برنامه مبتذل “فیتیله” که روز جمعه ۱۵ آبان از شبکه دو صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد و به توهین و تحقیر و تمسخر ترکها و زبان ترکی پرداخت، اعتراضات گسترده و به حق مردم آذربایجان را برانگیخت. اعتراضاتی که در شکل راهپیمایی و تظاهرات خیابانی در تبریز، ارومیه، اردبیل، زنجان و برخی شهرهای دیگر به مدت سه روز ادامه داشت. در آغاز اگرچه برخی مقامات محلی حکومتی، زیر فشار اعتراضات تودهای و فوران خشم جوانان معترض عاصی ازستم و تبعیض و بیکاری و فقر و بیآیندگی، مجبور شدند خود را به ظاهر همراه با اعتراضکنندگان نشان دهند، اما این ظاهر فریبی دوامی نیاورد و رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی با توسل به قهر و سرکوب، استفاده از باطوم و گاز اشکآور، ضرب و شتم شدید و مصدوم ساختن چند تن از اعتراضکنندگان و دستگیری شمار زیادی از آنان، توانست آتشی را که خود مسبب برافروخته شدنش بود، خاموش کند.
این نخستین بار نیست که اقلیتهای ملی یا مذهبی ساکن ایران، از جمله در رسانههای رسمی دولت سرکوبگر حاکم، مورد تمسخر و اهانت قرار میگیرند. رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی که پاسدار انواع تبعیضات و نابرابریهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعیست، نه فقط به طور سیستماتیک در اشکال مختلفی به تحقیر و تمسخر زبان و فرهنگ و آداب ترکها، عربها، کردها و دیگر اقلیتهای ملی یا مذهبی پرداخته است، بلکه مطالبات آزادیخواهانه، دموکراتیک و برابری طلبانه آنان را با توسل به خشنترین شیوهها، سرکوب نموده و با گلوله پاسخ داده است. رژیم ستمگر مذهبی شیعیگرای حاکم، در تمام دوران حاکمیت خود، حقوق اولیه و دموکراتیک ملیتها و اقلیتهای مذهبی ساکن ایران را، مستبدانه نقض و پایمال نموده و در همه حال مروج تبعیض و نابرابری ملی و مذهبی بوده است. نمونههایی چون کشتار و سرکوب خلق کرد، کشتار و سرکوب وحشیانه خلق ترکمن، از حافظه تاریخی مردم ایران پاک نشده و هرگز پاک نخواهد شد. رژیم سرمایه داری و ضد دموکراتیک جمهوری اسلامی درتمام دوران حاکمیت خود نه فقط ازهرآنچه نابرابری و تبعیضی که درنظام سرمایه داری قابل تصوراست، سرسختانه پاسداری و محافظت نموده است، بلکه برابعاد این تبعیضات و نابرابری ها درتمام عرصه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی افزوده و آن را عریانتر ساخته است. اعمال سرکوب و خشونت علیه ملیت ها ونقض حقوق دموکراتیک و اولیه آن ها، به امر روزمره و همیشگی رژیم تبدیل شده است. پخش برنامه تلویزیونی “فیتیله” تنها یک نمونه است. درست در همان اولین روز اعتراضات مردم آذربایجان علیه برنامه “فیتیله” و گردانندگان صدا و سیمای رژیم بود که یکی از محلات قدیمی شهر اهواز به نام “لشکرآباد” واقع در خیابان اندیشه نیز مورد یورش نیروهای امنیتی و مسلح رژیم قرار گرفت. ساکنین این محله که “نهضتآباد” نیز نامیده میشود، فقط عربها هستند و در اعتراضات مردم اهواز علیه تبعیض و ستم و نابرابری نقش مهم و فعالی داشتهاند. در یورش وحشیانه نیروهای مسلح رژیم و تیراندازی به روی مردم، یک جوان ۱۷ ساله کشته و تعداد دیگری مصدوم و زخمی شدند. این اقدام جنایتکارانه رژیم، اجتماع اعتراضی اهالی این محله در برابر کلانتری را درپی داشت. از این نمونهها که شمهای از شیوه برخورد خشونتبار و سرکوبگرانه رژیم حاکم با اقلیتهای ملی یا مذهبی را نشان میدهد، در کردستان و بلوچستان نیز فراوان رخ داده است. از این رو تلاش برخی مقامات دولتی و سازمان صدا و سیما برای “تصادفی” و یا “اتفاقی” جلوه دادن نحوه برخورد رژیم و پخش برنامه نازل و موهن “فیتیله” نمیتوانست کارساز و تاثیری در گر گرفتن اعتراضات تودهای داشته باشد و نداشت.
رژیم سیاسی حاکم و کل سیاستگذاران جمهوری اسلامی برای تامین منافع طبقه استثمارگر حاکم و بقاء نظم ارتجاعی موجود، از هیچ تلاش و توطئهای از جمله ایجاد تفرقه و دشمنی در بین آحاد تودههای مردم فرو گذار نکرده و نمیکنند. برنامهسازان صدا و سیما و گردانندگان اصلی آن که زیر نظر مستقیم دستگاه امنیتی فعالیت میکنند و جزئی از همین مجموعه به شمار میآیند و در اعمال کنترل و ممیزی و آنچه که باید از صدا و سیما پخش شود، به شدت مراقبت میکنند، نه فقط از حساسیتهای موجود در این زمینهبیاطلاع نبودند و نیستند که بر عکس درست به خاطر اطلاع از این حساسیتهاست که چنین برنامههایی میسازند و بر آتش اختلافات قومی، ملی و مذهبی که نظم موجود موجد آن است و پاسداران نظم موجود دامن زننده آن، نفت میپاشند.
البته تا آنجا که به مردم ستمکشیده و هوشیار آذربایجان برمیگردد، آنان با اعتراضات شدید و تظاهرات خیابانی به موقع خود، به ارتجاع اسلامی و برنامهسازان آن که جرات کرده بودند از موضع شوونیسم فارس، به ترکزبانها و زبان و فرهنگ آنها اهانت و بیاحترامی کنند، پاسخ شایستهای دادند. برنامه نفرتانگیز “فیتیله” در واقع بهانه و وسیلهای شد برای عموم مردم آذربایجان به ویژه جوانانی که از بیکاری، بیآیندگی، بیحقوقی، فقر و ستم و تبعیض عاصی شدهاند، تا وارد خیابان شوند و انزجار خود را از رژیم حاکم و سیاستهای نفرتانگیز آن اعلام دارند. برخی شعارها مانند شعار “مدرسه به زبان ترکی حق همه است” و شعار اولوم اولسون فاشیسم (مرگ بر فاشیسم) که پیدرپی در میان جمعیت اعتراضکننده تکرار میشد و در ادامه اعتراضات میتوانست به شعارهای مستقیمتری علیه رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی و سران آن بدل گردد، نشان از آگاهی نسبی اعتراضکنندگان داشت.
اما روی دیگر سکه شوونیسم عظمتطلب، همواره ناسیونالیسم ارتجاعیست. ناسیونالیسم درست مانند شوونیسم بر اختلافات و تنشهای قومی و ملی و نژادی دامن میزند. چنانکه در جریان اعتراضات مردم آذربایجان نیز مشاهده شد، محافل ناسیونالیست و قومپرست ترک، تلاش کردند اعتراضات بر حق تودههای مردم را به مسیر دشمنی کور با ملیتهای دیگر بکشانند و با طرح شعار نژادپرستانه “زبان فارس زبان سگ است” مذبوحانه کوشیدند ترکها را علیه فارسها تحریک کنند و این اعتراضات را به تقابل ترکزبانها با فارس زبانها تبدیل کنند. این یعنی دمیدن بر شیپور نژادپرستی و ایجاد نفاق و دشمنی و تفرقه در بین تودههای مردم ایران. یعنی کشاندن بخشی از مردم به مقابله با بخش دیگر و در نهایت اجرای عین همان برنامه و خواستی که جمهوری اسلامی آن را تعقیب میکند. مقابله با این دسیسه شوم و خنثاسازی تلاشها و برنامههای شوونیستی و ناسیونالیستی که اتحاد و همبستگی تودههای زحمتکش مردم سراسر کشور را زیر ضرب قرار میدهد، یکی از نیازها و پیش شرطهای رهایی اکثریت مردم زحمتکشی است که مستقل از مذهب و زبان و ملیت، همگی از ظلم و ستم رژیم سرمایهداری حاکم به تنگ آمدهاند.
دشمن مردم آذربایجان و نه فقط مردم آذربایجان، مردم خوزستان، بلوچستان، کردستان، فارس، گیلان و خراسان و همه جای ایران، رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامیست. کارگران و زحمتکشان ملل مختلف ایران، به رغم تنوع زبان و فرهنگ و آداب و رسوم مختلف، اما همگی در برابر رژیم ستمگر حاکم منافع واحدی دارند. تبلیغات زهرآگین نژادپرستانه و مسموم خطرناک ونفرت پراکنی قومی، مذهبی و ناسیونالیستی که ازیک سو توسط رژیم ارتجاعی حاکم و از سوی دیگر توسط ناسیونالیستهای افراطی و فرقههای مذهبی در میان تودههای مردم بیچیز و فقیر و بیکار و در میان جنبشهای اعتراضی آنان پاشیده میشود، یک خطر جدی است که باید آگاهانه با آن به مقابله پرداخت. گروهها و فرقههای مذهبی و قومی که سر از گور بلند کردهاند و امروز همهجا به ویژه منطقه خاورمیانه را عرصه تاخت و تاز خود قرار دادهاند، بیاستثنا همگی سر در آخور این یا آن رژیم ارتجاعی در منطقه، این یا آن قدرت امپریالیستی دارند و ملعبه دست آنها هستند و هر گوشه از این منطقه را به کشتارگاه و محلی برای نفرت پراکنی مذهبی و فرقهای بدل ساختهاند.
پرسیدنیست که چرا جمهوری اسلامی برتنشهای ملی یا مذهبی دامن میزند؟
این واقعیت برکسی پوشیده نیست که امروز دیگر نمی توان توده های مردمی را که شرایط معیشتیشان درتمام دوران جمهوری اسلامی از جمله دردوره روحانی، مدام وخیمتر شده، باوعده های سرخرمن فریفت و یاسرگرم ساخت. نزاع هسته ای پایان یافته واجرای “برجام” نیز به تصویب رسیده است. درحالیکه روحانی وارد سومین سال ریاست جمهوری خود شده ،اما هیچیک ازخواستهای معلمان، پرستاران و دیگراقشارزحمتکش جامعه برآورده نشده است . آتش نارضایتی دراعماق جامعه می رود تا دراعتراضات و برآمد های توده ای شعله ورشود. طبقه کارگر درمعرض بیشترین و خرد کننده ترین فشارهای اقتصادی قراردارد. وضعیت معیشتی ده ها میلیون کارگروخانواده های کارگری فوق العاده سخت ودشوارشده است. طبقه حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع آن ، درحالیکه هرروز برچهره طبقه کارگر پنجه می کشد و چنگ و دندان نشان می دهد و جز جنگ آشکارطبقاتی، همه درهارا به رویش بسته است، بیش ازپیش وارد صحنه شده و با گام های استوار درحال پیشرفت است تادریک پیکار دوران ساز، تکلیف خودرا با نظامی که تنها فقر و بدبختی و گرسنگی بسویش پرتاب میکند، یکسره سازد. درچنین شرایط و اوضاع حساسیست که رژیم سرمایه داری حاکم، جنبش کارگری و فعالان آن را بیش ازپیش تحت فشارقرارمی دهد و با انواع تلاش ها و ترفند ها، سعی می کند این جنبش و فعالان آن را ازصحنه خارج کند وبه انزوابراند یا آن را مهار و مطیع خودسازد. سیاستگذاران و برنامه سازان جمهوری اسلامی نه فقط از آن رو به دشمنیهای ملی و مذهبی و فرقهای دامن میزنند و سعی میکنند با به دست دادن دورنما و شمائی از آنچه امروز در جای جای خاورمیانه میگذرد، تودههای مردم زحمتکش و به ستوه آمده را، از سرنگونی رژیم منصرف سازند و آنان را به پذیرش وضعیت بد کنونی در مقابل وضعیت بدتری که بعدا میتواند بوجود آید، راضی کنند، بلکه به ویژه از این جهت بر دشمنیها و نفاق و اختلاف میان مردم دامن میزنند و سعی میکنند خواستهای تصنعی و ارتجاعی از زبانباندهای قومپرست و ناسیونالیست را بر ملیتها حقنه کنند، که خواستهای اساسی تودهها، خواستهای طبقه کارگر و کل جنبش طبقاتی کارگران را که اکنون در جلو صحنه است به پس صحنه بفرستند یا به کلی آن را از صحنه خارج سازند.
“فیتیله” در صدا و سیما پایین کشیده شد، اعتراضات خیابانی مردم آذربایجان موقتا فرو نشست، رژیم سرمایهداری حاکم اما با پاشیدن تخم نفاق و نفرت ملی و مذهبی در میان مردم، به منظور شقه شقه کردن کارگران و به حاشیه راندن طبقه کارگر ادامه خواهد داد. بورژوازی حاکم که از طبقه کارگر میترسد، از ستمگری و حقوق نابرابر در میان ملل دفاع میکند و سعی خواهد کرد با شعارهای انحرافی و ناسیونالیستی، کارگران را به فساد و بیراهه بکشاند.
اگر سرمایهبا استفاده بیش از پیش از حربه مذهب، ناسیونالیسم و قومگرایی، میخواهد جلو اتحاد و همبستگی طبقاتی استثمارشدگان را که به سرعت در حال رشد و تقویت است، سد کند، اما منافع طبقه کارگر و مبارزه وی بر ضد سرمایهداری چنین ایجاب میکند که کارگران کلیه ملل، همبستگی کامل و به هم فشردهترین وحدت را داشته باشند و به سیاستهای تفرقهافکنانه ناسیونالیستی بورژوازی از هر ملیتی که باشد، جواب دندانشکن بدهند.
سازمان فدائیان اقلیت، مدافع اتحاد و همبستگی و برابری تمام ملیتهای ساکن ایران و خواهان لغو فوری و بیقید و شرط هرگونه ستم و تبعیض و نابرابری ملی است. سازمان فدائیان اقلیت ضمن محکوم کردن کلیه اقدامات سرکوبگرانه و تبعیضآمیز رژیم ستمگر حاکم از جمله اقدام کثیف صدا و سیمای جمهوری اسلامی، از مبارزات انقلابی و آزادیخواهانه و دموکراتیک ملل تحت سیتم ایران دفاع میکند و بر این اعتقاد است که تمام ملیتهای ساکن ایران باید از این حق برخوردار باشند که آزادانه به زبان خود سخن بگویند و تحصیل کنند و در محل کار و مجامع و موسسات عمومی و نهادهای دولتی و غیره از آن استفاده کنند. هرگونه امتیاز برای یک ملیت خاص باید ملغا شود و هیچ امتیازی به هیچ ملیت و زبانی نباید داده شد. دین باید به طور کامل از دولت جدا گردد و هرگونه امتیاز برای یک مذهب خاص و انحصار مذهب رسمی باید ملغا گردد. ذکر دین و مذهب افراد در اسناد و مدارک رسمی باید منسوخ گردد و هر کس مختار و مجاز باشد که دین داشته باشد یا نداشته باشد. درایران ملیت ها و اقلیت های مذهبی مختلفی زندگی می کنند که رژیم سرمایه داری و مذهبی جمهوری اسلامی ملیت های غیرفارس و اقلیت های دینی غیرشیعه را درمعرض ستم قرارداده و ازحقوق دموکراتیکشان محروم ساخته است.به این ستمگری ملی و مذهبی و به هرگونه تفرقه ونفاق براین پایه، باید پایان داده شود.
در مقابل ستم و تبعیض و نابرابری ملی، در مقابل دنیای کهن و انزوا و اختلاف و نفاق ملی و مذهبی، سازمانما از دنیای نوین دفاع میکند، دنیای اتحاد کارگران و زحمتکشان تمام ملل. دنیایی که در آن برای امتیازات خاص یا برای جزئیترین ستم انسان بر انسان، جایی وجود نخواهد داشت.
نظرات شما