معلمان؛ ناکامی ۳۱ تیر و ضرورت یک خانه‌تکانی

ممانعت دستگاه حکومتی از تجمع ۳۱ تیر، بار دیگر و به روشنی بر این نکته صحه گذاشت که امید بستن به وعده‌های انتخاباتی حسن روحانی وقت تلف کردن است. آن دسته از معلمان و یا اعضای تشکل‌های صنفی‏شان که تاکنون به وعده‌های پوچ روحانی از جمله در زمینه “حقوق شهروندی” و “حمایت از تشکل‌های غیردولتی” دل بسته بودند، اگر بخواهند در صف معلمان و فرهنگیان زحمتکش بمانند، باید به طور قطعی از این توهمات دست بشویند و از امیدهای واهی دل برکنند. جنبش اعتراضی معلمان زمانی قرین موفقیت خواهد شد که گرایش “اصلاح‌طلب” درون خود را کاملا ایزوله و منفرد سازد و با تجهیز، دخالت‌گری ومشارکت بیش از پیش توده معلمان درفعالیت‏ها و تشکل های مستقل معلمان، راه را به طور کامل بر نفوذ این گرایش سد کند تا مسیر پیشرفت و تعالی خویش را هموار سازد. گرایش اصلاح‌طلب که نمایندگان فکری آن در رأس برخی تشکل‌های صنفی معلمان به اعمال سیاست مشغولند و متاسفانه گاه تا حد رهبری حرکت‌های اعتراضی معلمان را نیز در دست می‌گیرند، مهم‌ترین مانع پیشرفت و تکامل جنبش اعتراضی معلمان است. گرایشی که نه فقط تلاش ، مبارزه و پتانسیل مبارزاتی معلمان را به بی‌راهه و انحراف می‌کشاند، بلکه بادل بستن به وعده های سرخرمن و اتخاذ روش‌ها و سیاست‌هایی که نتیجه آن بی‌حاصلی و شکست و ناکامی‌ست، بذر دل‌سردی و سرخوردگی در میان توده معلمان نیز می‌پاشد.

“شورای مرکزی تشکل‌های صنفی فرهنگیان سراسر کشور” از این پس “شورای مرکزی” در اطلاعیه‌ای که ۲۷ تیر انتشار داد، معلمان سراسر کشور را به تجمع در برابر مجلس فراخواند. این تجمع که قرار بود روز چهارشنبه ۳۱ تیر و در اعتراض به “نحوه برخورد دستگاه قضائی با فرهنگیان و سکوت دولت در برابر ستمی که بر آنان روا داشته می‌شود”، برگزار گردد، نتوانست پا بگیرد . چرا که نیروهای رنگارنگ سرکوب از ساعات اولیه صبح همان روز، محل تجمع و خیابان‌های اطراف آن را به اشغال خود درآوردند. مزدوران حکومتی اعم از نیروهای گارد و پلیس و لباس شخصی‌ها، در یک اقدام پیشگیرانه، با ارعاب و تهدید و ضرب و شتم و اهانت به معلمان و با استفاده از باتوم و دستبند، نزدیک به ۱۵۰ تن از فرهنگیان را بازداشت کردند و مانع برگزاری تجمع معلمان شدند. این درحالی بود که “شورای مرکزی” در اطلاعیه خود، با نرم‌ترین کلمات و عبارات ممکن وملاحظاتی چون “حرکت در چارچوب قانون و استناد به ماده ۲۷ قانون اساسی”وغیره، تاکید کرده بود که هدف آن است که با “اعتراض خاموش” مخالفت خودشان را با بازداشت فعالان صنفی معلمان ابراز دارند. “شورای مرکزی” برای نشان دادن حسن‌نیت خود تاکید کرده بود که در این گردهمائی، صرفا “سکوت” خواهند کرد و هیچ برنامه‌ای برای سخن‌رانی یا خواندن مقاله ندارند، جلوی شعار و سرود گرفته می‌شود و هر پلاکاردی که به صورت خودجوش تهیه شده باشد و حاوی مضامین غیرصنفی و “افراطی” باشد، جمع‌آوری خواهد شد. و باز هم برای نشان دادن حسن‌نیت بیشتر “شورای مرکزی” در اطلاعیه خود چنین قید کرده بود در صورت آزادی اسماعیل عبدی قبل از ۳۱ تیر، این “شورا” نیز تجمع را لغو خواهد کرد! (۱)
به‌رغم تمام این حسن‌نیت‌ها که بی‌سابقه و البته بر دار و دسته روحانی ناشناخته نبود، اما معلمان تهران و معلمانی که از شهرهای مختلف خود را به میدان بهارستان رسانده بودند تا به قول عضوی از یکی از همین تشکل‌های صنفی، یکی از “مدنی‌ترین تجمع‌های صنفی” خود را برگزار کنند، با “برخوردهای امنیتی و خشن” روبرو شدند و “در کمال ناباوری” دیدند که دستگاه سرکوب، از تجمع آن‌ها جلوگیری به‌عمل آورد و بعد هم محمدرضا یوسفی مدیرکل سیاسی استان تهران گفت؛ معلمان هیچ‌گونه مجوزی برای تجمع نداشته‌اند! به دنبال برهم خوردن تجمع معلمان،همان روز “ریاست شورای مرکزی” با صدور اطلاعیه‌ای، شکوه‌کنان نوشت، “فرهنگیان فرهیخته چون همیشه با رفتاری کاملا مدنی و منضبط و با سکوت خود اعتراض‌شان را فریاد می‌زدند ولی گویی سکوت نیز برای گوش مسئولان بسی سنگین و غیرقابل تحمل بود”! (۲)
“ریاست شورای مرکزی” و امثال وی به‌رغم آن‌که این اقدام سرکوب‌گرانه و نظائر آن را به چشم خود دیده‌اند، آستانه تحمل رژیم را می‌شناسند و بی‌اعتنایی دار و دسته روحانی را در ملاقات‌ها، گفتگوها و التماس‌های مکرر بی‏حاصل برای صدور مجوز فعالیت تشکل‌های صنفی معلمان را از نزدیک شاهد بوده‌اند، و قاعدتا می‌بایستی این پیام را دریافته باشند که دستگاه حکومتی مخالف تشکل‌یابی و تشکل‌های مستقل معلمان و در برابر خواست‌های توده‌های کارگر و زحمتکش از جمله معلمان و فرهنگیان زحمتکش بی‌گذشت است، اما باز هم سعی می‌کنند این اقدام را به پای “عدم تسلط لازم دولت بر برخی وزارت‌خانه‌ها و نهادهای خود” بگذارند، تا ماهیت رژیم حاکم در ضدیت با آزادی های سیاسی منجمله آزادی تشکل‏های مستقل را پرده‌پوشی کنند. آری “سکوت” و “اعتراض خاموش” معلمان برای “مسئولان بسی سنگین” بود، سنگین‌تر از آن اما گوش کسانی‌ست که پیام دستگاه حکومتی را که در اقدمات سرکوب‌گرانه آن مکرر می‌شود، نمی‌شنوند. اگرچه در اطلاعیه “ریاست شورای مرکزی” به این نکات اشاره و به آن اعتراف می‌شود که “در سطوح بالا اراده‌ای برای حل معضلات آموزش‌و‌پرورش وجود ندارد”، که “نگاه‌های غلط گذشته هم‌چنان حاکم است” و “حاکمان تنها راه‌حل را دربرخورد سخت با معلمان می‌دانند” اما بازهم دست از توجیه‌تراشی برنمی‌دارند و مهم‌تر این‌که حاضر نیستند از این حرکت اعتراضی ناکام درس گرفته و راه و روش صحیح مبارزه و واقعا مستقل از جناح‌های حکومتی را پیش گیرند و آن را سازمان دهند!
اما این هنوز تمام مسئله نیست. برخی عناصر وابسته به همین گرایش که چشم به بالا دوخته و در کانون‌های صنفی معلمان نیز عضویت دارند، بیش از آن‌که از برگزار نشدن “تجمع سکوت” معلمان ناراحت شده باشند، از این نگران‌اند که ممانعت از برگزاری این نوع حرکت‌ها، و “برخوردهای امنیتی و خشن”، باعث رادیکال شدن خواست‌ها و روش‌های اعتراضی معلمان شود و”فضای حرکت‌های آرام و مدنی را از میانه‌روها گرفته و به تندروها بسپارد”! (۳ ) این‌ها که سازماندهی اعتراضات در روزهای پنجشنبه و ساعات تعطیل مدارس را از نشانه‌های هوشمندی رهبری اعتراضات معلمان می‌دانند از آن بیم دارند که این اعتراضات به روزهای غیرتعطیل و مدارس کشیده شود! نگران آن‌که آتش اعتراض معلمان به صفوف دانش‌آموزان مدارس و از آن طریق به خانواده‌هایی که اکثر آن‌ها ناراضی و چون باروت آماده اشتعال‌اند بیفتد! نگران از این‌که ترمز‌ها و قید و بند های بازدارنده ای که این ها بردست و پای معلمان می‏پیچند، کار آئی خودرا ازدست بدهند و جنبش اعتراضی معلمان با پشت سرگذاشتن این نوع تشکل‌ها ، وارد مرحله تکامل یافته‌تری شود! از این روست که دست به دامان روحانی شده‌اند که چاره‌ای بیاندیشد و قبل از پایان تعطیلات تابستانی، راهی برای پاسخگویی به خواست‌های معلمان پیدا کند!
اما از این نکته که بگذریم، برخی دیگر از این‌ها با ناشی‌گری سعی کردند حرکت اخیر معلمان را وارونه جلوه داده و آن را یک “پیروزی” قلمداد کنند. ولی هر کس، و قبل از همه هر معلمی که خود از نزدیک شاهد این حرکت بود و یا در جریان آن قرار گرفته باشد، این واقعیت را نیز می‌داند که “تجمع سکوت” ۳۱ تیر که “شورای مرکزی” آن را سازمان داده بود، چیزی جز شکست و ناکامی درپی نداشت. گرایش راست و اصلاح‌طلب غالب در “شورای مرکزی” – و برخی کانون‌های صنفی معلمان – که پیش از این نیز ناخرسندی خود را از حضور فعال توده معلمان و نقش‌آفرینی آن‌ها در اعتراضات پرشور و سراسری معلمان ابراز کرده بود، کوشید با سازماندهی یک حرکت آرام و کنترل شده، درعین مهار اعتراض‌های سراسری و کشاندن معلمان سراسر کشور به مقابل مجلس، همه معلمان را به‌طور یک‌جا زیر چتر کنترل خود گردآوَرَد و آن را وسیله رقابت‌های جناح‌های حکومتی قرار دهد. اما این حرکت که از بالای سر معلمان و فعالان آگاه و رادیکال جنبش اعتراضی معلمان سازماندهی شده بود، مستقل از آن‌که چه کمیتی از فرهنگیان و معلمان در آن شرکت نمودند، با شکست کامل روبرو شد و حتا در همان محدوده‌های ذکر شده در اطلاعیه “شورای مرکزی” یعنی بدون خواندن مقاله و سخن‌رانی، بی‌سرود و شعار و در شکل “سکوت” و “اعتراض خاموش” نیز برگزار نشد!
سازماندهندگان این حرکت ناکام، چنان نسبت به وعده‌های روحانی پیرامون “حقوق شهروندی” و به رسمیت شناختن “اعتراض‌های مدنی” متوهم بودند که حتا پیش‌بینی نکرده بودند که اگر از “اعتراض مدنی” آن‌ها در مقابل مجلس جلوگیری شود، چه کنند و اقدام بعدی آن‏ها چه باشد! حال آن‌که آن‌ها می‌توانستند اجتماع اعتراضی خود را به محل دیگری انتقال داده و به فرض در برابر وزارت آموزش‌وپرورش تجمع کنند و یا از میدان بهارستان در یکی از خیابان‌ها، دست به راه‌پیمایی بزنند و غیره. تاکتیک‌ها و روش‌هایی که در جنبش اعتراضی معلمان سابقه داشت و در نیمه اول دهه هشتاد نیز از آن استفاده شده بود.
شکست این حرکت اما در واقع شکست گرایشی‌ست که سطح فعالیت و خواست‌های معلمان را بر وفق خواست‌ها و کشش هم‌جنسان خود در جناح‌های حکومتی تنظیم می‌کند و البته تلاشی‌ست برای بازگرداندن جنبش اعتراضی معلمان به سطح و اندازه قبل از سلسله اعتصابات و اعتراضات سراسری معلمان در فاصله ۳۰ دی تا ۱۰ اسفند ۹۳ و ادامه آن در فروردین و اردیبهشت ۹۴، که مشخصه اصلی آن گسست از گرایش اصلاح‌طلبی بوده است. اعتراضاتی که توده معلمان در برگزاری آن مشارکت و نقش فعالی داشتند و آن را از پایین کنترل و هدایت می‌کردند. اعتراضاتی که شعارها و خواست‌های آن نیز از دل توده معلمان و بدنه تشکل‌های موجود درآمده بود! و مهم‌تر از این، مستقل از گرایش اصلاح طلب و اساسا توسط تشکل‌ها و جمع‌های متشکل معلمان آگاه و پیش‌رو سازماندهی شده بود. اعتراضاتی که موید فعالیت‌های سازمان‌گرانه بخش آگاه‌تر معلمان و فرهنگیانی داشت که با گرایش اصلاح‌طلبی درون برخی از تشکل‌های صنفی موجود خط و مرز داشتند و دارند. بیهوده نبود که گرایش راست و اصلاح‌طلب که همواره سعی کرده است معلمان و جنبش اعتراضی آن‌ها را به ابزار تحقق اهداف و مقاصد وزائده جناحی از حکومت تبدیل کند، در همان مقطع، از این اعتراضات و اعتصابات سراسری تبرّی جست و کانون صنفی معلمان ایران (تهران) سعی کرد با عناوینی چون “حرکت‌های هیجانی و توده‌وار بی‌شکل و شناسنامه” از اهمیت آن بکاهد. این‌ها که به قول خود “بیشترین حمایت‌ها را از رئیس‌جمهور، دولت و وزیر آموزش‌وپرورش به عمل آورده‌اند” از این‌که “مجموعه دولت نظاره‌گر” بازداشت و پرونده‌سازی برای معلمان است، گله‌گذاری می‌کنند و در اطلاعیه مورخ ۶ خرداد ۹۴ کانون می‌نویسند “ما ضمن پی‌گیری تمامی ساز و کارهای قانونی برای رهائی این عزیزان، اعلام می‌نماییم درصورت بی‌نتیجه بودن این تلاش‌ها، مسئولیت رها شدن پتانسیل اعتراضی سرکوب شده در جامعه معلمان به عهده نهادهای به وجود آورنده چنین وضعیت ناخواسته‌ای است”! (۴) {تأکید ازماست}
معنای این جمله به‏طور روشن این است که اگر کانون صنفی معلمان ایران(تهران) خود را کنار بکشد و به روش‌ها و شیوه‌های تاکنونی خود، پتانسیل مبارزاتی معلمان را مهار نکند، انرژی مبارزاتی و پتانسیل اعتراضی توده‌معلمان آزاد می‌شود و چنان وضعیتی پدید می‌آید که نه خواست ” کانون”است و نه خواست “مجموعه دولت”! همین یک جمله هشداردهنده “کانون”، گویای این واقعیت است که کانون‌های صنفی از این دست، تا چه حد درمیان معلمان نقش ترمز دارند و مهارکننده پتانسیل اعتراضی توده معلمان‌اند.
هم‌اکنون بیش از دو سال از ریاست جمهوری حسن روحانی و وعده‌های انتخاباتی وی گذشته است، اما حتا یکی از مطالبات اصلی معلمان هم پذیرفته و محقق نشده است. معلمان و فرهنگیان زحمتکش که اکثر آنان زیر خط‌فقر زندگی می‌کنند، کماکان خواهان افزایش حقوق به بالای خط فقر و برخورداری از همه حقوق و مزایای سایر کارکنان دولت هستند. بیمه درمانی موثر و کارآمد، اجرای قانون مدیریت انتخابی مدارس، به رسمیت شناخته شدن تشکل‌های صنفی، تبدیل وضعیت نیروهای قراردادی و پیمانی، مشارکت در ساختار آموزشی و آزادی معلمان زندانی از جمله مهم‌ترین مطالبات بیش از یک میلیون معلم و فرهنگی‌ست. دو سال بعد از وعده‌های رنگارنگ روحانی نه فقط هیچ یک از این خواست‌ها برآورده نشده و نه فقط خواستی که هیچ‌گونه هزینه‌ای برای دار و دسته روحانی ندارد، یعنی آزادی معلمانی چون مسعود باقری و رسول بداقی که از قبل در زندان بودند، محقق نشد، بلکه پرونده‌سازی‌ها و احکام پیشین علیه علی‌اکبر باغانی و علی‌رضا هاشمی نیز اجرائی شد و این دو معلم نیز بازداشت و روانه زندان شدند. برای رسول بداقی که آخرین روزهای محکومیت زندان خود را می‌گذراند و همین روزها باید آزاد شود، پرونده جدیدی تشکیل شده است. اسماعیل عبدی دبیرکانون صنفی معلمان ایران (تهران)، نخست با اعمال فشار دستگاه امنیتی و سرکوب، وادار به استعفا از سمت خود شد و بعد در ۶ تیر بازداشت و به سلول انفرادی زندان اوین منتقل شد. سوای پی‌گرد دائمی فعالان جنبش اعتراضی معلمان، چند روز قبل از همین حرکت ناکام ۳۱ تیرنیز، تعداد زیادی از معلمان و اعضای تشکل‌های صنفی آن‌ها بازداشت شدند و شمار دیگری از طریق تماس‌‌های تلفنی مورد تهدید و ارعاب قرارگرفتند.
“اعتراض مدنی” گره‌ای از مشکلات عدیده معلمان نگشود. خواست های معلمان باسکوت و خاموشی برآورده نمی‏شود. آزادی معلمان زندانی و تحقق سایر مطالبات معلمان، در گرو اتحاد و مبارزه جدی معلمان است. معلمان و فرهنگیان زحمتکش، راه دیگری ندارند جز آن‌که اعتراضات و اعتصابات سراسری خود را مستقل از گرایش اصلاح‌طلبی سازمان داده و گسترش دهند. معلمان آگاه و پیشرو بایستی تشکل‌های جدید و مستقلی را با اتکاء به نیروی توده معلمان ایجاد کنند که قادر به سازماندهی اعتراضات سراسری و رادیکال معلمان باشد. همراه با آن باید تشکل‌های صنفی موجود را از پایین تحت فشار قرار داد و عناصر “اصلاح‌طلب” و متوهم، یا هم‌دست جناح‌های حکومتی را که در رهبری این تشکل‌ها جا خوش‌کرده‌و مانع ارتقاء سطح مبارزات و تکامل جنبش اعتراضی معلمان شده‌اند، کنار گذاشت وباجایگزینی نیروهای آگاه و مستقل و مورد اعتماد و مرتبط با بدنه معلمان،این تشکل ها را به تشکل‏های واقعاً مستقل معلمان تبدیل نمود. تشکل های صنفی موجود نیازمند یک خانه تکانی جدی‏ هستند. باید تشکل‌هایی را پایه‌ریزی کرد که پی‌گیر جدی خواست‌های معلمان باشد و در راه تحقق آن، به مبارزات و تاکتیک‌های موثری از نوع تعطیلی کلاس‌های درس و اعتصاب سراسری متکی باشد و نه تنها از رادیکال شدن خواست‌ها و اشکال مبارزاتی معلمان نهراسد، بلکه پرچم‌دار و سازمان‌گر آن باشد. معلمان و فرهنگیان زحمتکش که در زمره نزدیک‏ترین اقشار زحمتکش به طبقه کارگراند، به‏طور فعال باید ازمبارزات و اعتصابات کارگران حمایت، و حمایت های متقابل آن‏هارا جلب کنند.سلاح و شمشیر برنده در اختیار معلمان است که باید آن را ازنیام برکشند.
تنها با ایجاد تشکل‌های مستقل و مبارز، تشدید و گسترش مبارزه و اتخاذ یک رشته تاکتیک‌ها و اشکال موثر مبارزاتی به منظور تشدید و تقویت فشار علیه دولت است که می‌توان آن‌هایی که خود را به کری زده و “فریاد سکوت” معلمان را نمی‌شنوند، وادار نمود، پنبه را از گوش‌ها درآورند و خروش معلمان را بشنوند!
زیرنویس‏ها
۱ – اطلاعیه شورای مرکزی تشکل‏های صنفی فرهنگیان سراسر کشور مورخ ۲۷ / ۴ / ۹۴
۲ – اطلاعیه ریاست شورای مرکزی تشکل‏های صنفی فرهنگیان سراسر کشور مورخ ۳۱ / ۴ / ۹۴
۳ – سایت حقوق معلم وکارگر: اعتراض ۳۱ تیر، پیامدها و رویکردها
۴ – اطلاعیه کانون صنفی معلمان ایران(تهران) مورخ ۶ / ۴ / ۹۴

متن کامل نشریه کار شماره ۶۹۸ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.