یکشنبه های اعتراض، استوارتر از پیش در کف خیابان ها

بازنشستگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی در ادامه برپایی یکشنبه های اعتراضی خود، روز یکشنبه هشتم اسفند ماه ۱۴۰۰ نیز، همانند دفعات پیشین به کف خیابان ها آمدند و با عزمی استوار تحقق مطالبات چندین و چند ساله شان را فریاد زدند. این اعتراضات به طور همزمان در تهران در مقابل مجلس ارتجاع اسلامی و بیش از هفده شهر از جمله تبریز، رشت، شوشتر، شیراز، اصفهان، اهواز، اراک، اردبیل، ایلام، خرم آباد، بجنورد، شوش، کرمانشاه، قزوین، مشهد، شهر کرد و گرگان در مقابل ادارات کل تامین اجتماعی استان برگزار شد. در تهران بازنشستگان مخابرات ورودی ساختمان شرکت مخابرات را بستند و در رشت نیز بازنشستگان با پهن کردن سفره خالی شعار “ظلم و ستم کافیه، سفره ما خالیه” سر دادند.

“زندانی سیاسی آزاد باید گردد”، اسماعیل گرامی آزاد باید گردد”، “نه مجلس نه دولت، نیستند به فکر ملت” و “رئیسی دروغگو، حاصل وعده هات کو” از جمله شعارهایی بودند که بازنشستگان در تجمعات سراسری خود سر دادند.

بازنشستگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی که متجاوز از ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر هستند و بخش زیادی از آنان حتی حداقل بگیر هم نیستند، همانند معلمان زحمتکش ایران سال هاست بی حقوقی خود را فریاد می زنند، دیر زمانی است با حق بازنشستگی چندین برابر زیر خط فقر زندگی می کنند، سال هاست نسبت به عدم تحقق خواست های صنفی و معیشتی شان اعتراض دارند و بیش از یک دهه است که بر افزایش و ترمیم مزد و مستمری، اجرای همسان سازی واقعی و برخورداری از بیمه کارآمد به عنوان بخشی از مطالبات شان پافشاری می کنند.

پاسخ جمهوری اسلامی اما در تمامی این سال ها، بجز دروغ و نیرنگ و فریب، بجز وعده های توخالی، بجز سردواندن آنان از این سال به آن سال، از این کابینه به آن کابینه، چیزی دیگری نبوده است. حاصل تمامی وعده های دروغین جمهوری اسلامی و عدم پاسخگویی رژیم به مطالبات برحق بازنشستگان، آن شد، که آنان دست کم از سال ۹۹ تا به امروز، با سر دادن شعار “فقط کف خیابون، بدست میآد حقمون”، به خیابان آمده اند و با برپایی یکشنبه های اعتراضی تحقق خواست های خود را طلب می کنند. یکشنبه های اعتراضی که هر بار با عزمی استوارتر و با کمیت و کیفیتی پُربارتر از پیش برگزار شده اند. تا جایی که دست کم در یک سال گذشته کمتر ماهی را شاهد بوده ایم که بازنشستگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی چندین اعتراض سراسری را سازمان نداده باشند. اعتراضاتی که پیوسته متشکل تر، سازمان یافته تر و رادیکال تر شده اند و در ماه های اخیر خصلت سیاسی این اعتراضات نیز به نحو آشکاری برجسته تر شده است. نمونه های برجسته آن اعتراض بازنشستگان فولاد اهواز و ذوب اهن اصفهان در هفته های گذشته بود.

نکته قابل توجه اعتراضات بازنشستگان تامین اجتماعی، همانا تاکید آنان بر گستردگی وحدت مبارزاتی، پیشروی در امر تشکل یابی و سازماندهی هرچه با شکوه تر اعتراضات خیابانی است. امری که همواره بدان تاکید شده و اکنون در بخشی از قطعنامه پایانی تشکل های مستقل بازنشستگان ایران در تجمعات سراسری روز یکشنبه ۸ اسفند، با تاکید بر وحدت مبارزاتی این چنین بازتاب یافته است: “قدرت متحد کارگران، معلمان، بازنشستگان و سایر زحمتکشان، پتانسیل بالقوه ای است که خشم و بیزاری از شرایط فلاکتبار موجود را در خود نهفته دارد و هیچ قدرتی یارای مقاومت در مقابل آن را ندارد”.

تاکید ۳۱ تشکل مستقل بازنشستگان ایران بر وحدت مبارزاتی، البته فقط مختص به قطعنامه پایانی اعتراضات سراسری هشتم اسفند نبوده و ما پیشرفت عملی این نگاه را در زمینه های دیگر هم شاهد بوده ایم. روند گستردگی مبارزات آنان و سازماندهی بهتر یکشنبه های اعتراض نیز گواه دیگری بر این نگرش درست مبارزاتی بازنشستگان تامین اجتماعی است که به روشنی در تجمعات سراسری ماه های اخیر آنان تجلی یافته است.

اگر در آغاز روی آوری بازنشستگان به مبارزات خیابانی، فقط نام چند تشکل صنفی بازنشستگان در پای فراخوان های آنان دیده می شد، اکنون اوضاع به نحوی تغییر کرده است که تعداد امضا کنندگان فراخوان یا امضا کنندگان قطعنامه های پایانی یکشنبه های اعتراضی، به سی و چند تشکل مستقل بازنشستگان رسیده است. این شکل از وحدت مبارزاتی بازنشستگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی سبب شده تا یکشنبه های اعتراضی متحدانه تر و گسترده تر از پیش سازماندهی شوند. نتیجه عینی این وحدت و همدلی و پیکار مشترک آنان، اکنون در استواری گام های مبارزاتی شان، افزایش شهرهای اعتراضی، رادیکالتر شدن اشکال مبارزه و همچنین در گستره مطالبات ضروری و برحق شان تجلی یافته است.

مطالبات بازنشستگان تامین اجتماعی که در آغاز عمدتا حول خواست هایی نظیر افزایش و ترمیم مستمری، اجرای همسان سازی واقعی و برخورداری از بیمه کارآمد متمرکز بود، اکنون به ۱۰ مطالبه عمده رسیده است که هر بار در قطعنامه های پایانی یکشنبه های اعتراض بر تحقق آن ها تاکید می شود.

تعیین مزد بر مبنای هزینه های واقعی زندگی که متناسب با هزینه های واقعی و افزایش آن طبق تورم واقعی جامعه باشد، تامین بیمه درمانی کارآمد و رایگان طبق ماده ۵۴ قانون تامین اجتماعی (قانون الزام) و انحلال بازار بیمه تکمیلی، دریافتی مستمری بگیران از جمله بازماندگان و از کارافتادگان نباید کمتر از حداقل مزد پیشنهادی تشکل های مستقل کارگری و بازنشستگان باشد، پرداخت فوری دیون دولت بالغ بر ۴۰۰ هزار میلیارد تومان به صندوق تامین اجتماعی، کوتاه نمودن دست دولت از صندوقی که دولتی نیست و تمام اموالش متعلق به بازنشستگان می باشد، اجرای همسانسازی کامل حقوق بازنشستگان، احتساب سابقه ارفاقی مشاغل سخت و زیان آور همچون سابقه استحقاقی در متناسب سازی حقوق سال ۹۹ بازنشستگان و پرداخت معوقه آن، مدیریت و نظارت بر صندوق های بازنشستگی و سازمان تامین اجتماعی توسط نمایندگان منتخب و مستقل بازنشستگان، پرداخت یکسان عیدی کارگری اعم از شاغل و بازنشسته به میزان دو ماه حقوق، و در نهایت آزادی بی قید و شرط تمامی فعالان بویژه اسماعیل گرامی، از جمله مطالبات ۱۰ گانه آنان است که در قطعنامه پایانی تشکل های مستقل بازنشستگان ایران در تجمع سراسری روز ۸ اسفند ۱۴۰۰، تجلی یافته است.

بی تردید، تحقق مطالبات بازنشستگان تامین اجتماعی و آنچه را که آنان سال هاست فریاد می زنند، حق مسلم همه بازنشستگان است. این حق عموم بازنشستگان است که پس از سی سال کار و زحمت و تلاش، سی سال پرداخت بموقع حق بیمه مستمر و مالیات، دوران بازنشستگی را با آسایش و آرامش خیال سر کنند و در سال های باقی مانده عمر، از داشتن یک زندگی مناسب و انسانی برخوردار باشند. جمهوری اسلامی اما این حداقل های یک زندگی مناسب را از آنان دریغ کرده است. روشن است تحمل این وضعیت نابسامان برای بازنشستگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی و سایر بازنشستگان ایران دیگر ممکن نیست و کارد به استخوان شان رسیده است.

شرایط سخت زندگی و عدم تامین حداقل نیازهای معیشتی بازنشستگان، یغماگری های دولت از صندوق بازنشستگی، بی توجهی هیئت حاکمه نسبت به تحقق مطالبات آنان، سرکوب و بگیر و ببند و زندانی کردن فعالین تشکل های مستقل بازنشستگان و ده ها معضل دیگر، مجموعه شرایطی را برای بازنشستگان تامین اجتماعی و سایر بازنشستگان ایجاد کرده است که برای آنان هیچ راهی بجز وحدت و همدلی و گسترش هرچه باشکوه تر مبارزات خیابانی باقی نمانده است.

اعلام ورشکستگی دولت هرگز نمی تواند راه فراری برای عدم پاسخگویی جمهوری اسلامی به مطالبات ضروری و برحق بازنشستگان باشد. در همین شرایطی که فریاد بی پولی و ورشکستگی دولت توسط ابراهیم رئیسی جار زده می شود، چمدان چمدان پول برای نیروهای تروریست وابسته به جمهوری اسلامی در عراق و سوریه و یمن و لبنان ارسال می شود. اما نوبت به کارگران، معلمان و بازنشستگان که می رسد، دولت ته جیب خالی اش را به آنان نشان می دهد و به این بهانه از پاسخگویی به مطالبات بر حق شان طفره می رود. روشن است این سیاست نخ نمای دولت کمترین تاثیری در روند رو به گسترش مبارزات کارگران، بازنشستگان، معلمان و سایر اقشار زحمتکش ایران نداشته و آنان استوارتر از پیش تا رسیدن به خواست های شان به مبارزه ادامه خواهند داد. پوشیده نیست که تحقق این امر نیز بدون گسترش تشکل یابی، سازماندهی تجمعات اعتراضی گسترده تر و همگامی با سایر جنبش های اعتراضی ممکن نخواهد بود.

هم اینک ضرورت ایجاد  تشکل های مستقل و گسترش آن در ابعاد سراسری نه فقط برای کارگران، بلکه برای بازنشستگان هم امری حیاتی و ضروری است. در شرایط موجود، تشکل یابی و سازماندهی پیشرفته تر مبارزات خیابانی و گسترش و تداوم آن برای بازنشستگان تامین اجتماعی و سایر بازنشستگان به امری حیاتی تبدیل شده است. امری که ضرورت و تداوم آن در چندین قطعنامه پایانی یکشنبه های اعتراضی بازنشستگان این چنین تجلی یافته است: در بستر خیابان بهم می پیوندیم تا خواب و آرامش کسانی که با تسخیر قدرت، ثروت عمومی را در اختیار گرفته و بی محابا همچون غنایم جنگی بین خود تقسیم می کنند را بر هم زده و هشدار می دهیم که ما بیداریم و تا رفع تبعیض و دستیابی به زندگی مناسب و بی دغدغه، آرام نخواهیم گرفت. ما بازنشستگان اعلام می داریم که کاسه صبرمان از این همه بیداد، بی توجهی و شکاف طبقاتی لبریز شده و قصد باز ایستادن و انفعال در این شرایط جهنمی را نداریم و برای برون رفت از این فلاکت روزافزون تا حصول نتیجه، همصدا و منسجم علیه این تبعیضِ ویرانگر فریاد خواهیم زد.

بی تردید، در شرایطی که طبقه حاکم با عمیق ترین بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دوران حیات خود مواجه است، در وضعیتی که سیاست های هیئت حاکمه از هر سو با شکست مواجه شده است، در وضعیتی که شکاف و از هم گسیختگی درونی نهادهای جمهوری اسلامی را فرا گرفته است، در شرایطی که اعتراضات و اعتصابات کارگری روز بروز افزایش می یابد و جنبش اعتراضی معلمان روز از پی روز شکوفاتر می شود، جنبش اعتراضی بازنشستگان نیز در همگامی و پیوند با سایر جنبش های اجتماعی قادر است یکشنبه های مبارزاتی خود را تا حصول نهایی استوارتر از پیش تداوم بخشد.

متن کامل نشریه کار شماره  ۹۶۰ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.