فریاد اعتراض تودههای وسیع کارگر و زحمتکش از همه سو بلند است. نارضایتی و خشم عمیق و فروخفته کارگران، زحمتکشان، تهیدستان، بیکاران، زنان و جوانان جویای کار، انفجارهای پیدرپی اجتماعی را رقم زده است. آتشفشان اعتراض در اشکال علنی و تودهای، دهها شهر کشور را فراگرفته است. تظاهرات و اعتراضات گسترش یابنده خیابانی که جرقه نخست آن در شهرهای خوزستان زده شد، اکنون به بسیاری از شهرها و استانهای دیگر نیز تسری یافته است. اعتصابات کارگری در حال افزایش است. اعتصاب بزرگ و سراسری کارگران پیمانی و پروژهای صنعت نفت بیش از یک ماه ادامه یافته است. کارکنان رسمی نفت نیز در تدارک اعتصاباند و بخشا آن را استارت زدهاند. اعتراض کارگری در فولاد و مخابرات و هپکو آذر آب و سایر کارخانهها و بخشها نیز پیوسته در حال افزایش است. کارگران قهرمان هفتتپه، از دوم مرداد و در دوازدهمین روز دور جدید اعتصاب خود، با شعار “درود بر کارگر، مرگ بر ستمگر ” وارد خیابان شدهاند. تمام فضای سیاسی و اجتماعی جامعه، به انحصار فوران خشم ارتش گرسنگان و انفجارات پیدرپی آن درآمده است. این واقعیت که جامعه از دیماه ۹۶ وارد یک دوران انقلابی و پرتلاطم سیاسی شده و با قیام آبان ۹۸ به یک موقعیت انقلابی گذر نموده است اکنون با وضوح بیشتری خود را نشان میدهد. از پی هر انفجار کوچک، انفجار بزرگتری نطفه میبندد و موج بلند دیگری از اعتراض از راه میرسد. کوه بزرگ آتشفشان تودههای کارگر و زحمتکش،همچنان بیتابانه می غُرّد و میرود تا با غُرّشی سهمگین و رعدآسا، انفجار آخر را رقم زند.
انفجارات کوچک و بزرگ اجتماعی که اکنون در دو عرصه مشخص اعتصابات پرشمار و مبارزات سراسری کارگری و تظاهرات تودهای و اعتراضات خیابانی بازتاب یافته است، گویای همین واقعیت و گویای نیاز مبرم جامعه به تغییر بنیادی نظم موجوداست، یک تحول و دگرگونی ژرف و عمیق، یک انقلاب اجتماعی.
اعتصاب قدرتمند و سراسری دهها هزار کارگر پیمانی و پروژهای نفت و گاز و پتروشیمی در بیش از ۱۱۴ مرکز نفت و گاز و پتروشیمی و ۱۵ استان، علیرغم تمام خرابکاریها و توطئههای رنگارنگ علیه این اعتصاب، بیش از یک ماه ادامه یافته است. گرایش راست و مخرب توطئهگر و عناصر معلومالحال پرو رژیم همدست باندها و جناحهای حکومتی، نخست تلاش کردند با عَلَم کردن یک عنصر سرسپرده بهعنوان “نماینده” کارگران نفت و جمعآوری امضاء، اعتصاب را از دست شورای سازماندهی و کارگران آگاه نفت خارج سازند و با تقلیل مطالبات کارگران، در زدوبند با سرمایهداران و دولت آنها، سر اعتصاب را به سنگ بکوبند. اما این توطئه به خاطر هوشیاری کارگران آگاه و شورای سازماندهی، نافرجام ماند. همین گرایش اکنون از در دیگری وارد شده و این بار مستقیم و بیواسطه، با توطئه پایان اعتصاب جلو آمده و “طرح نظرسنجی در مورد پایان اعتصاب” را پیش کشیده است. هدف اصلی این گرایش از این اقدام خرابکارانه که توسط “مدیریت گروههای پایپینگ” دنبال میشود این است که قبل از اینکه کارگران به خواستهای خود، دستکم به کف خواستهای خود که در بیانیههای شورای سازماندهی مکرر بر آنها تأکید شده برسند، اعتصاب را پایان داده و به شکست بکشانند.
شورای سازماندهی که پیشازاین طرح نماینده تراشی وزارت کار و عمال آن و گروه پایپینگ را خنثی ساخته بود با انتشار بهموقع بیانیه افشاگرانه شماره ۱۰ مورخ اول مرداد و شماره ۱۱مورخ سوم مرداد ۱۴۰۰ و تأکید چندباره بر ۴ خواست محوری کارگران بهعنوان کف خواستها و شرط پذیرش مذاکره و در نهایت بازگشت به کار این توطئه را نیز افشا کرد و از کارگران نفت خواست که با انتخاب نماینده و دخالت گری بیشتر و تصمیمات شورایی، اتحاد کارگران را تقویت کنند.
نارضایتی و اعتصاب و روحیه اعتراضی تنها به کارگران پیمانی و پروژهای خلاصه نمیشود. گرچه بیشترین فشارها بردوش این بخش پرشمار کارگران نفت است و موتور اصلی اعتصاب در نفت محسوب میشوند، اما اوضاع در بخش رسمیها نیز ناآرام و انفجاری است. کارکنان رسمی نفت که بارها هشدار و التیماتوم داده بودند اگر مطالباتشان برآورده نشود و وعدههای کمیسیون انرژی مجلس در ۶ و ۹ تیر عملی نشود، دوباره دست به اعتراض و اعتصاب خواهند زد، در تدارک اعتصاباند. کارکنان رسمی نفت تا همینجا، اینجا و آنجا اعتصاباتی را نیز سازمان دادهاند که از جمله میتوان به تجمع کارکنان رسمی شرکت پالایشگاه گاز فجر جم در ۲۹ تیر، تجمع کارکنان رسمی پتروشیمی آبادان در دوم مرداد و اعتصاب و امتناع کارکنان رسمی عملیاتی سکوهای گازی پارس از عزیمت به سکوهای گازی اشاره کرد. در همین رابطه، کارکنان عملیاتی سکوهای گازی طی نامهای خطاب به یحیی جعفری معاون عملیات و پشتیبانی شرکت نفت و گاز پارس اعلام کردند که در اعتراض به “افزایشات عمومی نامتناسب و سقف ناعادلانه حقوق کارکنان” از روز شنبه دوم مرداد ۱۴۰۰ از عزیمت به سکوها از عسلویه خودداری کرده و در سایت یک عسلویه و فرودگاه دست به تجمع خواهند زد.”
در سایر صنایع و مؤسسات و کارخانهها نیز کارگران شدیداً زیر فشارهای غیرقابلتحمل اقتصادی قرار دارند و از لحاظ معیشتی بهشدت در تنگنا هستند. در هپکو و آذرآب همه ناراضی و معترض و آماده اعتصاب و اعتراض علنی هستند. در فولاد اهواز پروندهسازی علیه کارگران پیشرو تشدید شده و چند تن از کارگران بازجویی و محاکمه شدهاند. کارفرمای فولاد در همدستی با نهادهای سرکوب و امنیتی لیست بلندی از کارگرانی که باید اخراج شوند تهیه نموده و غریب حویزاوی، ماهرچلداوی و امید کردونی در ۳۱ خرداد توسط نیروی انتظامی بازداشت شدند. حکم اخراج غریب حویزاوی و حسین رضایی صادر شده است. کارگران فولاد نسبت به تمام این اقدامات و وضعیت شرکت معترضاند. فولاد آبستن اعتراض و اعتصاب است. کارگران فولاد اخیراً چنین هشدار دادهاند “ما کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز تجربه درخشان اعتصاب و اتحاد در خیابان و شهر و روستا داریم و به سرکوبگران و غارتگران خوزستان و ایران هشدار میدهیم که اگر لازم باشد، یعنی اگر خطوط تولید شرکت به همین منوال پیش برود، اعتراضات سرکوب شود و بحران آب و برق بهطور اساسی و مطابق با خواست اکثریت مردم حل نگردد بار دیگر خیابانهای اهواز را با سازماندهی مشخص کارگران به لرزه درخواهیم آورد تا از رفتار خود پشیمانتان کنیم.”
در هفتتپه علیرغم سپری شدن بیش از سه ماه از اعلام خبر خلعید از اسدبیگی، وضعیت شرکت کماکان بلاتکلیف و نابسامان است. کارگران هفتتپه مکرر دست به تجمع و اعتصاب زده و خواهان رسیدگی به وضعیت خود شدهاند، اما دولت از انجام مسئولیت خود سر باز زده و هیچ اقدامی به سود کارگران انجام نداده است. در بیستمین روز تجمعات روزانه کارگران دفع آفات، سایر کارگران هفتتپه نیز از روز ۲۴ تیر دست از کار کشیدهاند. اعتصاب تمام بخشها را در برگرفته است و دور جدید اعتصاب کارگران هفتتپه روز یکشنبه سوم مرداد ۱۴۰۰ وارد سیزدهمین روز خود شد. این کارگران از روز دوازدهم اعتصاب وارد شهر شده و در خیابانها دست به تظاهرات و راهپیمایی زدهاند. کارگران هفتتپه خواهان تعیین تکلیف نهایی شرکت، پرداخت دستمزدهای معوقه، بازگشت به کار اسماعیل بخشی، محمد خنیفر و دیگر کارگران اخراجی، واکسینه شدن فوری و رایگان در مقابل کرونا، تمدید قرارداد کارگران فصلی، تأمین فوری آب مورد نیاز شرکت و خاتمه دادن به پروندهسازی علیه فرزانه زیلابی وکیل کارگران هفتتپه هستند.اعتراضات کارگران هفتتپه اکنون در این چارچوبها خلاصه نمیشود. مبارزه علیه کارفرمای خلعید شده و مدیریت دستنشانده وی و مبارزه علیه حامیان دولتی اسد بیگی از جمله “روحانی روضهخوان بیلیاقت” و وزرای وی نیز در حال گسترش است.
این تنها بخشی از اعتصابات و مبارزات گسترش یابنده کارگری در اوضاع پرتلاطم سیاسی جامعه است. در سطح جنبش تودههای زحمتکش و اقشار فرودست جامعه نیز ما شاهد اعتراضات گسترده تودهای هستیم.
تظاهرات تودهای شبانه که از ۲۴ تیر ۱۴۰۰ در استان خوزستان آغاز شد، تنها در ظرف چند روز بیش از بیست شهر این استان را دربرگرفت. بهرغم سرکوب گسترده مردم و کشتار دستکم ۸ جوان معترض و بازداشت و زندان بیش از ۱۰۰ تن از اعتراضکنندگان، تا به امروز یکشنبه سوم مرداد ادامه یافته و وارد یازدهمین روز خود شده است. خیزش تودههای زحمتکش و ستمکشیده خوزستان تنها در محدوده شهرهای این استان باقی نماند. مردم شهرها و استانهای مختلف دیگر از جمله لرستان، بوشهر، چهارمحال بختیاری، اصفهان، ایلام، بجنورد، شیراز، یزد، آذربایجان(تبریز)، کرج، رباطکریم و مناطقی از تهران در حمایت از مردم خوزستان و در اعتراض نسبت به سیاستهای دولت نیز به خیابان آمدند. پارهای محافل کوتهبین تلاش کردند مشکلات مردم خوزستان را به یک بطری آب یا صرفاً کمبود آب تقلیل دهند. برخی عناصر نیمه آکادمیک در شبکههای اجتماعی و رسانههای تصویری بورژوا امپریالیستی تنها از زاویه خشکسالی و تخریب محیطزیست و امثال آن وارد ماجرا شدند و کوشیدند کل ماجرای خوزستان را در حد یک مسئله محیط زیستی خلاصه کنند و آشکارا درصدد تبرئه طبقه حاکم و اجرای بیش از چهل سال سیاستهای ضد مردمی و نژادپرستانه آن برآمدند. مردم خوزستان اگرچه از همه این مسائل در رنجاند و زیان فراوان دیدهاند، آب برای کشاورزی ندارند، ازنظر آب شرب در مضیقه و صد در صد مخالف تخریب محیط زیست هستند، اما خیزش اخیر این مردم را نمیتوان فقط به این مسائل محدود کرد. مردم زحمتکش و عرب خوزستان سالهاست از تبعیض و نابرابری در رنجاند. جوانان استان بیکارند. درصد بیکاری در این استان از متوسط بیکاری در کل کشور بالاتر است. کار نیست و آینده روشنی در برابر آنها قرار ندارد. در حالیکه روی دریایی از ثروت زندگی میکنند اما روزگار خویش را در فقر و بدبختی میگذرانند و از یک معیشت حتی متوسط نیز محروماند.
البته که مردم زحمتکش سایر استانها نیز در اغلب موارد با مردم خوزستان هم سرنوشتاند و از دردهای مشترکی رنج میبرند. بیهوده نیست که مردم سایر استانها به حمایت از مردم خوزستان بهپا خاستند. بیهوده نیست که مردم تبریز شعار “آذربایجان بیدار است پشتیبان خوزستان است” سر دادند . بیهوده نیست که جنبش مردم زحمتکش خوزستان در سطح وسیع و گستردهای مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفته است.
گسترش اعتصابات کارگری، اعتصاب سراسری کارگران پیمانی و پروژهای نفت و گاز و پتروشیمی، اعتصاب کارگران هفتتپه و اعتصاب کارکنان رسمی نفت از یکسو، جنبش اعتراضی تودهای در کف خیابان از سوی دیگر، نهفقط یکبار دیگر شرایط بس متحول و متلاطم سیاسی را یادآوری نمود بلکه نبردها و خیزشهای بزرگتری را بشارت داد که طبقه کارگر باید برای آن، خود را آماده و تجهیز کند.
در شرایط کنونی بسیار مهم است که طبقه کارگر در نقش یک حامی جدی جنبش تودهای ظاهر شود که البته تا حدودی، تأکید میکنیم که تا حدودی ظاهر شد. صرفنظر از تنوع و گوناگونی نیروهای حمایتکننده از جنبش تودهای، از کانونهای متعدد صنفی معلمان و کانون نویسندگان ایران، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان و تشکلهای بازنشستگان،دانشجویان گرفته تا روزنامهنگاران، وکلا و برخی گروههای موسیقی و فعالان عرصه فیلم و سینما و غیره، این اعتراضات قبل از همه موردحمایت گسترده کارگران و تشکلهای کارگری قرار گرفت. شورای سازمانده اعتراض و اعتصاب سراسری دهها هزار کارگر پیمانی و پروژهای صنعت نفت با صدور اطلاعیه و تأکید بر اینکه “مطالبات مردم خوزستان مطالبات ما کارگران هم هست” و “مردم خوزستان صدای اعتراض همه مردم در سراسر کشور هستند” از مردم خوزستان حمایت کرد. سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه، سندیکای کارگران شرکت واحد نیز در بیانیههای مشابهی از جنبش تودههای مردم خوزستان حمایت کردند. کارگران هفتتپه، کارگران گروه ملی فولاد اهواز و بسیاری دیگر از کارگران و تشکلهای فعالان کارگری در زمره نخستین حامیان مردم زحمتکش خوزستان بودند. امروز حمایتها از حد اعلام حمایت و اعلام همبستگی کارگری به فرض با بخشهای اعتصابی در درون طبقه کارگر فراتر رفته است. تمام کارگران و تشکلهایی که در همبستگی و حمایت از همطبقهایهای خود در جریان اعتصابات اخیر موضعگیری کردهاند، در جریان جنبش تودهای خوزستان نیز پیشقدم شده و از مردم این استان حمایت کردند. پوشیده نیست که حمایت وسیع و گسترده کارگری از جنبش تودهای، در ادامه و آینده این جنبش بسیار تأثیرگذار است و بنابراین باید ادامه یافته و با گسترش هرچه بیشتری همراه شود. نیازی به توضیح نیست که میان مبارزات و اعتصابات کارگران و مبارزات زحمتکشان و تهیدستان شهر و روستا که به خیابان پا گذاشتهاند، رابطه معینی وجود دارد و منافع مشترکی تمام این اقشار زحمتکش و عاصی را با طبقه کارگر پیوند میزند. گو آنکه بسیاری از اعتراضکنندگان شهرهای خوزستان را کارگران بیکار و جوانان جویای کار تشکیل میدهند که خود، از خانوادههای کارگری هستند. حمایت کارگری از جنبش اعتراض تودهای، علاوه بر صدور اطلاعیه و اعلام موضع باید اشکال عملی مشخصتری به خود بگیرد. یکی از مهمترین و یا بهترین اشکال علنی و مؤثر حمایت و همبستگی در شرایط حاضر دست کشیدن از کار و اعتصاب است. با این تاکتیک طبقه کارگر میتواند در نقش جدیترین و مؤثرترین حامی جنبش تودهای ظاهر شود. در آغاز حتی اعتصابات نمادین به فرض چنددقیقهای هم میتواند از صرف اعلام موضع مؤثرتر باشد. پوشیده نیست که اینگونه حمایتهای عملی، اعتمادبهنفس در صفوف معترضین خیابانی را تقویت میکند و راه پیوستن گروههای بیشتری از زحمتکشان به اعتراضات خیابانی را هموارتر میکند. فقط این هم نیست، طبقه کارگر با ورود فعالتر به اعتصاب، راه اعتصابات گسترده سراسری و اعتصاب عمومی سیاسی را نیز هموار میکند.
این واقعیت برکسی پوشیده نیست که اعتراض و جنگ خیابانی یکی از مراحل پیشرفته مبارزات تودهای است. این جنگ در غیاب طبقه کارگر، حتی اگر مغلوب رژیم حاکم نشود و در زیر چرخهای ماشین سرکوب آن از پا درنیاید، اما به نتیجه مطلوب و پیروزی کارگران و زحمتکشان منتهی نمیشود. خیزش دیماه ۹۶ و قیام آبان ۹۸ که در خون قیامکنندگان غرق شد، این را به همگان ثابت کرد. نخستین جرقه اعتراض علیه گرانی بنزین از همین خوزستان نفتخیز تشنه برخاست که قیام سراسری آبان را در پی داشت. این بار جرقه اعتراض علیه بیآبی، میرود تا قیام بزرگتری را رقم زند. بنابراین بسیار ضروری است که خیابان و کارخانه را به هم پیوند داد. سلاح تودههای زحمتکش و تهیدست جامعه و میلیونها جوان جویای کار را که اعتراض خیابانی و تظاهرات و سنگربندی است، باید با سلاح اصلی طبقه کارگر که اعتصابات سراسری کارگری و در نهایت اعتصاب عمومی سیاسی است به هم گره زد. طبقه کارگر که خود جزئی جداناپذیر از یک جنبش انقلابی و رادیکال عمومی است، نهفقط نمیتواند و نباید در قبال جنبش تودهای بیتفاوت باشد و نیست، بلکه با دخالت گری فعال خویش میتواند کل جنبش انقلابی را سمتوسو دهد، مسیر اعتصاب عمومی سیاسی را بکوبد و هموار کند و مهمتر از آن، زمینه حضور قدرتمند خود برای رهبری عملی این جنبش را فراهم سازد.
نظرات شما