کمتر کشوری را در جهان میتوان سراغ گرفت که همچون ایران، با چهارده کشور مرز خشکی و آبی داشته باشد، اما در همان حال مناسبات تقریباً با همه آنها با تشنج و گاه نزاعهای شدید همراه باشد. علت آن نیز در سیاست خارجی رژیم حاکم بر ایران، جمهوری اسلامی است که بر بنیاد توسعهطلبی پان اسلامیستی ، دخالتهای مستقیم و غیرمستقیم در امور کشورهای دیگر و نزاع و تشنجآفرینی در سطح بینالمللی قرارگرفته است. وضعیت ایران از این بابت اکنون به کشوری میماند که در محاصره مجموعهای از کشورها در انزوا قرارگرفته است. در عرصه بینالمللی هم وضع بر همین منوال است. جمهوری اسلامی تنها با تعداد معدودی از کشورهای جهان مناسبات معمولی و بهاصطلاح حسنه دارد. روشن است که این سیاست عواقب وخیمی در پی داشته که دود آن به چشم مردم ایران میرود و بار سنگین هزینه آن نیز تماماً بر دوش مردم ایران قرارگرفته است. اوضاع وخیم اقتصادی و شرایط مادی و معیشتی اسفباری که مردم ایران با آن مواجهاند،هزینههای هنگفت نظامی و توسعهطلبی ، تحریمها و نمونههای متعدد دیگر از عواقب این سیاستاند. بهرغم اینکه جمهوری اسلامی این روزها که در تنگنای شدیدی قرارگرفته، ادعا میکند که در تلاش برای بهبود مناسبات با دولتهای همجوار است، اما روشن است مادام که تغییری در سیاست خارجی آن رخ ندهد، نمیتواند تغییری در مناسبات خود با دولتهای دیگر بدهد. اساس معضل در این است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی بحران زا و تشنجآفرین است. لذا رژیم جبراً باید در خارج از مرزها بحران داشته باشد، همانگونه که همواره در داخل کشور در درون بحرانهای رنگارنگ زیسته است. بحران اخیر در مناسبات جمهوری اسلامی و جمهوری آذربایجان نیز استثنائی بر مناسبات با کشورهای دیگر نیست، بلکه جزئی از همان قاعده عمومی تشنج و درگیری با دیگر دولتها است.
در اوایل مهرماه بود که بهیکباره نزاع جمهوری اسلامی با جمهوری آذربایجان بالا گرفت. نخست برای برانگیختن احساسات ناسیونالیستی مردم ناآگاه، خبری انتشار یافت، مبنی بر اینکه دولت آذربایجان رانندههای کامیونهای حامل کالا به ارمنستان را مورد آزار قرار میدهد، از آنها عوارض میگیرد و دو راننده ایرانی را بازداشت کرده است. پوشیده نبود که این خبر و هیاهوی پیرامون آن، صرفاً یک زمینهسازی برای طرح نزاعی بزرگتر است. چراکه درگذشته صدها مورد فراتر از این نمونه در کشورهای همسایه رخ داد و کسی هم از آن مطلع نشد. سپس ادعای دیگری عنوان شد مبنی بر اینکه اسرائیلیها در آذربایجان حضور پیداکردهاند و ما حضور آنها را در کنار مرزهایمان تحمل نمیکنیم. اما حضور اسرائیل در آذربایجان هم اتفاق جدیدی نبود. رژیم اسرائیل بعد از فروپاشی شوری و استقلال آذربایجان با این دولت روابط سیاسی، اقتصادی ، نظامی و امنیتی گستردهای برقرار نمود و در عرصههای مختلف اقتصادی ازجمله در استخراج و انتقال نفت با دولت آذربایجان همکاری نمود. صدور نفت به اسرائیل از طریق خط لوله باکو-تلفیس-جیهان، مدتها پیش آغاز شد، تا جایی که امروز آذربایجان تأمینکننده ۴۰ درصد از نفت اسرائیل است . همچنین اسرائیل به دومین تأمینکننده سلاح برای آذربایجان پس از روسیه تبدیل شد است. رئیسجمهوری آذربایجان، در جریان سفر نتانیاهو به باکو در سال ۲۰۱۶ ، گفته بود که قرار است در یک دوره چندساله مبلغ ۴ میلیارد و ۸۵۰ میلیون دلار سلاح از اسرائیل خریداری شود. جمهوری اسلامی اما در تمام این سالها سکوت کرد و اعتراضی نداشت. حتی در جنگ سال گذشته میان دولتهای آذربایجان و ارمنستان جانب آذربایجان را گرفت. بنابراین روشن بود که در ورای طرح مسئله حضور اسرائیل در خاک آذربایجان، اکنون مسائل مهمتری قرار دارد و دعوا بر سر به خطر افتادن منافع اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی، رقابت با ترکیه و کنار گذاشته شدن از تغییر و تحولات قفقاز جنوبی است که نهفقط دسترسی مستقیم جمهوری اسلامی به ارمنستان و بازار آن را دشوار، بلکه در آینده ممکن است به حذف مرز ایران با ارمنستان بیانجامد و منافع اقتصادی و سیاسی طبقه حاکم بر ایران در ارمنستان بهکلی از بین برود. نزاع وقتی جدیتر شد که در همین مقطع، پاکستان نیز در یک مانور نظامی متشکل از ترکیه، جمهوری آذربایجان و پاکستان در خاک آذربایجان حضور یافت و جمهوری اسلامی دریافت قضیه سردراز دارد. در واقعیت پشت نزاع جمهوری اسلامی با جمهوری آذربایجان رقابت و کشمکشی میان جمهوری اسلامی با دولتهای دیگر از جمله ترکیه و اسرائیل نیز در جریان است و جمهوری آذربایجان در این میان کوشیده است از این کشمکش و تضاد در خدمت اهداف خود استفاده کند.
نزاع و رقابت دو دولت توسعهطلب ترکیه و جمهوری اسلامی بر سر سوریه که عجالتاً با اشغال بخشهایی از سوریه توسط ترکیه و برجای ماندن رژیم بشار اسد به نفع جمهوری اسلامی لاینحل باقیمانده است، در آذربایجان پس از جنگ شهریورماه سال گذشته میان آذربایجان و ارمنستان کاملاً به نفع ترکیه و به زیان جمهوری اسلامی رقم خورده است. دولت ترکیه بهعنوان یک جوجه امپریالیست پان ترکیست و پان اسلامیست، از مدتها پیش در تلاش بوده است خود را به سطح یک قدرت امپریالیست تأثیرگذار در سطح جهان ارتقاء دهد. ازنظر اقتصادی کوشیده است با صدور سرمایه و کالا به کشورهای مجاور خود بر بازارهای آنها تسلط یابد، به بهانههای مختلف در کشورهای دیگر دخالت نظامی کند و از سوی دیگر برای تسلط بر بازارهای قفقاز و آسیای مرکزی نیز در تلاش بوده است. پیروزی جمهوری آذربایجان با حمایت و مداخله ترکیه و دالانی که قرار است نخجوان را بدون مداخله ارمنستان به خاک آذربایجان وصل کند، این اهداف ترکیه را تسهیل کرده است. در این میان، کوتاه کردن دست جمهوری اسلامی از قفقاز نخستین هدف ترکیه و جمهوری آذربایجان بوده است. از دیگر سو، پشت نزاع دولت آذربایجان با جمهوری اسلامی ایران، رژیم اسرائیل قرار دارد که برای تشدید تضادها، تقویت جمهوری آذربایجان و تضعیف جمهوری اسلامی تلاش میکند. این جزء دیگری از سیاستی است که دولت اسرائیل در ارتباط با دولتهای هممرز با ایران در پیشگرفته است. یعنی همانگونه که جمهوری اسلامی در طول چندین سال گذشته برای محاصره اسرائیل از طریق سازماندهی نظامی و تقویت دولتها و گروههای مسلح در اطراف اسرائیل، در فلسطین، لبنان ، سوریه و عراق تلاش کرده است، اسرائیل هم همین سیاست را برای محاصره جمهوری اسلامی در پیشگرفته و نزاع با جمهوری اسلامی را به پشت مرزهای ایران رسانده است. چنانچه میدانیم در سالهای اخیر در اوج اختلافات جمهوری اسلامی با عربستان و شیخنشینهای حاشیه جنوبی خلیجفارس، دولت اسرائیل با پشتیبانی دولت آمریکا تلاش کرده است،با آنها مناسبات رسمی سیاسی و دیپلماتیک برقرار کند و اکنون با اغلب این دولتها روابط رسمی دارد که احتمالاً همراه با همکاریهای امنیتی و نظامی علیه جمهوری اسلامی خواهد بود. بنابراین تشدید تضاد و اختلاف میان جمهوری اسلامی و دولت آذربایجان کاملاً در خدمت سیاست اسرائیل برای تشدید فشار بر جمهوری اسلامی است.
البته نزاعی که اکنون میان جمهوری اسلامی و جمهوری آذربایجان در جریان است، آغاز ماجراست و پایانی خواهد داشت که ممکن است به حذف مرز زمینی ایران با ارمنستان و تشدید نزاع در ابعادی گستردهتر بیانجامد. آنچه اکنون رخداده صرفاً ایجاد مانع و محدودیت از سوی دولت آذربایجان در یک خط ترانزیتی است که مبادلات میان ارمنستان و جمهوری اسلامی را با دشواری روبهرو ساخته است.
تا سال گذشته، جمهوری اسلامی یک مرز ارتباطی مطمئن زمینی با ارمنستان به نام نوردوز داشت که یک مسیر ترانزیتی قابلاطمینان از طریق ارمنستان به گرجستان و دریای سیاه بود که بر روی آن برای صدور گاز به اروپا حساب میکرد. پس از جنگ سال گذشته ارمنی-آذری بخشی از این جاده به تصرف آذربایجان درآمد و اکنون حدود ۲۴ کیلومتر آن از خاک آذربایجان عبور میکند. در همین بخش از جاده است که آذربایجان بر عبور و مرور کامیونهای ایرانی عوارض وضع کرده است. درواقع هدف اصلی جمهوری آذربایجان از وضع عوارض و ایجاد مانع در این مسیر، مسدود کردن ترانزیت انرژی از ایران به ارمنستان و یا از ارمنستان به گرجستان است. تا اینجا هنوز معضل طرفین قابلحل است. ارمنستان و جمهوری اسلامی در پی راهاندازی مسیر جایگزین ترانزیتی برای حمل کالا از نوردوز به ایروان در داخل خاک ارمنستان هستند تا نیازی به استفاده از جاده ترانزیتی داخل جمهوری آذربایجان نباشد. بنابراین، این خط ترانزیتی میتواند بهطور موقت معضل جمهوری اسلامی را حل کند.
اما جمهوری اسلامی از آن بیم دارد که موافقت ارمنستان با ایجاد دالان زنگه زور در مرز ایران و ارمنستان که شامل جاده برای رفتوآمد ماشینها و خط آهن خواهد بود به حذف کامل مرز زمینی با ارمنستان بیانجامد. با توجه به اختلافات برجایمانده میان آذربایجان و ارمنستان و نقش مهمی که این دالان بهویژه برای ترکیه خواهد داشت، احتمال آن زیاد است که جمهوری آذربایجان آن را به تصرف خود درآورد. هرچند که قرار است روسیه به مدت پنج سال براین دالان کنترل و نظارت داشته باشد.
پس از پیروزی سال گذشته جمهوری آذربایجان بر ارمنیها، در بیانیه ۹ مادهای میان روسای جمهوری آذربایجان، روسیه و ارمنستان، دولت ارمنستان متعهد شده است که دالان زنگه زور در استان سیونیک ارمنستان (زنگزور)ایجاد شود که آذربایجان را به بخش دیگر این کشور در نخجوان وصل کند. ارمنستان متعهد شده است که این دالان را همواره باز نگاه دارد و آذربایجان، آزادانه از طریق این دالان به نخجوان دسترسی داشته باشد.
این دالان که از نقطه مرزی ایران و ارمنستان میگذرد، نهفقط به نفع دولت آذربایجان و وصل شدن به نخجوان، بدون نیاز به گذشتن از ایران است، بلکه بهویژه، نفع ترکیه در آن نهفته است که میتواند بدون نیاز به عبور از ارمنستان یا ایران وارد آذربایجان شود. از این طریق راه ترکیه به جمهوریهای قفقاز،دریای خزر و آسیای مرکزی گشوده خواهد شد و هدف ترکیه را برای ایجاد یک بلوک سیاسی-نظامی با جمهوریهای ترکزبان آسیای مرکزی و نیز جمهوری آذربایجان حول محور نژاد و زبان ترکی تسهیل خواهد کرد. جمهوری اسلامی نگران است که این دالان در یک زد و بند و توافق میان ارمنستان و آذربایجان به آذربایجان واگذار شود و آذربایجان امتیاز دیگری در ازای آن به ارمنستان بدهد، یا در درازمدت آذربایجان آن را اشغال کند و مرز ارمنستان با ایران بهکلی برچیده شود. در آن صورت با قطع رابطه جغرافیایی ایران و ارمنستان از طریق استان سیونیک نهفقط دسترسی جمهوری اسلامی به گرجستان و بندر باتومی در ساحل دریای سیاه برای صدور احتمالی گاز به اروپا ناممکن خواهد شد، بلکه بازار ارمنستان را نیز از دست خواهد داد و این بازار کاملاً به تصرف ترکیه درخواهد آمد. ناگفته نماند که اگر حتی مرز ایران و ارمنستان هم بهجای خود باقی بماند، روسیه که اکنون انحصار کامل فروش گاز را در اروپا در اختیار دارد، هرگز اجازه نخواهد داد که جمهوری اسلامی به رقیب روسیه در اروپا تبدیل شود و از طریق ارمنستان و گرجستان و دریای سیاه گاز به اروپا صادر کند. همانگونه که در عمل در رابطه با ترکیه پیش آمد. جمهوری اسلامی در رابطه با ترکیه هم برای فروش و صادرات گاز با مانع روسیه روبهرو شد و ترکیه بهجای جمهوری اسلامی قراردادهای کلان گاز با روسیه برای مصرف و صادرات منعقد کرد که بخشی از آن نیز هماکنون عملی شده است. همین ماجرا به شکلی دیگر در ماجرای برنامه انتقال گاز از طریق پاکستان به هند و چین پیش آمد، این طرح متوقف گردید و جای آن را قرارداد گازی روسیه و چین گرفت. جمهوری اسلامی در همین لحظه نیز حتی نمیتواند مبادلهای فراتر از مبادله گاز و برق با ارمنستان داشته باشد، تا چه رسد به صدور گاز به اروپا در رقابت با روسیه. هماکنون هم این کالاهای ترکیه است که بازار ارمنستان را پرکرده است و نه ایران.
اما واکنش جمهوری اسلامی به این تحولات تا کنون چه بوده و چه نتایجی در پی خواهد داشت؟ واکنش جمهوری اسلامی در قبال سیاست مشترک ترکیه و آذربایجان در قفقاز جنوبی چنانچه میدانیم تهدیدهای توخالی و برگزاری مانور نظامی موسوم به رزمایش فاتحان خیبر در مرزهای جمهوری آذربایجان بود. اما همینکه در پی این مانور، دولتهای آذربایجان و ترکیه یک مانور نظامی مشترک در نخجوان پشت مرز ایران برگزار کردند، باد تهدیدهای نظامی جمهوری اسلامی خوابید و نتیجهای از تهدید نظامی نگرفت. در ظاهر، جمهوری اسلامی اکنون مسیر دیپلماسی را برای حل نزاع در پیشگرفته است، اما با توجه به اهداف مشترک جمهوری آذربایجان و ترکیه برای کوتاه کردن دست جمهوری اسلامی از قفقاز جنوبی، مشکل منافع اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی حل نخواهد شد و کشمکش و نزاع ادامه خواهد یافت. با این اوصاف، نزاع جمهوری اسلامی با دولت آذربایجان، به نزاع بیپایان دولتهای ارمنستان و آذربایجان افزوده میشود و میدان وسیعتری برای درگیریهای نظامی آینده فراهم میگردد.
نظرات شما