۱- در سراسر دوران موجودیت جمهوری اسلامی در ایران، زنان همواره با بیرحمانهترین تبعیض، ستم، و سرکوب مواجه بودهاند.
ایران در زمره معدود کشورهای جهان است که در آن برابری زن و مرد به آشکارترین شکل ممکن نفیشده است. قوانین رسمی جمهوری اسلامی بر نابرابری و تبعیض مهر تأیید زدهاند. زنان از دسترسی به بسیاری مشاغل و موقعیتهای اجتماعی و سیاسی محروم شدهاند. تحت حاکمیت دولت دینی، زنان در همهجا، از خانه و محل زندگی گرفته تا خیابان و محیط کار در معرض انواع ستم و خشونت، تحقیر و تبعیض، نابرابری و بیعدالتی قرار دارند. دولت دینی حاکم بر ایران که مبلغ و مروج مردسالاری قرونوسطایی علیه زنان است، با تصویب قوانین و مقررات ارتجاعی، راه را بر اِعمال هرگونه تبعیض و خشونت علیه زنان باز گذاشته است. قوانین دولت دینی، آشکارا مرد را فرمانروای خانه و زن را فرمانبر اعلام کرده است. تبعیض و نابرابری و اِعمال خشونت علیه زنان، فقط به چهاردیواری خانه و خانواده محدود نمانده است. زنان در بیرون از خانه، در کوچه و خیابان، محل کار نیز با انواع تبعیض، خشونت دولتی و غیردولتی، از سرکوب و تحقیر و توهین گرفته تا تحمیل نوع پوشش مواجهاند. جمهوری اسلامی با جداسازی زن و مرد در مراکز عمومی، ستم و تحقیر زنان را به درجه آپارتاید جنسی رسانده است.
۲- در طول دو سال گذشته نیز ستم و تبعیض نسبت به زنان افزایش یافت. درنتیجه نابرابری و تبعیضی که زنان با آن مواجهاند، تشدید بحران اقتصادی و پاندومی کرونا، بیشترین آسیب را به زنان وارد آورد و گروه کثیری از زنان کار خود را از دست دادند.
نرخ بیکاری زنان بین ١٨ تا ٣۵ سال در بهار امسال نسبت به بهار سال ٩٩ با رشد ۵ / ۳ درصدی به ۸ / ۲۷ درصد رسید. در همین بازه زمانی سهم بیکاری زنان فارغالتحصیل از تعداد کل بیکاران به ٧١ درصد افزایش یافت. در شرایطی که اکثریت بسیار بزرگ مردم ایران زیرخط فقر به سر میبرند، میلیونها زن به ناگزیر در مراکز تولیدی و خدماتی کوچک و زیرزمینی، با دستمزدی بسیار پایینتر از حداقل دستمزد رسمی، بدون امنیت شغلی و محروم از هرگونه حمایت قانونی در شرایطی که با آزارهای جنسی و روانی مواجهاند، مشغول به کار شدهاند.
خشونت دولتی و غیردولتی نیز علیه زنان افزایش یافت. به گزارش مرکز آمار ایران، بیش از ٩۶ درصد از موارد همسر آزاری مربوط به زنان بوده است. درحالیکه جمهوری اسلامی پیوسته در تلاش برای تقویت فرهنگ و سنتهای ارتجاعی مردسالارانه است، در سال گذشته لااقل ٣۴٠ زن در جریان قتلهای موسوم به ناموسی توسط مردان خانواده کشته شدند. این خشونت علیه زنان به اشکال مختلف توسط دولت نیز اعمالشده است. تنها یک نمونه آن سرکوب زنان در خیابانها توسط نیروهای سرکوب ارشاد به بهانه حجاب است که بهویژه از هنگامیکه رئیسی به قدرت رسید، افزایشیافته است. در این فاصله، دولت دینی حاکم بر ایران، محدودیتها و فشار بیشتری را بر فعالان جنبش زنان اعمال نمود و تعدادی را به حبس محکوم کرد. ازدواج کودکان زیر ۱۸ سال نمونه دیگری از آزار جنسی دختران است، که با تأیید و حمایت جمهوری اسلامی افزایشیافته است. بر اساس اعلام مرکز آمار، در سال ٩٩ ، ازدواج ٣١ هزار و ٣٧٩ دختر تنها در سنین ١٠ تا ١۴ ثبتشده است که این رقم در مقایسه با سال ٩٨ افزایش ۵ / ۱۰ درصدی را نشان میدهد. جمهوری اسلامی در این دوره تمام امکانات خود را به خدمت گرفت، تا تعداد هر چه بیشتری از زنان را به زنان خانهدار تبدیل کند. حتی ورود زنان به برخی رشتههای آموزش عالی را ممنوع کرد. دولت دینی جمهوری اسلامی برای اینکه نشان دهد، در ستمگری و تبعیض علیه زنان لحظهای کوتاه نخواهد آمد، در شهریورماه امسال حتی لغو اجرای سند آموزشی یونسکو را که در بخشی از آن بر پایان دادن به تبعیض و خشونت علیه زنان تأکید، شده بود، رسماً اعلام کرد.
۳- اما بهرغم تمام ستم وحشیانهای که در این سالها بر زنان اعمالشده است، زنان ، نهتنها در مقابل تحمیل انواع تبعیض و ستم و نابرابری جنسیتی سر فرود نیاوردند، بلکه برعکس، از همان نخستین روزهای حاکمیت رژیم ارتجاعی زنستیز، به مبارزه علیه نابرابری، تبعیض و ستم برخاستند که تظاهرات بزرگ اسفند سال ۵۸ نمونه درخشان آن است. ازآنپس زنان در همهجا، از خانه گرفته تا کوچه و خیابان، از مبارزه فردی علیه قوانین و مقررات تبعیضآمیز گرفته تا مبارزهای جمعی و متشکل در تشکلهای مستقل زنان و مبارزه در صفوف سازمانهای سیاسی مخالف رژیم حاکم، علیه دولت دینی زنستیز پاسدار نابرابری زن و مرد، از ایستادگی در مقابل مناسبات مردسالاری حاکم بر خانواده گرفته تا درگیری با پلیس و دیگر مزدوران رژیم برای نفی قوانین و مقررات ارتجاعی ضد زن و حصول به برابری، به مبارزه ادامه دادهاند.
دیماه ۹۶، نقطه عطف جدیدی را در مبارزات زنان گشود. موج نوینی از زنان جوان مبارز و رادیکال که با ادعاهای پوشالی رفرمیستی زنان بورژوا- لیبرال و بورژوا مذهبی طرفدار رژیم تسویهحساب کرده بودند، به جنبش تودهای اعتراضی در خیابانها برای سرنگونی جمهوری اسلامی روی آوردند و اتحاد خود را با دیگر جنبشهای اجتماعی تحکیم کردند. در بطن همین مبارزات بود که پدیده “دختران انقلاب” نیز برای برداشتن علنی حجاب اجباری شکل گرفت.
حضور فعال زنان در قیام شکوهمند آبان ۹۸ که در بسیاری از موارد در نقش رهبران جنبش ظاهر شدند و تعدادی نیز جان باختند، نمونه درخشان دیگری از مبارزه قهرمانانه زنان بوده است.
در طول تمام دوران موجودیت جمهوری اسلامی در ایران، هزاران زن در مبارزه با رژیم ستمگر جمهوری اسلامی جان باختند و یا سالها در اسارتگاههای رژیم به بند کشیده شدند.
مبارزات زنان البته در آبان ۹۸ متوقف نشد. در طول دو سال گذشته، در تمامی تجمعات و تظاهرات خیابانی، از اعتراضات دانشجویان و معلمان گرفته تا بازنشستگان، از اعتراضات پرستاران گرفته تا اعلام همبستگی با اعتصابات کارگران، از حضور در تجمعات اول ماه مه، تجمعات و تظاهرات خیابانی کارگران و سخنرانی در متروها در روز جهانی زن گرفته تا برپائی تجمعات در اعتراض به قتلهای ناموسی، اعتراض علیه بیآبی و خاموشیهای مکرر برق، از کمبود واکسن و نابسامانیهای واکسیناسیون گرفته تا هرکجا که صدای اعتراضی برخاست، زنان همواره حضوری فعال و نقش برجستهای برعهدهگرفتهاند. سخنرانیهای پرشور زنان در تجمعات اعتراضی سالهای اخیر معلمان ، پرستاران، بازنشستگان و مشارکت زنان خانوارهای کارگری در تظاهرات و راهپیماهای خیابانی، همواره محرک نیرومندی در تداوم اعتراضات و سوق دادن جنبش بهپیش بوده است.
ویژگی جنبش زنان در مرحله کنونی فقط در این نیست که تحقق مطالبات زنان را در اتحاد با جنبشهای اجتماعی دیگر برای سرنگونی رژیم ارتجاعی زنستیز یافته است، بلکه دامنه این جنبش وسعت بیسابقهای یافته است. میلیونها زن کارگر، زنان خانوارهای کارگری، عموم زنان زحمتکش، معلمان، پرستاران، زنان سرپرست خانوار و میلیونها زن بیکار و فقیر و تهیدست در شهر و روستا که علاوه بر ستم جنسیتی، زیر شدیدترین فقر و فشار اقتصادی، نابرابری دستمزد و ستم طبقاتی قرار دارند، به مبارزه علنی و فعال بانظم حاکم روی آوردهاند.
۴- تجربه بیش از ۴۲ سال بی حقوقی زنان و ستمگری جمهوری اسلامی و نظم طبقاتی سرمایهداری حاکم بر ایران ، به عموم زنان ستمدیده نشان داده است که برای برانداختن هرگونه نابرابری، تبعیض و ستم علیه زنان، راهی جز سرنگونی نظم حاکم وجود ندارد.
سازمان فدائیان (اقلیت) بهعنوان یک سازمان کمونیست که همواره پیگیرترین مدافع برابری حقوق زن و مرد و رهایی قطعی زن از هرگونه تبعیض ، ستم و نابرابری بوده است، برای سرنگونی جمهوری اسلامی ، برپائی یک انقلاب اجتماعی و استقرار یک حکومت شورابی در ایران مبارزه میکند که یکی از فوریتری وظایف آن، الغاء بیدرنگ تمام قوانین و مقررات ضد زن، برانداختن هرگونه تبعیض و نابرابری میان زن و مرد و برخورداری زنان از حقوق کامل اجتماعی و سیاسی برابر با مردان است.
کنفرانس هیجدهم سازمان فدائیان(اقلیت) زنان ستمدیده ایران را به مبارزهای گستردهتر و پیگیرتر در اتحاد با طبقه کارگر و عموم زحمتکشان، برای سرنگونی جمهوری اسلامی، برپائی انقلاب اجتماعی و استقرار فوری حکومت شورابی فرامیخواند.
نظرات شما