در پی تعرض و آزار جنسی زنان در شب سال نو میلادی در چند شهر آلمان، بهویژه شهر کلن و اتفاقاتی که پس از آن رخ داد، بار دیگر مساله پناهندگان و حق پناهندگی به تیتر اول مباحثات و اخبار رسانههای کشورهای غربی تبدیل شد.
برخی انگشت اتهام را بسوی خارجیان آفریقائی و آسیائی مقیم این کشور نشانه گرفتند.شکی نیست که به دلیل ناآگاهی و نادانی، گروه اندکی ازاین افراد که پناهندگان موج اخیر نیزممکن است درمیانشان وجود داشته باشند، می تواند درپدید آوردن این پدیده نقش داشته باشند. این افراد باید بفهمند که آزار جنسی و بهکار بردن خشونت علیه زنان بیپاسخ نبوده و نباید بماند.
اما ناآگاهی گروه بزرگتری از مردم کشورهای اروپایی که تحت تاثیر این اخبار، از ایدهها و گروههای نژاد پرست به حمایت برخاسته، افکار آنها را تقلید کرده و به موج ضد پناهندگی و تبعیض علیه خارجیان دامن میزنند مهمتر ازناآگاهی و بلاهت گروه اول است.
ممنوعیت ورود پناهندگان مرد به استخر در شهر کوچک بورنهایم که در نزدیکی شهرهای بزرگی چون کلن و بن قرار دارد، یک نمونه از این ناآگاهی و تبعیض است. در این کشورها همیشه رسم بر این بوده که اگر کسی در مکانی کار خلافی که متناسب با آن محیط نیست، انجام داد، از ورود او به آن مکان جلوگیری میشود، پلیس حتا میتواند این موضوع را با نامهای مکتوب کند. حال میتواند این مکان یک بار باشد، یا یک رستوران، یا یک سالن ورزشی و تفریحی مانند استخر. قرار نبوده و نیست برای رفتاری که از سوی یک یا چند فرد انجام شده، گروهی را به خاطر نژاد یا رنگ مو و غیره از ورود به آن مکان ممنوع کرد. به این میگویند تبعیض نژادی. البته این تنها یک نمونه کوچک است، نمونههای بسیاری از رفتارهای نژادپرستانه وجود دارد و بسیاری از پناهندگان در زندگی روزمره خود با آن روبرو بوده و توسط این برخوردها تحقیر میشوند. چند روز پس از این واقعه و به این بهانه که پناهندگان به زنان در کلن تجاوز کردهاند، حتا خارجیان در همین شهر کلن مورد تهاجم جوانان آلمانی قرار گرفته و تا سر حد مرگ کتک میخورند. البته این تنها بار نیست که پناهندگان مورد تهاجم نژادپرستان قرار میگیرند. حتا بارها کمپهای پناهندگی مورد تهاجم قرار گرفته و به تازگی پلیس آلمان سه مرد و یک زن را دستگیر کرد که در حال برنامهریزی برای بمبگذاری در کمپهای پناهندگی بودند.
اما براستی واقعیت ماجرای شب سال نو در کلن چیست و چرا این مساله به یکباره چنین اهمیتی به خود گرفت؟
اول از اینجا شروع کنیم که اطلاعات بدست آمده در مورد مهاجمین بسیار ناقص است. معلوم نیست که چه تعداد از آنها جزء پناهندگان موج اخیر بوده و یا چه تعدادی از مهاجران نسلهای دوم و سوم و یا حتا از باندهای تبهکار میباشند.
دوم این که این اتفاق مشکوک است. سالهای سال است که مهاجران و پناهندگان در کنار ساکنان این کشورها مراسم سال نو میلادی را این گونه جشن میگیرند و هرگز ما شاهد اتفاقاتی ازاین دست و به این وسعت نبودیم. مگر تازه پای پناهندگان به اروپا باز شده است؟ مساله بعدی این است که مگر پناهندگان فقط در شهر کلن و دو تا سه شهر دیگر آلمان هستند؟! و مگر فقط در این چند شهر مراسم سال نو برگزار شده است؟! پس چرا در شهرها و کشورهای دیگر ما چنین مواردی را نداشتهایم؟!
سوم اینکه اگر هم تعدادی از آنها پناهنده بودهاند این تعداد چند درصد از پناهندهها را شامل میشود، با توجه به این که سال گذشته حداقل یک میلیون پناهنده به آلمان وارد شدهاند. آیا در میان مردان آلمانیتجاوزگر و تعدی به زنان وجود ندارد؟ در جشن سالانه شهر مونیخ که در هفته آخر سپتامبر آغاز میشود، براساس آمارهای پلیس به طور متوسط ۱۰ زن مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند (میزان آزار جنسی بماند) که عموما تجاوزگران مردان آلمانی هستند. واقعیت این است که در این گونه مراسمها همواره تعدادی از زنان حداقل مورد آزارو خشونت زبانی قرار میگیرند که ریشه درمناسبات سرمایه داری دارد و بهرغم آن که زنان از نظر حقوقی برابر با مردان محسوب میشوند اما در عمل در بسیاری از موارد این برابری نادیده گرفته میشود از جمله در مورد دستمزد. آزار جنسی و خشونت علیه زنان از مناسبات سرمایهداری و ایدئولوژی ارتجاعی اسلامی و تصویری که این مذهب از زن ارائه میدهد، ریشه میگیرد و صد البته میزان نابرابری و خشونت علیه زنان در کشورهای اسلامی بهویژه کشورهای عقبمانده سرمایهداری و یا با ساختارهای سیاسی پیشاسرمایهداری که متاثر از قوانین و تفکر اسلامی هستند، بسیار بیشتر از کشورهای پیشرفتهتر سرمایهداری با ساختارهای سیاسی پارلمانی میباشد.
اما یک نمونهی دیگر: براساس گزارشی که پلیس کلن پیش از این واقعه تهیه و در بولتن داخلی پلیس این شهر منتشر شده بود، میزان ارتکاب خلاف (بهطور کلی یعنی هر گونه خلافی که قابل تصور است) در میان پناهجویان شهر کلن پایین است. براساس این گزارش که پلیس کلن کار بر روی آن را از اکتبر ۲۰۱۴ شروع و در پائیز ۲۰۱۵ آن را آماده انتشار کرد، از مجموع ۱۱۱۱ پناهنده سوری که در شهر کلن ثبت نام شدهاند تنها ۵ نفر یعنی کمتر از نیم درصد مرتکب تخلف شدند. از ۶۶۰ پناهنده افغانی ۴ نفر، از ۷۸۹ پناهنده عراقی ۱۹ نفر و از ۲۹۴ پناهنده ایرانی ۹ نفر از نظر پلیس مرتکب تخلف شدند. اگرچه براساس این گزارش میزان تخلف در میان پناهجویان شمال آفریقا متفاوت بوده به نحوی که درمورد پناهجویان مراکشی، تونسی و الجزایری میزان تخلف به حدود ۴۰ درصد میرسد. میزان تخلف در میان پناهجویان بوسنی و هرزهگوین و مونتهنگرو نیز به ۴۰ درصد میرسد.
اگر همهی آنچه را که تا اینجا مطرح شد در کنار هم قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که اتفاق شب سال نو در شهر کلن، هیچ ربطی به موضوع پناهندگان و حق پناهندگی ندارد. در واقع اخبار بهگونهای هدایت شده تا به جای این که تعرض و خشونت به زنان در جوامع مردسالار سرمایهداری مورد حمله قرار گرفته و عملکرد گذشته و حال پلیس و کم کاری آنها در حمایت از زنان زیر سوال برود، موضوع عوض شده و همهی انگشتها به سوی میلیونها پناهنده برگردانده شود.
بنابر این نتیجهی اتفاق کلن، چه از سوی تعدادی محدود پناهنده باشد و یا مهاجران نسلهای دوم و سوم و یا حتا توطئهای پشت ماجرا باشد، تنها علیه پناهندگان بوده است. دولتهای اروپایی به بهانهی این اتفاق که با جوسازی جریانات فاشیستی و نژادپرست در داخل این کشورها همراه بوده، با طرح قوانینی جدید سعی در محدود کردن هر چه بیشتر قوانین پناهندگی و بیخاصیت کردن آن دارند. به همین بهانه، جریانات راست نیز با اقبال بیشتری از سوی تودههای نادان این کشورها روبرو شده بهطوری که در برخی از این کشورها برای نمونه هلند اگر همین امروز انتخابات برگزار شود، حزب نژادپرست “آزادی” به بزرگترین حزب آن کشور تبدیل میشود.
نباید فراموش کرد که پناهندگی پدیده سالهای اخیر نیست و اروپاییان در جریان جنگ جهانی دوم خود بزرگترین گروه پناهندگان بودند. علت اصلی پناهندگی اروپاییان نیز جنگ بود همان علت اصلی اغلب پناهندگان کنونی. امروز مناطق بزرگی از آفریقا و خاورمیانه در آتش جنگهای مذهبی، فرقهای و قومی که قدرتهای امپریالیستی و منطقهای از جمله عوامل مهم شکلگیری آن بوده و هستند، میسوزد. هر روز اخباری از غرق شدن و جان باختن گروهی از پناهندگان در دریا که برخی از آنها کودک هستند منتشر میگردد. حتا در روزهایی صدها پناهنده جان باختند. اگر هم در مقطعی دولتهای اروپایی ماسک حمایت از پناهندگان را به صورت زدند زیر فشار شدید افکار عمومی بود که وضعیت اسفناک پناهندگان و جان باختن کودکان این افکار را به شدت متاثر ساخته بود. اما حالا این امکان برای همان سیاستمداران فراهم شده تا به بهانه اتفاقاتی همچون کلن حقوق پناهندگی را زیر سوال ببرند.
یکی از اقدامات همین کشورهای به اصطلاح متمدن سرمایهداری برای جلوگیری از ورود پناهجویان به اروپا، دادن باج به دیکتاتور جنایتکاری همچون اردوغان و چشم بستن بر جنایتهای او است. همین دولتها در ازای دادن امتیازاتی به ترکیه و همچنین ۳ میلیارد یورو، با ترکیه به این توافق رسیدند که این کشور مانع عبور پناهندگان از خاک خود شده و امکاناتی برای آنها در ترکیه فراهم سازد. اما این توافق تنها نتیجهاش مشکلتر شدن عبور پناهندگان و بالا رفتن هزینههای مالی و جانیشان شده است. از سویی قاچاقچیان انسان به این بهانه پول بیشتری طلب میکنند و از سوی دیگر قایقهای باز هم ناامنتری برای عبور پناهجویان از دریا در اختیار آنها قرار میدهند. حتا مقامات اروپایی نیز اعتراف کردهاند که توافق با ترکیه هیچ نتیجهای تاکنون در بر نداشته و به رغم نامساعد بودن و سرمای هوا، همچنان پناهجویان به سمت اروپا آمده و باز در این راه متاسفانه تعدادی از آنها جان میبازند. از سوی دیگر ترکیه هم اکنون متهم است که تعدادی از پناهندگان سوری را از خاک خود اخراج کرده و مجبور به بازگشت به سوریه کرده است.
در یک کلام، تنها کاریکاتوری از حقوق پناهندگی در اروپا باقی مانده که هیچ شباهتی با حقوق پذیرفته شده بینالمللی ندارد. سیاستمداران اروپایی هر گونه که میخواهند با این قوانین بازی میکنند و یا آن را مطابق میل و منافع خود تغییر میدهند. و این گونه است که چهره کریه “سرمایهداری متمدن” با همه ادعایاش در مورد انسان و حقوق انسانی آشکار میگردد. دولتهای اروپایی نه تنها در بوجود آمدن جنگهای کنونی نقش داشته و از این جهت باید پاسخگوی پناهندگان رانده شده از این کشورها باشند، نه تنها در تمامی جنایاتی که در این کشورها رخ میدهد شریک جرم بوده و هستند، بلکه با زیر گرفتن قوانین پناهندگی، دشوار کردن آن و ممانعت از ورود پناهندگان، در جان باختن آنها در مسیر ورود به اروپا نقش اصلی را ایفا میکنند.
وقتی دولتهای اروپایی به جای کمک، موانعی بر سر راه پناهندگان ایجاد کرده و آنها را وادار میسازند تا در اوج ناتوانی راههایی را انتخاب کنند که میتواند به مرگ آنها و کودکانشان منتهی گردد، در قتل آنها شریک هستند و از این بالاتر این یک قتل عمد است که امروز پیش چشم مردم اروپا و با دستهای سیاستمداران ترسو و جنایتکارشان، تحت عنوان قانون رخ میدهد.
نظرات شما