعتراضی معلمان برای اعتراف گیریهای اجباری، نمیتوان روی اصل قضیه سایه انداخت و صورتمسئله را پاک کرد. معلمان مدتهاست خواهان آموزش رایگان و باکیفیت، همسانسازی حقوق بازنشستگان برمبنای قانون مدیریت خدمات کشوری، اجرای کامل رتبهبندی معلمان هستند. معلمان مبارز در تجمعات سراسری خود بارها خواستار برچیدن آموزش پولی و جلوگیری از کالایی سازی آموزش و پروش و اجرای کامل رتبهبندی شدهاند. اما دولت و وزارت آموزشوپرورش آن این خواستها را نپذیرفته و با سرکوب بیشتر و خشنتر به معلمان پاسخ داده است.معلمان نمیتوانند بیش از این صبر و مشقات و تنگناهای عدیده را تحمل کنند. کارد به استخوان رسیده است. “معلم میمیرد، ذلت نمیپذیرد”. حقوق معلم بهشدت پایین و ناکافی است.معلم خواهان حقوقی دستکم بالای خط فقر است. وضعیت بیمه معلمان نیز بهکلی نارسا و ناکارآمد است. معلمان خواهان بیمه کارآمد هستند. این حق مسلم معلمان است که تشکل مستقل داشته باشند.تشکل یابی حق مسلم معلمان است. معلم نمیخواهد ناظر تبعیض و نابرابری باشد، نمیخواهد شاهد بند و زندان همکاران خود و دیگر زحمتکشان باشد. ازاینروست که فریاد میزند “معلم زندانی آزاد باید گردد” ، “معلم بپا خیز برای رفع تبعیض”!
تجمع سراسری ۲۶ خرداد از پشتوانه مهمترین تشکلهای مستقل معلمان برخوردار بود که با صدور بیانیههایی از فراخوان شورای هماهنگی پشتیبانی کرده بودند.افزون بر سازمانهای سیاسی چپ و کمونیست، سندیکای کارگران شرکت واحد، سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه، شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت، چندین تشکل بازنشستگان و همچنین گروههایی از دانشجویان نیز از این تجمع سراسری و مطالبات معلمان حمایت کرده بودند.گرچه از روز انتشار فراخوان(۱۹ خرداد) تا روز برگزاری تجمع(۲۶ خرداد) تنها یک هفته مهلت برای تبلیغ و بسیج نیرو در شهرهای مختلف وجود داشت، اما معلمان و تشکلهای مستقل آنها توانستند در همین فاصله تبلیغات گستردهای را در شبکههای مجازی سازمان دهند. بااینهمه نمیتوان انکار کرد که تجمع سراسری ۲۶ خرداد نسبت به تجمعات پیشین با افت نسبی تعداد شهرها و معلمان شرکتکننده همراه بود. گرچه هنوز آمار دقیقی از سوی شورای هماهنگی اعلامنشده است اما اگر این واقعیت را در نظر بگیریم که بسیاری از تجمعات سراسری معلمان در سال ۱۴۰۰ تا ۲۰۰ شهر را دربر میگرفت،تجمع اخیر از این خصوصیت برخوردار نشد و به یکچهارم این تعداد تقلیل یافت. افت نسبی تعداد شهرها و جمعیت اعتراضکننده، صرفنظر از عامل سرکوب و ارعاب شدید و دستگیریهای بسیار گسترده این واقعیت را اثبات کرد که نمیتوان صرفاً به تبلیغات و تلاش برای بسیج نیرو در شبکههای مجازی بسنده کرد.این تلاشها را میبایستی با ارتباطهای سازمانی و تشکیلاتی واقعی و غیرمجازی تکمیل نمود آن را گسترش داد و تحکیم کرد. بهویژه باید تا حد امکان ارتباط ارگانیک و فعال و محکمی میا ن شورای هماهنگی و تشکلهای مستقل شهرها و استانها ایجاد کرد. شورای هماهنگی و تشکلهای مرتبط با آن به تجربه میآموزند که باید پیشبینیهای لازم برای شرایطی که این تشکلها مورد هجمه دستگاه سرکوب و اطلاعاتی قرار میگیرد و فعالان و عناصر مؤثر تشکلهای موجود را ولو بهطور موقت به بیرون از دایره فعالیتهای هماهنگ پرتاب میکند به عملآورده و برای آن چارهاندیشی کند.تجمع سراسری اخیر معلمان نشان داد که هنوز کارهای انجامنشده در این زمینه بسیار است و برای کشاندن تعداد هرچه بیشتری از معلمان به صحنه مبارزه، وظایف سنگینی بردوش معلمان آگاه و پیشرو قرار دارد.
نکته بسیار مهم دیگری که به نظر میرسد باید روی آن مکث و دقت بیشتری صورت گیرد، شکل مبارزه و نحوه برخورد با نهادهای حکومتی مانند کابینه و مجلس و امثال آن است. بسیار مهم است که شورای هماهنگی مثل گذشته هوشیاری خود را در این زمین حفظ کند و به نحوی برخورد نشود که شائبه توهم به این نهادها ایجاد شود. فراموش نکنیم که حاکمیت و نهادهای حکومتی وظایف خود را در چهارچوب نظم موجود و منطبق بر قوانینی که حافظ منافع طبقه حاکم هست انجام میدهند. اگر در برخورد با معلمان و کارگران “تفکر سرکوبگرانه” وجود دارد، این عیناً برخاسته از منافع طبقه حاکم و در انطباق با آن است. لازم نیست هر بار”وظایف قانونی” دولت و حاکمیت را به آن یادآوری کرد و بعد هم در انتظار این نشست که برخوردهای جاری ماهیتاً تغییر کند! “نرود میخ آهنین در سنگ”! تلاشهای زیادی در این زمینه انجامشده است. طومارها نوشتهشده نامهها ارسال و گفتگوهای زیادی انجامشده ولی تاکنون هیچ نتیجهای در برنداشته است و بعدازاین نیز چنین خواهد بود.حقوحقوق معلم اگر قرار بود از این طریق و با نصیحت حاکمیت به دست آید، تاکنون بهدستآمده بود.آنچه میتواند فاکتور مهم و تعیینکننده باشد، اتحاد و استمرار مبارزه متشکل و سازماندهی اعتصابات سراسری است. تنها با مبارزه متشکل و اعتصابات و تجمعات گسترده و سرتاسری است که میتوان دولت و وزارت آموزشوپرورش آن را به عقبنشینی واداشت.
شورای هماهنگی در قطعنامه پایانی تجمع سراسری ۲۶ خرداد مینویسد” ما به دولت و حاکمیت، وظایف قانونی داخلی و بینالمللی را – که نسبت به آنها تعهد داده است- یادآوری میکنیم و منتظر اقدامات عملی در جهت برچیده شدن تفکر سرکوبگرانه در برخورد با فعالان صنفی و سایر معترضین هستیم.ما دولتمردان و مجلس نشینان را به عقلانیت، منطق و قانون توصیه میکنیم و معتقدیم اگر خلاف این رویه عمل نماید… علاوه بر سست کردن پایههای حکومت، اعتماد مردم را نیز، از دست خواهد داد.”
عقلانیت و منطق “دولتمردان و مجلس نشینان” همین است که دارند به آن عمل میکنند! دولت و حاکمیت زیر و بالای قوانین را نیز میشناسند و با توصیه من و شما منطق و عقلانیت خود را عوض نمیکنند. نمیتوان و نباید مرکز فعالیتهای مبارزاتی را
مجاری قانونی گذاشت و خواسته یا ناخواسته به امیدهای واهی دامن زد. ” دولت و حاکمیت”هیچ باکی ندارند از اینکه اعتماد مردم را از دست بدهند، اگر که اساساً هنوز چیزی به نام اعتماد باقیمانده باشد! از کدام اعتماد و کدام مردم صحبت میشود؟ مگر مردم غیر از کارگران، معلمان ، پرستاران، کشاورزان، بازنشستگان و امثال اینها هستند که هرروز در خیابانها رژه میروند و علیه دولت و مجلس و رئیسجمهور و غیره شعار میدهند؟ آیا واقعاً مردم هنوز به دولت و مجلسیان اعتماد دارند؟ نه این نحوه برخورد شایسته شورای هماهنگی نیست. واقعیت این است که مردم و در پیشاپیش آن کارگران و زحمتکشان مدتهاست هیچگونه اعتمادی به دولت و مجلس ندارند و نهفقط اعتمادی ندارند بلکه برای برچیدن بساط آن دست به اقدامات عملی و رادیکال زدهاند.
این شیوه برخورد و این نحوه نگاه به مسائل نمیتواند تأثیرات مثبتی بر توده معلمانی که از دست حاکمیت و قوانین موجود، جان به لب شدهاند داشته باشد، چهبسا به دوری یا انفعال پایههای تشکلهای موجود یا عدم رویکرد نیرو و عدم استقبال شمار بیشتری از توده معلمان از این تشکلها نیز منجر شود.
البته ارائه تحلیل و ارزیابی دقیقتر و جامع دراین زمینه بر عهده فعالان و معلمان آگاه و پیشرو و تشکلهای مستقل آنهاست که مسائل را از نزدیک دنبال میکنند.جا دارد کم و کیف تجمع سراسری ۲۶ خرداد و علل کاهش نسبی شهرها و معلمان شرکتکننده در آن مورد ارزیابی دقیقتری قرار بگیرد و جمعبندی از آن راه گشای مبارزات بعدی باشد.
پیش از آنکه این مطلب را به پایان ببریم، لازم است به یک نکته مهم دیگر نیز اشارهکنیم و آن، روحیه اعتراضی و مبارزاتی معلمان است. دریک هفتهای که(از ۱۹ تا ۲۶ خرداد) معلمان و تشکلهای مستقل آنها مهلت تبلیغ داشتند، تبلیغات گستردهای را در شبکههای اجتماعی سازمان دادند و با تهیه و پخش گسترده دهها تراکت و تیزر و کلیپهای جالب و طرح مطالب و شعارهای رادیکال به استقبال تجمع سراسری شتافتند.شعارهایی چون:” تا جان داریم در کنار هم هستیم”،” یکی برای همه، همه برای یکی”،” پیروزی از آن ماست”،” همه می آییم، باشکوه میآییم”،” در ایران طوفانی درراه است”،” از ۲۶ خرداد حماسه بسازیم” و غیره. این عبارات و شعارها درواقع بازتابدهنده روحیه اعتراضی بالای معلمان است هرچند توسط تشکلهای رسمی آنها عنوان نشده باشد. افزون بر شبکههای مجازی و این شعارهای رادیکال، یک شعار خاطرهانگیز آشنا و بسیار رادیکال نیز در تجمع و راهپیمایی معلمان اهواز مطرح شد که این شعار نیز بازتابدهنده روحیه اعتراضی معلمان، شرایط کنونی جامعه و خواست و گرایش به تغییر آن است.” زیر بار ستم نمیکنیم زندگی، جان فدا میکنیم در ره آزادگی”! کیست که نداند این شعر و شعاری است که توسط توده مردم در دوره قیام ۵۷ علیه رژیم دیکتاتوری شاهنشاهی مطرح شد و سالها بعد در خیابانهای شهر اراک بر زبان کارگران آگاه و مبارز هپکو جاری شد و امروز، معلمان شاغل و بازنشسته اهوازی پرچم آن را به اهتزاز درآوردهاند.همین روحیه و همین سطح از خواستها و شعارهاست که بازگوکننده وضعیت فعلی معلمان است و برای جلب توده معلمان به مبارزه کشش ایجاد میکند . بدیهی است که تلاش فعالان و تشکلهای مستقل معلمان بایستی در جهت ارتقای آن باشد نه تقلیل آن.
نظرات شما