سال ۹۴ آخرین روزهای خود را سپری میکند، سالی که چون سالهای پیش از آن بر رنج و درد و فقر کارگران و زحمتکشان افزوده شد. سالی که لبخند، آرزو شد و آرزو به اعماق رفت. سالی که نگاه پدر و مادر بر فرزند دزدانه شد، چرا که دستانشان تهی بود و سفرهها در حسرت نان. سالی که کارگران روزانه در گوشه و کنار این کشور دست به اعتراض زدند تا حتا شده ذرهای از حق خود را از حلقوم سرمایهداران بیرون کشند. سالی که معلمان و پرستاران شجاعانه علیه ظلم و بیداد حاکم بپا خاستند. سالی که به دست جلادان جمهوری اسلامی هزار نفر اعدام شدند. سالی که کارگران و معلمان مبارز به بند کشیده شدند. سال ۹۴ به پایان رسید. اما پروندهی جنایتکاران همواره باز خواهد ماند. پروندهی جنایتهایی که بر چهره و حافظهی تک تک کارگران و زحمتکشان نقش بسته و هرگز فراموش نخواهد شد.
در آغاز سال ۹۴، خامنهای دیکتاتور حاکم که بر راس هرم قدرت تکیه زده، در بهاصطلاح پیامی که بهمناسبت آغاز سال نو از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد، گفت: “در سال ۹۴ آرزوهای بزرگی برای ملّت عزیزمان داریم که همهی این آرزوها هم دستیافتنی است. آرزوهای بزرگ ما برای ملّت در این سال، پیشرفت اقتصادی است؛ اقتدار و عزّت منطقهای و بینالمللی است؛ جهشهای علمی به معنای واقعی است؛ عدالت قضائی و اقتصادی است”. اما آنچه بهواقع در سال ۹۴ رخ داد، هیچکدام از این شعارها که هر سال و هر ماه و گاه روزانه از دهان این یا آن مقام جنایتکار حکومت اسلامی بیرون میآید نبود. آنچه بود پسرفت بود و بدتر شدن روزگار کارگران و زحمتکشانی که زیر چکمههای خونین حکومت در مبارزه برای رهایی هستند.
از همان پیشرفت اقتصادی شروع کنیم. سالی که گذشت نه تنها بر بیکاری و فقر تودهها افزون گردید که براساس آمارهای دولتی پسرفت عظیمی در اقتصاد رخ داد.
بهگفتهی رئیس اتاق بازرگانی تهران، رشد شاخص تولید صنعتی در پاییز ۹۴ نسبت به پاییز سال قبل منفی ۸/ ۲۴ درصد و میزان فروش واحدهای صنعتی نسبت به پاییز سال قبل منفی ۱۹ درصد بوده است. همچنین فروزنده معاون پارلمانی دولت احمدینژاد در مصاحبهای با خبرگزاری تسنیم به تاریخ ۲۷ دی با بیان اینکه ۸۰ درصد تولید تعطیل و یا نیمه تعطیل شده است، گفت: “۱۸۰ کارخانه در سه ماهه اخیر تعطیل شده و در حوزه پیمانکاری دو میلیون نفر شاغل بیکار شدهاند”.
آمارهای بانک مرکزی نیز گواه دیگریست بر این مدعا. براساس آمار بانک مرکزی از بهار سال ۹۴ که در دیماه سالجاری انتشار یافت، حجم بدهی بخش دولتی به سیستم بانکی نسبت به مدت مشابه سال قبل ۷/ ۶ افزایش یافت و به بیش از ۱۵۶ هزار میلیارد تومان رسید. براساس این گزارش که با مُهر تایید بانک مرکزی بر رکود اقتصادی منتشر شده، تراز عملیاتی بودجه (به عبارتی دیگر کسری بودجه) تنها در فصل بهار ۱۹ هزار میلیارد تومان بوده است. در این مدت تنها ۳۹ میلیارد تومان از سوی دولت به طرحهای عمرانی اختصاص یافته که بیانگر کاهش ۴/ ۹۹ درصدی نسبت به بهار سال گذشته میباشد. آمارهایی که بیانگر تشدید بحران مالی دولت و در نتیجه بدتر شدن وضعیت اقتصاد هستند آن هم در سالی که نقدینگی با رشدی حدود ۲٧ درصد به مرز ۱ بیلیارد تومان رسید.به نوشتهی خبرگزاری مهر (با تکیه بر گزارش مرکز آمار)، تنها در سه ماه تابستان تا پاییز از شمار جمعیت فعال اقتصادی کشور ۴۴۵ هزار و ۶۳۳ نفر کاسته شده است. هم اکنون تعداد بیکاران به صورت واقعی بیش از ۱۰ میلیون تخمین زده میشود. به گزارش این خبرگزاری، تنها از سال ۸۴ تا ۹۳ حدود ۷ میلیون به جمعیت بیکار افزوده شده است.
همین وضعیت وخیم اقتصادی بود که منجر به نامه ۴ وزیر کابینه در رابطه با خطر بحران اقتصادی در مهرماه و هشدار ۲۰۵ نماینده مجلس به روحانی در رابطه با رکود بیسابقه و بیکاری در تاریخ ۶ دیماه گردید. پس تا اینجا گزافهگوییهای خامنهای در رابطه با پیشرفت اقتصادی هذیانی بیش نبود.
اما به عدالت اقتصادی برسیم که دیگر “آفتاب آمد دلیل آفتاب”. این را همهی کارگران و زحمتکشان بهخوبی میدانند. در حالی که روحانی با وعده بهتر شدن وضعیت معیشتی تودهها، گروههایی از مردم را به پای صندوقهای رای کشاند، اما حاصل آن در طول نزدیک به سه سال از جمله سال ۹۴ بدتر شدن وضعیت معیشتی کارگران و زحمتکشان بود. البته برای سرمایهداران این سالها بد نبوده و آنها به روال گذشته بر ثروت خود افزودند. از سویی اکثریت بزرگی از کارگران و زحمتکشان و حتا از بخشهای میانی جامعه به زیر خط فقر سقوط کردند، بهگونهای که هم اکنون بخشهای بزرگی از مردم از تامین ضروریترین مایحتاج خود درماندهاند، اما از سوی دیگر بر ثروت سرمایهداران افزوده گردید. یک نمونه آن سخنان سیف رئیس بانک مرکزی در نخستین همایش “مالی اسلامی” در ۶ دیماه است که در آن از سود ۳۳ هزار میلیارد تومانی یک بانک در طول یک سال سخن به میان آورده است. حال کافیست برای روشن شدن ابعاد این سود به این موضوع فکر کنیم که کل اعتبارات عمرانی اختصاص یافته از سوی دولت در سه ماهه اول سال ۳۹ میلیارد تومان بوده یا در نظر بگیریم که با توجه به میانگین دستمزد و دریافتی یک کارگر که براساس آمارهای دولتی ماهانه یک میلیون بوده، دستمزد یک سال ۲ میلیون و هفتصد و پنجاه هزار کارگر برابر با سود یک بانک است!!! پس معنای عدالت اقتصادی نیز در نظام سرمایهداری که خامنه ای و اعیان و انصارش حامیان سینه چاک آن هستند بر ما روشن گردید.
حال برسیم به عدالت قضایی. کیست که نداند در این کشور همه چیز را با پول میتوان خرید؟! هم پلیس را و هم دادگاه را! این را همه در کوچه و خیابان میدانند. اما ببینیم دیگر ابعاد عدالت قضایی را.
هم اکنون زندانهای کشور از انسانهای درمانده از همه جا پُر شده است. انسانهایی که از روی بیکاری و فقر به فروش مواد مخدر، دزدی و دیگر تبهکاریها روی آوردند، چرا که هیچ راه دیگری در برابر آنها باز نبود. به گفتهی رئیس سازمان زندانها ۷۵ درصد از زندانیان در مناطق حاشیهنشین و محروم زندگی کردهاند. در سال گذشته (۲۰۱۵ میلادی) و براساس آمارهای دولتی که در گزارش احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل از حقوق بشر در ایران انعکاس یافته، حدود ۱۰۰۰ نفر در ایران اعدام شدهاند که بیانگر ده برابر شدن تعداد اعدامیها در طول ده سال است!!! و کافیست بدانیم که اکثریت قریب به اتفاق آنها از میان همان حاشیهنشینان و محرومان بودهاند.
به بند کشیدن کارگران و معلمان مبارز، اخراج و تبعید آنها و نیز پرستاران به دلیل اعتصاب و اعتراض، روی دیگر عدالت قضایی در جمهوری اسلامی است که در سال گذشته نسبت به سال پیش از آن بسیار بیشتر شد. در حالیکه کارگران و معلمان و پرستاران به دلیل مطالبهی حقوق خود و اعتراض به ظلم و ستم حاکم، با احکام قضایی و اخراج از کار روبرو میشوند، مقامات جمهوری اسلامی بر سر سفرهی حاصل از زحمات آنها نشسته و به چپاول و ثروت اندوزی مشغول هستند و اگر هم یکی از عمال آنها همچون بابک زنجانی به زندان میافتد تنها اوست که به محاکمه کشیده میشود و تمام عوامل حکومتی که با او در این چپاولها شریک بودند و بهاصطلاح “دستشان با هم در یک کاسه بود”، در امنیت کامل به ادامهی چپاول خود مشغول هستند.
اگر در این کشور سالانه بیش از ۳۰۰ هزار نفر تنها در ارتباط با مواد مخدر دستگیر میشوند، اگر در این کشور سال به سال شاهد کاهش سن تنفروشی بوده به طوری که دختران نوجوان گاه مجبور به تنفروشی شدهاند، اگر سال به سال شاهد افزایش قتل و سرقت هستیم، باید هم هر سال مقامات جمهوری اسلامی به تلویزیون آمده و از فتح الفتوح شان سخن برانند!! از عدالت قضایی و اقتصادی برایمان بگویند و اینکه چه پیشرفتهایی عظیمی بدست آمده است!!
اما به سیاست خارجی برسیم و ببنیم معنا و تفسیر “عزت منطقهای و بینالمللی” چیست؟!!
بزرگترین دستاورد جمهوری اسلامی در سال گذشته گویا توافق هستهای بود و همان “نرمش قهرمانانه”. اما همه میدانند که این دروغی بیش نیست. هدف جمهوری اسلامی از میلیاردها دلار هزینه در کسب به اصطلاح دانش هستهای، کسب سلاح هستهای بود تا از این ابزار برای تحقق جاهطلبیهای منطقهای خود بهره جوید. اما در پی تحریمهای اقتصادی دولتهای امپریالیستی که مخالف شدید گسترش سلاحهای هستهای در منطقه خاورمیانه بوده و همچنین با بهرهگیری جمهوری اسلامی از این سلاح برای برهم زدن توازن موجود در خاورمیانه مخالف بودند، جمهوری اسلامی مجبور به عقبنشینی از خواست اصلی خود یعنی سلاح هستهای شد و برای رفع تحریم به خواستهایی همچون بازرسیهای ویژهی ۱۵ ساله تن داد. چرا که تحریمها، دولت جمهوری اسلامی را از نظر مالی فلج ساخته و در نتیجه جمهوری اسلامی را در عرصههای دیگر از رقبای منطقهایاش عقب میانداخت. برای نمونه جمهوری اسلامی برای دخالتهای منطقهای خود از جمله سوریه به منابع مالی برای تقویت تسلیحاتی و نیروهای نظامی نیاز داشت. براساس برآورد کارشناسان نظامی، حضور نظامی ایران تا سال گذشته تنها در سوریه بین ۹ تا ۱۵ میلیارد دلار هزینه در بر داشته است.
هم اکنون نیز ایران یک طرف جنگ در بحرانهای خانمانسوز خاورمیانه است. از یمن تا عراق و سوریه ایران وارد جنگی مستقیم و غیرمستقیم با رقبای منطقهایاش شده است. اما در این میان رقبای منطقهای ایران و در راس آن عربستان حلقه محاصره را به دور ایران تنگتر میکنند. آخرین اقدام آنها نیز تروریستی اعلام کردن “حزب الله لبنان” در اجلاس اخیر اتحادیه عرب بود که از ۲۲ کشور اتحادیه تنها دو کشور لبنان و عراق با آن مخالفت کردند. در همین اجلاس یک کمیته چهار جانبه متشکل از عربستان، مصر، بحرین و امارات متحده عربی تشکیل شد تا تحولات بحران با ایران را پیگیری کرده و اقداماتی را برای مقابله با سیاستهای منطقهای دولت ایران اتخاذ کند. اما جدا از کشورهای عربی، عربستان متحدان قدرتمندی هم چون پاکستان و ترکیه را نیز دارد که هر دو از همسایگان ایران هستند. پاکستان اگرچه روابط خوبی نیز با ایران دارد اما روابط آن با عربستان بسیار مستحکمتر است و نزدیکیهای مذهبی و نیازهای اقتصادی این را بیشتر نیز کرده است. حضور پاکستان در مانور نظامی اخیر ائتلاف عربی که درست بعد از مانور نظامی سپاه انجام شد و از آن به عنوان بزرگترین مانور نظامی سالهای اخیر در منطقه نام برده میشود یکی از این نشانههاست. در واقع قدرت مالی و اقتصادی کشورهای عربی باعث میشود تا کشورهایی مانند پاکستان بیشتر به آنها گرایش پیدا کنند تا ایران. بنابر این “عزت منطقهای و بینالمللی” را هم فهمیدیم که در جمهوری اسلامی چه معنایی دارد. تنها دوست جمهوری اسلامی در جهان چند حزب و گروه شبه نظامی هستند که بعضا در قدرت نیز شریک میباشند اما به جای آن تا دلتان بخواهد دشمن و رقیب دارند.
البته سال گذشته شاهد گسترش تضادهای درونی حاکمیت نیز بودیم. تضادهایی که روزانه در اشکال گوناگون خود را نشان دادند که “انتخابات” اخیر مجلس خبرگان و شورای اسلامی و اتفاقات حول و حوش آن یک نمونهی روشن آن هستند. انتخاباتی که حتا خامنهای را نیز وادار ساخت تا تمام قد به حمایت از جناح مطلوب خود برخیزد، بهطوری که بعد از آن نیز نارضایتی خود را از برخی نتایج اعلام کرد. در بررسی تضادهای درونی حاکمیت این نکته مهم است که این تضادها دو ریشه اصلی دارند. اولین علت این تضادها رقابت جناحهای مختلف بورژوازی بر سر سهمخواهیست. بویژه در ایران که دولت به دلیل نقش پُر رنگی که در اقتصاد دارد، از اهمیت بیشتری برای پیشبرد سیاستهای اقتصادی و منافع خاص هر کدام از جناحهای بورژوازی از جمله تصاحب رانت قدرت برخوردار است. دومین علت که از اولی نیز مهمتر است، ناتوانی دولت در کاهش بحران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه است. شکست سیاستها و احساس خطر از فروپاشی نظام جمهوری اسلامی عاملیست تا هر کدام از جناحها علت شکست را در جناح مقابل دیده و بر آن بتازد و مسئولیت شکست را بر عهدهی رقیب بیاندازد.
با این توضیحات براستی باید چه سالی را به انتظار نشست؟ سال ۹۵ چگونه خواهد بود؟ برای تودهها عادی شده است که بگویند “سال به سال دریغ از پارسال” و این نشانهی این است که مردم بهخوبی دریافتهاند تا زمانی که جمهوری اسلامی بر سر قدرت است، تا زمانی که مناسبات سرمایهداری بر ایران حاکم است، تودهها به خواست خود برای کار، نان و آزادی نخواهند رسید.
سال ۹۴ به رغم تمام مصائباش برای کارگران و زحمتکشان، به مانند سالهای پیش از آن، اما نقطهی امیدی نیز داشت. در این سال مبارزات کارگران، معلمان و دیگر اقشار و تودههای تحت ستم کشور گسترش یافت. مبارزات فراکارخانهای از جمله در صنایع پتروشیمی و معادن شکل گرفت که نشانهی بالا رفتن آگاهی تودههای کارگر را در خود داشت. حتا جدا از اعتراضات فراکارخانهای، مبارزات کارگران در سال گذشته در کلیت خود بیانگر بالا رفتن آگاهی آنها بود. کارگران گام به گام به اتحاد طبقاتی نزدیکتر میشوند و در این بین نقش کارگران پیشرو نیز هر دم پُررنگتر میشود. پرستاران نیز در سال گذشته مبارزات زیادی را پشت سر گذاشتند و در این راه صدماتی نیز دیدند و آن را به جان خریدند. رژیم تعدادی از پرستاران معترض را اخراج و یا به بیمارستانها و مکانهای دیگر تبعید کرد. اما مبارزات معلمان حکایت دیگری داشت. مبارزات معلمان در سالی که گذشت پیشرفت محسوسی داشت. آنها در سازماندهی اعتراضات خود از راههای جدیدی استفاده کردند که تجارب ارزشمندی برای دیگر گروههای اجتماعی و حتا طبقه کارگر داشت. معلمان در این اعتراضات حساب خود را هر چه بیشتر از جریانات راست و نزدیک به اصلاحطلبان حکومتی جدا کردند که این نیز یک نشانهی مهم پیشرفت بود. بنابر این گسترش مبارزه طبقاتی، نقطه امید سالی بود که گذشت.
سال ۹۵ را به امید گسترش مبارزه طبقاتی، سرنگونی جمهوری اسلامی و نظم سرمایهداری آغاز کنیم. به امید روزی که کار، نان، آزادی حکومت شورایی تحقق یابد. به امید روزی که هیچ کارگری زیر خط فقر زندگی نکند. روزی که هیچ انسانی در بیغولههایی به جای خانه زندگی نکند، روزی که کودکان به جای کار، همه بتوانند به مدرسه رفته و به آرزوهایکوچکشان برسند، روزی که هیچ انسانی به خاطر عقایدش به زندان نیافتد، روزی که زنان از ستم رهایی یابند و هیچ انسانی به خاطر عقیده، ملیت و یا مذهب تحت آزار و تبعیض قرار نگیرد، روزی که تامین اجتماعی از گهواره تا گور برقرار شود و به امید سوسیالیسم.
نظرات شما