سیل و خشکسالی، شمشیری دو لبه بر گلوی مردم

به دنبال بارش باران های شدیدی که از دهم اردیبهشت ماه جاری مناطق وسیعی از کشور را فرا گرفت، سیل در ۱۴ استان جاری شد. خانه های زیادی ویران شدند، بسیاری از زیرساخت ها آسیب دیدند، برق و تلفن در قسمت هایی از مناطق سیل زده قطع شد، جاده های بسیاری مسدود، مزارع، باغ ها و گستره وسیعی از زمین های کشاوری زیر آب رفتند. کرمان و یزد از جمله مناطقی هستند که بیشترین خسارات را متحمل شده اند. مردم سیل زده این دو استان، علاوه بر ویرانی خانه ها ، باغ ها و زمین های کشاورزی با تلفات انسانی هم مواجه بوده اند.

سازمان امداد و نجات هلال احمر ایران، تعداد  آسیب دیدگان را بیش از ۱۸۰۰ نفر اعلام کرده و تعداد جان باختگان نیز ۹ نفر اعلام شده اند. ۶ نفر از کارکنان اداره برق کرمان که در سیلاب گلباف ناپدید شده بودند، روز سه شنبه ۱۴ اردیبهشت پیکرشان پیدا شد و سه نفر دیگر هم در اردکان یزد جان باخته اند. مهدی ولی پور، رئیس سازمان هلال احمر اما تعداد جان باختگان را ۱۱ نفر اعلام کرده که پیکر ۱۰ نفر از آنان تا کنون پیدا شده است.

وقوع سیل، زلزله و دیگر بلایای ویرانگر طبیعی نظیر خشکسالی یا کم آبی از جمله حوادث مرگباری هستند که به طور پیوسته و بعضا همزمان در یک بازه زمانی معین بر سر توده های مردم ایران آوار می شوند. ابوالقاسم حسین پور، مدیر کل دفتر کنترل سیلاب و آبخوانداری سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور، روز ۱۱ فروردین امسال از وقوع ۱۱۳ سیل کوچک و بزرگ فقط در طی یک سال گذشته خبر داد. (خبرگزاری تسنیم ۱۱ فروردین۱۴۰۰).

خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور از زبان مدیر کل دفتر کنترل سیلاب این سازمان نوشت: “طی یک سال اخیر، علی رغم حاکم بودن شرایط خشکسالی در کشور، از مجموع ۱۹۱ مورد بارش موثر در سطح حوزه های آبخیز، ۱۱۳ مورد سیل کوچک و بزرگ منجر به خسارت در ۲۲ استان کشور طی سال ۱۳۹۹ رخ داه است.”

به گفته حسین پور، وقوع این تعداد سیل فقط در یک سال اخیر، ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار از حوزه های آبخیز را در بر گرفت و بیشترین آسیب و خسارت به استان های گیلان، بوشهر و خوزستان وارد شد. شاخص ترین سیل سال گذشته، سیل آذر ماه  بود که بخش های وسیعی از استان های خوزستان، بوشهر، لرستان، ایلام، فارس و هرمزگان را در بر گرفت و خسارات زیادی هم به بار آورد.

در کنار ۱۱۳ مورد سیل کوچک و بزرگ  سال گذشته، سیل ویرانگر روزهای اول فروردین ماه ۱۳۹۸، از جمله سیل های مرگبار سال های اخیر بود که زهر خسارات مالی و جانی و ویرانی های گسترده آن برای همیشه در یادهای مردم سیل زده باقی خواهد ماند. سیلی که طی ده روز در ۲۵ استان کشور جاری شد و خسارات جانی و مالی فراوانی به بار آورد. سیل هایی نظیر سیل سال های گذشته و یا آنچه اکنون در ۱۴ استان کشور جاری شده است، از جمله حوادث طبیعی هستند که با کمی تدبیر و درایت و سرمایه گذاری های لازم در مسیر زیرساخت های شهری می توانست اینگونه نباشد.

آنچه هم اینک رنج و کشتار وقوع سیل ها را فاجعه بارتر از همیشه کرده است، وقوع همزمان سیل و خشکسالی در استان های مختلف کشور است. دوگانه سیل و خشکسالی، از جمله بلایای مرگباری هستند که در حاکمیت جمهوری اسلامی به صورت همزمان بر زندگی و هستی توده های مردم ایران چنگ انداخته اند.

نا گفته روشن است، وقوع سیل در هر کشوری امکان پذیر است. اما اینگونه نیست که در تمام کشورهای جهان با بارش هر باران اندکی، سیلی ویرانگر در نقاطی از کشور جاری شود، انسان های بی شماری جان ببازند، خانه های بسیاری خراب و  جاده ها ویران شوند. خشکسالی نیز در بسیاری از کشور های این جهان پهناور ممکن است اتفاق افتد، اما اینگونه هم نیست که به صرف کاهش نزولات آسمانی در یک بازه زمانی معین، دریاچه ها باتلاق گردند، بیابان ها شوره زار شوند، قنات ها خشک، سُفره های زیر زمینی بی آب و مردم حتی از داشتن آب شُرب محروم گردند.

اکنون در همین دنیای پر از تبعیض و نابرابری و تضادهای طبقاتی نظام سرمایه داری، کم نیستند کشورها و نظام هایی که با صرف بودجه های کلان، مدیریت علمی، ساختن سدهای استاندارد، مطابق با نیازهای انسانی و شرایط اقلیمی جوامع خود، توانسته اند خسارات ناشی از بارش شدید باران های موسمی را پیشگیری و بعضا به صفر یا حداقل برسانند. دولت های متعددی در همین جهان سرمایه داری پر از تبعیض و بی عدالتی و نابرابر وجود دارند، که نه تنها از وقوع بسیاری از سیل های ویرانگر به هنگام بارش باران های شدید موسمی جلوگیری کرده اند، بلکه با هدایت همان آب های جاری و ذخیره کردن آب این سیلاب های سطحی در پشت سدها و سُفره های زیر زمینی، بلای سیل را به نعمتی در مسیر بهینه سازی زندگی توده های مردم در سال های کم آبی و خشکسالی تبدیل کرده اند.

به رغم همه پیشرفت هایی که برای مقابله با سیل و خشکسالی در دیگر کشورهای جهان صورت گرفته است، در جمهوری اسلامی و کشورهایی نظیر ایران اما با بارش هر بارانی به ناگهان سیل در کشور جاری می شود، باغ ها و مزارع به زیر آب می روند، سیلاب به درون خانه ها جاری می شود، تعدادی جان می بازند، بی شمارانی بی سر پناه می شوند، زنانی ضجه می کشند، کودکانی مویه می کنند، مردانی خشم فریاد می زنند و مادرانی هم بر جنازه کودکان خود، مشت بر سینه می کوبند.

فقط در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ست، که قنات های پر آب کشور در اندک زمانی با بی درایتی و مصرف بی رویه آب خشک می شوند، سُفره های زیر زمینی بی آب می مانند،* جنگل ها و مراتع نابود می شوند، مسیر رودخانه های خشکیده به بستری برای ساختمان سازی تبدیل می شوند و سدهای غیر استاندارد در جای جای کشور قد می کشند. سدهای بی فایده ای که بجای ذخیره سازی آب های جاری و سطحی، اکنون خود تهدیدی برای جان مردم شده اند.

حال در چنین وضعیتی آشفته و نابسامان، بسیار طبیعی است که با بارش هر بارانی، سیل در شهرها جاری گردد و در همان حال، با هر کاهش نزولات آسمانی، خشکسالی نیز بر جان و زندگی مردم چیره شود. ریزگردها بر سفره مردم بنشینند، رودخانه ها خشک، قنات ها بی اب و کودکان بلوچ برای تهیه آب شُرب در “هوتک”ها جان ببازند**. وقایعی از این دست از جمله بلایایی هستند که تماما در جمهوری اسلامی رخ می دهند. حاکمیت ستمگرانه مشتی دزد و فاسد، که هرگز برای مقابله با سیل و کم آبی کمترین تدبیر و اندیشه ای پیشه نکرده اند. نه بودجه های لازم و کافی برای پیشگیری سیل و خشکسالی لحاظ می شوند، نه مسیل رودخانه های در معرض سیل لاروبی می گردند، نه هیچ اقدام مفید و کارسازی برای استحکام زیرساخت های شهری صورت می گیرد.

به راستی چقدر غم انگیز است دیدن و شنیدن ضجه های مردمان یزد و کرمان که سیل در اتاق های شان جاری است، هستی و زندگی شان یکسره به تاراج رفته، اما در همان حال شاهد شکرگزاری مردمان دیگری در استان های همجوار باشیم که با چهره های تکیده از رنج کم آبی و خشکسالی فریاد می کشند، “خدا را شکر، بعد از یک سال خشکسالی، باران و سیل را دیدیم”.

فقط در کشوری همانند ایران است که دوگانه سیل و خشکسالی آنهم به طور همزمان بر گلوی مردم خنجر کشیده است. دوگانه ای مرگبار که اکنون مشکل کمبود برق مصرفی در فصل گرما نیز به آن افزوده شده است. رضا اردکانیان، وزیر نیروی جمهوری اسلامی شامگاه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰، در یک برنامه تلویزیونی با اشاره به اینکه باران های امسال ۵۰ درصد کاهش یافته است، اعلام کرد: “با کاهش بارش ها، تولید برق نیز کمتر می شود و در مصرف انرژی هم باید دقت کنیم”. فقط در حاکمیتی به سفاکی و بی مسئولیتی جمهوری اسلامی است که ماجرای سیل ویرانگر هر ساله در مناطق وسیعی از کشور تکرار می شود و در همان حال، کم آبی و خشکسالی و بی برقی نیز بر گلوی مردم تیغ می کشد.

به راستی چه داستان غم انگیزی است، این همزمانی سیل و خشکسالی و کمبود برق در ایران تحت حاکمیت جمهمری اسلامی. حکومتی آدمکش و سفاک و بی مسئولیت، که به دلیل کاهش تولید برق، از مردم ایران به خصوص مردم گرما زده خوزستان می خواهد در مصرف برق روزانه خود صرفه جویی کنند، اما در همان حال برای جبران کسری بودجه و کسب درآمدهای دلاری دولت، برق به عراق صادر می کند و برق مصرفی فوق العاده بالای “بیت کوین” ها را برای کسب درآمد سپاه پاسداران تامین می کند.

تصویر سرنوشت غم انگیز وقوع سیل و خشکسالی و کمبود برق که اکنون به طور همزمان بر سر توده های مردم ایران آوار شده است، تصویر روشنی از ۴۲ سال سرکوب، دزدی، اختلاس، بی تدبیری، بی توجهی و بی لیاقتی هیئت حاکمه ایران نسبت به سرنوشت توده های مردم ایران است. وضعیتی که می توانست اینگونه نباشد، اما دریغ و درد از حکومتی مستبد و ستمگر، که طی ۴۲ سال حاکمیت ظالمانه خود هرگز به فکر امنیت، رفاه، آسایش و حفظ جان و مال توده های مردم ایران نبوده است. حکومتی فاسد و تبهکار که اگر به جای آنهمه دزدی و چپاول و به هدر دادن میلیاردها دلار از سرمایه های مملکت در سوریه و لبنان و عراق و یمن، اندکی به فکر استحکام و زیرساخت های شهری می بود، و هرساله آبرُفت ها و بستر رودخانه های در معرض سیل لاروبی می شدند، هرگزبا بارش هر بارانی توده های مردم ایران اسیر امواج سیل نمی شدند. اگر هیئت حاکمه ایران در ۴۲ سال گذشته به جای آنهمه هزینه ها و بودجه های سرسام آور که برای تجهیزات هسته ای، موشکی و گسترش نهادهای سرکوب و نهادهای خرافی تحمیق معنوی مردم ایران هزینه کرده است، اندکی از این سرمایه های چند ده میلیارد دلاری به غارت رفته را برای تجهیزات ایمنی، سدسازی های بهینه، اقدامات اولیه پیشگیری نظیر زیر ساخت ها و هدایت آب های سطحی کشور برای ذخیره سازی در سال های خشکسالی و کم آبی هزینه می کرد، اکنون هرگز توده های مردم ایران با وقوع هر سیل کوچک و بزرگی با چنین حجمی از ویرانی، تلفات جانی، خسارات مالی و تخریب جاده ها مواجه نمی شدند، اکنون مردم ایران با کاهش هر بارش باران و نزولات آسمانی، این چنین بی رحمانه با فاجعه خشکسالی و کمبود آب و برق مصرفی مواجه نمی شدند. با این همه باید اذعان کرد و دانست، آنجه در دوران ۴۲ ساله حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی اتفاق افتاد، هرگز از سر بی لیاقتی، بی مسئولیتی، بی کفایتی یا از سر تصادف نبوده است. همه فجایع، کشتارها و جنایاتی که در این سال های سپری شده بر سر توده های مردم ایران آوار شد، تماما برخاسته از ماهیت نظم استثمارگرانه و ماهیت حکومت مذهبی و به‌غایت ارتجاعی  حاکم بر ایران است. همه این ظلم ها و حوادث طبیعی به شکل کنونی می توانست نباشد، اگر به جای جمهوری اسلامی یک حکومت شورایی برخاسته از اراده کارگران و عموم توده های زحمتکش ایران بر جامعه حاکمیت داشت. حاکمیتی شورایی که هم اینک شرایط انقلابی، متلاطم و مبارزات امید بخش کارگران و زنان و معلمان و بازنشستگان و عموم توده های مردم ایران،  زایش آن را نوید می دهد.

پی نوشت:

*سازمان محیط زیست سرعت استفاده از منابع آب زیرزمینی در ایران را سه برابر استاندارد جهانی تخمین زده و گفته می شود که این برداشت بی رویه، ۲۹۷ دشت از ۶۰۰ دشت ایران را به قهقرا خواهد برد.

**هوتک یا هوتگ، گودال ذخیره شده برای آب است که بیشتر برای احشام به کار می رود. اما در سال های اخیر با بحران کمبود آب در سیستان و بلوچستان، مردم از آب هوتک ها برای کاربردهای خانگی و شُرب استفاده می کنند. تا کنون چندین کودک از جمله سه دانش آموز دختر در روستای “کموبازار” شهرستان چابهار و یک دختر ده ساله از روستای جکیگور هنگام برداشتن آب شُرب در این گودال ها غرق شده اند.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۱۹  در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.