تشدید نزاع های درونی هیئت حاکمه و تاثیر آن بر انتخابات اسفند ماه

kar_logo01با نزدیک شدن دوره های پنجم و دهم انتخابات خبرگان و مجلس شورای اسلامی، تنش های درونی جمهوری اسلامی نیز بیش از پیش بازتاب بیرونی یافته اند. اگرچه بروز و تشدید تضادهای درونی رژیم در ماه های نزدیک به هر دوره انتخاباتی به یک امر ذاتی این نظام تبدیل شده است، اما اینبار ظاهرا به دلیل اهمیتی که “انتخابات” دوره پنجم خبرگان رهبری برای دو جناح اصلی هیئت حاکمه ایران دارد، دامنه تنش های موجود تا حدودی گسترده تر از دوره های پیشین است. درک و فهم این مناقشات هم چندان امر پیچیده ای نیست. فقط با یک نگاه سطحی و گذرا به رسانه ها و سایت های وابسته به جمهوری اسلامی به راحتی می توان عمق شکافی را که هم اکنون در هرم قدرت میان باند خامنه ای و جناح روحانی – رفسنجانی نمایان شده است، دریافت. تردیدی نیست که این کشمکش ها در روزهای نزدیک به “انتخابات” شدیدتر و چه بسا با روشن شدن میزان ابعاد رد صلاحیت مجموعه کاندیداهای “اعتدال گرایان” و “اصلاح طلبان” ابعاد بازهم وسیعتری به خود بگیرد.
با این همه، آنچه در طی همین هفته های گذشته شاهدش بوده ایم، آتش بی امان توپخانه طرفداران “ذوب در ولایت” است که از هر سو و بی محاباتر از دوره های گذشته به سمت کابینه روحانی و حامیانش و به طور اخص شخص رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام شلیک می شوند. به جرأت می توان گفت که همه عناصر مطرح و شناخته شده جناح موسوم به “اصولگرایان” از اعضای شورای نگهبان گرفته تا رئیس قوه قضائیه، از خطیب های نماز جمعه گرفته تا فرماندهان سپاه و ارتش، از نمایندگان خامنه ای در حوزه های سیاسی و نظامی تا مجموعه عناصر موسوم به “دلواپسان” به همراه نمایندگان عضو جبهه پایداری همه به صورت یک تن واحد و شبانه روزی نسبت به خطر “افراد نفوذی” و ورود عناصر “بی بصیرت” به مجلس خبرگان رهبری هشدار می دهند. اصولگرایان و طیف طرفدار بی چون و چرای خامنه ای در بیان الفاظ تند و تیزی که استفاده می کنند، تا بدانجا پیش رفته اند که مدام از بروز فتنه بزرگتری به نام “فتنه ۹۴” یا “فتنه رفسنجانی” یاد می کنند. البته آنان روحانی و کابینه اش را نیز از این حملات بی نصیب نکرده و در اظهار نظرهای پراکنده با کمی تعامل از حسن روحانی، خاتمی و مجموعه “اعتدالگرایان” و “اصلاح طلبان” حکومتی نیز به عنوان بازیگران “فتنه ۹۴” نام می برند. گرچه سیبل این حملات فعلا و تا این لحظه به گونه ای حساب شده روی هاشمی رفسنجانی و خاندان او متمرکز شده است.
علی سعیدی، نماینده خامنه ای در سپاه پاسداران و یکی از چهره های شاخص مخالف رفسنجانی و منتقد دولت روحانی در سخنانی کنایه آمیز نسبت به اظهار نظر رفسنجانی در مورد کاندیدا شدن حسن خمینی برای مجلس خبرگان که هاشمی از او بعنوان “علامه” نام برده بود، واکنش نشان داده و گفت: “کسی که از یک طلبه یک علامه می سازد، اگر در راس مجلس خبرگان قرار گیرد چه کاری با انقلاب می کند و بنده واقعا نگران هستم”. صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه نیز با بیان “علامه تراشی در حوزه ها” و اینکه با طرح “نظارت بر رهبری” سعی دارند جامعه را دو قطبی کنند، گفت: حرکات بوداری با زیرکی در حال شکل گیری است.
مسعود جزایری معاون ستاد نیروهای مسلح نیز در واکنش به اظهار نظر هاشمی رفسنجانی که طی مصاحبه ای با روزنامه آرمان از ایده “رهبری شورایی” در نظام جمهوری اسلامی دفاع کرده بود، با بیان اینکه همواره عده ای در داخل بر طبل مخالفت باعالی ترین عنصر نظام یعنی مدل رهبری مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه می کوبند و یا با توطئه افکنی مخفیانه به دنبال مقابله با آن هستند، ضمن هشدار به هاشمی اعلام کرد: “نظام در برخورد با اشخاصی که بنا به سوابقشان برای خود مصونیت قائل هستند و علیه انقلاب مشغول توطئه چینی هستند، تعارف نخواهد کرد و بدون تردید باید با آنها برخورد جدی شود”.
در میان انبوه حملاتی که این روزها به سمت دولت روحانی و رفسنجانی جاری شده است، آتشبار خمپاره های حسن فدایی، دبیر کل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بسیار شدیدتر از دیگران بر سنگر رفسنجانی بعنوان محور ایجاد “التهاب، ناامنی و تردید افکنی” در جامعه شلیک شده است. حسن فدایی در تاریخ ۶ دیماه طی نامه ای سرگشاده و مطول ضمن کنکاش در زندگی سیاسی رفسنجانی، خواستار “توبه” هاشمی از “فتنه گری” و بازگشت او به “قطار انقلاب” شده است. حسن فدایی در این نامه همچنین نسبت به ایده “رهبری شورایی” واکنش نشان داده و از رفسنجانی بعنوان “مستند سازی برای دشمن” و “بازیگر بزک کردن آمریکا” نام برده است.
در کنار هجوم بی وقفه و حملات گسترده “اصولگرایان” و “ذوب شدگان” در ولایت که با هدف ترغیب شورای نگهبان به رد صلاحیت گسترده افراد و طیف منتسب به روحانی – رفسنجانی صورت می گیرد، جناح مقابل اما، تا این لحظه در واکنشی نسبتا انفعالی بسر می برد. موضع گیری رفسنجانی در مورد ایده “رهبری شورایی” و طرح موضوع “نظارت بر رهبری” به رغم اینکه سخنان تازه ای نبوده، اما اینبار با توجه به حساسیت موضوع و آنهم در ماه های پیش از “انتخابات” اسفند ماه همانند آبی که در خوابگه مورچگان ریخته باشند، نمایندگان و نهادهای زیر مجموعه خامنه ای را به واکنش های تند و تیز واداشته است. از این مورد استثنایی که بگذریم، در مقابل هجوم لجام گسیخته اصولگرایان، موضع روحانی و عقبه اش رفسنجانی و “اصلاح طلبان” تاکنون عمدتا انفعالی و صرفا بر حضور بیشتر کاندیداها جهت ثبت نام، دعوت شورای نگهبان به رعایت اجرای “قانون” در “انتخابات” و مهمتر از همه ترغیب مردم به حضور در پای صندوق های رای خلاصه شده است. مواضعی که عمدتا در سخنان رفسنجانی، حسن روحانی و وزیر کشور کابینه اش با کمی چاشنی تهدید مقابله با بی “قانونی” و زیاده روی شورای نگهبان در رد صلاحیت های فله ای کاندیداهای منسوب به “اعتدالگرایان” و “اصلاح طلبان” بیان می شود. اما، همین موضع آنان در استقبال از حضور بیشتر داوطلبان ثبت نام در “انتخابات” نیز با واکنش منفی صادق لاریجانی، جنتی و محمد یزدی مواجه شده است. جنتی به عنوان رئیس شورای نگهبان از ازدیاد کاندیداها ابراز نگرانی کرده و یزدی به عنوان رئیس مجلس خبرگان و نیز عضوی از شورای نگهبان با اشاره به حضور زیاد کاندیداها اعلام کرد، به نظر می رسد که آنان “اهداف دیگری را دنبال می کنند”.
در واقع به همان نسبت که خامنه ای و نهادهای منسوب به او برای حذف رقیب و جلوگیری از ورودشان به مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی با شدت و حدت هرچه بیشتری برنامه ریزی می کنند، در عوض به نظر می رسد که جناح روحانی- رفسنجانی و صد البته “اصلاح طلبان” حکومتی تقریبا به شرایط موجود تن داده اند. آن ها با تمکین به شرایط موجود و پذیرش حفظ همین اندازه از نیروهای خود در قدرت و بعضا فرستادن چند نفری بیشتر به مجلس خبرگان و یا مجلس ارتجاع اسلامی دل خوش کرده و عملا سیاست حفظ شرایط موجود و پیشبرد استراتژی صبر و انتظار را تا مرگ خامنه ای در پیش گرفته اند. در این میان اما، آنچه برایشان از اهمیت به سزایی برخوردار است و به شدت بر آن تاکید دارند، گرم کردن تنور “انتخابات” و کشاندن مردم به پای صندوق های رای است. سیاستی که طی دو دهه گذشته تحت عنوان “اصلاح طلبی” و با ایجاد توهم در میان توده مردم بیشترین سهم را در حفظ نظام جمهوری اسلامی داشته است. سیاستی که در این دوره نیز با حدت و شدت بیشتری دنبال می شود.
اینکه اختلافات دو جناح اصلی حکومت جدی است، هیچ تردیدی در آن نیست. اینکه هر یک از طرفین دعوا بر سر منافع خود و سهم بری بیشتر از قدرت جهت چپاول و غارت دسترنج کارگران و زحمتکشان حاضرند همدیگر را لجن مال کنند، بروی هم شمشیر بکشند و حتا یکدیگر را بدرند، هیچ شک و تردیدی در آن نیست. با وجود این و به رغم کاملا جدی بودن این نزاع ها و اینکه تشدید این تضادها بعضا می تواند جمهوری اسلامی را از درون تهی و تضعیف کند و این به نفع توده های تحت ستم ایران است، اما در این میان آنچه مهم است و نباید به فراموشی سپرده شود، این است که از قَبَل این جنگ و نزاع و تشدید تضادهای درونی هیئت حاکمه ایران، مردم دچار این توهم نشوند که با روی کار آمدن این جناح یا آن جناح و یا با تغییر ترکیب نمایندگان مجلس خبرگان یا مجلس شورای اسلامی تغییری در وضعیت کارگران و توده مردم ایران رخ خواهد داد. دل خوش کردن به چنین توهمات ویرانگری که این روزها با زیرکی تمام از طرف روحانی، رفسنجانی و مجموعه طیف “اصلاح طلبان” حکومتی و نمایندگان سیاسی آنان در خارج از ایران به شدت تبلیغ و ترویج می شود، همان فریب سیاسی مجموعه گرایش اصلاح طلبی برای بزک کردن نظام ارتجاعی جمهوری اسلامی ست.
گرم کردن تنور انتخابات فرمایشی و کشاندن مردم به پای صندوق های رای با توهم اینکه اگر تعداد بیشتری از طیف روحانی – رفسنجانی و یا “اصلاح طلبان” به مجلس خبرگان و یا مجلس شورای اسلامی راه یابند، شرایط جامعه تغییر خواهد کرد همان بازی سیاسی همیشگی طیف “اصلاح طلبان” است که در هر دوره انتخاباتی بر طبل آن می کوبند.
طی ۳۷ سال گذشته توده های مردم ایران هرچند سال، یک بار و به تناوب شاهد حضور برتر دو جناح “اصولگرا” و “اصلاح طلب” هیئت حاکمه در قوای اجرایی و قانون گذاری بوده اند. در تمام این دوره ها برای مردم ایران همواره در بر همان پاشنه چرخیده است. کارگران و توده های زحمتکش مردم خود به عینه شاهد بوده و تجربه کرده اند که با روی کار آمدن هر کدام از جناح های حاکمیت نه تنها تغییر و بهبودی در وضعیت آنان حاصل نشده، بلکه سال از پی سال اوضاع برای آنان وخیم تر هم شده است. کارگران و توده مردم ایران علاوه بر تجربه قدرت گیری “اصولگرایان” و “اصلاح طلبان” در دوره های گذشته، هم اکنون دو سال و نیم است که روی کار آمدن دولت “تدبیر و امید” و حضور طیف به اصطلاح اعتدالگرایان را نیز تجربه کرده اند. همه این طیف های رنگارنگ به رغم وجود تضاد منافع و کشمکش های غیر قابل انکاری که با هم دارند، به رغم پرونده سازی و افشاگری علیه یکدیگر، در یک چیز مشترک اند و آن حفظ و استمرار همین نظام منحط سرمایه داری و دینی حاکم بر ایران است. نظامی که تمام بنیان اش بر ستم و سرکوب، دزدی و چپاول، زندان و کشتار، سلب آزادی های دمکراتیک، استثمار شدید کارگران و بی حقوقی محض زنان و آحاد مردم ایران پایه ریزی شده است. بارها دیده ایم و شاهدش بوده ایم در آن هنگام که توده های وسیع مردم برای مبارزه با این رژیم جنایتکار و آدمکش در خیابان ها حضور می یابند، چگونه همه جناح های رنگارنگ هیئت حاکمه برای سرکوب و کشتار مردم هم رای و هم صدا می شوند. برای اثبات این امر هیچ نیازی نیست تا به واکاوی عملکرد جناح های مختلف رژیم به دوره های گذشته باز گردیم. عملکرد همین دولت به اصطلاح تدبیر و امید و کابینه امنیتی اش حی و حاضر پیش روی ماست. فقط کافی ست به سخنان هفته پیش روحانی توجه کنیم که با چه عباراتی از واقعه ۹ دی ۸۸ یاد کرده است. روحانی در ۶ دی ماه ۹۴ طی سخنانی در حضور خامنه ای از ۹ دیماه ۸۸ به عنوان روز “دفاع ملت از خاندان رسالت، دفاع از نظام، قانون و دفاع از ولایت فقیه و ولی فقیه” یاد کرد. چهره واقعی روحانی را باید در همین کلمات و جملات دید، نه آن چهره ای که با نمای شعارهای انتخاباتی ظاهر می شود. اگر روز۹ دی ۸۸ فقط روز برآیند سرکوب اعتراضات توده های مردمی بود، سخنان روحانی آنچنان تعجب بر انگیز نبود. اما، فراموش نباید کرد که ۹ دی علاوه بر سرکوب توده های معترض، روز بسیج و سازماندهی سرکوبگران حکومتی جهت فراهم کردن مقدمات “حصر خانگی” موسوی و کروبی بود. روزی که طرفداران خامنه ای با شعار موسوی و کروبی اعدام باید گردند، به خیابان ها ریختند. روحانی که در شعارهای انتخاباتی خود قول آزادی و شکستن “حصر خانگی” موسوی و کروبی را داده بود اکنون پس از دو سال و نیم از روی کار آمدنش با وقاحت تمام با چنین تعابیری از ۹ دی یاد می کند.
البته برای نیروهای سیاسی مبارز و مردم آگاهی که در توهم شعارهای تبلیغاتی طیف های “اصلاح طلب” و “سبز” و “بنفش” نیستند، ماهیت روحانی و همه آنهایی که با نام “اصلاحات” عملا پایه های این نظام آدمکش را محکم تر کرده و به استمرار آن قوام بخشیده اند، کاملا روشن است. ذکر نمونه هایی از اینگونه سخنان روحانی و عقبه اش برای افشاگری آندسته از کسانی ست که هنوز بر این توهمات دل بسته اند و با تبلیغات شبانه روزی به چشم توده ها خاک می پاشند تا با توهم “اصلاح نظام” یک بار دیگر توده ها را به پای صندوق های رای بکشانند.
مگر از یک سوراخ چندبار باید گزیده شد؟ پس نباید اجازه داد تا یکبار دیگر مجموعه “اصلاح طلبان” از کانال عبور از تضادها و کشمکش موجود در هیئت حاکمه ایران توهم حضور در پای صندوق های رای را در ذهنیت توده ها جا بیاندازند. تردیدی نیست شکاف درون هیئت حاکمه و نزاع های درونی آن می تواند بستر مناسبی برای تشدید مبارزات کارگران و حضور اعتراضی مردم در خیابان ها جهت کسب مطالبات شان باشد. از این شکاف و نزاع های درونی باید در پیشبرد امر مبارزه با کلیت نظام جمهوری اسلامی سود برد، نه اینکه با خیالپردازی و توهم اصلاح نظام وارد بازی در بساط این جناح یا آن جناح رژیم شد.
افشای مداوم و پیگیر سیاست توهم پراکنی مبتنی بر اصلاح نظام که “اصلاح طلبان” و گرایش “اصلاح طلبی” مبلغ و مروج اصلی آن هستند و همواره با همین ترفند در جامعه و بخصوص در میان اقشار مرفه خورده بورژوازی موج انتخاباتی راه می اندازند، نخستین گام جهت بسیج همگانی کارگران و آحاد مردم ایران برای مقابله و مبارزه با کلیت نظام سرمایه داری حاکم بر ایران است.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۰۸ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.