اعتصاب کارگران مبارز هفتتپه امروز یکشنبه ۲۴ مرداد۱۴۰۰ وارد سی و چهارمین روز خود شده است. بیش از یک ماه است که کارگران هفتتپه با تجمع هرروزه در مقابل فرمانداری شهر شوش، خواهان تعیین تکلیف قطعی وضعیت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه و رسیدگی به سایر خواستهای خود میشوند. برخی نمایندگان کارگران هفتتپه در این تجمعات سخنرانی میکنند، از دردها و مشکلات کارگران سخن میگویند، سیاستها و مقامات دولتی که کارگران را به این روز انداخته، به باد انتقاد میگیرند، هر بار مجموعه خواستهای کارگران را بیان و تکرار میکنند، آنگاه با سردادن شعار و حمل شعارنوشته، به اعتراض خیابانی روی میآورند و در داخل شهر به تظاهرات مسالمتآمیز میپردازند. بهرغم اینکه بیش از ۱۰۰ روز از اعلام رسمی رأی ابطال واگذاری کشت و صنعت نیشکر هفتتپه و خلعید از مالک خصوصی آن در رسانههای دولتی سپریشده، اما نهفقط هیچگونه تحول و بهبودی به سود کارگران رخ نداده، بلکه شرکت نیشکر هفتتپه و پنج هزار کارگر آن به حال خود رهاشده و سه ماه حقوق کارگران نیز پرداختنشده است. پارچه نوشته بزرگ” خواسته فوری ما کارکنان هفتتپه؛ ابلاغ و اجرای فوری حکم صادرشده خلعید” که زینتبخش تمام تجمعات و تظاهرات کارگران است، گویای خواست مبرم و فوری کارگران است که حتی بعد از آغاز ریاست جمهوری رئیسی نیز با بیتوجهی و بیاعتنایی کامل مقامات دولتی روبرو شده است. علاوه بر تعیین تکلیف وضعیت شرکت بعد از خلعید از بخش خصوصی، سایر خواستهای کارگران یعنی پرداخت دستکم سه ماه حقوق معوقه، بازگشت به کار کارگران اخراجی، تمدید قرارداد کارگران دفع آفات و غیر نیشکری و فصلیهای تجهیزات و کارخانه از دیگر خواستهای کارگران است که تاکنون پاسخی به آنها داده نشده است. کارفرما البته اخیراً یک یا دو ماه حقوق ۴۰۰ تن از کارگران را واریز نموده است بدان امید که درمیان کارگران شکاف بیندازد و اعتصاب را درهم بشکند. افزون براین، اداره کار شهر شوش با همدستی شورای اسلامی کار هفتتپه که نه موردقبول کارگران است و نه حتی از اعتبار قانونی برخوردار است، به توطئه دیگری علیه کارگران و اعتصاب آنها دست زد. اداره کار طبق یک نقشه قبلی تصمیم داشت با شورای اسلامی کار بهعنوان نماینده کارگران وارد مذاکره شود و پایان اعتصاب را اعلام کند. اما کارگران آگاه و هوشیار هفتتپه در جریان تجمع روز ۱۶ مرداد خود، به سمت اداره کار راهپیمایی نموده و مقابل این اداره دست به تجمع زدند . کارگران هفتتپه برای صدمین بار اعلام کردند، شورای اسلامی کار ربطی به کارگر ندارد، نماینده کارگر نیست و حق و اجازه ندارد به نام کارگر وارد مذاکره شود وبدین شکل تودهنی محکمی به مسئولین اداره کار و شورای اسلامی جیره خوار رژیم زدند. کارگران آگاه هفتتپه در همین ایام تلاش مذبوحانه امامجمعه شوش برای رخنه درمیان کارگران و انحراف مبارزات هفتتپه را نیز خنثی کردند.
رشد آگاهی سیاسی و تشکل یابی در صفوف کارگران هفتتپه امروز به چنان درجهای رسیده است که به کسی اجازه ندهند از فراز سرشان برای آنها تصمیمگیری کند یا خواستهای آنها را به چارچوب خواستهای صرفاً صنفی تقلیل دهد. مختومه شدن پرونده قضایی وکیل کارگران هفتتپه فرزانه زیلابی، واکسیناسیون سریع و رایگان همگانی در مقابل کرونا از خواستهای مهم دیگری است که بر پرچم اعتصاب اخیر کارگران هفتتپه نقش بسته است. کارگران هفتتپه همچنین بارها از خواست های بهحق مردم خوزستان پشتیبانی نموده و خواستار رسیدگی فوری به حقوق پایمالشده کارگران و زحمتکشان این منطقه شدهاند. موضعگیریهای صریح و آشکار فعالان کارگری هفتتپه علیه محدودیتهای اینترنتی و سردادن شعار ” حامی مفسد هستن، از اینترنت میترسن” در اعتراضات خیابانی کارگران هفتتپه، نشانه دیگر از آگاهی سیاسی کارگران هفتتپه است که کارگر هفتتپه را نهفقط بهعنوان یک کارگر آگاه، بلکه درعینحال بهعنوان یک شهروند آگاه مرتبط با تمام مسائل سیاسی و اجتماعی به جلوصحنه رانده است.
طرح این خواستها و شعارها که در کلیت خود نمودار عرضاندام آشکار طبقه کارگر در عرصه مسائل کلان سیاسی و اجتماعی است، البته نهفقط به مذاق بسیاری خوش نیامد بلکه خشم و مخالفت شدید آنان را نیز برانگیخت. برخی که تردیدی در دشمنی آنها با طبقه کارگر نیست، در لباس دلسوزی و دفاع از حقوق و مطالبات”صنفی” کارگر ظاهرشده و حملاتی را از هر سو علیه کارگران هفتتپه و فعالان آن سازمان دادهاند. گرایش ارتجاعی و رفرمیستی معینی تلاش داشته خواست کارگران را به خواستهای صرفاً “صنفی” محدود کند . این گرایش براین اعتقاد است که خواستهای کارگران هفتتپه نبایستی از چارچوب مسائل صنفی کارخانه و محیط کار فراتر رود. این گرایش که یک سر آن درون کارگران ناآگاه جنبش کارگری است و سر دیگر آن تا جناحهای بورژوازی و رسانهها و محافل وابسته به طبقه حاکم از قماش” ایلنا” و محافل”عدالتخواه” امتداد مییابد، به کارگر هفتتپه حمله میکند که چرا خواست واکسیناسیون رایگان و همگانی و مخالفت با محدودیت اینترنت را مطرح و از حقوق مردم خوزستان دفاع میکند . این گرایش به این بهانه که طرح خواستهایی ازایندست، خواستهای “صنفی” را به حاشیه میرانَد، به کارگران آگاه هفتتپه یورش میبَرَد و در زهرپاشی علیه فعالان کارگری هفتتپه تا آنجا پیش میرود که این تیپ خواستها را “خواست اقشار متوسط و مرفه” میداند. رسالت این گرایش در درون جنبش کارگری همواره این بوده است که کارگران، وارد موضوعات و مسائل اجتماعی نشوند، سر در لاک خود فروبرند، از دستمزد و برخی مسائل دیگر فراتر نروند و دخالت در سیاست و مسائل سیاسی را به اقشار و طبقات غیر کارگر واگذار کنند. این گرایش درمیان کارگران هفتتپه البته در شکل بسیار ضعیف و کمرنگ و صدالبته ایزوله شدهای نیز وجود دارد که از شعارها و خواستهای سیاسی کارگران نیشکر هفتتپه و فعالان آن، به همان اندازه ناراحت و برآشفته است که همپالگی آن در محافل بورژوایی و وابسته به طبقه حاکم. تمام تلاشهای بیفایده این گرایش این است که خواستها و مبارزه اقتصادی و صنفی را تصنعاً از خواستها و مبارزات سیاسی کارگران جدا و اراده گرایانه دیوارچینی میان این دو ایجاد کند. نگاه و تفسیر این گرایش از وضعیت کارگران در بهترین حالت این است که کارگران متوجه نیستند چه خواست و شعاری به سود و کدامیک به زیانشان است.
صرفنظر از اینکه در جمهوری اسلامی و تحت حاکمیت دیکتاتوری و استبداد مذهبی، طرح هر خواست و شعار صنفی و اقتصادی، حتی صنفیترین آنها، بلافاصله رنگ و بوی سیاسی میگیرد، صرفنظر از اینکه طبقه حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع آن، با عملِ سرکوبگرانه برخاسته از ماهیت خود، زمینهها و علل اعتصابات و اعتراضات کارگری با خصلت سیاسی را فراهم ساخته بهنحویکه هر اعتراض صنفی، بیدرنگ به یک اعتراض سیاسی علیه دولت تبدیل میشود، گرایش راست و رفرمیستی بذر صنفی گرایی صرف را در زمینی میپاشد که سالهاست یکی از مشخصههای مهم آن طرح همزمان خواستها و شعارهای صنفی و سیاسی گاه حتی تقدم شعارها و خواستهای سیاسی بر “صنفی” بوده است.
کارگران هفتتپه طی دستکم پانزده سال گذشته بهویژه در سه سال اخیر، مستقیمترین شعارها و خواستهای سیاسی را مطرح نموده اند. سیاست خصوصیسازی دولت را در عمل به چالش کشیده، خلعید از مالک خصوصی و نظارت شورایی بر اداره شرکت را مطرح نموده، خواستار برچیده شدن کامل بساط شورای اسلامی کار و بازگشت به کار کارگران اخراجی بهویژه نماینده محبوب کارگران هفتتپه اسماعیل بخشی شدهاند. این خواستها و شعارها و خواستها و شعارهای دیگری که پایینتر به آن نیز اشاره خواهیم کرد، همه از بطن مبارزه وزندگی کارگران برخاستهاند.
ایراد گرفتهاند که چرا کارگر هفتتپه خواهان واکسیناسیون رایگان همگانی شده است؟ پرسش پرت وبی ربطی که هر انسان باوجدانی را متحیر میسازد. مگر کارگر هفتتپه عضو این جامعه نیست؟ کارگر هفتتپه اجازه ندارد در فکر سلامتی خود و آحاد جامعه باشد؟ مگر خطر مرگ از بیماری کرونا کارگر هفتتپه را تهدید نمیکند؟ مگر همین چند روز پیش شفیق چنانی در اثر بیماری کرونا و ناتوانی مالی برای تأمین هزینه درمان و دارو در ۳۹ سالگی جان نداد؟ مگر در همین لحظه روزانه صدها نفر در اثر سیاستهای ضد انسانی سران حکومت و ممانعت و خودداری از واکسیناسیون قربانی نمیشوند؟ در تجمع روز ۲۰ مرداد مقابل فرمانداری شوش وقتی از مرکز انتقال خون به کارگران هفتتپه اعلام شد به گروه خون A مثبت نیاز دارند، ابراهیم عباسی که درحال سخنرانی بود، از علاقه کارگران هفتتپه به شهر و شهروندان یادکرد و خطاب به کارگران گفت:” اگرچه ما نانی نداریم برای خوردن اما اگر خونی دارید برای شهروندانتان برید انتقال خون A مثبت نیاز دارند برید هرکسی که در توانش هست این کار را انجام دهد”.
کارگر هفتتپه مسلح به آگاهی سیاسی و یک عنصر آگاه اجتماعی است ونمی تواند نسبت به مسائل جامعه بیتفاوت باشد و نیست. کارگر هفتتپه اگر شعار و خواست واکسیناسیون رایگان همگانی را مطرح نمیکرد باید موردانتقاد قرار میگرفت نه به خاطر انتقاد از سیاستهای کلی رژیم آنهم زمانی که مرگ پشت در خانه هر کارگر هفتتپه به کمین نشسته است.
ایراد گرفتهاند که چرا کارگر هفتتپه از “صنفی گرایی” عدول کرده از محدودیتهای اینترنتی انتقاد نموده و از خواستهای مردم تشنه و معترض جان به لب رسیده خوزستان حمایت کرده است؟
کسی نیست از این حضرات صنفی گرا که سر در آخور طبقه حاکم دارند بپرسد مگر کارگران هفتتپه در همین جامعه زندگی نمیکنند؟ مگر کارگران هفتتپه خود در زمره مردم خوزستان نیستند؟ مگر کارگری که در کارخانه و شرکت کار میکند، در جامعه زندگی نمیکند؟ مگر کارگران و خانواده آنها خود در زمره همین معترضین نیستند؟ آیا کمآبی و سیل و خشکسالی و طوفان و قحطی و کرونا و بیکاری و گرانی و هزار و یک معضل و مصیبت اجتماعی دیگر مشمول حال کارگر نمیشود و او را مستثنا میکند؟ مگر جز این است که همه سیاستها خرد و کلان رژیم سیاسی حاکم مانند هر شهروند زحمتکش دیگری مشمول کارگر هفتتپه هم میشود؟ مگر میتوان مطالبات مردم زحمتکش خوزستان را از مطالبات کارگران هفتتپه جدا کرد؟ کارگر هفتتپه حتی اگر در خوزستان هم زندگی نمیکرد، بازهم نهفقط حق داشت از مردم خوزستان و مطالبات آنها پشتیبانی کند بلکه بهعنوان یکی از گردانهای پیشرو طبقه کارگر وظیفه داشت و وظیفه دارد این کار را انجام دهد.
جالب اینجاست گرایشی که این ایرادات را مطرح میکند و فراتر رفتن کارگران هفتتپه از حد خواستهای صرفاً صنفی را برنتافته و آن را تحت عنوان دخالت در امور سیاسی محکوم و مذمت میکند که اتفاقاً خودش خیلی هم سیاسی است و علیرغم صنفی صنفی کردن، از سیاست طبقه حاکم در قبال کارگران حمایت میکند و درواقع حامی سیاستهای این طبقه است. کار و هدف اصلی این گرایش در درون جنبش کارگری همواره این بوده است که کارگران سر در لاک خود فروبرند، از حد دستمزد و برخی مسائل صنفی دیگر فراتر نروند، دخالت در سیاست و مسائل سیاسی را به اقشار و طبقات غیر کارگر واگذار کنند.
اینها همه، خیالات و ایدههایی است که اما در هفتتپه جایی برای آن وجود ندارد. کارگر هفتتپه آگاه است و از شعور سیاسی و فرهنگی بالایی برخوردار است. کارگر هفتتپه سیاسی است. تلاطمات شدید سیاسی و اجتماعی تمام اقشار زحمتکش جامعه را به عرصه مبارزه سیاسی کشانده است. از دیماه ۹۶ تاکنون میلیونها تن از کارگران، بیکاران، جوانان، زنان و اقشار تهیدست جامعه وارد مبارزه مستقیم علنی و تودهای باکلیت رژیم حاکم شدهاند. پرچم نان و کار و آزادی و اداره شورایی سه سال پیش در هفتتپه برافراشته شد. تمام دشمنان ریزودرشت کارگران هفتتپه بدانند و آگاه باشند که افق سیاسی طبقه کارگر بسیار فراتر از اینترنت و واکسیناسیون رایگان و همگانی است. کارگران هفتتپه هرروز در خیابانهای شهر شوش مرگ بر استاندار و مرگ بر فرماندار سر میدهند و پیش از آن تا مرگ بر روحانی هم پیش رفتهاند. ابراهیم عباسی و یوسف بهمنی از نمایندگان کارگران هفتتپه مدام سیاستهای دولت را به چالش میکشند، از فساد سیستماتیک در دستگاه دولتی از بیلیاقتی مسئولان و تصمیمگیرندگان رأس حکومت سخن میگویند، دستگاه روحانیت و امامجمعه شوش و سایر شهرهای خوزستان را زیر سؤال میبرند. موضع کارگران هفتتپه در قبال عمال رژیم در منطقه و تلاش مذبوحانه آنها برای نفوذ درمیان کارگران و انحراف مبارزات هفتتپه ازجمله امامجمعه ریاکار شوش و اهواز و دیگر شهرها حاکی از رشد آگاهی سیاسی کارگران است که امروز صنفی گرایان را به دردسر انداخته است. درگذشته نیز وقتی امامجمعه تهران معترضان دیماه ۹۶ را “آشغال” خطاب کرد، اسماعیل بخشی مقابل وی ایستاد و گفت” آشغال تویی که مردم از بوی تعفن تو جانشان به لبشان رسیده است” همین گرایش صنفی گرا آن زمان هم صدایش علیه اسماعیل بخشی بلند شد و زیر لوای صنفی گری، به خدمت سیاست حاکم و پاپوشدوزی برای اسماعیل بخشی درآمد. همین گرایش است که شورای اسلامی را در هفتتپه علم میکند و آن را باد میزند! همین گرایش است که از کار گران هفتتپه میخواهد وارد سیاست نشوند اما در تجمعات آن عکس رئیسی و قاسم سلیمانی را بلند میکند.
کارگر هفتتپه نهفقط حق دارد خواست و شعار سیاسی مطرح کند، نهفقط حق دارد راجع به واکسیناسیون، اینترنت، وکیل کارگران هفتتپه، خواستههای مردم خوزستان و هر موضوع سیاسی و اجتماعی دیگر اظهارنظر و باسیاستهای کلان رژیم مخالفت کند، بلکه حق دارد برای به زیر کشیدن تمام نظم موجود و دستیابی به آزادیهای سیاسی تلاش و مبارزه کند. این مبارزه البته مدتهاست آغازشده و با ترفند مذموم خواندن مبارزه سیاسی در پوشش دفاع از مطالبات صنفی، نمیتوان جلو آن را سد کرد. مبارزه کارگران وارد مراحل جدیدی شده است. اعتصابات و اعتراضات کارگری پیوسته درحال گسترش است. کارگران آگاه از ضرورت تشکلهای سراسری و مبارزه علیه تمام نظم موجود سخن میگویند. کارگران آگاه از ضرورت کسب قدرت سیاسی و آماده شدن برای استقرار آلترناتیو شورایی سخن میگویند. خواستها و مبارزات کارگران مدتهاست از دایره خواستها و مبارزات صرفاً صنفی فراتر رفته است. این مبارزه به ناگزیر به یک مبارزه طبقاتی تمامعیار علیه طبقه حاکم و دولت این طبقه گذر خواهد کرد. نقلقولی از لنین در مورد دولت تزاری و نقش آن در تفهیم این موضوع که جنگ کارگران علیه کارخانهداران به ناگزیر باید جنگی علیه دولت باشد وصف حال امروز مبارزه کارگران ایران است:” سوسیالیستها به اعتصابات خصلت سیاسی میدهند! چرا قبل از اینکه هر سوسیالیستی این کار را بکند، دولت خودش دست به هر کاری که میشد زد تا به اعتصابات خصلتی سیاسی بدهد. آیا این دولت نبود که دستگیری کارگران آرام را به راه انداخت، آنچنانکه گویی با جنایتکاران طرف است؟ آیا آنها را بازداشت و تبعید نکرد؟ آیا جاسوسها و پرووکاتورهایش را به همهجا نفرستاد؟ آیا هر کس را که به چنگش افتاد بازداشت نکرد؟ آیا قول نداد که به کارخانهداران کمک کند که تسلیم نشوند؟ آیا کارگران را به خاطر جمعآوری سادهی پول برای کمک به اعتصابیون، تحت تعقیب قانونی قرار نداد؟ دولت خود، پیش از هر کس دیگر به کارگران تفهیم کرد که جنگ آنان علیه کارخانهداران ناگزیر باید جنگی علیه دولت باشد.” به دولت تزاریست- و. ای. لنین
نظرات شما