در ۲۵ نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، در تعدادی از کشورهای جهان از اروپا تا آسیا و آمریکای لاتین تجمعات و تظاهرات بزرگی علیه ستم و خشونتی که بر زنان اعمال میشود، برپا گردید. این مبارزات به وضوح نشان میدهند، ریشه این خشونت که حتی زنان در پیشرفتهترین کشورهای جهان از آن رنج میبرند، در نظام طبقاتی و سلطه مردسالاری است. از همین روست که بهرغم دستآوردهائی که زنان تاکنون داشته و در اغلب کشورهای جهان به برابری حقوقی دستیافتهاند، اما خشونت علیه زنان همچنان به حیات خود ادامه داده است. خشونت علیه زنان گرچه پدیدهای جهانی است، اما ابعاد آن در همه کشورها یکسان نیست. در کشورهای عقبماندهتر جهان سرمایهداری بهویژه در کشورهایی که مردم اسیر خرافات دینیاند، خشونت بسیار گسترده است و به اشکال مختلف علیه زنان اعمال میگردد. این خشونت اما در کشورهایی که دین و دولت در هم ادغامشدهاند، ابعاد وحشتناکی به خود گرفته است. ستم، تبعیض و خشونتی که در ایران بر زنان اعمال میشود، کمتر نمونه آن را در جهان میتوان سراغ گرفت. در ایران که دولت مذهبی رسماً بر نابرابری زن و مرد و تبعیض علیه زنان مهر تائید زده است، نهفقط زنان هرروز در معرض انواع متعددی از ستم ، تبعیض و خشونت خانوادگی و دولتی قرار دارند، بلکه هرسال صدها زن به قتل میرسند، یا درنتیجه فشارهای متعدد، خودکشی میکنند.
یکی از وحشیانهترین خشونتهای رایج در ایران که ازنظر قانونی نیز موردحمایت دولت دینی قرار دارد، تجاوز به دختران کم سن و سالی است که بر آن نام کودک همسری نهادهاند. در واقعیت آنچه در این مورد با آن مواجهیم ، یعنی رابطه جنسی یک مرد با یک دختر زیر ۱۸ سال به نام ازدواج، نه صرفاً یک ازدواج مبتنی بر زور و اجبار، بلکه یک تجاوز، آزار و خشونت عریان نسبت به کودکان دختر در بیرحمانهترین شکل آن است.
لازمه رابطه جنسی، بلوغ جسمانی و فکری است که در یک دختر کم سن و سال وجود ندارد. دختران کم سن و سالی که دوران کودکی خود را طی میکنند و هیچ شناخت و آمادگی برای رابطه جنسی را ندارند، بدون اینکه خودشان تصمیمگیرنده باشند، یا دقیقتر ازنظر فکری و عقلانی به آن مرحله از رشد لازم رسیده باشند که قدرت تصمیمگیری آزادانه و آگاهانه را داشته باشند، اراده دیگری که مردان خانواده است تصمیم میگیرند که آنها را به عقد ازدواج مردانی درآورند که گاه سن آنها چندین برابر سن این کودکان است.
بنابراین این دختران به نام ازدواج مورد تجاوزی قرار میگیرند که عواقب بیشماری برای آنها در پی دارد. دختربچهای که به این طریق در اختیار یک مرد قرار میگیرد، ازلحاظ جنسی و جسمی ، فکری و عقلی از آمادگی ازدواج وزندگی زناشویی برخوردار نیست و بنابراین بازور و اجبار وارد رابطه جنسی با مردی میشود که نهتنها تجاوز محسوب میگردد، بلکه این دختر در تمام طول عمر دچار آسیبهای جسمی و روانی میشود و گاه جان خود را از دست میدهد.
در تحقیقات دانشگاهی که در ایران پیرامون عواقب وخیم این پدیده صورت گرفته، ازدواج دختران در سنین پایین میتواند مشکلاتی مثل آسیب جدی به اندامهای تناسلی، ابتلا به بیماریهای مقاربتی ، مرگ در هنگام زایمان، خشونت فیزیکی و جنسی مداوم، انزوا و افسردگی و عواقب وحشتناک دیگری در پی داشته باشد.
این بهاصطلاح ازدواجها راه انواع خشونتهای مادامالعمر را برای این کودکان هموار میکند، چراکه به خاطر سن و سال پائین، تبدیل به زنانی فرمانبردار میشوند که در برابر انواع خشونت مرد تمکین میکنند. یعنی تبدیل به زنی میشوند که مدنظر دولت دینی جمهوری اسلامی است. زن خانهداری که کتک میخورد، تمام وظیفهاش خانهداری، فرزند آوردن و تمکین در برابر خواستهای مرد است. زنی که ازنظر مالی کاملاً وابسته به شوهر است. از تحصیل بازمانده و مادامالعمر اسیر میشود. این بهاصطلاح ازدواجها از آغاز تا پایان عمر دختران مملو از خشونتاند.
توجیه این تجاوز و خشونت را نیز مذهب و قوانین دولتی فراهم ساخته است. دین اسلام پایینترین سن برای ازدواج را در دختران، ۹ سال تعیین کرده است. از همین روست که دولت دینی اسلامگرای حاکم بر ایران برخلاف بسیاری از کشورهای جهان، ممنوعیت ازدواج زیر ۱۸ سال را نپذیرفته و محدودیتی برای سن ازدواج قائل نیست.
گرچه در ظاهر قوانین جمهوری اسلامی ازدواج ۱۳ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران را مجاز و قانونی اعلام کرده است، اما در واقعیت هیچ محدودیت سنی برای ازدواج دختران کم سن و سال قائل نیست. مطابق با ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی “عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسرقبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی” نیز مجاز شناختهشده است، اما آن را منوط “به اذن ولی بهشرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح” قرار داده است. این ماده قانونی راه را بر بهاصطلاح ازدواجها حتی در سنین پایینتر از ۱۳ سال هموار کرده است.
از همین روست که بر طبق آمار رسمی دولتی سالبهسال بر تعداد این بهاصطلاح کودک همسران ۱۰ تا ۱۴ ساله افزودهشده است.
در سال ۱۳۹۸آمار ثبتشده حاکی از ازدواج ۲۸ هزار و ۳۷۳ دختر ۱۰ تا ۱۴ ساله بود. در سال ۱۳۹۹، ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ سال به ۳۱ هزار و ۳۷۹ افزایش یافت که در مقایسه با مدت مشابه سال قبل از آن رشدی حدود ده و نیم درصدی را نشان میدهد.
در همین سال، بررسی ازدواجهای ثبتشده حاکی از ازدواج ۱۵۴ هزار و ۲۴۲ دختر ۱۵ تا ۱۹ ساله است که با افزایش ۶ درصدی نسبت به سال ۹۸ همراه است.
بنا بر گزارش مرکز آمار ایران، نسبت ازدواجهای ثبتشده کودکان زیر ۱۵ سال در سال ۹۹ به تعداد کل ازدواجهای ثبتشده در این سال که ۵۵۶ هزار و ۷۳۱ ازدواج بوده است، نشان میدهد که بیش از پنج درصد از کل ازدواجهای ثبتشده طی سال ۹۹ در ایران مربوط به ازدواج کودکان زیر ۱۵ سال است
بر طبق تازهترین گزارش مرکز آمار ایران، در بهار سال جاری در قیاس با آمار مشابه در بهار سال ۹۹ تعداد ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله با ۳۲ درصد افزایش به ۹۷۵۳ ازدواج رسید.
آمار این مرکز که به بهار ۹۹ اختصاص دارد، تعداد دقیق ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله را ۷۳۲۳ مورد اعلام کرده بود.
این گزارش میافزاید ۴۵ هزار و ۵۲۲ دختر ۱۵ تا ۱۹ ساله نیز در بهار ۱۴۰۰ ازدواجکردهاند.
البته این آمار تنها ازدواجهای ثبت رسمی شده در سازمان ثبتاحوال کشور است. تعداد زیادی از کودک همسران پیش از ۱۳ سالگی در برخی مناطق ایران که سنتهای ارتجاعی باقی است یا بهویژه در سالهای اخیر که فقر افزایشیافته است، ثبت نمیشوند و تنها هنگامی برای ثبت آنها اقدام میشود که ظاهراً مانع قانونی وجود ندارد. بنابراین، آمار واقعی این قربانیان تجاوز و خشونت بسی فراتر از آمار رسمی دولتی است. این کودکان را بهاجبار به ازدواج مردانی درمیآورند که گاه سن و سال آنها از پدرشان هم بیشتر است. بر طبق همین آمار در بازه زمانی موردبحث تنها ازدواج شش پسر کمتر از ۱۵ سال در بهار ۱۴۰۰ به ثبت رسیده است.
اینکه علت این افزایش مداوم آمار به اصطلاح کودک همسران زیر ۱۸ سال چیست؟ به نظم اقتصادی-اجتماعی سرمایهداری ایران و دولت دینی پاسدار آن برمیگردد. برخی میکوشند نقش اصلی را در این میان به باقی ماندن رسوم ارتجاعی در برخی مناطق عقبمانده ایران بدهند. گرچه این عامل نقش دارد، اما نقش آن محدود است. دلیل آن نیز در این واقعیت نهفته است که درگذشته آمار کودک همسری در همین مناطق عقبمانده بسیار کمتر از سالهای اخیر بود. فقر، قوانین دولت دینی و سیاستهای تشویقی جمهوری اسلامی، راه را بر ازدواجهای زیر ۱۸ سال کاملاً باز گذاشته است. فقری که اکنون جامعه را فراگرفته و متجاوز از ۸۰ درصد مردم زیرخط فقر زندگی میکنند، عامل مهمی در این افزایش است. خانوادههای فقیر و گرسنهای که نان خشکوخالی هم ندارند، میخواهند هرچه زودتر از شر یک نانخور خانواده خلاص شوند. بهویژه که پای یک وام ازدواج صدمیلیونی برای ازدواجهای زیر ۲۵ سال نیز در میان باشد. آنها در عمل دختر کودکان کم سن و سال خود را میفروشند.
بنابراین نقش اصلی را در افزایش آمار ازدواجهای زیر ۱۸ سال، نظم اقتصادی و سیاسی حاکم بر ایران بر عهدهدارد. این خشونت و تجاوز عریانی که دختران کم سن و سال در ایران با آن مواجهاند، محصول نظام حاکم بر ایران است و تا وقتیکه این نظم حاکم باشد، تا وقتیکه جمهوری اسلامی به حیات خود ادامه میدهد، براین خشونت و تجاوز بر کودک دختران کم سن و سال پایانی نخواهد بود.
نظرات شما