یک ماه از لشکرکشی نظامی رژیم ارتجاعی ترکیه به استانها و شهرهای کردنشین جنوب شرقی این کشور، اعلام حکومتنظامی در چندین شهر، گلولهباران مردم کرد با توپ و تانک، ویران کردن مراکز مسکونی، کشتار مردم غیرنظامی، آوارگی صدها هزار تن از ساکنین این شهرها و بازداشت گروه کثیری از مردم، میگذرد.
درحالیکه اردوغان، سردسته شوونیستهای ترک، ادعا میکرد که با گسیل دهها هزار نیروی نظامی، به ناآرامی در شهرهای منطقه کردستان پایان خواهد بخشید و با “پاکسازی” این شهرها، “امنیت” را برقرار خواهد کرد، مقاومت و مبارزه مردم، در اشکال مسلحانه و غیرمسلحانه همچنان در سور، سلوبی، جزیره، سیزر، دیار بکر و دیگر شهرها ادامه دارد. بهرغم وحشیگری ارتش ترکیه، مردم کردستان ترکیه در تعدادی از شهرها، خودمختاری اعلام کردهاند.
ارتش ترکیه در بیانیه ١٢ دیماه اعلام کرد” ۱۷۹ شبهنظامی در منطقه «جزیره» در استان «شرناق»، ۲۷ نفر در شهر «سیلوپی» و ۵۵ نفر در منطقه «سور» استان «دیاربکر»، کشتهشدهاند ” اما بر طبق آمار واقعی تنها رقم غیرنظامیانی که توسط ارتش ترکیه به قتل رسیدهاند به حدود ١٨۵ نفر رسیده و نزدیک به ٢٠٠ تن از پارتیزانهای پ.ک.ک جانباختهاند. تعداد تلفات نظامیان ارتش ترکیه نیز به حدود ۲۰۰ تن رسیده است.
اقدامات سرکوبگرانه رژیم ترکیه علیه حزب دمکراتیک خلقها که از مطالبات مردم کرد دفاع میکند، نیز تشدید شده است. هماکنون تعدادی از اعضای این حزب، در زندان به سرمیبرند. پروندهسازی برای بازداشت رهبر این حزب، پس از دفاع وی از خودمختاری کردهای ترکیه، تشدید شده است.
چند روز پیش صلاحالدین دمیرتاش در یک سخنرانی گفت که کردها بهعنوان بزرگترین اقلیت قومی ترکیه باید در مورد کسب خودمختاری و یا زندگی تحت خودکامگی یک فرد تصمیم بگیرند. این موضعگیری با واکنش شدید اردوغان روبهرو گردید که وی را خائن خطاب کرد. او در یک برنامه تلویزیونی اظهارات دمیرتاش را تحریکآمیز خواند و تهدید کرد که مردم و قانون اساسی ترکیه درس خوبی به حزب دمکراتیک خلقها خواهند داد. در پی آن، دادستانی ترکیه پروندهای به اتهام اقدام علیه قانون اساسی تشکیل داده است.
موج جدید درگیریها از هنگامی آغاز گردید و به دو سال آتشبس میان دولت ترکیه و پ. ک. ک پایان بخشید، که در جریان گرد همآیی جوانان سوسیالیست برای کمک به کوبانی در سوروش ، ، درنتیجه انفجار یک بمب، ٣٣ تن جان باختند. دولت ترکیه ادعا کرد که این بمبگذاری توسط داعش صورت گرفته است. اما اقدامات نظامی و سرکوبگرانه دولت ترکیه پسازاین کشتار، نشان داد که این بمبگذاری آغازی بر اجرای یک برنامهریزی حسابشده، پس از شکست حزب عدالت و توسعه اردوغان در انتخابات ژوئیه بود که مستقیم و غیرمستقیم در آن نقش داشته است. لذا این ادعای دولت ترکیه که کشتن دو مأمور امنیتی ترکیه توسط پ. ک. ک. در پی این بمبگذاری، به آتشبس خاتمه داد، بیپایه و اساس بود.
پس از کشتار سوروش، دولت ترکیه اقدامات نظامی علیه پ. ک. ک. را تشدید کرد و پایگاههای نظامی این حزب را در شمال عراق بمباران کرد. اما اقدامات دولت ترکیه، تنها به عملیات نظامی علیه پ. ک. ک. محدود نشد، موج دستگیری جریانات چپ و کمونیست، فعالین کرد طرفدار پ.ک.ک. روزنامهنگاران و تعطیلی روزنامههای مخالف، تشدید شد. تظاهرات صلح مخالفان اردوغان در ماه اکتبر در آنکارا نیز، با بمبگذاری پاسخ گرفت که در جریان آن حدود صد تن از مردم به قتل رسیدند.
اردوغان در جریان تمام این اقدامات در تلاش بود با دامن زدن به جو ناامنی، ایجاد هراس در میان بخشهایی از مردم ترکیه و ترس از وخامت اوضاع اقتصادی، به نفع خود در جریان انتخابات مجدد؛ بهرهبرداری کند و شکستش را جبران نماید. از این بابت موفق شد و توانست با انتخابات اول نوامبر، اکثریت لازم را برای تشکیل کابینه و نیز اقدام بعدی که هنوز به انجام نرسیده است، تغییر در قانون اساسی ترکیه و متمرکز کردن تمام قدرت در دست رئیسجمهور؛ کسب کند.
این پیروزی در انتخابات، به اردوغان امکان داد که دامنه اقدامات سرکوبگرانه خود را علیه کردهای ترکیه تشدید کند. چراکه بورژوازی شوونیست ترک و در رأس آن اردوغان بهشدت از تحولاتی که در منطقه خاورمیانه در جریان است و پیروزیهایی که کردهای سوریه به دست آوردهاند، نگراناند. بهویژه پس از مقاومت کردهای سوریه در برابر داعش و بیرون راندن این گروه اسلامگرای ارتجاعی از کوبانی و تل ابیض که نیروهای پ. ک. ک. نقش مهمی در آن ایفا نمودند، رژیم ترکیه شدیداً احساس خطر میکند.
پیروزیکردهای سوریه، تأثیر مستقیمی بر تودههای کردترکیه برجای گذاشت و به اعتلای مبارزات آنها انجامید. آنها نیز خواهان خودمختاری و برقراری نوع سیستم خود مدیریتی کردهای سوریه شدند. این مطالبه مردم کرد، برای رژیمی که هیچ حقوحقوقی برای مردم کرد قائل نیست، تحملناپذیر بود. لذا به روال گذشته پاسخ آنها را با سرکوب و کشتار داد.
رژیم ترکیه از آن بیم دارد که با بحرانیتر شدن اوضاع منطقه خاورمیانه، مداخله و رقابت قدرتهای جهانی و اعتلای مبارزات کردهای ترکیه به درجه یک جنگ داخلی، در جریان نزاع قدرتهای جهانی بر سر تقسیم مجدد بازارهای خاورمیانه، اوضاع به نحوی پیش رود که قدرتهای بزرگ جهان بر سر ایجاد یک کشور جدید، متشکل از کردهای چهار کشور ترکیه، عراق، ایران و سوریه، به توافق برسند. گرچه این امکان در شرایط کنونی نامحتمل است، اما پوشیده نیست که هماکنون مناسبات نزدیکی میان کردهای عراق و سوریه با دولت آمریکا وجود دارد. روسیه در جریان دیدار اخیر دمیرتاش با پوتین، تمایل به جانبداری از کردها را نشان داده است. اتحادیه اروپا نیز از گذشته، مناسبات نزدیکی با کردها داشته است. لذا چنانچه بحران منطقه خاورمیانه به درجهای وسعت بگیرد که ترکیه را نیز به گرداب جنگهای داخلی بکشد، این امکان میتواند به واقعیت تبدیل گردد.
بنابراین، رژیم ترکیه با اقدامات سرکوبگرانه خود علیه کردها از هماکنون در تلاش است، تا اجازه ندهد، این جنبش به مرحلهای اعتلا یابد که کنترل آن از دست برود و اوضاع ترکیه به چنان مرحلهای از بحران برسد که قدرتهای جهانی مداخله کنند و راهحلی برای آن ارائه دهند.
دولت ترکیه که عضو پیمان ناتو و متحد آمریکا و اتحادیه اروپاست، عجالتاً میداند که در این سرکوبگری از حمایت رسمی و یا لااقل سکوت این قدرتها برخوردار است و اوضاع خاورمیانه نیز هنوز به آن درجه از بحران نرسیده است که قدرتهای جهانی و منطقهای به توافقاتی برای تغییر در جغرافیای سیاسی خاورمیانه دست یابند.
همانگونه که اشاره شد، تشکیل یک کشور از کردهای منطقه خاورمیانه لااقل در شرایط کنونی ممکن نیست. چراکه اولاً قدرتهای بزرگ جهانی از دولتهای مستقر و تمامیت ارضی کشورهای خاورمیانه حمایت میکنند و متحد آنها هستند، لذا نمیخواهند و دقیقتر نمیتوانند از تجزیه این کشورها دفاع کنند. ثانیاً، دولتهای خاورمیانه یک پای مسئله هستند که به سادگی از قدرتهای بزرگ تبعیت نمیکنند. به عبارت دیگر، شرایط کنونی، بسیار متفاوت از اوضاع جنگ جهانی اول و شکست امپراتوری عثمانی است. دولتهایی که کردها بخشی از جمعیت کشور آنها را تشکیل میدهد، نظیر ترکیه، جمهوری اسلامی ایران، رژیمها عراق و سوریه، گرچه همواره درنتیجهی رقابتهای خود از این یا آن بخش کردهای ساکن یکی از این کشورها حمایت کرده و میکنند، اما وقتیکه پای تشکیل یک کشور مستقل کرد در میان باشد، همه این دولتها ، علیه کردها متحدند. علاوه بر این، دولتهای عربی منطقه نیز یک پای نزاعاند و با هر تجزیه عراق و سوریه که آنها را بخشی از سرزمینهای عربی میدانند، به مخالفت برمیخیزند. بنابراین لااقل در اوضاع کنونی، امکان تشکیل یک کشور مستقل کرد وجود ندارد.
اما با تمام این اوصاف، رژیم ترکیه از سرکوب و کشتار کردهای ساکن این کشور دست بردارنیست. شوونیسم ترک از همان آغاز تشکیل جمهوری ترکیه، هیچ حقوحقوقی برای کردهای ساکن این کشور که حدود ۲۰ میلیون برآورد میشوند، قائل نبوده و مکرر جنبشهای این مردم ستمدیده را سرکوب و دهها هزار تن را کشتار کرده است. بااینهمه، مبارزات این مردم همواره به اشکال مختلف ادامه داشته است. مبارزاتی که از سه دهه پیش تحت رهبری حزب کارگران کردستان، پ.ک.ک. در جریان بوده است، بخشی از این مبارزات است. جنبشهای اخیر مردم کردستان ترکیه و مبارزات حزب دمکراتیک خلقها که ادامه همین مبارزات است، اکنون به مرحلهای رسیده است که مردم ساکن برخی شهرها، مستقل از خواست دولت ترکیه، خودمختاری را اعلام و برقرار کردهاند. بهرغم اینکه رژیم سرکوبگر ترکیه برای درهم شکستن مقاومت مردم کرد و برچیدن خودمختاری به لشکرکشی نظامی متوسل شده است، اما اکنون دیگر اوضاع بهگونهای نیست که بتواند بهسادگی مردم را مرعوب و رکود را بر جنبش اعتراضی کردها حاکم سازد.
شعار خودمختاری و تلاش برای برقراری آن در شهرهای منطقه کردستان، میتواند هم محرکی برای رشد و گسترش مبارزات تودهای کردها باشد، و هم مانعی است بر سر راه تلاش شوونیستهای ترک، برای ایجاد دوقطبی کرد – ترک.
پوشیده نیست که طبقه حاکم شوونیست ترکیه تلاش خواهد کرد خودمختاری را تجزیهطلبی معرفی کند تا از طریق آن به جو ناسیونالیستی دامن بزند، اما حمایت و پشتیبانی کارگران و زحمتکشان ترکیه از مبارزات و مطالبات مردم کرد و محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه دولت ترکیه، نشان میدهد که این تلاش شوونیستهای ترک، نتیجهای در پی نخواهد داشت.
یک وجه مهم تلاش مردم کرد برای برقراری خودمختاری، پیوند و اتحاد با جنبش طبقه کارگر ترکیه و تودههای زحمتکش مخالف رژیم بورژوائی – مذهبی حاکم بر این کشور است. هرچه این پیوند و اتحاد مستحکمتر باشد، میزان موفقیت بیشتر خواهد بود. درعینحال، درجه وسعت خودمختاری نیز وابسته به رشد و اعتلای مبارزات سرتاسری کارگران و زحمتکشان ترکیه خواهد بود. حمایت و پشتیبانی اخیر اتحادیههای کارگری ترکیه از مبارزات مردم شهرهای کردنشین و محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه رژیم ترکیه، تظاهرات تودهای مردم برخی شهرهای بزرگ در پشتیبانی از این مبارزات، نشانه تحکیم این اتحاد و همبستگی میان طبقه کارگر و جنبش سرتاسری ترکیه با مبارزات مردم کرد و شهرها و مناطقی است که در برابر یورش سرکوبگرانه رژیم ترکیه مقاومت و مبارزه میکنند.
این حق مسلم کردهای ترکیه است که خواهان برافتادن تمام تبعیضات، نابرابریها و ستمگریهای طبقه حاکم و دولت آن باشند. از یک خودمختاری وسیع منطقهای برخوردار شوند، امور داخلی خود را خودشان، سازماندهی و اداره کنند، به زبان خود تحصیل کنند و در محل کار، مجامع عمومی و ادارات دولتی از آن استفاده کنند. این را هم نباید فراموش کرد که پیروزی قطعی و نهایی جنبش تودههای مردم کرد و رهائی از یوغ اسارت و ستم بورژوازی شوونیست حاکم بر ترکیه، اتحاد با جنبش طبقه کارگر برای سرنگونی طبقه حاکم و برقراری نظمی سوسیالیستی، خواهد بود.
نظرات شما