محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی روز سهشنبه ۱۴ بهمن در گفتوگو با کریستین امان پور که از شبکه تلویزیونی سی ان ان پخش شد، از جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا خواست در موضوع برجام دخالت و میان ایران و آمریکا میانجیگری کند. ظریف از مسئول سیاست خارجی اروپا که درعینحال هماهنگکننده کمیسیون مشترک برجام نیز هست، خواست که برای ” بازگشت هماهنگ” ایران و آمریکا به برجام، چارهای بیندیشد و برنامهای را تنظیم کند.
سخنان ظریف درهمان حال که بازتابدهنده شتاب و تمایل جدی جمهوری اسلامی برای ورود به مذاکره رسمی با دولت آمریکا برای رفع تحریمهاست، درعینحال بیانگر این واقعیت است که بهرغم پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ و آمدن جو بایدن، توافق برجام و مناسبات و موقعیت دولت ایران و آمریکا در این زمینه، هنوز از بنبست خارج نشده است. البته اینکه ظریف طالب پادرمیانی مسئول خارجی اتحادیه اروپا شده تا او مقدمات سر میز کشاندن دو طرف و مذاکره رسمی را فراهم کند موضوع غریبی نیست. جمهوری اسلامی با توجه به موضعگیریهای پیشین خود، بدون مقدمه نمیتوانست مستقلاً و بدون واسطه پیشقدم شود و رسماً از دولت آمریکا درخواست کند وارد پروسه مذاکره رسمی شود.
پس از نقض تعهدات هستهای، مقامات رسمی جمهوری اسلامی، مکرر اعلام نموده اند؛ نخست باید آمریکا به برجام برگردد، تحریمها را لغو کند، دارائیهای بلوکهشده را برگرداند خسارت بپردازد تا جمهوری اسلامی نیز تعهدات خویش را ازسر گیرد و به آن عمل کند. در طرف دیگر، بایدن و وزیر خارجه آمریکا آنتونی بلینکن گرچه سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ را نقد کردهاند ولی بهصراحت اعلام داشتهاند که جمهوری اسلامی باید به وضعیت قبل بازگردد و تعهدات خود را اجرا کند تا آمریکا به برجام برگردد! بلینکن گفته است ایران باید ابتدا نقض برجام را متوقف کند، از ذخایر اورانیوم غنیشده بکاهد، نصب سانتریفیوژهای جدید را کنار نهد و دیگر سراغ غنیسازی اورانیوم بالاتر از حد مجاز توافق برجام نرود و درنهایت آژانس انرژی اتمی نیز اقدامات ایران دراین زمینه را تأیید کند تا بعدازآن آمریکا لغو تحریمها را در دستور کار خویش قرار دهد.
بنابراین روشن است که با این شرط و شروط بهویژه رجزخوانیهای جمهوری اسلامی، نهفقط گرهی از ماجرای برجام گشوده نخواهد شد، بلکه حتی پنجرهای به روی مذاکره نیز باز نمیشود. اینجاست که راهها و چانهزنیهای دیپلماتیک و تعامل حاصل از انعطاف طرفین باید نقش خود را ایفا کند و بنبست را بشکند. درست یک هفته قبل از سخنان ظریف، آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل گفته بود، “برجام در وضعیت بنبست” است و چنین توصیه نمود که برای خروج از آن، ایران و آمریکا باید “تعامل و همکاری” کنند.
در پذیرش این توصیه، جمهوری اسلامی پیشقدم شد. این پیشقدمی البته ریشه در وضعیت فوقالعاده وخامت بار مالی رژیم و بحران عمیق اقتصادی دارد. جمهوری اسلامی در اثر این بحران و تحریمهایی که چندین برابر آن را تشدید نموده، مستأصل شده و راهی جز”تعامل” نداشته و ندارد.ازاینرو زودتر از همه ظریف وارد میدان و خواهان این شد که کسی پادرمیانی کند، دست التماس بهسوی اروپا دراز کرد و توپ را به زمین اروپا انداخت. اروپا البته از رغبت و توانائی لازم برای پادرمیانی و جوش دادن دوسر اصلی ماجرا برخوردار است و زمینه این دخالت گری نیز کاملاً مساعد و فراهم است. آنتونی بلینکن وزیر خارج آمریکا بعداز اظهارات ظریف، درصدد برگزاری یک نشست آنلاینی با همتایان آلمانی، انگلیسی و فرانسوی خود برآمد تا در مورد جمهوری اسلامی با آنها مشورت و رایزنی کند. پنج فوریه(۱۷ بهمن) کمیته اصلی شورای امنیت ملی آمریکا در مورد برنامه هستهای جمهوری اسلامی جلسه داشت. تمایل گشایش باب مذاکره مستقیم و دوجانبه دولتهای ارتجاعی و امپریالیستی ایران و آمریکا بهقدر کافی وجود دارد. جمهوری اسلامی از مدتها قبل، آمدن بایدن را انتظار میکشید. روحانی، ظریف و کل این جناح، بارها تمایل خویش به آغاز این پروسه را آشکارا اعلام کرده و تأکید داشتهاند که باید از هرگونه فرصت سوزی پرهیز شود. این جناح برای فرارسیدن چنین موقعیتی روزشماری میکرد.
خامنهای نیز با این روند موافق است. هرکس این را میداند که روحانی و ظریف در عرصه سیاست خارجی بدون موافقت خامنهای کاری انجام نمیدهند. خامنهای روز یکشنبه ۱۹ بهمن در دیداربا جمعی از فرماندهان نیروی هوائی ارتش، طبق معمول با لفاظیهای پوچ، شرط و شروط بازگشت به تعهدات برجام را مشخص کرد.وی درهمان حال که گفت آمریکاییها و اروپاییها حق هیچگونه شرط گذاری ندارند، خود، شرط بازگشت جمهوری اسلامی به تعهدات برجام را” لغو همه تحریمها در عمل و نه در حرف و بر روی کاغذ” دانست آنهم در صورتی که “لغو تحریمها مورد راستی آزمائی ایران قرارگیرد”. خامنه ای تأکید کرد که این سیاست قطعی و غیر قابل برگشت جمهوری اسلامی است و هیچکس از آن عدول نخواهد کرد.
روشن است که این لفاظیها و تمام تلاش خامنهای برای این است که جمهوری اسلامی با دست پرتر و ازموضع قویتری وارد بند و بست و مذاکره با طرف مقابل شود، وگرنه این حرفها و بازارگرمیها، حرف جدیدی نیست و افزون بر این، ماهیت چنین لفاظیها و در عین حال استیصال رژیم و رهبر آن نیز بر سران کشورهای اروپا و آمریکا پوشیده نیست. رهبر حکومت اسلامی پیش ازاین، اگرچه به شیوه خود، توافق با این روند را اعلام داشته و بیش از هرکس، در انتظار رفع تحریمها است. دارو دسته کیهان شریعتمداری و محافل مشابه آن نیز گرچه گاهوبیگاه در این مسیری که رژیم از فرط استیصال مجبور به پیمودن آن است سنگی میاندازند، اما درنهایت از فرامین رهبر حکومت تبعیت خواهند کرد.
رویکرد دولت بایدن در این مورد نیز خلاف دولت ترامپ بوده است. بایدن، “رابرت مالی” را بهعنوان نماینده ویژه در امور ایران برگزیده است که از اعضای اصلی تیم دولت باراک اوباما است و در مذاکرات هستهای با جمهوری اسلامی حضورداشته است. برخی از متحدان منطقهای آمریکا مانند اسرائیل و عربستان سعودی از اینکه رابرت مالی در قبال جمهوری اسلامی بسیار نرم و ملایم باشد اظهار نگرانی کردهاند. اقدام آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا که از رابرت مالی خواست یک تیم مذاکراتی متشکل از دیپلماتها و کارشناسان آمریکایی که دیدگاههای متفاوت در نحوه برخورد با ایران دارند تشکیل دهد، گویای این واقعیت است که دولت آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی قرار است با یک پشتوانه قوی داخلی وارد این ماجرا و مذاکرات مربوطه شود.”رابرت فورد” سفیر پیشین آمریکا در سوریه و الجزایر که سابقه همکاری با هیلاری کلینتون در وزارت خارجه آمریکا دارد، اقدام بایدن در برگماری رابرت مالی بهعنوان نماینده ویژه امور ایران را یک نشانه آشکار دانست از اینکه “مذاکره با ایران درراه است”!
بنابراین تا جایی که به مقدمات عملی ساختن “تعامل” دوجانبه و شکستن “بنبست برجام” مربوط میشود، زمینهها تا حدود زیادی فراهم است. پرسش این است که با عطف توجه به سوابق برخوردهای دوجانبه ایران و آمریکا، این بنبست چگونه باید شکسته شود ؟ چگونه باید به توافق پیشین بازگشت؟ و ماجرا چگونه و از کجا باید آغاز شود.؟
گامهای اولیه در این مورد البته برداشتهشده است. صرفنظر از مذاکرات پشت پرده و پنهانی و غیررسمی جمهوری اسلامی با دولت آمریکا( باواسطه یا بدون واسطه طرف سوم) جمهوری اسلامی خود را آماده کرده است وارد مذاکرات مستقیم با دولت آمریکا شود و حاضر است تمام رجزخوانیها و ادعاهای لفظی را کنار نهد تا هرچه زودتر خود را از شرّ تحریمها برهاند. میانجیگری اروپا میتواند موانع و محذورات طرفین را از سر راه بردارد و راه را باز کند. باز شدن راه وحتی باز شدن باب مذاکره مستقیم ایران و آمریکا اما هنوز به معنای شکست بنبست و حل مشکل نیست.
نخست اینکه پس از خروج آمریکا از برجام، کاهش تعهدات برجامی جمهوری اسلامی، همواره یکی از محورهای انتقادی سه کشور اروپائی آلمان و انگلیس و فرانسه بوده است. این سه کشور بارها این موضوع را به جمهوری اسلامی هشدار داده و خواهان اجرای کامل تعهدات برجام شدهاند. دوم و مهمتر از آن، این کشورها با دخالتهای جمهوری اسلامی در منطقه و بهویژه برنامه توسعه موشکهای بالستیک مخالف بوده و مخالفت خود را نیز رسماً اعلام کردهاند. آژانس انرژی اتمی نیز هر از چند گاه در مورد برنامه هستهای جمهوری اسلامی مانند غنیسازی اورانیوم و استفاده از سانتریفوژها و غیره هشدار داده که همین روزها نیز تکرار شد. سوم اینکه دولت آمریکا نیز بارها در این زمینهها هشدار داده است. حتی شخص بایدن نیز چه در دوران تبلیغات انتخاباتی چه بعدازآن، نسبت به برنامه موشکی جمهوری اسلامی و دخالتهای منطقهای آن هشدار داده و همواره هنگام صحبت کردن پیرامون شرایط مذاکره بر سر برجام و مسائل هستهای، مسائل موشکی و منطقهای نیز مطرحشده است. اگرچه ممکن است “رابرت مالی” براین باور باشد که “مذاکره اول با ایران باید روی برگشتن به توافق هستهای تمرکز کند” و “مذاکره درباره دیگر موضوعات ازجمله برنامه موشکی و حضور منطقهای ایران باید در مراحل بعد باشد” (همشهری۱۷ بهمن۹۹) اما به نظر نمیرسد بدون ورود به این موضوعات، ماجرای برجام سروسامان گیرد و تحریمها بهطور کامل و قطعی برداشته شود.
این را هم باید اضافه کرد که اروپا و آمریکا گاه در مورد مسائل “حقوق بشری” نیز نکاتی را عنوان نموده و خواستهاند جمهوری اسلامی را تحتفشار قرار دهند. این اما هرگز برای این دولتها موضوع تعیینکنندهای نبوده است و نخواهد بود. آنها بهآسانی میتوانند چشم خود را به روی اعدام و شکنجه و زندان و نقض فاحش حقوق بشر در ایران ببندند که پیشازاین نیز چنین کرده و در مقابل جنایات فجیع جمهوری اسلامی و کشتارهای دهه شصت چنین کرده، لام تا کام سخنی نگفتهاند.
برخورد آنها اما علاوه بر مسائل هستهای، در مورد دخالتهای منطقهای و برنامه توسعه موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی متفاوت خواهد بود.بدون شک اروپا و آمریکا سعی خواهند کرد در این زمینهها عقبنشینیهایی را بر جمهوری اسلامی تحمیل کنند.
سیاستهای پان اسلامیستی و دخالتهای منطقهای اما تا این لحظه خط قرمز جمهوری اسلامی بوده است و بسیار بعید است سیاستهای رژیم در این زمینه دچار تغییر اساسی شود. برعکس یکی از اهداف مهم جمهوری اسلامی که ادعا میکند رهبر مسلمانان شیعه جهان است، توسعه اسلام شیعی در منطقه و در سراسر جهان است. موجودیت جمهوری اسلامی از آغاز تاکنون با توسعهطلبی و پاناسلامیسم عجین بوده است. حتی اگر درزمینهٔ مسائل موشکی به عقبنشینیهای جزئی و موقتی تن دهد، از پاناسلامیسم و توسعهطلبی دست نخواهد کشید.
کار که به اینجا برسد، بحث و گفتگو و مذاکره و تعامل گره خواهد خورد. مذاکره برای تعامل و شکستن بنبست برجام، پیش از آنکه بتواند راهحل نهایی پیدا کند با گره و بنبست جدیدی روبرو میشود.این گره کور بهسادگی باز نمیشود.
نظرات شما